دعا کردن تنها عبادت نیست. تشعشعى است که از روح دعا کننده بر مىخیزد ، نیرومندترین شکل انرژى است که شخص مىتواند تولید کند . تاثیر دعا بر روح و جسم آدمى، به اندازه تاثیر غدههاى ترشح کننده بدن قابل اثبات است . نتایج آن را مىتوان از راه افزایش کارآمدى بدن، افزایش نیروى فکرى، زیادتر شدن طاقت اخلاقى، و عمیقتر شدن فهم آدمى از واقعیتهایى که با روابط بشرى همراه است، اندازه گرفت .
اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید ، خواهید دید زندگى شما به صورت عمیق و مشهود تغییر خواهد کرد . در اشخاصى که زندگى درونىشان بدین گونه تقویتیافته، آرامش و سکونى خاص دیده مىشود . در عمق ضمیر شعلهاى فروزان مىشود و آدمى خود را مىبیند . خود خواهى و خود پسندى احمقانه و ترسها و آزها و اشتباهات خود را کشف مىکند .
در درونش الزام اخلاقى و فروتنى عقلانى پدید مىآید و به این ترتیب، روح به کشور لطف و عنایت الهى سفر مىکند .
نیروى دعا به اندازه نیروى جاذبه زمین حقیقت دارد . من، به عنوان یک پزشک، بیمارانى را دیدهام که پس از مایوس شدن از هر نوع درمان در نتیجه تاثیر دعا از بستر بیمارى برخاستهاند . تنها نیرویى که ظاهرا بر «قوانین طبیعت» پیروز مىشود، دعا است . هر وقت دعا به صورتى شگفتانگیز چنین اثرى از خود ظاهر سازد ، مىگویند «معجزه» صورت گرفته است .
بسیارى از مردم دعا را پناهگاه ضعیفان یا درخواست کودکان براى به دست آوردن خیرات مادى تصور مىکنند . این تصور به همان اندازه نا به جا است که کسى تصور کند باران ابزار پر کردن آبخورى مرغان است . اگر بخواهیم درستسخن بگوییم، باید دعا را فعالیتى به شمار آوریم که براى تکامل صحیح شخصیت و آخرین مرحله کمال ملکات انسانى ضرورت دارد . اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روح تنها در دعا و نماز پدید مىآید و به آدمى که همچون نى شکننده است، نیرومندى و استقامتى برون از حد تصور مىبخشد .
حقیقت کلماتى مانند «از خدا بخواهید ، به اجابتخواهد رسید» با آزمایش بشرى به اثبات رسیده است . دعاى حقیقى مانند رادیوم منبع نوعى انرژى درخشان است که از خود آن پیدا مىشود . . . .
تنها نیرویى که ظاهرا بر «قوانین طبیعت» پیروز مىشود، دعا است .
چرا دعا نیرویى چنین مؤثر به ما مىبخشد؟ براى پاسخ به این پرسش (البته خارج از قضاوت علم) باید به این نکته اشاره کنم که همه دعاها در یک چیز اشتراک دارند . دعاى دسته جمعى در یک مسجد با آداب و تشریفات خود و در خواستساده مرد بدوى براى اینکه شکار خوب نصیبش شود ، هر دو یک حقیقت را نشان مىدهند و آن اینکه انسانها مىخواهند نیروى محدود خود را از راه پیوستگى با سر چشمه پایانناپذیر همه انرژىها تقویت کنند و از آن مدد گیرند .
وقتى دعا مىکنیم و نماز مىخوانیم، خود را به نیروى فنا ناپذیرى که جهان را مىگرداند ، پیوند مىزنیم . مىخواهیم بخشى از این نیرو براى نیازمندىهاى ما مصروف شود . حتى در این حاجتخواستن، نقصهاى بشرى ما جبران مىشود .چون از حالت نماز و دعا بیرون مىآییم، قوىتر شدهایم و آرامش پیدا کردهایم .
امروز ، بیش از هر زمان دیگر ، دعا در زندگى ضرورت دارد . کم توجهى به دین، جهان را به کناره پرتگاه کشانیده است . متاسفانه عمیقترین منابع نیرو و کمال ما توسعه نیافته مانده است . دعا که اساسىترین ورزش روح است، باید در زندگى خصوصى ما دخالت داشته باشد . روح از یاد رفته آدمى باید چنان محکم شود که دیگر بار وجود خود را اثبات کند . اگر نیروى دعا بار دیگر آزاد شود و در زندگى مردان و زنان دخالت کند و اگر روح ، مراد خود را شجاعانه آشکار سازد ، امید آن که تیر دعاهاى ما براى رسیدن به جهانى بهتر به هدف اجابت رسد ، وجود دارد