اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

باور هایی برای زندگی بهتر

برای رسیدن به آرامش و موفقیت و احساس و حال خوب، کلمات و عباراتی که در ذهن و زبان تکرار می‌شوند، نقشی اساسی دارند. کلمات و عبارت‌هایی که یادآور ناراحتی‌ها، بدی‌ها، مشکلات، غم‌ها، ناکامی‌ها و ... هستند، روح و ذهن ما را به سرعت آلوده می‌کنند و قدرت و اعتماد به نفس‌مان را به شدت کاهش می‌دهند. در چنین شرایطی، دیدن جنبه‌های مثبت خود ، اطرافیان و محیط ، برای‌مان دشوار می‌شود و برای تسلط بر شرایط و احساس موفقیت، به انرژی روانی نیاز خواهیم داشت. توجه به مثبت‌های جزئی زندگی خود و دیگران، این انرژی روانی را در ما تامین نموده و قدرت غلبه بر مشکلات و موانع را به ما هدیه می‌کند.

کلمات و عبارت‌هایی که یادآور ناراحتی‌ها، بدی‌ها، مشکلات، غم‌ها، ناکامی‌ها و ... هستند، روح و ذهن ما را به سرعت آلوده می‌کنند و قدرت و اعتماد به نفس‌مان را به شدت کاهش می‌دهند.

به همین دلیل، در زیر، عبارت‌ها و تکیه کلام‌هایی آورده شده است که در صورت خواندن مکرر و تکرار مداوم آنها، در ذهن نقش بسته و خود به‌خود ، تحولات جالبی را پدید می‌آورند و جای افکار منفی ذهن را گرفته و احساس خوب و اعتماد به نفس ایجاد می‌کنند:

- من به جای فکر کردن به افتادن‌ها، به بلند شدن فکر می‌کنم.

- در هر مشکل و مانعی، سوال طلایی ذهنم این است که: «خدایا تو بهترین راه‌های حل این مشکل را چگونه به من نشان می‌دهی، از تو سپاس‌گزارم.»

- من موانع و مشکلات را هدیه‌ی خدای مهربان برای بزرگ و وسیع شدن خودم می‌دانم.

- به نظر من، زندگی یعنی رودررویی شجاعانه با موانع و چشیدن لذت موفقیت.

- من در هر حادثه‌ای، به علت‌های آن توجه می‌کنم.

- من مسوولیت کامل رفتارهای خود و زندگی‌ام را می‌پذیرم.

- من در هر مشکلی، به  خطاهای خود توجه می‌کنم و به سرعت آنها را اصلاح می‌نمایم.

- من در مشکلات، بسیار صبور و در موفقیت‌ها، بسیار سپاس‌گزار و شاداب‌ام.

- من هر روز متولد می‌شوم و تولدم را جشن می‌گیرم.

- من با توجه به زیبایی‌ها و خوبی‌های کوچک فراوان، نگاهم را زیباتر می‌کنم.

- خداوند مهربان در همه‌ی مکان‌ها و زمان‌ها و شرایط ، حامی من است.

- من بارهای زندگی‌ام را به خدا می‌سپارم و خود را سبک می‌کنم.

من با اهمیت دادن به زیبایی‌های طبیعت، مردم و خودم، به خداوند مهربان عشق می‌ورزم.

- دنیا زیباست چون خداوند در آن حضور دارد.

- بدی‌ها و خوبی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌ها، راحتی‌ها و سختی‌ها، گل‌ها و خارها، شکست‌ها و موفقیت‌ها همیشه با هم‌اند.

- من با بزرگ کردن لحظه‌های خوب و موفقیت‌های خود و دیگران، انرژی زیادی برای غلبه بر مشکلات پیدا می‌کنم.

- خطاها و ناکامی‌ها من، پل‌های پیروزی‌ام هستند.

- من شاداب و سرحال هستم.

- من عاشق دنیا، خوبی‌ها، زیبایی‌ها و خداوند مهربان هستم.

- من در مشکلات، لبخند قدرت را فراموش نمی‌کنم.

- من جسور و مقاوم هستم.

- من سالم و سرحال و شگفت‌انگیز هستم.

- من سپاس‌گزار نعمت‌های بی‌شمار خدای رحمان هستم.

- من قدردان کوچک‌ترین کار خوب دیگران هستم.

- آینده‌ی من، بسیار روشن و موفقیت‌آمیز است.

نیرو مند ترین انرژی برای زندگی

دعا کردن تنها عبادت نیست. تشعشعى است که از روح دعا کننده بر مى‏خیزد ، نیرومندترین شکل انرژى است که شخص مى‏تواند تولید کند . تاثیر دعا بر روح و جسم آدمى، به اندازه تاثیر غده‏هاى ترشح کننده بدن قابل اثبات است . نتایج آن را مى‏توان از راه افزایش کارآمدى بدن، افزایش نیروى فکرى، زیادتر شدن طاقت اخلاقى، و عمیق‏تر شدن فهم آدمى از واقعیت‏هایى که با روابط بشرى همراه است، اندازه گرفت .

 

اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید ، خواهید دید زندگى شما به صورت عمیق و مشهود تغییر خواهد کرد . در اشخاصى که زندگى درونى‏شان بدین گونه تقویت‏یافته، آرامش و سکونى خاص دیده مى‏شود . در عمق ضمیر شعله‏اى فروزان مى‏شود و آدمى خود را مى‏بیند . خود خواهى و خود پسندى احمقانه و ترس‏ها و آزها و اشتباهات خود را کشف مى‏کند .

 

در درونش الزام اخلاقى و فروتنى عقلانى پدید مى‏آید و به این ترتیب، روح به کشور لطف و عنایت الهى سفر مى‏کند .

نیروى دعا به اندازه نیروى جاذبه زمین حقیقت دارد . من، به عنوان یک پزشک، بیمارانى را دیده‏ام که پس از مایوس شدن از هر نوع درمان در نتیجه تاثیر دعا از بستر بیمارى برخاسته‏اند . تنها نیرویى که ظاهرا بر «قوانین طبیعت‏» پیروز مى‏شود، دعا است . هر وقت دعا به صورتى شگفت‏انگیز چنین اثرى از خود ظاهر سازد ، مى‏گویند «معجزه‏» صورت گرفته است . 

در قلب مردان و زنانى که دریافته‏اند دعا در زندگى روزانه‏شان نیرویى مددکار است، هر لحظه معجزه‏اى صورت مى‏گیرد .

بسیارى از مردم دعا را پناهگاه ضعیفان یا درخواست کودکان براى به دست آوردن خیرات مادى تصور مى‏کنند . این تصور به همان اندازه نا به جا است که کسى تصور کند باران ابزار پر کردن آبخورى مرغان است . اگر بخواهیم درست‏سخن بگوییم، باید دعا را فعالیتى به شمار آوریم که براى تکامل صحیح شخصیت و آخرین مرحله کمال ملکات انسانى ضرورت دارد . اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روح تنها در دعا و نماز پدید مى‏آید و به آدمى که همچون نى شکننده است، نیرومندى و استقامتى برون از حد تصور مى‏بخشد .

حقیقت کلماتى مانند «از خدا بخواهید ، به اجابت‏خواهد رسید» با آزمایش بشرى به اثبات رسیده است . دعاى حقیقى مانند رادیوم منبع نوعى انرژى درخشان است که از خود آن پیدا مى‏شود . . . .

تنها نیرویى که ظاهرا بر «قوانین طبیعت‏» پیروز مى‏شود، دعا است .

چرا دعا نیرویى چنین مؤثر به ما مى‏بخشد؟ براى پاسخ به این پرسش (البته خارج از قضاوت علم) باید به این نکته اشاره کنم که همه دعاها در یک چیز اشتراک دارند . دعاى دسته جمعى در یک مسجد با آداب و تشریفات خود و در خواست‏ساده مرد بدوى براى این‏که شکار خوب نصیبش شود ، هر دو یک حقیقت را نشان مى‏دهند و آن این‏که انسان‏ها مى‏خواهند نیروى محدود خود را از راه پیوستگى با سر چشمه پایان‏ناپذیر همه انرژى‏ها تقویت کنند و از آن مدد گیرند .

وقتى دعا مى‏کنیم و نماز مى‏خوانیم، خود را به نیروى فنا ناپذیرى که جهان را مى‏گرداند ، پیوند مى‏زنیم . مى‏خواهیم بخشى از این نیرو براى نیازمندى‏هاى ما مصروف شود . حتى در این حاجت‏خواستن، نقص‏هاى بشرى ما جبران مى‏شود .چون از حالت نماز و دعا بیرون مى‏آییم، قوى‏تر شده‏ایم و آرامش پیدا کرده‏ایم .

 

امروز ، بیش از هر زمان دیگر ، دعا در زندگى ضرورت دارد . کم توجهى به دین، جهان را به کناره پرتگاه کشانیده است . متاسفانه عمیق‏ترین منابع نیرو و کمال ما توسعه نیافته مانده است . دعا که اساسى‏ترین ورزش روح است، باید در زندگى خصوصى ما دخالت داشته باشد . روح از یاد رفته آدمى باید چنان محکم شود که دیگر بار وجود خود را اثبات کند . اگر نیروى دعا بار دیگر آزاد شود و در زندگى مردان و زنان دخالت کند و اگر روح ، مراد خود را شجاعانه آشکار سازد ، امید آن که تیر دعاهاى ما براى رسیدن به جهانى بهتر به هدف اجابت رسد ، وجود دارد .

خالی بندی

این روزها عبارت خالی بندی به معنی دروغ گرفتن رایج شده است اما پیشینه این واژه به دهها سال پیش یعنی زمان سلطنت رضا شاه بر می گردد ! نقل می کنند که در زمان رضاشاه بدلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبانهایی که گشت می دادند فقط غلاف خالی اسلحه یعنی همان جلدی که اسلحه در آن قرار می گیرد را روی کمرشان می بستند و در واقع اسلحه ای در کار نبود. دزدها و شبگردها وقتی متوجه این قضیه شدند برای اینکه همدیگر را مطلع کنند به هم میگفتند که طرف "خالی بسته" و منظورشون این بود که فلان پاسبان اسلحه ندارد و غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته به این معنی که در واقع برای ترساندن ما بلوف می زند که اسلحه دارد و روی همین اصل بود که واژه خالی بندی رواج پیدا کرد. ولی این واژه هیچ ارتباطی به دروغگویی و لاف زدن به صراحت زمان حاضر نداشت. حالا چرا در این چند دهه ی اخیر این واژه متداول شده و همچنان هم رو به تزاید است مشخص نیست .

روان شناسی

 چرا به دروغ گویی عادت کرده ایم و چگونه می توانیم از شر این عادت مزاحم، خلاص شویم؟ روان شناسان به این پرسش ها، پاسخ های علمی و دقیقی می دهند.

دروغ گویی های بی خطر یا کم خطر نیز در بیشتر موارد، صرفا ریشه در یک تنبلی ذهنی دارد و به شکل یک عادت غلط در روح و روان شخص دروغ گو رسوخ می کند.

دروغ گوهای مرضی : در میان بزرگسالان، اگر دروغ های مصلحتی را کنار بگذاریم، به اشخاصی برمی خوریم که خیلی زیاد و در مسائل کوچک و بزرگ، دروغ می گویند. روان شناسان به این افراد می گویند: دروغ گوهای مرضی. دروغ گوهای مرضی، دروغ می گویند تا در خیال خودشان از حریمشان محافظت کنند، دوست داشتنی و موجه به نظر برسند، به منافع مادی یا اجتماعی بیشتری دست پیدا کنند و یا این که از مجازات فرار کنند. البته در بیشتر مواقع، آن هایی که از چنین افرادی دروغ می شنوند، خودشان تا درجاتی متوجه اند که فرد مقابلشان دارد دروغ می گوید و چه بسا که دلشان هم برای آن فرد بسوزد که چرا چنین ذهن بیماری دارد.  دستة دیگری از دروغ گوها هستند که حساب شده، عامدانه و برای کسب منافع شخصی، دروغ می گویند و این کار را هم زیاد و به صورت حرفه ای انجام می دهند. روان شناسان، این افراد را جزو شخصیت های ضداجتماعی طبقه بندی می کنند. این گروه معمولا زیاد سر و کارشان به پلیس، دادگاه و زندان می افتد. دروغ گویی معمولا با گذشت زمان، بدتر و بدتر می شود. چرا که اصل بر این است که وقتی آدم یک دروغ می گوید، بعدها ناچار می شود که برای رفع و رجوع آن دروغ، دروغ های بیشتری بگوید.

حواس خودتان را متمرکز کنید بر روی رفتاری که دوست دارید و تصویر ایده آلی که از خودتان و در ذهن خودتان ساخته اید. این تصویر می تواند شما را در ادامه ی راه هدایت کند

اصلا چرا دروغ می گوییم؟ روان شناسان، برخی از مهم ترین دلایلی را که باعث می شود دروغ بگوییم، این گونه فهرست می کنند: می خواهیم از درگیری پرهیز کنیم. نمی خواهیم باعث خشم یا صدمة کسی بشویم. نمی خواهیم احساسات کسی را جریحه دار کنیم. می خواهیم کسی را تخریب یا روحیه اش را تضعیف کنیم. می خواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم. دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم. نمی خواهیم با حقیقت تلخی دربارة خودمان مواجه شویم. دوست نداریم به اشتباهاتمان اعتراف کنیم. می خواهیم فعلا روی قضیه ای را بپوشانیم، به این امید که شاید بعدا اوضاع، بهتر شود.

جالب این که خیلی از مواقع، ممکن است نیت شخص دروغ گو هم خیرخواهانه باشد، هر چند که دروغ گویی در اکثر مواقع، ریشه در خود شخص و خودخواهی شخص دروغ گو دارد. اما سؤال مهم تر، این است که آیا می توانیم با یادگیری و تمرین مهارت های ویژه ای، خودمان را مقید کنیم که همیشه و تحت هر شرایطی، حقیقت را بگوییم و از دروغ گویی خودداری کنیم؟ پاسخ روان شناسان، این است که بله، این کار در بیشتر مواقع امکان پذیر است، اما به تمرین و ممارست نیاز دارد.

باید یاد بگیریم الگوهای فرار از حقیقت را که در ذهنمان شکل گرفته، کم کم از بین ببریم تا بتوانیم نوعی رابطة سالم و احترام آمیز را با مخاطبانمان سر و شکل بدهیم.

 تغییر ذهنیت با فرض این که شخص دروغ گو از نظر روانی دچار مشکل حادی نیست، روان شناسان می گویند که دروغ گو به خاطر فقدان مهارت، دست به نوعی انتخاب اشتباه می زند و از بین راست و دروغ، دروغ را انتخاب می کند تا به زعم خودش، شرایط را به نحو مؤثری مدیریت کرده باشد. دروغ گویی های بی خطر یا کم خطر نیز در بیشتر موارد، صرفا ریشه در یک تنبلی ذهنی دارد و به شکل یک عادت غلط در روح و روان شخص دروغ گو رسوخ می کند.

 تصمیم عجولانه، ممنوع .چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخاب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟ وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر می توانید خودتان را مجهز کنید. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید.  

درک طرف مقابل. تصور کنید شما باعث شده اید موقعیتی متفاوت از آن چه که باید، به وجود بیاید و فرض کنید که شما مسبب این وضع نابهنجار بوده اید. اگر فکر می کنید که شاید با بحث بتوانید به یک درک متقابل برسید و تلخی حاصل از ابراز حقیقت را بگیرید، بهتر است از این نوع عبارات و جملات استفاده کنید. مسدود کردن آن دسته از مسیرهای ذهنی که منجر به دروغ گویی می شود، نیاز به تمرین دارد. وقتی شخصی با یک موقعیت خطیر و پراسترس مواجه می شود، ممکن است در یک آن، دوباره به سراغ روش های آشنای قدیمی برای دروغ گویی برود. روان شناسان توصیه می کنند با به خاطر سپردن چند نکته زیر، می توانیم از مهارت راست گویی که در وجود همگی مان هست، بهره مند شویم. آن ها به ما می گویند: از عذرخواهی نترسید. تا حالا چند بار مجبور به دروغ گویی شده اید فقط به این خاطر که نخواسته اید عذرخواهی کنید؟ وقتی اشتباهی مرتکب شدید، نفس عمیقی بکشید، اشتباه را بپذیرید و بابت عمل یا رفتار اشتباه تان عذرخواهی کنید.  برای این که مهارت های راست گویی خودتان را هر از چند گاهی تقویت کنید، به زندگی این افراد و سخنان با ارزششان دقت کنید.