اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

راهکارهای مقابله با بی وفایی همسر

اگر شما هم یکی از قربانیان بی وفایی هستید، اکنون در سراشیبی مسیر زندگی تان قرار گرفته اید. اغلب زوجهایی که چنین مشکلی دارند، معتقدند که تا به حال هیچ گاه چنین هیجانات شدیدی را تجربه نکرده بودند. آنها احساس خشم، افسردگی، ترس، گناه، تنهایی و شرمساری می کنند.

همسری که مورد بی وفایی قرار گرفته است، همیشه از خودش می پرسد: چطور توانست چنین کاری با من بکند؟ چطور توانست به من خیانت کند و بارها و بارها به من دروغ بگوید؟ هرگز دیگر نمی توانم به او اعتماد کنم.

چنین فردی، دچار احساس خشم و انزجار شدیدی می شود و احساس می کند به قدری آسیب دیده است که حتی قادر به بیان آن در قالب کلمات نیست.

اگر به شدت احساس خشم و عصبانیت کردید، با همسرتان صحبت نکنید اما به نقشهای زناشویی خود مانند رسیدگی به امور خانه و فرزندان و.. عمل کنید.

وقتی زوجین چنین هیجانات شدیدی را تجربه می کنند، پرسش اساسی این است که آیا بهبود اوضاع و رفع اختلالات زناشویی امکانپذیر است یا خیر؟ چطور می توان این بحران را پشت سر گذاشت؟ حتی در صورت بهبود، آیا قادریم با خاطره این خیانت و بی وفایی به زندگی مشترک ادامه دهیم؟

متخصصان و مشاوران ازدواج با اطمینان پاسخ می دهند که بله و به شما اطمینان می دهند که در صورت در نظر گرفتن این پیشنهادات و البته دریافت کمکهای تخصصی، آینده خوبی در انتظار زندگی مشترک تان خواهد بود.

فرآیند بی وفایی دردی غیرقابل تحمل را به افراد وارد می کند. اگر خودتان را برای آنچه پیش خواهد آمد آماده کنید، نه تنها عذاب کمتری می کشید، بلکه به ازدواجتان فرصت بیشتری برای بهبود و دوام می دهید

گام اول: آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید؟

ظهور بی وفایی نشان دهنده این است که ازدواجتان برای مدت طولانی دچار مشکل جدی بوده است، خواه آن را تشخیص داده باشید یا نه. یکی یا هر دوی شما نیازهای اساسی یکدیگر را بر طرف نکرده اید  به همین دلیل بی وفایی فرصت رشد پیدا کرده است. شاید آزار دهنده باشد اما علت اصلی بی وفایی در زندگی زناشویی، کمرنگ شدن ردپای عشق است. قربانی بی وفایی باید از خودش بپرسد: چه بلایی بر سر عشق مان آمد؟ در برطرف کردن کدام نیاز او شکست خوردم؟

گام دوم: به هیچ وجه این وضعیت را تحمل نکنید.

ازدواج ارتباطی اختصاصی است که در آن دو نفر یکی می شوند و باید با هم بمانند. سه نفر در این میان نمی گنجد. ظهور بی وفایی به معنای این است که زندگی مشترک قبل از این از هم پاشیده است. بنابراین بویژه به زنان توصیه می شود که مسیری مستقل و سختگیرانه را در پیش بگیرند و درصدد باشند که برای همسر بی وفا روشن کنند که به هیچ عنوان این وضعیت را تحمل نمی کنند.

اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که با فهمیدن این مساله، داد و فریاد به راه اندازید، همه دوستان و آشنایان را مطلع سازید و یا حتی خانه را ترک کنید بلکه منظور ما این است که به سرعت میدان را برای نفر سوم خالی نکنید. در اکثر مواقع زنان با مشاهده این وضعیت به شدت سرخورده شده و بعد از مدتی کشمکش و درگیری با همسر، زندگی زناشویی را ترک می کنند و به راحتی اجازه می دهند نفر سوم از این فرصت استفاده کرده و در دل همسر شان جا باز کند. شما علی رغم شکست عاطفی که دیده اید باید بمانید، مشکلات را شناسایی و حل کنید و شخص ثالث را کم کم از زندگی خویش بیرون کنید. اجازه ندهید به همین راحتی زندگی چند ساله تان را از دست داده و همه چیز را رها کنید. اگر لازم دیدید و یا به شدت احساس خشم و عصبانیت کردید، با همسرتان صحبت نکنید اما به نقشهای زناشویی خود مانند رسیدگی به امور خانه و فرزندان، آشپزی و.. عمل کنید.

گام سوم: بدانید چه انتظاری داشته باشید.

اغلب بی وفایی ها می تواند به طلاق منجر نشود و در نهایت به رفع اختلاف بینجامد. فرآیند بی وفایی دردی غیرقابل تحمل را به افراد وارد می کند. اگر خودتان را برای آنچه پیش خواهد آمد آماده کنید، نه تنها عذاب کمتری می کشید، بلکه به ازدواجتان فرصت بیشتری برای بهبود و دوام می دهید. یکی از بهترین راهها برای افزایش آمادگی این است که بدانید چه انتظاری داشته باشید؟

برای مثال بعد از چند روز از وقوع این حادثه، وقتی به اندازه کافی توانستید بر اعصاب خود مسلط شوید، مهر سکوت را بشکنید و در فضای مناسب و در غیاب فرزندان(البته اگر صاحب فرزند هستید) به طور مفصل با همسرتان صحبت کنید و ببینید چه انگیزه ای باعث بروز این رفتار ناشایست شده است؟ چه کمبودی در زندگی داشته است؟ از شما چه توقعی داشته است که نتوانسته اید آن را اجابت کنید؟ فرد جدید چه خلایی از همسر شما را پر می کند ؟و...

در برخی از موارد زندگی زناشویی دارای کاستیهایی است که اگر شناسایی و اصلاح شود، مشکلات تا حد زیادی بر طرف می شود اما در برخی دیگر از موارد، زن و مرد مشکل خاصی با هم ندارند و تنها مرد در یک موقعیت وسوسه انگیز قرار گرفته و دچار لغزش شده است. اینجاست که نقش شما پر رنگ تر می شود. شما باید به عنوان یک زن ثابت کنید که هنوز هم مرکز عاطفی خانواده تان هستید و می توانید دوباره همسرتان را به خانواده بازگردانید.

بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر هر دو طرف است

گام چهارم: شروع به رفع نیازهای یکدیگر کنید

در این مرحله همسر خیانت دیده باید سعی کند نیازهای عاطفی را که فردی دیگر برای همسرش برطرف می کند، به شکل بهتری برطرف کند. زن و مرد می توانند ازدواجشان را بازسازی کنند و با برطرف کردن نیازهای یکدیگر، فصل تازه ای از عشق را در زندگی خود برنامه ریزی کنند.

وقتی در نهایت می آموزید مهم ترین نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف کنید، عشق و ازدواجتان نیرومندتر از همیشه می شود. بازگشت به شرایط عادی نیازمند تلاش پایدار و خستگی ناپذیر هر دو همسر است. آنها با عبور از این شرایط سخت به همراه یکدیگر متوجه می شوند که بیشتر از همیشه یکدیگر را دوست دارند. بی وفایی را به عنوان محرکی اصلاح کننده ببینید که در نهایت موجب می شود زوج ها در مورد نیازهای مهم شان کار کنند. وقتی شروع به کار کردن در مورد این نیازها کنید، زندگی مشترک تان همان می شود که همیشه خواهانش بوده اید از طریق ارتباط کلامی شما می توانید اولین گامهای اصلاح رابطه تخریب شده تان را بردارید. توجه داشته باشید که ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانهاست. زوجین در قالب کلام، نگرشهای خود را درباره خویشتن، مخاطب خود، مسائل کلی و مسائل مشترک به یکدیگر انتقال می دهند. با توجه به اهمیت این مساله در یادداشتهای آتی به شما آموزش داده خواهد شد که چگونه از این طریق، رابطه زناشویی تان را بهبود بخشید.

نکته آخر و بسیار مهم این است که اگر شما جز آن دسته از زنانی هستید که مورد بی وفایی قرار گرفته اید انجام اقدامات پیشنهاد شده را به شما توصیه می کنیم از طرف دیگر مراجعه نزد مشاور خانواده به همراه همسرتان را اکیدا توصیه می کنیم. گاهی اوقات برخی مطالب از دید افراد نادیده گرفته می شود و تنها چشمان تیز بین یک متخصص است که می تواند مشکلات اصلی را شناخته و اصلاح نماید

چگونه فرزندمان را به کتاب خواندن تشویق کنیم؟



طبق مرکز ملی آمار آموزش، کودکانی که به همراه والدین خود کتاب می خوانند، معمولاً هوش و قابلیت خواندن بیشتری دارند و بهتر و راحت تر زبان می آموزند، مهارت های ارتباطی را یاد می گیرند، مفاهیم کلامی را تشخیص می دهند و قابلیت صحبت کردنشان نیز بسیار بالاتر است. متاسفانه، کمتر از 45 درصد از والدین با کودکانشان کتاب می خوانند. ما به عنوان پدر و مادر برای تغییر این آمار چه باید بکنیم؟ در این مقاله چند راهکار به شما معرفی میکنیم که با استفاده از آنها می توانید فرزندانتان را به کتاب خواندن تشویق کنید.

من که پدر دو پسر دبستانی هستم، مجبورم گاهی اوقات برای ایجاد علاقه در فرزندانم به کتاب خواندن، خلاقیت به خرج دهم. و وقتی رقیبان شما بازی های کامپیوتری، بازی های ویدئویی، تلویزیون، دوستان و جمله ی "بابا کتاب خواندن خسته کننده است" باشد، کار کمی دشوارتر هم خواهد شد. اما نتیجه ای که عایدتان می شود بسیار بسیار با ارزشتر خواهد بود.

اجازه بدهید روش هایی را که من برای تشویق فرزندانم به کتابخوانی پیش گرفتم را برای شما هم مطرح کنم. همین راهکارها بوده که باعث شده پسران من نه تنها در مهارت های خواندن، بلکه در مهارت های نوشتاری و ریاضیات هم پیشرفت بسزایی داشته باشند. من مطمئنم با کمی صبر و زمان، فرزندان شما نیز پی به لذتها، شگفتی ها و فرصت هایی که کتابخوانی در اختیارشان قرار می دهد، خواهند برد.

- حداقل روزی 15 دقیقه با یا برای کودکتان کتاب بخوانید. من همیشه قبل از خواب وقتی پسر 9 ساله ام در رختخواب است برایش کتاب می خوانم و بعد باهم یک جدول حل می کنیم. در طی این مدت پسر 12 ساله ام هم برای خودش کتاب می خواند. خیلی وقت ها هر سه ما باهم می نشینیم و برای هم داستان میگوییم و گاهی هم قبل از اینکه بخوابیم درمورد تاریخچه ی خانوادگی و گذشتگانمان حرف می زنیم.

- رفتن به کتابخانه یا کتابفروشی را جزء برنامه های منظم خانواده درآورید. من و پسرانم حداقل ماهی یکبار به کتابخانه می رویم. نمی دانم باور میکنید یا نه حتی بعضی وقت ها پسرها نه به منظور خرید کتاب، بلکه فقط نگاه کردن از من می خواهند که آنها را به کتابفروشی ببرم. اما باز هم سعی می کنیم وقتی آنجا هستیم کتابی را برداشته و کمی از آن را بخوانیم.

- کتاب ها و مقالاتی مطابق با علاقه و سلیقه ی فرزندانتان پیدا کنید و سعی کنید درمورد موضوع کتاب کمی با آنها گفتگو کنید. اینکار باعث می شود علاقه شان به کتاب خواندن بیشتر شود.

- از مجلاتی مناسب با سن و علاقه ی فرزندانتان اشتراک بگیرید و یکبار دیگر به علاقه ی فرزندتان توجه نشان دهید تا میل او به خواندن بیشتر شود.

- کتابهایی را که فرزندتان باید برای تکلیف مدرسه مطالعه کند را خودتان هم بخوانید و بعد از شام، در ماشین و یا در فرصتی مناسب در مورد آن با کودکتان صحبت کنید. بچه های خودِ من عاشق این هستند که من کتابهایشان را بخوانم. با اینکار نه تنها میتوانم درمورد موضوعات آن کتابها با آنها بحث و گفتگو کنم، بلکه می توانم به آنها در نوشتن گزارش کارشان هم کمک کنم.

- برای ارتقاء مهارت هایشان برای آنها جدول و پازل تهیه کنید. آنها می توانند وقتی شما ظرفها را می شویید را رانندگی میکنید این جدول ها را حل کنند و ضمناً از شما هم کمک بگیرند.

- کتاب خواندن باید یکنوع تفریح باشد! باید برای کودکانتان فعالیتی سرگرم کننده باشد. اینکه بخواهید کودکتان را برای تنبیه به اتاقش بفرستید تا کتاب بخواند، تاثیری بسیار منفی در احساس او نسبت به کتاب خواندن خواهد داشت.

 داوطلبانه به مدرسه ی فرزندتان سر بزنید. می دانم الان با خود میگویید که وقت از کجا بیاورید اما خواستن توانستن است. حتی اگر یکبار در ماه هم که شده باشد، باید به مدرسه فرزندتان سر بزنید. وارد کلاس شوید و برای بچه ها کتاب بخوانید. مطمئن باشید که تاثیر مثبتی روی همه ی آنها خواهد داشت. وقتی چشم بچه ها روی لبان شما دوخته می شود تا هر کلمه که از دهانتان بیرون می آید را گوش کنند، مطمئن می شوید که به طریقی در زندگی همه ی آنها تاثیرگذار بوده اید.

امروز که کودکتان را از مدرسه به خانه می آورید، در راه کمی به این آمار فکر کنید:

  • هرساله بیش از یک میلیون کودک به خاطر نداشتن مهارت های لازم برای خواندن و نوشتن از مدرسه اخراج می شوند.
  • از سال 1983 تاکنون، بیش از 10 میلیون امریکایی بدون اینکه مهات خواندن کافی داشته باشند، به درجه ی دیپلم رسیده اند.
  • چهل و چهار میلیون فرد بزرگسال در ایالات متحده حتی قادر به خواندن یک داستان ساده برای فرزندشان نیستند.

درست است، تشویق فرزندانمان برای کتاب خواندن کمی دشوار است، اما چه هدیه ای با ارزش تر از سوادآموزی می توانیم به آنها بدهیم؟

۲۴ نشانه خانواده خوشبخت

طبیعی ترین شکل خانواده، این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند. کوشش مصلحان جامعه - مخصوصاً پیامبران خدا - این بوده است که نظام خانواده، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند. به هر حال خانوادهی خوشبخت نشانههایی دارد که ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره میکنیم. امید است که خانواده ی شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.

در بین اعضای خانواده جمله " به من چه یا به تو چه " رد و بدل نمیشود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.

-۲ 
افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمیکنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق میدانند.-۳ تاجایی که امکان دارد با هم هستند و در میهمانیها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی‎‎روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.

با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف، با گفتگو و مشورت به تفاهم میرسند و سعی میکنند اگر سوءتفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل کنند


-۵ به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل میکنند.

-۶  
نسبت به هم شرم مسموم ندارند یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز میکنند.

-۷ 
به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.

نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت میکنند. اگر چنانچه مشکلی به وجود آید، سعی وافر در حل مشکل را دارند.

در بیشتر اوقات لحظات خوشی را که با یکدیگر بوده اند مرور می کنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی کنند.

-۱۰  
برای فامیل ها و همسایههای خود اهمیت قائلاند و پذیرای فامیل یکدیگر هستند.

11 -
از امور مالی یکدیگر خبر دارند و چیزی را از یکدیگر پنهان نمیکنند. صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.

12-
برای رشد یکدیگر تلاش کرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم میکنند.

13-
افراد به هم افقی نگاه میکنند نه عمودی. یعنی هیچ کس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمیبیند. دیکتاتوری، زور و قدرت طلبی حاکم نیست.

14-
همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن میکنند و خودشان را در زندگی برنده میدانند.

15-
در کنار هم احساس امنیت و آرامش میکنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.

16-
علاقه، عشق، محبت، صفا و یکدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یکدیگر ابراز میکنند.

17-
از یکدیگر انتظار بیجا و توقع نامناسب ندارند.

18 -
اگر مشکلی پیش بیاید به راه حل فکر میکنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمیگردند. دست به علتیابی و ریشهیابی آن مشکل میزنند و راه حل منطقی ارائه میدهند.

19-
هریک از طرفین پیوسته به فکر خوشحال نمودن و راضی نگه داشتن یکدیگر هستند.

20 -
زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی میکنند: اول خود بعد دیگران. زندگی آنها به خاطر بچهها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.

-۲۱  
زن و مرد میتوانند هر روز به دنیای اختصاصی یکدیگر نزدیکتر شوند، کار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.

-۲۲
با درخواست های یکدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.

-۲۳  
زن و مرد در کنار یکدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یکدیگر، بلکه رفیق هم هستند و واکنش منفی از خود نشان نمیدهند.

-۲۴
خانوادههای خوشبخت تلاش دارند که بچههای خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند