اگر واقعاً در جستجوى خوشبختى هستید و حقیقتاً مىخواهید خوشبخت شوید ، در دوردستْ آن را جستجو نکنید ، چون خوشبختى ، نزدیک شماست و با شما فاصلهاى ندارد. اصلاً خوشبختى، خارج از شما نیست تا آن را جداى از خود جستجو کنید. بلکه منبع همه خوشبختیها خود شما هستید. اراده مصمّمتان، تفکّر خلّاقتان و اندیشه سازندهتان، همان خوشبختى است. مگر غیر از این است که همه سعادتمندان عالم با سعى و اراده آهنین به این گوهر ارزشمند ، دست یافتهاند؟ آنها خوشبختى را در خود دیدند ، یافتند و به دست آوردند. بنابراین، آن کسى که باید سعادت را به ما هدیه کند، کسی نیست جز خود ما. باید آستین همّت را بالا بزنیم و با ارادهاى محکم و تلاشى شکستناپذیر، به دنبال خوشبختى برویم.
اراده مصمّم، تفکّر خلّاق و اندیشه سازنده، همان خوشبختى است.
خوشبختى هم مانند خیلى چیزهاى دیگر، مشکلات و موانعى دارد که شناختن آنها مطمئناً در رسیدن به گوهر خوشبختى به ما کمک شایانى خواهد کرد.
آیا همین فکر که « رسیدن به خوشبختى ، کارى سخت و دشوار است » نمىتواند مانع خوشبختى محسوب شود. چون بعضى از مردم به اشتباه ، اینگونه فکر مىکنند و یا حتّى از این هم پا را فراتر مىگذارند و معتقدند که رسیدن به خوشبختى، غیرممکن است.
شما چهطور؟ آیا شما هم خوشبختى را تا این اندازه دست نیافتنى مىدانید؟ به نظر نمىرسد این افکار، کمکى به جز دور کردن انسان از تلاش و فعّالیت در جهت رسیدن به خوشبختى داشته باشد و فقط خلّاقیت در فکر و عمل را از انسان مىگیرد. ما با توجّه به منابع دینىمان اینگونه نیستیم . چون دائماً به ما توصیه به امید داشتن و امیدوار بودن مىشود و همین حالتِ امید است که راه را بر اینگونه تفکّراتِ غلط مىبندد. در فرهنگ فارسى ما نیز « جوینده » را « یابنده » معرفى کردهاند.
مادرِ همه ی موانع ، همین تفکّر غلط است، امّا موانع کوچک و بزرگ دیگرى را نیز مىتوان برشمرد که تا اندازهاى راه را بر طالب سعادت، تنگ مىکنند از قبیل: احساس گناه ، حسادت ، چشم و همچشمى ، ملامت و سرزنش و....
به عنوان مثال، حسادت را تصوّر کنید. حسادت نمی گذارد شخص حسود احساس خوشبختی کند و مدام در نگرانی و تشویش به سر می برد.با کمى دقّت مىتوان دریافت که دقیقاً به همان اندازه که سعادت و خوشبختىِ ما به دست خودمان است، شقاوت و بدبختى ما نیز به دست خودمان است.
مطمئناً هر انسانِ سعادتمندى، خوشبختى خود را بر پایههاى محکمى استوار کرده که در صورت از بین رفتن این ستونهاى محکم، در حقیقت ، خوشبختىاش از بین مىرود.
یکى از مهمترین پایههاى سعادت در هر کار، «میل» و «رغبت» شماست ، یعنى شما تا زمانى که طالب خوشبختى نشدهاید هیچ کس و هیچ چیز نمىتواند در این زمینه به شما کمک کند.
شاید از خود بپرسید: مگر کسى هم وجود دارد که رغبتى به خوشبختى نداشته باشد؟ در پاسخ باید گفت: بله. افراد زیادى هستند که به خاطر مشکلات و سختیهایى که در راه رسیدن به خوشبختى وجود دارد، على رغم میل باطنىشان، خود را راغب به خوشبختى نشان نمىدهند و همان وضعیّت کسلکننده موجود را ترجیح مىدهند .
امّا پایه دوم ، این است که براى رسیدن به این آرزو ، یا بهتر بگوییم ، به این خواسته باید «تلاش» کرد ، تلاشى بىوقفه که شکستهاى پىدرپى هم نتواند شما را از این تلاش باز دارد. همینکه مىگویند: «من باید این کار را انجام دهم » و « من می توانم»، نشانه ی همین تلاش است.
و سرانجام ، سومین پایه و اساس براى خوشبختى ، تلاش همراه با « اندیشه » و « تدبیر » است ، تلاشى هدفمند ، برنامهریزى شده و گام به گام، نه تلاشى از روى احساس که آنى مىآید و آنى هم مىرود . تلاشى که شما را آرام آرام به هدفتان نزدیک کند ، تا به این ترتیب ، از آن همه کوشش و پویش ، خسته نشوید و خود را ملامت نکنید و نگویید: « من مىدانستم که نمىتوانم! » چون ملامت کردنِ خود ، یکى از موانع اساسىِ راه پرفراز و نشیب خوشبختى است.
شاید شما براى رسیدن به خوشبختى، راههاى زیادى را رفته باشید و یا از این راههاى گوناگون، اطلاع پیدا کرده باشید امّا مطمئناً خوشبختى یکى نیست و مسلّماً یک راه هم ندارد. به اقتضاى خوشبختىِ شما، راه مناسب آن نیز وجود دارد.
به نظر مىرسد که در بین همه این راهها ، یک راه وجود دارد که مىتوان آن را حقیقتاً « شاهراه خوشبختى » نامید، همان راهى که مطمئنترین راه است و منتهى به خوشبختى حقیقى، ابدى، و زوالناپذیر مىشود. کدام راه؟ راه «ایمان».
شاهراه خوشبختى، همان راهى است که ما را به خداوند ، نزدیک کند و فطرت ما را بیدار سازد ، چون در وجود ما چیزى است بزرگتر از همه عوامل مادّى خوشبختى که ما باید در جستجوى آن باشیم و آن، روح خداجو و خدایى ماست. روحى که نه پیر مىشود و نه پیرى بر او تأثیر مىگذارد. روحى که اگر در این شاهراه افتاد ، هیچ آفتى نمىتواند آن را از بین ببرد ، و مرگ هم برایش پایان خوشبختیها نیست. چون او سعادت ابدى را یافته است. سعادتى که با مردن، تمام نمىشود و با بیمارى، از بین نمىرود و با فقر، تعارضى ندارد.
سختی ها ومشکلات از نشانه های خوشبختی اند چرا که تا آنها نباشند راحتی وآسایش معنا ندارد.
یکى از این نشانهها « تحرّک داشتن » است ودیگر نشانه خوشبختى، « عمل کردن به دانستهها »ست و توصیه مىشود که با اینکار ، خوشبخت شوید.« همنشینى با دانشمندان و عالمان »، یکى دیگر از نشانههاست. دین مقدّس اسلام، توصیههاى زیادى در این زمینه دارد .ایمان، محاسبه نفس، کوشش در راه اجراى فرمانهاى خداوند و... را نیز مىتوان از این نشانهها دانست. عجیبْ اینجاست که در میان این نشانهها، « چشیدن سختیها و تلخیها » نیز وجود دارد، چرا که تا مشکلات نباشند ، راحتى معنا ندارد و تا بیمارى نباشد ، ارزش سلامتى شناخته نمىشود
خوشبختى مىتواند نشانههاى فراوانى داشته باشد و مطمئناً نمىتوان همه ی آنها را نام برد ، امّا با استفاده از متون دینىمان به چند گزینه اشاره مىکنیم که آنها را موجب سعادت دانستهاند.برای اینکه بتوانیم در برابر مشکلات مقاوم باشیم، زندگی آرامی را تجربه کنیم و به هر چه که آرزو داریم برسیم ، کافی است ابتدا روی خودمان کار کنیم و به توانمندی ها و مهارت هایی در خود دست پیدا کنیم .
بنابراین می بایست ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسیم و بدانیم همه ی واکنش هایی که در اطراف می بینیم به نوعی امواجی هستند که ما خود چه در ذهن و چه در رفتار خود آن ها را به سمت خود فرا خوانده ایم. البته قبول دارم افراد بیماری ممکن است در اطراف ما وجود داشته باشند ولی اگر روی خود تسلط داشته باشیم می توانیم از ایجاد ناراحتی ها از سوی ایشان به راحتی جلوگیری کنیم. یا حتی آنها را وادار کنیم که رفتار غلط شان را با ما تغییر دهند یا نهایتا این قدرت را خواهیم داشت که با چیزی که قابل تغییر نیست کنار بیائیم و یا خود را از آن محیط دور کنیم.
وقتی به خود دقت کنید و ببینید که چرا زود عصبانی می شوید می شوید یا چه چیزی در رفتار فرد متقابل ، شما را عصبانی می کند خیلی زود حتی در حین مکالمه و احیانا جر و بحث به خود آمده و نسبت به کنترل اوضاع به ویژه به نفع خود اقدام می کنید، آرامش خود را هم حفظ کرده و از آسیب های احتمالی آن برخورد ناشایست نیز خواهید کاست.
اگر بپذیریم " تو همانی که می اندیشی " پس همان کسی هم هستی که وضعیت کنونی خود را آفریده ای! این مساله آن قدر مهم است که تحول بزرگی در زندگی تو ایجاد می کند. وقتی بپذیریم که آفریننده ی وضع کنونی زندگی مان خود ما هستیم و نه دیگران، آن گاه دیگری را مسئول ناکامی خود نمی دانیم و هر گاه فراموش کنیم که وضعیت مان را می آفرینیم آن وقت است که دیگری را مسئول ناکامی خود دانسته و سرزنش می کنیم و به این ترتیب اقتدار خود را از دست می دهیم.
اگر بپذیریم " تو همانی که می اندیشی " پس همان کسی هم هستی که وضعیت کنونی خود را آفریده ای!
اتفاقات کوچک، تصادفات، ترافیک، تاخیرهای ناخواسته ، دلشوره ها و حتی امراضی که گرفتار آن ها می شویم همگی پیامی دارند تا به ما بفهمانند که یک جای کار غلط است! و ممکن است مفاهیم و علت هایی از اعتبار ندادن و دوست نداشتن خود تا بانی خیر شدن برای دیگران را در بر داشته باشد. اگر نگاه را به دورن خود برگردانیم و اجازه دهیم اعضا و جوارح ما با ما حرف بزنند ، ما از راز بسیاری از واقعیت ها که مدعی هستیم اطرافیان مسبب ایجاد آنها هستند مطلع خواهیم شد.
اگر خود را دوست داشته باشیم ، قبول داشته باشیم و وقتی را برای گوش دادن و نگاه کردن به خود بگذاریم ، حتی راه خود را هم پیدا خواهیم کرد و اگر نه اولین ناملایمات ، برخوردها و مقاومت ها و اعتراض ها را از جانب همین اعضا و جوارح خود خواهیم دید! (بییاری از بیماری ها در اثر ضعف روحیه ایجاد یا تشدید می شوند.
بنابراین حتما بهتر است که هر چیز را از خود شروع کنیم از دوست داشتن و مهربان بودن گرفته تا قاطع بودن و پذیر ا بودن که تو مسئول کارهای خودت هستی و نه اوضاع و شرایط و حتی دیگران
امروز بدترین روز زندگی خود را تجربه کـرده ایـد. کارفـرمـای شما در مقابل دیگران به شما توهین نموده و وقتی در راه برگشت از رستوران بودید، با اتـومـبیل خود تصـادف کرده و این باعث دیر رسیدن به جلسه بعد ازظهر گردیده و موجب برخورد شدیدتر کارفرما شده است.هنگام مراجعه به خانه لیز خورده و با کمر روی زمین می افتیـد. بـا دردسـر فـراوان وارد اتومبیل شده و با سرعت هرچـه تمام به طـرف مـنـزل حرکت کرده و بدلیل سرعت غیر مجاز توسط پلیس جریمه می شوید... تصورش را بکنید.
بعد از تلو تلو خوردن و باز کردن درب منزل فقط میخواهید استراحت کرده و آرامش خـود را بدست بیاورید. بنابراین ممکن است با یک نوشیدنی خنک و تماشای تلویزیون خود را آرام و ریلکس کنید. اما این کار توصیه نمیشود. شما قصد دارید استرس را از خود بیرون نمایید و هدف فقط استراحت کردن نیست. کارشناسان بر این عقیده اند که بهترین راه برای تمدد اعصاب این است که فرد به تدریج احساسات خود را ارضا نماید.
غوطه وری
لازم نـیـست حـتـما بـرای ریـکس شـدن به قله کوه بروید، فقط کافی است خود را در یک منظره معمولی کوچک غوطه ور سازید. برای مثال اگر تابلوی نقاشی زیبایی در خانه یـا محل کارتان دارید، آن را مجسم کرده و زیبای آنرا مورد تحسین قرار دهید. اگر آکواریمـی پر از ماهی های رنگارنگ دارید، برای مدتی به حرکات روان و سلیس آنها نگاه کنید تابه آرامش برسید.
احساسات خود را برانگیزید
در مرحله بعد سفری به لاله گوش خود داشته باشید.به موسیقی موردعلاقه تان گوش دهید. کلاسیک، پاپ، راک یا هر چیز دیگر. فقـط سـعـی کنیـد از کـارهایی که باعث ایجاد هیجان و تنش در شما میگردد، اجتناب نمایید. بکار بردن یک هدفون می تواند از شنیده شدن صداهای دیگر جلوگیری کرده و باعث آرامش بیشتر گردد.
مطابق با ذائقه خود یک فنجان چای سرد، آب میوه خنک یا آب سرد میل کنید.
حس بویائی را فراموش نکنید.بوی عود، یک شمع معطر و یا عطر مورد علاقه همسرتان میتواند شما را آرام کند. حتی می تـوانید به حـمام رفـته با صـابونهای مایع و معطر بدن خود را بشویید.
اگر کسی هست که می تـواند شـما را مـاسـاژ دهد، از او بخواهید اینکار را انجام دهد. محققان میگویند که ماساژ مناسب میتواند هورمونهای ایجاد استرس را کاهـش داده و تنش را ازبین ببرد. اگر تنها هستید کمی شانه ها و گردن خود را مالش داده و به آرامی دستها و پاهایتان را ماساژ دهید.
بررسی ها نشان داده کـه نوازش حیوانات خانگی در ایجاد ملایمت و زدودن تنشها مؤثر می باشـد. اگـر سـگ یا گربه ای دوست داشتنی در خانه دارید آنها را پیش خود آورده و کمی نوازش کنید!
تمدد اعصاب تدریجی
روش بعدی یکی از تکنیکهای تست شده و مؤثر میباشد که می تـوانـد فـرد را بـه حالت مطلقی از آرامش برساند. با بکار بردن این روش می تـوانـیـد احـساسـی تـازه و بـدور از ناملایمات بدست آورید.
همانطور که قبلا نیز گفته شد با گوش دادن به موزیکی دلپـذیر شروع کنید. سپس روی سطحی راحت دراز کشید. چشمانتان را بـسته و نـفـسی عـمـیق بکشید. اجازه دهید شکمتان به طرف بالا و پایین حرکت کند. در همان حـال کـه بـا آرامـش دراز کـشیده اید، روی پاک کردن ذهن خود تمرکز کنید.
احساس آرامش بیشتری می کـنـید؟ اکنـون نـوبت تمرین اصلی است. از قسمت بالا با چشم ها شروع میکنیم. چشمان خو را به هم فشار داده و پیشانی را بسمت بالا نگاه دارید گویی در حال تحمل یک فشار عصبی زیاد می باشـید. چند لحظه به همین صورت صبر کنید. سپس چشمان خود را رها کرده و آرام روی هم قرار دهید. احساس کنید کـه تنشها از چشمانتان جدا میشـونـد. از ایـن ملایمت برای چند لحظه لذت برده و دوباره از ابتدا شروع کنید.
به سراغ آرواره و فک رفته و همین تـمـرین را در ایـن قـسـمـت تـکـرار کـنـید. عضلات فک و آرواره خود را منقبض و بعد از مدتی کوتاه رها سازید تا تنش از شما دور شود.به همیـن ترتیب به طرف قسمتهای پایین تر بدن مانند گردن، شانه ها، قفسه سیـنـه و ... برویـد. هراز گاهی مکث کرده و ببینید قسمتهای بالاتر هنوز احساس استرس مینمایید یا خیر. اگر تنش زدائی بطورکامل انجام نگرفته بود به آن قسمت برگشته و تمرین را تکرار کنیـد. ( معمولا چشم ها و آرواره نیاز به تکرار تمرین خواهند داشت. )
به همین منوال ادامه دهید تا به شکم، ران، ساق و در انتها به کف پاها برسید. بـستـه به وقتی که شما اختصاص می دهید و زمانی که بدن شما برای ریلکس شدن نیاز دارد این تمرین ممکن است از 15 دقیقه تا 1 ساعت بطول بینجامد.
برای رسـیدن بـه آرامـش هـرگـز نـبـاید شـتـابزده عـمل کرد و باید هر آنچه که نیاز دارید و می خواهید به خودتان بدهید. این روش بـرای ایـجاد حـالت خـود تـلقـیـنی و رسیدن به آرامش مطلق بسیار مؤثر بوده و در همه شرایط کار می کند.
اگر با ورزش یوگا آشنایی داشته باشید، متوجه شباهتهـای بـیـشمـاری در تمرین بالا و تکنیکهای این هنر باستانی هندوستان خواهید شد.
در انتها استرش شما باید از بین رفته و یا حداقل تقلیل یابد. احساس آرامـش و راحتـی خواهید کرد، حتی ممکن است شبیه انسانی بی خیال از ناملایمات آزاد شوید. اندکی وقت را به مجسم نمودن لحظات خوشحالی و آرامش اختصاص داده و از نبـود استـرس لذت ببرید.
بیاد داشته باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرند.