اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

خودسازی

ریسک کنید، راز اعتماد به نفس

ترس یکی از آن احساساتی است که غالباً ما را از کار و تلاش باز می دارد. تا زمانی که به دلیل ترس از انجام کاری، حاضر به آزمودن آن نیستید، موفقیت غیر ممکن خواهد بود. برای عبور از این مانع باید دو باور غیر منطقی خود را مورد تردید قرار دهید: (1) پرداختن  به این کار ترسناک، یک فاجعه خواهد بود و (2) احتراز از انجام یک کار دشوار، ساده تر از روبه رو شدن با آن است. اگر می خواهید سخنرانی کنید، خود را با این فکر که وقتی مهارت بیشتری پیدا کردم حتماً این کار را خواهم کرد، گول نزنید. شما مهارت بیشتری نخواهید یافت، مگر آنکه واقعاً سخنرانی در برابر جمع را آغاز کنید. انجام دادن یک کار، مهم تر از خوب انجام دادن آن است.  آیا شما کودکانی دارای اعتماد به نفس و با حداقل احساس حقارت می خواهید؟ پس هرگز آنها را از آزمودن چیزی، مگر آنکه احمقانه و خطرناک باشد، منع نکنید.

 

با ترس خود از خودنمایی و تظاهر، مبارزه کنید

برخی از مردم نمی توانند به خود بقبولانند که باید مطابق عرف جامعه رفتار کنند، چون فکر می کنند در آن صورت به نظر بقیه، آدم های متظاهر و ریاکاری خواهند آمد، اگر برخورد با یک آشنا، خطاب کردن او به نام کوچکش، احوال همسر و بچه های او را پرسیدن، و پرسش در مورد سلامتی او، باعث آشفتگی و دستپاچگی شما می شود، چون احساس عدم صداقت و صمیمیت می کنید، آن قدر این کار را تکرار کنید تا احساس کنید واقعاً صمیمانه این کار را انجام می دهید.

 

اول کار، بعد تفریح

 فلسفه ی عاقلانه تر آن است که ابتدا کار را به پایان برسانید، سپس به تفریح بپردازید. این شیوه دو فایده دارد: اولاً، کار انجام می گیرد؛ و ثانیاً، شما خواهید توانست بدون احساس گناه از تفریح خود لذت ببرید. بدین ترتیب خواهید دید که زندگی برایتان آسان تر می شود، میزان شکست و ناامیدی به حداقل می رسد، کارها تقریباً بدون دردسر انجام می گیرند  تنها به این دلیل که تصمیم گرفته اید زمان کار را پیش از تفریح قرار دهید.

 زندگی بدون ریسک، ارزش زندگی کردن ندارد. آنچه را می خواهید یاد بگیرید، انجام دهید. از دور تماشا نکنید. در عمل است که یاد می گیریم چه روشی مؤثر است و چه روشی بی تأثیر.

شما یک دشمن دارید: روان نژندی

وقتی نمی توانید خود را متقاعد کنید که باید کار سختی را انجام دهید، به یاد داشته باشید که در این دنیا دشمنی دارید که همواره در کمین شماست. دشمن از تنبلی و ول گشتن شما لذت می برد و می خواهد شما تا جایی که ممکن است غیر مولد و بی خاصیت باشید. شکست، هراس و سردرگمی و به جایی نرسیدن شما در زندگی، برای او لذتبخش است. به هدر رفتن و بی مصرف ماندن استعدادهای شما، و همچنین ناراحتی شما از به ثمر نرسیدن همه ی توانایی های بالقوه تان، او را شادمان می کند. این دشمن، روان نژندی (نوروز) شماست. برای استفاده ی عملی از توانایی مهار خویشتن، باید تلاش کنید که به فردی ریسک پذیر تبدیل شوید. پذیرفتن ریسک صدمه ای به شما نمی زند. امروز یا فردا کاری را که همه ی عمرتان می خواسته اید، انجام دهید. آن را رها نکنید. ریسک را بپذیرید و ببینید  چه پیش می آید. و بعد، اگر ممکن بود، این فکر را حفظ کنید، تا زمانی که قادر به انجام آن کار باشید.

 

اهداف خود را محدود کنید

 

اجازه ندهید غفلت هایتان روی هم انباشته شوند

اگر مشغول ترک سیگار هستید و یک شب تصمیم می گیرید که فقط یک سیگار بکشید، متوجه باشید که عواقب این کارتان چیست. در همان لحظه ای که شما به خودتان اجازه ی کشیدن «فقط یک سیگار» را می دهید، و قاعده را تنها یک بار نقض می کنید، کشیدن سیگار دوم برایتان آسان تر می شود،. غفلت ها روی هم انباشته می شوند. برای مقابله با این فرایند خطرناک و بی سر و صدا، باید درک کنید که علت مؤثر بودن آن چیست. وقتی به خودتان اجازه می دهید که یک لذت فوری را تجربه کنید، در واقع مهار خویش را رها کرده اید. به همین دلیل مهار خویشتن معمولاً کار دشواری است: شما با انبوهی از پاداش های فوری مقابله می کنید که دررقابت با شکست های فوری و پاداش های بعدی هستند. اما اگر به یاد داشته باشید که پاداش های بعدی اغلب سودمندتر از پاداش های فوری هستند، آنگاه مهار خویشتن را آسان تر خواهید یافت.

 

کارهای بزرگ را ذره ذره انجام دهید

یکی از بزرگترین موانع واداشتن افراد به ادامه ی یک کار، ناشی از دیدن عظمت کاری است که باید انجام گیرد، و همین باعث ناامیدی می شود. بنابراین اهداف بزرگ خود را به هزاران هدف کوچکتر خُرد کنید. سپس هر بار یکی از آنها را دنبال کنید.

با آدم های منضبط و منظم معاشرت کنید

یک شیوه ی دیگر برای کسب توانایی مهار خویشتن، اطمینان از معاشرت با کسانی است که آنها هم این توانایی را دارند. هیچ چیز بیش از معاشرت با کسی که همیشه تسلیم لذت طلبی خویش است و شما را وسوسه می کند از مبارزه دست بردارید، در از میان بردن سریع عزم شما به ادامه ی راه، تأثیر ندارد.

اگر با بروز هر ناراحتی و دشواری، اندکی عقب نشینی کنید، مطمئن باشید بیشتر خواسته های خود را به دست نخواهید آورد.

یک زاهد باشید

زاهد بودن یعنی اینکه شما باید نوعی توانایی ذهنی و فکری در خود ایجاد کنید که به وسیله ی آن بتوانید نوع شکست و بیچارگی را تحمل کنید. اگر هر بار که از آنچه پیش می آید ناخشنودید، دست از اهداف خود بردارید،  و هرگز بر خود مسلط نخواهید شد. زاهد باشید. رنج را موقرانه تحمل کنید. این بهایی است که باید برای ایجاد تغییرات مثبت در خود و زندگی خود بپردازید.

فرصت طلب باشید

این حالت تنها گاهی در شما ایجاد می شود، و مدتی هم باقی می ماند. بنابراین وقتی چنین اقبالی به شما رو می آورید، حداکثر استفاده را از آن ببرید. در همین حالت است که توان انجام کار شما، ده برابر حالت عادی خواهد بود. به این ترتیب است که برخی افراد، حجم عظیمی از کار را انجام می دهند. آنها روی این لحظات زیبا و با شکوه، لبریز از اشتیاق و انرژی، دوره ای که انگیزه ی زیادی برای تلاش دارند، سرمایه گذاری می کنند.

 

پلهای پشت سر خود را خراب کنید!

تاکنون چند بار تصمیم به انجام کاری گرفته اید و وقتی کار را دشوار دیده اید، جا زده و عقب نشینی کرده اید؟ و چقدر اهمیت داشته است که جایی برای عقب نشینی داشته اید؟ حال فرض کنید که سخت در تنگنا قرار گرفته اید و جایی هم برای عقب نشینی وجود ندارد. حسابی گیر افتاده اید. آیا غیر از جلو رفتن، راه دیگری هم دارید؟ وقتی باید کاری را انجام دهید، پلهای پشت سرتان را خراب کنید، تا نتوانید بازگشت خود را به نقطه ی شروع حرکت توجیه کنید. آنگاه چاره ای جز جلو رفتن نخواهید داشت و بد یا خوب مجبورید کاری را که شروع کرده اید، به پایان برسانید.

 

قهرمان ستایی

اگرچه ممکن است به نظرتان عجیب باشد، اما هنوز هم یکی از مهم ترین اسرار توانایی مهار خویشتن، همین قهرمان ستایی است. وقتی کار دشواری پیش رو دارید و در می یابید که دچار تردید شده اید، تقریباً هیچ چیز به این اندازه به شما کمک نمی کند که بدانید کسانی که شما آنان را تحسین و ستایش می کنید، توانسته اند بر مشکلی مشابه مشکل فعلی شما غلبه کنند. و اگر آنها توانسته اند، چرا شما نتوانید؟

برخی افراد نمی توانند به کارهای خود نظم بدهند، چون در یک زمان چند مسؤولیت مختلف را برعهده می گیرند. این کار باعث از دست دادن انرژی و پراکندگی افکار، که مانع تمرکز جدی لازم برای دستیابی به یک هدف است، خواهد شد. در واقع، با این شیوه، دستیابی به موفقیت غیرممکن می باشد. عاقلانه تر آن است که وقت خود را صرف انجام چند کار محدود کنیم و به همین ترتیب ادامه دهیم. به طور کلی سعی کنید پیش از اتمام یک کار، به انجام کار دیگری دست نزنید. یا حداقل در یک زمان، بیش از چند هدف را دنبال نکنید، چون نخواهید توانست روی هر یک از آنها به اندازه ی کافی تمرکز داشته باشید. خود را به چند هدف محدود کنید، اما خودتان را وقف آنها کنید. سپس، وقتی به نقطه ای رسیدید که شما را راضی می کند، آن برنامه را کنار بگذارید و برنامه دیگری را شروع کنید.

زمان را نگهدارید

ما در هر لحظه در حال تصمیم گیری هستیم و تصمیمات ما در هر لحظه زندگی ما را شکل می دهد. اینکه الان مشغول چه کاری هستید از یک تصمیم سرچشمه می گیرد. شغل شما چیست؟ میدانید که شما بر اثر یک تصمیم گیری این شغل را انتخاب کرد ه اید؟ شما طی 10 سال گذشته چندین هزار تصمیم گرفته اید و نهایتاً نسبت به 10سال گذشته ی خود متفاوت شده اید.  در واقع بیشتر تصمیمات زندگی مان را خودمان می گیریم. بنابراین مسوولیت زندگی مان را باید قبول کنیم، چون ما تصمیم گیرنده ی نهایی هستیم. اگر یک لحظه برای خود تصمیم نگیریم در واقع باز هم به نوعی تصمیم گرفته ایم. تصمیم گرفته ایم که در این لحظه دیگران برای ما تصمیم بگیرند. ما با تصمیم گیری درباره ی زندگیمان، کنترل زندگی مان را به دست می گیریم. این از بزرگترین موهبت های الهی است که انسانها می توانند برای خود تصمیم بگیرند و برای انجام دادن هیچ کاری نمی توان مجبورشان کرد.

زندگی هر یک از ما با دیگری تفاوت دارد و علت این تفاوت در تصمیم گیری هایمان است. تصمیم های امروز ما، فردای ما را میسازند. اینکه امروزه زندگی ای سرشار از ثروت داریم یا خیر، به تصمیمات گذشته ی ما مربوط میشود.افرادی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند ، از قدرت تصمیم گیری بالاتری برخوردار هستندو در شرایط بحرانی قادر به تصمیم گیری های مناسب می باشند. در حالی که افراد دارای اعتماد به نفس پائین ، اغلب در تصمیم گیریهای خود دچار مشکل هستند. آنها شاید برای امور  خیلی جزئی ، زمان خیلی زیادی صرف کنند تا تصمیم گیری لازم را انجام دهند و برخی از آنها حتی از شرایطی که آنها را ناگزیر از تصمیم گیری می کند ، فرار می کنند. به همین علت است که این افراد ریسک پذیری کمتری از خود نشان می دهند.

نگران این نباشید که گاهی اوقات تصمیمات تان اشتباه بوده است. مهم این است که تصمیمات خود را به موقع تصحیح کنید و سعی کنید برای زندگیتان تصمیماتی درست بگیرید.

 برای تصمیم گیری درست، جنبه های مثبت و منفی یک تصمیم را یادداشت کنید. اگر جنبه های مثبت بیشتر بود به آن عمل کنید و اگر جنبه های منفی آن بیشتر بود از آن تصمیم منصرف شوید .برای تصمیم گرفتن درباره ی هر موضوعی در آغاز باید اطلاعات مورد نیاز در خصوص آن موضوع را به دست آورد و بعد از بررسی دقیق اطلاعات، تصمیم گیری کرد.

قبل از تصمیم گیری، نظر دیگران را نیز بپرسید و با کسانی که قبلاً تصمیم مشابهی گرفته اند مشورت کنید و نهایتاً بعد از یک تصمیم گیری درست، دیگر مردد نباشد و به تصمیمات خود پایبند باشید و با شجاعت تمام بدانها عمل کنید.

«گوته» میگوید: «درباره ی همه ی خلاقیتها یک حقیقت وجود دارد: از لحظه ای که شخص مصمم به انجام کاری می شود، امدادهای غیبی به کمک او می آیند.»

بعضی از افراد هر لحظه تصمیم جدیدی می گیرند و هیچگاه به تصمیمات خود پایبند نیستند. این اشخاص در واقع فقط آرزوهای خود را بیان میکنند. در واقع آنها تنها کاری که نمی کنند تصمیم گرفتن است. اگر میخواهید بدانید چقدر تصمیم گرفتن خود را جدی گرفته اید، ببینید که چقدر برای عملی کردن تصمیم تان زمان گذاشته اید و چه گامهایی برای عملی کردن آن برداشته اید. بسیاری از انسانها بسیار دیر تصمیم میگیرند. چرا که سخت کمال طلب اند و برای هر تصمیم  خود هزاران مقدمه لازم دارند تا مبادا در تصمیم خود دچار خطا شوند. این عده سخت در اشتباه اند چرا که گمان میکنند نمی توانند تصمیم فوری و درست بگیرند. سعی کنید پس از بررسی، سریع و دقیق تصمیم بگیرید، اما سریعاً از تصمیم خود منصرف نشوید، مگر اینکه دلیل قانع کننده ای برای آن داشته باشید. با جرات و شهامت، تصمیم بگیرید و شک و دودلی را به خود راه ندهید.از اینکه مبادا نتیجه کار همانی نباشد که من دلم می خواهد نترسید. بلکه پس از نتیجه گیری عیوب کار را بشناسید تا برای مراحل بعد رفع کنید.

به یاد داشته باشید:

1- همیشه اولین تصمیم بهترین تصمیم نیست.

2- تصمیم گیری نوعی مهارت است و هر مهارتی با به کارگیری مداوم بهتر میشود. پس سعی کنید تصمیمات بیشتری بگیرید تا در این مورد قویتر شوید.

3- برای عملی کردن تصمیم خود از روش ها و فرمولهای مختلف استفاده کنید.

4- اگر برای زندگیتان تصمیم نگیرید، دیگران برای زندگی شما تصمیم خواهند گرفت.

تصمیمگیری نوعی مهارت است و هر مهارتی با به کارگیری مداوم بهتر میشود. پس سعی کنید تصمیمات بیشتری بگیرید تا در این مورد قویتر شوید.

5- اگر در فرایند تصمیم گیری خسته شدید، نفس عمیقی بکشید و یا مدتی استراحت کنید و بگذارید ذهنتان در حالت خنثی و ریلکس بماند. در این زمان جواب بسیاری از سوالاتتان را راحتتر کشف خواهید کرد. هنگام خواب ضمیر ناخودآگاه شما در یافتن جوابها به شما کمک می کند.

۶-  علائم و ناراحتیهای خود را که در قدرت تصمیم گیری شما دخالت می کنند، بشناسید و تلاش کنید آنها را رفع کنید.

7-  همواره به یاد داشته باشید که در اکثر مواقع انتخاب کامل و بدون عیب و ونقصی  وجود ندارد و هر انتخاب ما متضمن از دست دادن امتیازاتی است که دیگر انتخابها می توانستند داشته باشند. به عبارتی تصمیم گیری بر اساس بیشترین امتیاز و کمترین احتمال شکست انجام می شود.  

آیا برای بالا بردن کیفیت زندگی خود، تصمیم گرفته اید؟ روزها و ماه های آینده را چگونه زندگی خواهید کرد؟ آنگونه که خود تصمیم گرفته اید زندگی خواهید کرد، یا آن گونه که دیگران برای شما تصمیم می گیرند؟

همین امروز برای روزها، ماهها و سال های آینده ی خود بهترین تصمیمات را بگیرید. این تصمیمات شما هستند که آینده تان را می سازند. همان طور که تصمیمات گذشته ی شما تعیین کننده ی امروزتان بوده است

زیراب زنی

همه از اهمیت دوستی صادقانه برای پربارکردن زندگی آگاه هستند.

اما دوستی در محیط کار چه نقشی دارد؟ آیا حفظ کار و فاصله معقول و منطقی از دوستان مهم‌تر است یا برقراری ارتباط صمیمانه با دوستان و گسترش آن در محیط کار؟

دکتر جان یاگر نویسنده کتاب «اهمیت دوستی و تاثیر آن در زندگی» می‌نویسد: «دوستان در محیط کار تاثیر زیادی بر عملکرد شما دارند. به شما انگیزه می‌دهند، باعث پیشرفت شما می‌شوند یا بر عکس، شما را ناامید می‌کنند و در نتیجه با دلسردی به کار خود ادامه می‌دهید. دوستان خوب محیط کار را لذت‌بخش می‌کنند. خلاقیت و بازدهی را افزایش می‌دهند. بسیاری از طریق دوستان، کارهای جدید و خوب پیدا می‌کنند.

اما اگر تاثیر دوستان بیش از حد معمول باشد، برایتان گران تمام می‌شود و نتایج منفی به دنبال دارد. دوستی بیش از حد، خلاقیت را از بین می‌برد. گفت‌وگوهای طولانی با دوستان، سرعت انجام کار را کاهش می‌دهد. برخی دوستان می‌توانند مسائل کاملا خصوصی شما را در محیط کار پخش کنند. گروه‌بندی دوستان باعث پارتی‌بازی، انحصارطلبی و تبعیض می‌شود.»

اگر دوست یا همکار شما در غیاب شخصی دیگر به بد گویی یا فاش کردن سر او می پردازد بدانید که قبح این قضیه برای او ریخته شده و ممکن است این کار را با شما نیز انجام دهد.

ارتباطات محیط کار باعث دوستی و صمیمیت می‌شود. اما آیا دوستی‌های محل کار با دوام است؟ آیا دوستی‌های محل کار با سایر دوستی‌ها تفاوت دارد؟ "یاگر" پاسخ می‌دهد: «بله از خیلی جهت فرق دارد. کار امنیت مالی ایجاد می‌کند. اگر مجبور باشیم بین کار و منبع درآمد و دوست یکی را انتخاب کنیم، گاه دوست را به کار می‌فروشیم. با توجه به جنبه‌های مثبت و منفی گسترش روابط صمیمانه و دوستانه، تصمیم‌گیری در این خصوص بسیار حساس و مهم است. دوستان خوب تاثیر مثبت بر کارتان دارند. برعکس دوستان بد باعث اخراج شما می‌شوند.»

وقتی بین دوستی‌ها فاصله ایجاد می‌شود

دوستی در محیط کار با ارزش است، اما دائمی نیست. اگر موقعیت یا کارتان عوض شود، شاید از دوست‌تان جدا و به بخش دیگری منتقل شوید. در چنین صورتی، چه عاملی باعث ادامه دوستی می‌شود. "یاگر" می‌گوید: «حفظ ارزش‌های مشترک» ارزش‌های مشترک عامل اصلی دوستی و حفظ آن باعث بقاء دوستی می‌شود.

دامنه دوستی

گاهی دوستان زیرآب شما را می‌زنند یا به شما خیانت می‌کنند. تحمل این امر چندان آسان نیست. چگونه با این شرایط می‌توانید به کار ادامه دهید؟ "یاگر" پیشنهاد می‌کند: ابتدا وفاداری دوستان را امتحان و سپس به آنان اعتماد کنید. در مورد آنچه می‌خواهید به دوستان بگویید با دقت فکر کنید. اگر دوست یا همکار شما در غیاب شخصی دیگر به بد گویی یا فاش کردن سر او می پردازد بدانید که قبح این قضیه برای او ریخته شده و ممکن است این کار را با شما نیز انجام دهد.

اگر دوستتان باعث پیشرفت و ارتقای شما می‌شود، دوستی‌تان را ادامه دهید اما سعی کنید در هنگام صحبت موضوع هایی در رابطه با مسایل مربوط به خود را مطرح کنید و از گفتگو راجع به مسایلی در مورد دیگران پرهیز کنید چرا که به درد سر هایش نمی ارزد. در صورت لزوم خود را کنار بکشید یا اعتدال را رعایت کنید. رابطه اجتماعی با دیگران داشته باشید ولی صمیمی نشوید. اگر در محیط کارتان ترجیح می‌دهند روابط صمیمانه با همکاران داشته باشید، به این امر توجه کنید.

 در کل در نظر داشته باشید که روابط شما در محیط کار باید در چارچوب خاص خود صورت گیرد و برای آن اصولی خاص را در نظر بگیرید . حتی اگر خیلی کنجکاو هستید از دخالت در امور دیگران و کشف نکات خصوصی اکیدا اجتناب کنید چون زمانی این کنجکاوی برای شما مشکل ایجاد می کند .