پیامهایی که به خود میدهید سمت وسوی زندگی شما را تعیین خواهد کرد. پس اگر دائما به خود بگویید من ارزشی ندارم و شادی در زندگی حق من نیست، چطور انتظار دارید که شاد باشید؟
خودتان را قبول داشته باشید
خوب، بد، زشت یا هرچه هستید، همان را بپذیرید. به هر کاری مشغول هستید بدانید که آن کار نهایت تلاش و کوشش شما بوده، پس کاملا از آن راضی و خوشنود باشید و به دنبال پیشرفت بروید. اگر تنها به نداشتههای خود فکر کنید مطمئنا از داشتههای خود هرگز لذت نمیبرید.
احساس رضایت نمایید
نباید همواره به دنبال موقعیتی در آینده باشید تا در آن زمان به خرسندی برسید. شما مطلع نیستید که فردا زندگی چه چیزی را برای شما به ارمغان خواهد آورد، پس امروز از داشتهها و موقعیتهای خود نهایت لذت را ببرید.
قدر زندگی خود را بدانید
شادبودن در حال حاضر یعنی از زندگی خود سپاسگزاری کردن. شکرگزاری ازسلامتی، شغل، خانه، غذا یا خانوادهای که عاشق شماست. آیا اگر متوجه شوید که فقط نود روز از زندگی شما باقی مانده متفاوت عمل نمیکردید؟ سرانجام عمر همه یک روز به پایان خواهد رسید. شاید شما حتی نود روز هم وقت نداشته باشید. این را بدانید که تنها سپاسگزاری است که شادی و آزادی را برای شما به ارمغان خواهد آورد، نه سرزنش.
با دیگران مهربان باشید
شادی واقعی یعنی مفید بودن برای دیگران. اگر شما یاد بگیرید که به مشکلات، بیش از اندازه فکر نکنید آنها در نظر شما کوچک وکوچکتر خواهند شد. اگر تنها به خود فکر نکنید، متوجه میشوید که زندگی چقدر زیباست.
ارتباط احساسی، مجموعهای از احساسات فردیست که کنار هم جمع میشود تا بین دو نفر پیوند برقرار کند. واژهی «احساسی» به معنی برانگیختن احساسات بسیار است. این احساسات میتواند عصبانیت، غم، لذت، عشق یا یکی از هزاران حسی باشد که انسانها تجربه میکنند. «ارتباط»، پیوندیست با فرد یا چیزی دیگر. ممکن است شما با کسی که احساس قوی نسبت به او دارید یا عاشقش هستید، در یک رابطه باشید اما او با شما احساس دوری نماید و به ندرت در مورد احساساتش با شما صحبت کند. این نوع روابط، روابط دوستانه یا زندگی کردن کنار یکدیگر است. بدون ارتباط احساسی قوی، چنین روابطی، خیلی زود از هم پاشیده میشود زوجهایی که سعی میکنند در حد توانشان، بیشتر دربارهی همدیگر بدانند، رابطهای احساسی بینشان ایجاد میشود.
از طریق مکالمهی محبتآمیز و همراه با تفکر، به پیچیدگیهای درون هم پی میبرید و در مییابید که چه چیز موجب شادی طرف مقابلتان میشود، چه چیز عصبانیاش میکند و چهچیز او را به اوج لذت میرساند.
نشانهی حقیقی وجود یک ارتباط احساسی، این است که هریک از دو نفر، دیگری را به درون خود راه بدهد.
وقتی دو طرف، احساسات خود را با هم در میان نگذارند، ازدواج، سخت و طاقتفرسا خواهد بود. در این صورت، عصبانیت، خشم و اختلاف پدید میآید و فقدان اعتماد، زندگی زناشویی را دچار آشفتگی میکند. اگر فکر میکنید ارتباط احساسی بین شما و همسرتان از بین رفته، باید به دنبال دلیل آن باشید؛ آیا گناهی نابخشودنیست که چنین فاصلهای میان شما انداخته؟ شاید در عصبانیت، چیزی گفته شده یا کاری انجام شده که منجر به درد جسمی و احساسی شده است. در همین زمانها، موضوع «انکار» هم پیش میآید تا همهچیز را برای ساختن دوبارهی آن پیوند احساسی، سختتر سازد. اگر خواهان سالمترین رابطهی ممکن هستید، باید بدانید که چطور یک پیوند احساسی عمیق و قوی بین خود و طرف مقابلتان ایجاد کنید. وقتی پیوند احساسی بین شما وجود داشته باشد، همه چیز آسانتر میشود.
1- بررسی طرف مقابل: باید متوجه شوید او به چه چیز نیاز دارد و اززندگی و از شما چه میخواهد، برای تحقق این امر، لازم است وقتی حرف می زند، با دقت به او گوش دهید. وقتی رازهایش را با شما در میان میگذارد، به او خوب توجه نموده و به عمق حرفهایش فکر کنید.
2- اعتماد: باید بین خودتان، حس اعتماد ایجاد کنید. این ستون اساسی پیوند احساسی، یک شبه ایجاد نمیشود و زمان می برد باید اجازه دهید این اعتماد به طور طبیعی ایجاد شود.
3- حضور احساسی: هر دو شما باید از نظر احساسی در دسترس باشید. اگرعقب بکشید و حرفهایتان را با طرف مقابل در میان نگذارید، چنین پیوندی ایجاد نخواهد شد.
4- ابراز محبت: نباید برای نشان دادن مهر و محبت، مشکلی داشته باشید اما زوجهایی که رابطهشان سرد شده باید تلاش کنند با هم مهربان باشند. همیشه سعی کنید شعلههای عشقتان را روشن نگاه دارید و از ابراز محبت به یکدیگر، نترسید!
5- جنگ ملایم: به هنگام مشاجره، کلمات به راحتی از دهان خارج میشود باید یاد بگیرید که با ملایمت بحث کنید. اگر نمیدانید چطور این کار را انجام دهید، میتوانید از یک مشاور کمک بگیرید. یادتان باشد هنگام بحث هرگز گذشته را پیش نکشید. در «لحظه» زندگی کنید و برای احساساتتان دلیلی محکم بیاورید.
6- دیدن دنیا از دیدگاه او: سعی کنید دنیا را آنطور که او می بیند، ببینید تا بفهمید که بهطور واقعی کیست. برای اینکار باید گاهی به عقب برگردید تا ببینید چرا او به آن طریق خاص عمل کرده است. ببینید نسبت به موقعیتهای مختلف، چطور واکنش میدهد و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و درمقابل از او هم همین انتظار را داشته باشید.
7- غلبه بر موانع: زوجهایی که در ازدواج خود دچار مشکل شدهاند، باید قبل از ایجاد دوباره پیوند احساسی، مشکلاتشان را حل کنند. هرمشکلی را با هم بررسی کنید و سعی کنید راه حلهایی برای آن بیایید. وقتی بزرگترین موانع و مشکلات را پشت سر گذاشتید، آنوقت میتوانید پیوند احساسی فراموش شدهتان را از نو بسازید.
وقتی سخن از روابط زوجین به میان میآید ، غالباً تصویری از تفاهم و سازگاری و یا اختلاف و ناسازگاری ارائه میگردد و بنابراین موضوع بحث، بررسی میزان سازگاری یا ناسازگاری زوجین و تحولات آن خواهد بود؛ اما به نظر میرسد روابط زوجین در گسترهای فراتر از موضوع سازگاری قابل بحث باشد. اگر نقطه آرمانی در روابط زناشویی را رابطهای بدانیم که نتیجه آن از یک سو آرامش روانی و احساس ارزشمندی و از سوی دیگر کارآمدی هر یک از زوجین در کارکردهای مورد انتظار از آنان باشد و البته آرامش و کارآمدی را نیز بر اساس آموزههای دینی تفسیر کنیم، میتوان این رابطه را فراتر از سازگاری در نظرگرفت. چون سازگاری زوجین ضرورتاً نشانگر کارآیی آنان در تمام عرصهها نیست به طور مثال اگر زن و شوهر برای نداشتن فرزند و یا قطع ارتباط با خویشان به توافق رسیده باشند، گرچه سازگاری میان آنان برقرار است؛ اما این رابطه به گونهای پویا نبوده است که زمینه کارآیی زن و شوهر را به عنوان ارکان خانواده در برابر طایفه و جامعه فراهم آورد. از نگاه ما سازگاری زناشویی گرچه پیشنیاز ضروری خانواده کارآمد است اما نمیتواند ملاکی تام برای ارزشگذاری بر روابط زن و شوهری باشد و باید سازگاری را با محوریت « تعاون بر تقوا» ملاکی مهم و اساسی شمرد.
از آنچه گفته شد میتوان دریافت که نقطه مطلوب، و به تبع آن دامنهی بحث از روابط زن و شوهری، روابطی است که بتواند استعدادهای هر یک از زوجین را بارور نماید، درک متقابل، نشاط و شادکامی و تعادل روانی آنان را ارتقاء بخشد و کارکردهای هر یک از آنان را، از جمله در ارتباط با فرزندان، والدین، خانواده یکدیگر و جامعه تقویت نماید.
1- مشکلات جسمی
در برخی موارد ، ناسازگاریها و ناکامیها در روابط زناشویی به نقص جسمانی برمی گردد. عقیم بودن یکی از زوجین را میتوان از زمینههای ناسازگاری و احساس نارضایتی دانست. آموزههای دینی، فرزندآوری را از کارکردهای مهم ازدواج و باروری را از ویژگیهای مثبت برشمردهاند. به گفته برخی مسئولان، میزان ناباروری در جهان، 15 درصد است. البته مشکلات و بیماری هایی که در طول زندگی برای هر یک از طرفین اتفاق می افاتد می تواند باعث ناسازگاری و مشکلات عدم سازش در زوجین گردد.
2- مشکلات جنسی
روابط جنسی سالم و رضایتمندانه تأثیر بسزایی در نشاط زن و شوهر، افزایش روابط عاطفی و محبتآمیز، حس حمایتگری مرد نسبت به زن و همراهی زن با همسر خود دارد. روایات متعددی بر ترک رهبانیت جنسی تاکید کردهاند. زنان نیز چون مردان دارای میل جنسیاند که از نظر کیفیت بر مردان غلبه دارد و البته حیا سبب میشود که از تمایلات خود به صراحت سخن نگویند، از این رو به مردان توصیه شدهاست که نیاز جنسی همسران خود را نادیده نگیرند، اهمیت روابط جنسی زن با همسر خویش به قدری حائز اهمیت است که تمکین جنسی از مهمترین مسئولیتهای واجب زن در زندگی زناشویی به حساب میآید.
بالا رفتن سن ازدواج در کنار گسترش ارتباطات اجتماعی و تکنولوژیهای رسانهای، زمینه روابط جنسی قبل از ازدواج را افزایش داده است.
همچنین حضور بدون قاعدهی ماهواره و اینترنت در خانهها، ذائقه جنسی را تغییر و میل به تنوع طلبی را افزایش داده و از جذابیت زن و شوهر برای یکدیگر کاسته است. علاوه بر این عدم رعایت مرزهای اخلاقی میان زن و مرد از جمله مشاهده تصاویر و فیلمهای مستهجن به شکلگروهی، سطح حیا را کاهش داده است. استمرار این وضعیت در روابط زن و مرد، در کنار افزایش حضور در مجالس دوستانه و مجالس خانوادگی، بدون رعایت قواعد اخلاقی نیز منجر به بیتفاوتی مرد در مقابل رفتارهای جنسی همسرش شده است.
به گفته برخی کارشناسان، نارضایتی جنسی از مهمترین عوامل طلاق در ایران است و بیش از 50 درصد طلاقها ناشی از مشکلات و اختلالات جنسی میباشد. برخلاف برخی گمانها، رابطهی جنسی زن و مرد نه تنها یک رابطهی جسمی نیست بلکه آثار بسیاری در روابط زناشویی دارد، این رابطه عاملی برای تقویت حس اعتماد به نفس، رهایی از تنشهای روزانه، افزایش صمیمیت و بالابردن حس حمایتگری مردان از زنان است.
ناکامی جنسی در مردان آثاری از قبیل افسردگی، کم حرفی با همسر، افزایش احتمال روابط مشروع یا نامشروع با دیگران، تمایل به اعتیاد و بیانگیزگی را در پی خواهد داشت و این ناکامی در زنان به دلیل آنکه نیاز جنسی خود را صراحتاً بیان نمیکنند احتمال ناسازگاری، بهانهجویی، سلطهگری، سرگرم کردن خود به امور مختلف، خودنمایی و حتی برقراری روابط نامشروع را افزایش میدهد.
۳- مشکلات در روابط عاطفی
خلقت حکیمانه زن و مرد را به گونهای سرشته است که آنان در کنار یکدیگر به آرامش میرسند و میان آنان دوستی و رحمت برقرار میشود. با وجود این، آموزههای متعددی نیز وجود دارند که این زمینههای طبیعی را در مسیری کارآمد هدایت کنند.
معاشرت به معروف قاعدهای فراگیر، هم در طول زندگی مشترک و هم در زمان اختلافات خانوادگی و طلاق است. رعایت این ادب میتواند زمینه بازگشت به زندگی پس از جدایی را فراهم آورد و یا از پیامدهای منفی طلاق بکاهد.
خوشصحبتی با همسر، زمینهساز صفای زندگی و نیکی به آنان سبب زیادی عمر و گشایش در امور اقتصادی خانواده مصداقی از خوشرفتاری با همسر است. هدیه به همسر محبت او را افزون و عفت وی را فزونی میبخشد. مردانی که به همسران خود افترا میبندند، بددهانی میکنند، زنان را از یاری و حمایت خود دریغ میکنند، خشونت میورزند، و بخل پیشه میکنند از بدترین مردان به حساب آمدهاند.
در مورد زنان نیز آموزههای بسیاری وارد شده است. قدرشناسی از همسران ، کسب رضایت آنان، حتی در صورتی که شوهر مقصر باشد و ایجاد آرامش روانی در زمان بروز مشکلات و خدمت به همسر از ویژگیهای مطلوب یک زن است.
زن و شوهر با وجود اینکه به هم علاقهمندند؛ اما راه ابراز علاقه را نمیدانند و از تحلیل شیوههایی که طرف مقابل برای اعلام محبت و یا بیان مقصود خود به کار میگیرد ، عاجزند. مرد به دلیل آنکه با روانشناسی زن آشنا نیست،گمان میکند که اگر همسرش خواستههایش را صراحتاً بر زبان بیاورد هیچ مشکلی بوجود نخواهد آمد و زن نیز پیوسته از ضعف عاطفی و احساسی شوهر گلایه میکند.
4- افزایش انتظارات
افزایش انتظارات دختران و پسران از ازدواج، از نکات دیگری است که تأثیر خود را بر روابط عاطفی زوجین آشکار میسازد. امروزه توقعات غیرواقعبینانه، عامل بسیاری از ناسازگاریها و جداییهاست.
تعهدات کاری و مالی بیش از حد که به خستگی جسمی و روحی می انجامد نیز پیامد دیگر افزایش سطح مطالبات از زندگی زناشویی است و حتی ممکن است زن و شوهر را به جایی برساند که عنوان کنند؛ بهتر بود، ازدواج خود را تا تأمین شدن انتظارات به تأخیر می انداختند. با افزایش انتظارات، زن و مرد نمیتوانند سپاسگزار وضع موجود و زحمتهای یکدیگر باشند و همواره با حالت طلبکاری با یکدیگر رابطه برقرار میکنند. امروزه زن و مرد، به ویژه شوهران از احساس عمیق ناسپاسی رنج میبرند. رسانهها و برخی فعالان اجتماعی این ایده را ترویج میکنند که مردان باید با تمام توان در خدمت خانواده باشند و این شایستگی و حق زنان است که همسرانشان کاملاً در خدمت آنان باشند. وقتی چنین تصویری را به زنان منتقل میکنیم و انتظارات آنان را افزایش میدهیم، آسیب پذیری و رنجیدن آنان پس از برآورده نشدن انتظاراتشان بیشتر خواهد بود.