اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

یکی ما رو جدی بگیره

 یکی از نهادهای مهم و مؤثر در تکوین شخصیت و تربیت نوجوانان، خانواده است. نهاد خانواده را از جمله عمومی‌ترین نهادهای اجتماعی می‌دانند که در تمام جوامع وجود دارد و مهم‌ترین تکیه‌گاه و محور زندگی اجتماعی است. این نهاد در همه جوامع پذیرفته شده و توسعه یافته است و به‌عنوان مهم‌ترین پایگاه انتقال عناصر فرهنگی، آداب و سنن، عقاید، دانش‌ها و مهارت‌ها و … به نسل جدید معرفی شده است. رفتار والدین زمینه‌ساز شکوفایی استعدادها و رشد جسمی، اخلاقی، اجتماعی؛ عاطفی و عقلانی نوجوانان می‌باشد.

نکته مهم در کار تربیت نوجوان تغییر دادن خود به‌جای تغییر دادن نوجوان است. با توجه به تأثیر عمیقی که رفتار والدین بر رشد شخصیت و سلامت روان نوجوانان دارد، لازم است پدر و مادر و حتی سایر اعضای خانواده به‌صورت‌های مختلف آموزش ببینند و سطح اطلاعات و آگاهی خود را دربرقراری ارتباط مؤثر با نوجوانان افزایش دهند.

 دوران نوجوانی مرحله پر کشمکش و گاه دشواری در زندگی فرد است.

دادن استقلال به نوجوان

با شروع دوره نوجوانی و رشد احساس استقلال‌طلبی در نوجوانان، یکی از درگیری‌های جدی والدین با فرزندان که «نزاع برسر قدرت» است، آغاز می‌شود. نوجوانان تمایل به ابراز عقاید و خواسته‌های خود و عملی کردن آن‌ها دارند، این درحالی است که بسیاری از این خواسته‌ها همسو و هماهنگ با نظرات والدین نیستند. این کشمکش از خسته کننده‌ترین مراحل تربیتی فرزندان است، اما از سوی دیگر برخورد اصولی و صحیح با آن و مشاهده تأثیر این برخورد در بهبود روابط والد – فرزندی و کمک به تکامل شخصیت فرزند می‌تواند از لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های فرزندپروری باشد. باور داشته باشید که نوجوان شما شایستگی این را دارد که فرصت تجربه کردن و آموختن داشته باشد و روی پای خودش بایستد و زندگی‌اش را با موفقیت مدیریت کند.

به‌جای سؤال کردن، خواسته‌هایتان را واضح و مستقیم بیان کنید

 شما نمی‌توانید بسیاری از جنبه‌های رفتار نوجوان خود را کنترل کنید، اما می‌توانید روی رفتارهای خودتان کنترل داشته باشید، همچنین پرسش‌ها و سرزنش‌هایی را که رفتار نوجوانتان را زیر سؤال می‌برد با دستورهای ساده، روشن و مستقیم و آرام جایگزین کنید. یادبگیرید که به‌جای سؤال کردن، خواسته‌هایتان را واضح و مستقیم بیان کنید، به‌عنوان مثال: چرا همیشه شام دیر می‌آیی. تو می‌دانی قانون خانه ما این است که همیشه ساعت ? شام می‌خوریم بعد از این‌زمان باید غذا را از یخچال برداری و بعد از آن ظرف‌ها را جمع کنی.

بسیاری از نزاع‌های میان والدین و فرزندان در شرایط پیدایش مشکلات و مسایلی است که نوجوان نمی‌تواند برخورد صحیحی با آن داشته باشد و راه حل‌های منطقی و عملی برای رفع ان بیابد، در نتیجه احساس ناتوانی، خشم و عصبانیت در او تقویت و واکنش‌های منفی تشدید می‌شود. تلاش کنید به آرامی با نوجوان خود در مورد چگونگی حل مشکلات صحبت کنید.

گام‌هایی برای حل مشکل

گام اول: «تأمل کن، باید درباره این موضوع فکر کنی.»

گام دوم: «چه راه‌هایی برای رسیدن به هدف وجود دارد؟»

گام سوم: «آیا انتخاب‌های بهتری هم می‌توانی داشته باشی؟»

گام چهارم: «چرا آن را امتحان نمی‌کنی؟»

گام پنجم: «تصمیم درستی گرفتی! آفرین!»

این مراحل بسیار مهم هستند، چون هیجانات نوجوان را کاهش و مهارت حل مسئله را افزایش می‌دهند و جایگزین نزاع برسر قدرت می‌شوند. اینجاست که عشق و محبت در خانواده ایجاد می‌شود و ارتباط مؤثر جایگزین ارتباط ناصحیح می‌شود.

دادن مسئولیت‌پذیری به نوجوان

چگونه نوجوانم را وادار کنم که مسئولیت مشکلات را بپذیرد.

مشکل این است که باید شجاعت این را داشته باشید که به نوجوانتان فرصت تجربه دوباره را بدهید، حتی وقتی اشتباه می‌کند و شکست می‌خورد. بعضی اوقات او خودش تلاش دوباره‌ای نمی‌کند، چون می‌داند شما خودتان کنترل امور را به دست گرفته‌اید و به‌جای او اقدام خواهید کرد، بعد گناه را به‌گردن شما می‌اندازد و سرزنش‌تان می‌کند، به عنوان مثال: شما را وادار می‌کند تکالیفش را به جای او حل کنید و به غرزدن‌های هرروز شما عادت می‌کند، در حالیکه باید خودش کارهای مثبت و وظایفش را انجام دهد. شما باید او را با پیامد‌های رفتارش مواجه کنید نه اینکه کارهای باقیمانده او را خودتان انجام دهید.

گام‌هایی برای دادن مسئولیت:

گام اول: به نوجوانتان نشان دهید که مشکلش را می‌فهمید.

گام دوم: با نشان دادن عشق و حمایت، مسؤولیت حل مشکل را به خودش واگذار کنید.

گام سوم: به نوجوان بگویید که شما اطمینان دارید او می‌تواند کنترل امور را به دست بگیرد و مشکل را به بهترین شکل حل کند.

گام چهارم: به او بگویید که اگر این مشکل دوباره پیش بیاید چه خواهید کرد. باید نوجوانان را از پیامدهای رفتارشان آگاه کنید تا محدودیت‌ها را درک کنند.

نوجوان شما شایستگی این را دارد که فرصت تجربه کردن و آموختن داشته باشد و روی پای خودش بایستد و زندگی‌اش را با موفقیت مدیریت کند.

مشکل: نوجوان به موقع برای رفتن به مدرسه حاضر نمی‌شود. والدین می‌توانند برای اصلاح این مشکل به شیوه زیر عمل کنند: (گام اول): می‌دانم از «غرزدن»‌های من برای اینکه به موقع بیدار شوی و به مدرسه بروی خسته شده‌ای، من هم از اینکه ترا به مدرسه برسانم و در نتیجه به محل کارم دیر برسم خسته شده‌ام. (گام دوم): از این به‌بعد من برای بیدار کردنت چندین‌بار صدایت نمی‌کنم. به جای آن یک ساعت زنگ‌دار به تو می‌دهم. (گام سوم): مطمئنم که می‌توانی این‌کار را انجام دهی، چون برای رفتن به مسافرت می‌توانی به موقع بیدار شوی. (گام چهارم): در صورت دیر شدن، من ترا به مدرسه نخواهم رساند و برگه توجیه تأخیر برای مدرسه را هم امضاء نخواهم کرد. اگر غیبت کنی باید عقب ماندگی درسی‌ات را روز جمعه جبران کنی.

بالا بردن اعتماد به نفس در نوجوانان

 عقیده نوجوان خود را بپذیرید و حتی اگر مخالف با نظر شما بود، تشویقشان کنید.

 باید عشق و محبت بدون قید و شرط خود را ابراز کنید، حتی وقتی باید رفتارش را اصلاح کند و زندگی کردن با او دشوار باشد.

 استعداد و توانایی‌هایش را پررنگ و پر اهمیت جلوه دهید؛ برای بسیاری از نوجوانان خانواده تنها مکانی است که آن‌ها می‌توانند شناخته شوند. در توجه کردن و تشویق نمودن بسیار بخشنده باشید.

دوستان خوب زمینه ای برای کسب آرامش و همدلی برای او هستند، یک مکان راحت را برای نوجوان خود فراهم کنید تا دوستان خود را به خانه بیاورد یا در تعطیلات دوستانش را بپذیرد. در آن‌ها ایجاد علاقه و دلبستگی کنید. به نوجوان خود اطمینان کنید تا تصمیمات خوبی بگیرید.

 او را در بعضی علایق و سرگرمی‌های خود سهیم کنید، حتی در بعضی از داستان‌های جنگی قدیمی، خیلی جالب است که تعداد زیادی از نوجوانان دوست دارند داستان‌هایی را راجع به سرگذشت والدین خود بشنوند.

 زمان‌هایی را به تنهایی با فرزند خود بگذرانید. همه نوجوانان نیاز دارند؛ گاهی با پدر و مادر خود تنها باشند. ممکن است کمی وقت ببرد که واقعاً با شما همراه شوند، فقط به آن‌ها گوش بدهید، بدون این‌که حرفشان را قطع کنید یا مخالفتی نشان دهید.

برخی عادت بد که بعد از ازدواج باید ترک کنید

1. دلیل و برهان را کنار بگذارید
زندگی، میدان جنگ نیست. نه تنها این کار باعث از بین بردن احساساتتان می شود بلکه حتی همسرتان به طرز زیرکانه ای می فهمد که احساساتش برایتان مهم نیست.


2. محیط خانه را امن نگه داشتن همیشه اثر نمی کنداگرچه جمله "هرچه تو بگویی عزیزم" محیط خانه را آرام و امن می کند اما شما را در نقش یک همسر فداکار نشان می دهد. شما بایستی گاهی اوقات عصبانی، گاهی اوقات حالت تدافعی و گاهی اوقات هم فداکارانه رفتار کنید. این جالبتر نیست؟


3. حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید
بیش از اندازه فعال بودن وتمرکز نداشتن، در مکالمه بینتان یا در زندگی، صمیمیت و علاقه بینتان را از بین می برد.


4. دست از سرزنش بردارید
می دانیم که خانمها جیغ جیغو هستند. اما با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان می شود.


5. از عیب جویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید
این تکنیک ها،فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیرمی کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند، و مسئولیتهایی که هر دو شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.


6. قلدری نکنیداین کار زشت به همسر شما می فهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد.


7. تدافعی برخورد نکنید
تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحثهای سازنده تان را سرد می کند.  اگر اینگونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد.


8. یک جانبه تصمیم گیری نکنید
گاهی اوقات، شما می خواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید درمورد پول، زمان، بچه ها و زندگی تان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفته اید و یک طرفه و از جانب او تصمیم گیری کرده اید..

هزارمین راه را امتحان کنید

«جان ماکسول»: «تفاوت بین افراد عادی و افراد موفق در نگرش آنها نسبت به شکست است.»

راز نتیجه نامطلوب و نه شکست

چیزی به نام شکست وجود ندارد، هر چه هست نتیجه است. نتایجی که از اعمالمان میگیریم میتواند مطلوب باشد (موفقیت) یا نامطلوب (درس). نتایج نامطلوب درسهایی هستند که به ما میآموزند چگونه به موفقیت برسیم. کسانی که به نتایج نامطلوب یا به درس میرسند نشان میدهند که برای رسیدن به موفقیت چیزهایی هست که باید یاد بگیرند و یا شاید باید استراتژی و باورهای خود را برای رسیدن به موفقیت اصلاح کنند. مهمترین نکته ای که در خصوص نتایج نامطلوب وجود دارد این است که اگر از نتایج نامطلوب درس نگیریم و بدون فکر دست به تلاش مجدد بزنیم، موفق نخواهیم شد.

ادیسون برای اختراع لامپ 999 بار تلاش کرد و هر 999 بار تلاش وی به نتیجه ی نامطلوب منجر شد و وقتی برای هزار مین بار تلاش کرد، توانست لامپ را اختراع کند. خبرنگاری از او پرسید: «آقای ادیسون آیا ناراحت نیستید که 999 بار شکست خوردید.» ادیسون در جواب گفت: «من 999 بار تلاش کردم و به نتیجه ی مطلوب خود نرسیدم. اما به این نتیجه رسیدم که 999 راه وجود دارد که با آنها نمیتوان لامپ تولید کرد.»

نتایج نامطلوب درسهایی هستند که به ما می آموزند چگونه به موفقیت برسیم

وقتی به نتیجه ی نامطلوبی میرسید ناامید نشوید و تلاش های ادیسون را به یاد بیاورید و چون او امیدوارانه دست به تلاشی مجدد بزنید. نتایج نامطلوب، راهنمای شما برای رسیدن به نتایج مطلوب است. چرا که مدام در حال درس گرفتن هستید و با ادامه ی مسیر حتما به موفقیت خواهید رسید. نتایج نامطلوب تجربه هایی مفیدند که شما را به نتیجه ی مطلوب می رسانند. انسان های موفق به نتایج نامطلوب چون پلی برای رسیدن به موفقیت نگاه می کنند، نه شکست و پایان تلاش. در واقع نتایج نامطلوب به ما می گویند که چگونه به موفقیت برسیم.

به قول «ساموئل اسمایلز»: «ما از شکست ها درس می آموزیم، نه از موفقیت ها.»

شکستها پایدار نیستند بلکه موقتی اند، چرا که با درس گرفتن از آنها می توان به موفقیت رسید.

شما ناخدای کشتی زندگیتان هستید آیا ناخدا اگر ببیند که کشتی دارد به گل می نشیند، دست روی دست می گذارد و هیچ تلاشی برای نجات کشتی اش نمی کند؟

یکی از مواردی که به ما نشان می دهد که با تسلیم نشدن میتوان به هر موفقیتی رسید، جریان راه رفتن کودکان نوپاست. حتماً کودکان را دیده اید که چگونه سعی میکنند سرپا بایستند و با اینکه بارها زمین میخورند، اما دوباره سرپا می ایستند. اگر کودکان مجدداً تلاش نکنند که بایستند، چه اتفاقی می افتد؟ هرگز نمی توانند بایستند و راه بروند. پس کودکان تلاش خود را میکنند و نهایتاً موفق میشوند. همین کودکان در سال های بعد به کمک تلاش می توانند بر روی یک طناب در ارتفاع چند متری زمین نیز راه بروند.

انسانهای موفق برای رسیدن به هدف خود، بارها و بارها شکست خورده اند و از شکست های خود درس ها گرفته اند و نهایتاً به هدف خود رسیده اند. شکستها وسیله ای برای ناامید شدن نیستند، بلکه وسیله ای برای راهنمایی ما هستند. پس بهتر است شکست را معلم خود بدانیم.

شکست ها پایدار نیستند بلکه موقتی اند، چرا که با درس گرفتن از آنها میتوان به موفقیت رسید.

این گفته ی معروف را همیشه به یاد داشته باشید که: «تقریباً همه ی موفقیت های عظیم بر پایه ی شکست بنا شده اند.»

فقط دو دسته اند که هیچ گاه شکست نمیخورند و هیچگاه نیز به موفقیت نمیرسند: دسته ی اول مردگان اند و دسته دوم کسانی اند که دست به هیچ کاری نمی زنند. اگر قرار باشد در ازای هر حرکت و تلاش نتیجه دلخواه خود را در حد بالا دریافت کنیم پس تجارب لازم را چگونه کسب کنیم . آیا انسان ها به طور مادر زادی دانشمند متولد شده اند؟ کلیه افرادی که به نوعی در تاریخ برجسته شده اند سوابق طولانی در حرکت و دست به عمل زدن دارندو بار ها شاهد عدم کسب نتایج دلخواه بوده اند. افراد می توانند سلامت روح و روان خود را با میزان پشتکار و امید خود محک بزنند