اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

دوستی

یکى از موارد تشخیص تفاوتها، طرز رفتار با مردم است. بعضیها ارزش دوستى و مهربانى را نمی دانند و به همین دلیل با دیگران دوستى نمى کنند و محبت کسى را نیز در دل خود جاى نمى دهند.

اما گروهی دیگر چون به نیروى عقل خود، قدر و قیمت دوستى و محبت را درک مى کنند؛ با دوستانشان و دیگر انسانها و حتی حیوانات، همیشه با مهر و محبت رفتار مى کنند.

یکى از راههایى تشخیص انسان عاقل و انسان نادان همین است که ببینیم آیا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت می کند یا با هیچکس از در مهر و محبت و دوستى وارد نمی شود.

قال علی علیه السلام: «اَلتَّوَدُّدُ نِصْف‌ُ العَقْل»

دوستی ورزیدن با مردمان، نیمی از عقل است.

از آنجا که دوستى و محبت با مردم، یکى از مهمترین نشانه هاى عقل و شعور است، امام علی علیه السلام براى دوستى ارزش فراوانى قایل شده است تا جایى که فرموده است:

(همین که شخصى با مردم دوستى و محبت کند، نشانه آن است که دست کم، نیمى از عقل طبیعى یک انسان در او وجود دارد)

با نگاهی الهی، دوستی و محبّت در روابط اجتماعی می تواند به عنوان یک ‌«عبادت» تلقی شود، زیرا در این دیدگاه همه مردمان مخلوق‌ خدا هستند و رفتار دوستانه با مخلوقات الهی از این جهت که آفریده او هستند، معنایی الهی و معنوی خواهد داشت و یک ‌انسان عارف‌، دوستدار و عاشق خدا، آفریده های محبوب خود را نیز دوست دارد و آنان را ـ چون مخلوق‌ محبوب اند ـ گرامی می دارد.

نتیجه آن که دوستی ورزیدن با مردم اولین گام خردمندی و عقلانیت است و موجب رخت بربستن غصه هاست و نیمی از عقل آدمی است.

بیماری های روانی

معمولاً علائم بیماری های روانی به تدریج پیش می آیند و امکان دارد خود به خود از بین بروند یا شدت یابند مانند:

- تغییرات برنامه روزانه ، مانند زیاد خوابیدن یا زیاد خوردن ( پرخوابی ، پرخوری ) یا دشواری های جسمانی که قابل بیان نیست.

- هذیان(Delusion)

- اعتیاد به الکل یا سایر مواد مخدر و داروهای اعتیاد آور

- افسردگی

- توهمات (Hallucination )

- عدم همکاری و برخورد طبیعی با کارهای روزانه خود

- ترس های فراوان، خسته کننده یا اضطرابی

- احساس های عجیب ، یا خشم وغضب بی مورد

- افکار خودکشی یا اقدام به آن

- کناره گیری از خانواده ، زندگی ، دوستان و فعالیت های روزانه

امکان دارد این علائم مشخص کننده سایر دشواری های جسمانی علاوه بر بیماری های روانی باشد. در صورت بروز این علائم و ضعف یا شدت آن بایستی هرچه زودتر به متخصص روان پزشک مراجعه شود.

معمولاً دارو درمانی توأم با روان درمانی بایستی انجام شود.

(Psychotherapy) : شامل گردهمایی اعضای خانواده و شرکت در گروه درمانی است. روان درمانی فردی کمک فراوانی به بیماران روانی می نماید تا متوجه بیماری خود گردند. همچنین یاد می گیرند که با هر حادثه ای چگونه برخورد داشته باشند وعلل  بیماری خود را پیدا  نمایند و تعییرات مثبتی در زندگی آنان به وجود آید.آگاهی درمانی : یکی از انواع مؤثر روان درمانی است . بدین طریق به اشخاص از نظر یادگیری کمک می شود که راه های تازه فکر کردن و رفتارهای جدید را یاد بگیرند .

(Drug therapy) : درمان با دارو می تواند به تعادل مواد شیمیایی مغز کمک نماید. این داروها بسیاری از افراد را قادر به لذت بردن، فعالیت، و کاهش نشانه های ناراحت کننده می نماید ؛ البته باید دارو را تحت نظر پزشک استفاده نمود.شوک درمانی(Shock therapy) : بیشتر برای اشخاصی که دچار افسردگی شدید هستند به کار برده می شود.

اکثر بیماران روانی همچون سایر بیماری ها به طور سرپایی ، با مراجعه به مراکز و گرفتن دستورات دارویی ، درمان می شوند ؛ ولی عده ای باید مدتی بستری شوند و تحت درمان قرار گرفته و بعداً به طور سرپایی به درمان ادامه دهند.

اگر کسی را می شناسید که دچار بیماری روانی است حتی المقدور زمان بیشتری را با او به سر برید، رابطه خودتان را قطع نکنید. بگذارید بداند که هنوز برخورد خوبی با او می شود و برای او ارزش قائل هستید . حتی المقدور همواره سعی کنید او را به متخصص معرفی کنید.

شما می توانید داوطلب شوید، برنامه های آموزش مربوط به کمک به بیماران را ببینید و سعی کنید همواره آنان را تشویق و ترغیب و راهنمایی نمایید. اگر کسی را می شناسید که دارای علائم روانی است با مراکز روان پزشکی یا یک روان پزشک تماس بگیرید.

حرف شنوی

همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند . خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش " هر چه می گویم همان است "  که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است . خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا توهینِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .

1 – برخورد مثبت داشته باشید. به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ، به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند.  به طور مثال به او بگویید : آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور . خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .

به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید.

2 – برای کنترل او به نرمی رفتار کنید. هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً  موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود . هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن ، به طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .

اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از " نه مؤکد " استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در اتاقش خودداری نمایید .

3 – فرزند خود را راهنمایی کنید . اگر او به چیزی دست می زند که نباید دست بزند ، به او بفهمانید که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند  به او نشان دهید . اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند . اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید " اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی  یا من کمکت کنم ؟ " در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید .

4فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید. قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید : وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی . وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ، بنشینی و تماشا کنی .

5 – به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند . بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

 

6 – از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید. اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد که روال عادی پیدا کنید .

علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید.

7 – در هر مرحله او را راهنمایی کنید . کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که  رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را بپوشد و یا به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و بعد فقط نظاره گر باشید . مثلاً به او بگویید : " من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی ."

 8 – گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید . بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید " وقت دستشویی" رفتن است . یک کلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود . به جای اینکه بگویید " اتاقت را مرتب کن " بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه آبی، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار.  هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد  پذیرفتن آنها برای کودک آسانتراست .

 

 9– هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید. علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید. همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا . مثلاً بگویید : " ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواک بزنیم ".