مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود. ناگهان پسر کوچکش سنگی برداشت و با آن چند خط روی بدنه ماشین کشید. مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که در دستش داشت، این کار را می کرد!
در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، یکی از انگشتانش را از دست داد.
وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید:
«کی انگشتم دوباره رشد می کند؟!»
مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد. او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که از کرده خود بسیار ناراحت و پشیمان بود، جلوی ماشین نشست و به خط هایی که پسرش کشیده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود:
«دوستت دارم بابایی»
***
عصبانیت و دوست داشتن هیچ حد و حدودی ندارند. دومی را انتخاب کنید تا یک زندگی زیبا و دوست داشتنی داشته باشید. این را نیز به یاد داشته باشید که:
وسایل برای استفاده کردن هستند و انسانها برای دوست داشتن. اما مشکل جهان امروز این است که انسانها مورد استفاده واقع می شوند و به وسایل عشق ورزیده می شود.
بیایید همواره این گفته را به یاد داشته باشیم:
وسایل برای استفاده کردن هستند.
انسانها برای دوست داشتن هستند.
مواظب افکارتان باشید، آنها به کلمات تبدیل می شوند.
مواظب کلماتی که به زبان می آورید، باشید، آنها به رفتار تبدیل می شوند.
مواظب رفتارتان باشید، آنها به عادت ها تبدیل می شوند.
مواظب عادت هایتان باشید، آنها شخصیت شمار را شکل می دهند.
مواظب شخصیت تان باشید، چون سرنوشت شما را می سازد.
بیائید در ذهنمان و افکارمان دیگران را دوست داشته باشیم تا در اعمالمان نیز به دیگران خدمت کنیم و سرنوشت نیکویی
برای خود رقم بزنیم.
1.به دیگری متکی نباش، به خود تکیه کن. نیکبختی راستین از اتکاء به خودبه دست می آید.
2. احساس خوشبختی ربطی به سن و سال ندارد. آیا نمی بینید که بسیاری از سالخورده ها جوان و بسیاری از جوان ها سالخورده هستند.
3. وقتی چیزی برای از دست دادن نداریدآزادید و در نهایت خوشبخت.
4. خود را با کژی و نادرستی آلوده نسازید تا اعتماد به نفستان محکم و پا برجا باقی بماند. این تنها راه رستگاری و خوشبختی است.
5.انسان سعادتمند کسی است کهباهر خطایی،تجربه کسب کند.
6. عناصر تشکیل دهنده خوشبختی عبارت اند از: خودشناسی، احترام به خود و عزّت نفس که همگی از طریق مدیریت درست زمان حاصل می شوند.
7. کسی که مایه شادیو خوشبختیمن می شود خودم هستم نه تو. نه به دلیل آن که تو موقتی و زودگذر هستی ، بلکه به این دلیل که تو از من انتظار داری آنچه نیستم ، باشم.
8. یکی از عوامل تعیین کننده خوشبختی شما این است که بتوانید در زندگی فعالیت های خود را اولویت بندی کنید.
9. احساس خوشبختی شما بستگی به این دارد که تا چه اندازه فکر می کنید کنترل زندگی تان را در دست دارید.
10. شما سزاوار داشتن بهترین زندگی هستید . دست خود را به سوی آن پیش ببرید.
11.هر کس انتخاب هایش را اصلاح کند، خوشبختی را احساس می کند.
12. خوشبختی میان پرده بدبختی هاست.
13. شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید بود که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید.
14. بسیاری از ناراحتی ها و بدبختی ها ناشی از ناتوانی در بخشیدن دیگران است . این عدم توانایی منجر به مقصر شمردن دیگران و احساس کینه و نفرت نسبت به آنها می شود.
15. خوشبختی توپی است که وقتی می رود دنبالش می رویم و وقتی می ایستد بدان لگد می زنیم.
16.هیچ تغییری خوشبختی نمی آورد، مگر این که در جهت پیشرفت و ترقی باشد.
17. سعادتمند کسی است که به مشکلات و مصائب زندگی لبخند بزند.
18.حُسن شهرت و نام نیک بزرگترین سعادت هاست.
19. هر کاری که در زندگی انجام می دهید برای حفظ یا افزایش عزت نفس است. شما در کنار کسی احساس خوشبختی می کنید که باعث می شود احساس کنید فردی ارزشمند و مهم هستید.
20. خوشبختی و داشتن عملکرد عالی هنگامی به سراغ شما می آید که تصمیم بگیرید هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنید
دعا کردن تنها عبادت نیست. تشعشعى است که از روح دعا کننده بر مىخیزد ، نیرومندترین شکل انرژى است که شخص مىتواند تولید کند . تاثیر دعا بر روح و جسم آدمى، به اندازه تاثیر غدههاى ترشح کننده بدن قابل اثبات است . نتایج آن را مىتوان از راه افزایش کارآمدى بدن، افزایش نیروى فکرى، زیادتر شدن طاقت اخلاقى، و عمیقتر شدن فهم آدمى از واقعیتهایى که با روابط بشرى همراه است، اندازه گرفت .
اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید ، خواهید دید زندگى شما به صورت عمیق و مشهود تغییر خواهد کرد . در اشخاصى که زندگى درونىشان بدین گونه تقویتیافته، آرامش و سکونى خاص دیده مىشود . در عمق ضمیر شعلهاى فروزان مىشود و آدمى خود را مىبیند . خود خواهى و خود پسندى احمقانه و ترسها و آزها و اشتباهات خود را کشف مىکند .
در درونش الزام اخلاقى و فروتنى عقلانى پدید مىآید و به این ترتیب، روح به کشور لطف و عنایت الهى سفر مىکند .
نیروى دعا به اندازه نیروى جاذبه زمین حقیقت دارد . من، به عنوان یک پزشک، بیمارانى را دیدهام که پس از مایوس شدن از هر نوع درمان در نتیجه تاثیر دعا از بستر بیمارى برخاستهاند . تنها نیرویى که ظاهرا بر «قوانین طبیعت» پیروز مىشود، دعا است . هر وقت دعا به صورتى شگفتانگیز چنین اثرى از خود ظاهر سازد ، مىگویند «معجزه» صورت گرفته است .
بسیارى از مردم دعا را پناهگاه ضعیفان یا درخواست کودکان براى به دست آوردن خیرات مادى تصور مىکنند . این تصور به همان اندازه نا به جا است که کسى تصور کند باران ابزار پر کردن آبخورى مرغان است . اگر بخواهیم درستسخن بگوییم، باید دعا را فعالیتى به شمار آوریم که براى تکامل صحیح شخصیت و آخرین مرحله کمال ملکات انسانى ضرورت دارد . اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روح تنها در دعا و نماز پدید مىآید و به آدمى که همچون نى شکننده است، نیرومندى و استقامتى برون از حد تصور مىبخشد .
حقیقت کلماتى مانند «از خدا بخواهید ، به اجابتخواهد رسید» با آزمایش بشرى به اثبات رسیده است . دعاى حقیقى مانند رادیوم منبع نوعى انرژى درخشان است که از خود آن پیدا مىشود . . . .
تنها نیرویى که ظاهرا بر «قوانین طبیعت» پیروز مىشود، دعا است .
چرا دعا نیرویى چنین مؤثر به ما مىبخشد؟ براى پاسخ به این پرسش (البته خارج از قضاوت علم) باید به این نکته اشاره کنم که همه دعاها در یک چیز اشتراک دارند . دعاى دسته جمعى در یک مسجد با آداب و تشریفات خود و در خواستساده مرد بدوى براى اینکه شکار خوب نصیبش شود ، هر دو یک حقیقت را نشان مىدهند و آن اینکه انسانها مىخواهند نیروى محدود خود را از راه پیوستگى با سر چشمه پایانناپذیر همه انرژىها تقویت کنند و از آن مدد گیرند .
وقتى دعا مىکنیم و نماز مىخوانیم، خود را به نیروى فنا ناپذیرى که جهان را مىگرداند ، پیوند مىزنیم . مىخواهیم بخشى از این نیرو براى نیازمندىهاى ما مصروف شود . حتى در این حاجتخواستن، نقصهاى بشرى ما جبران مىشود .چون از حالت نماز و دعا بیرون مىآییم، قوىتر شدهایم و آرامش پیدا کردهایم .
امروز ، بیش از هر زمان دیگر ، دعا در زندگى ضرورت دارد . کم توجهى به دین، جهان را به کناره پرتگاه کشانیده است . متاسفانه عمیقترین منابع نیرو و کمال ما توسعه نیافته مانده است . دعا که اساسىترین ورزش روح است، باید در زندگى خصوصى ما دخالت داشته باشد . روح از یاد رفته آدمى باید چنان محکم شود که دیگر بار وجود خود را اثبات کند . اگر نیروى دعا بار دیگر آزاد شود و در زندگى مردان و زنان دخالت کند و اگر روح ، مراد خود را شجاعانه آشکار سازد ، امید آن که تیر دعاهاى ما براى رسیدن به جهانى بهتر به هدف اجابت رسد ، وجود دارد