اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

زندگی تا 114 سالگی

پژوهشگران دانشگاه هاروارد طی 60 سال بر گروهی 600 نفری نظارت کرده و در نتیجه موفق شدند چند عامل مهم در رفتار افراد را تعیین کنند که بر طول عمر تاثیر بسزایی دارند . طبق نتایج این پژوهش ها ، افراد خوشبخت که پول قرض نمی گیرند ، بیشتر عمر می کنند تا افراد بدبین . همچنین افرادی که شکلات دوست دارند ، افراد دیندار و سبزیخواران نیز عمر طولانی تری دارند .

پژوهش های اخیر نشان دادند که افراد دارای زندگی سالم دارند چند سال بیشتر زندگی می کنند .

برای اینکه 2 سال بیشتر زندگی کنید :

شکلات بخورید . تحقیقات نشان می دهند که شکلات غلیظ و تلخ برای قلب مفید است .

برای اینکه 3 سال بیشتر زندگی کنید :

دیندار باشید و دوستان بسیاری داشته باشید . تحقیقات نشان دادند که حضور مرتب در حرم و اماکن مذهبی استرس را کاهش می دهد . همچنین دوستی و ارتباطات اجتماعی نیز همین تاثیر را نشان می دهند .

برای اینکه 3.6 سال بیشتر زندگی کنید :

گوشت کمتر بخورید . سبزیخواری و یا تنها کاهش مقدار گوشت در غذا می تواند بعلت کاهش غلظت چربی در بدن طول عمر را افزایش دهد ، زیرا در ازای آن مصرف میوه و سبزیجات افزایش می یابد .

برای اینکه 3.7 سال بیشتر زندگی کنید :

زندگی فعالی داشته باشید . دانشمندان تایید می کنند که تحرک و نرمش و ورزش تاثیر مثبتی بر قلب می گذارد و نمی گذارد که فرد چاق شود .

برای اینکه 5 سال بیشتر زندگی کنید :

تحصیل کرده و با دانش باشید . دانشمندان هاروارد بدین نتیجه رسیدند که زنان دارای تحصیلات دانشگاهی بطور متوسط 5 سال بیش از زنان بدون تحصیلات عالیه زندگی می کنند .

برای اینکه 7.5 سال بیشتر زندگی کنید :

مثبت نگر باشید . پژوهش ها ثابت کرده اند که ریسک مرگ زودرس برای افراد حوشبین 55% کمتر است .

برای اینکه 8-10 سال بیشتر زندگی کنید :

سیگار نکشید . افرادی که هیچگاه سیگار نکشیده اند ، بطور متوسط 10 سال بیش از افراد سیگاری زندگی می کنند . اگر مردان در سن 35 سالگی سیگار را ترک کنند ، می توانند بطور متوسط 5.1 سال به طول عمر خود بیفزایند .

برای اینکه 10 سال بیشتر زندگی کنید :

خوشبخت باشید . افراد خوشبخت بطور متوسط 10 سال بیش از سایرین زندگی می کنند .

یافتن همسر مناسب

1 . قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمئن باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل ؟ بخاطر پول  ؟ ظاهر طرف مقابل  ؟ شخصیتش  ؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید  ؟ کسی که خودشناسی می کند ، برای زندگی خودش هدف قائل می شود ، برنامه ریزی می کند ، آرزو هایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند . کسی که خودش را خوب می شناسد ، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند .

 به عنوان مثال ، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد ، در شیراز زندگی کند و یک بچه داشته باشد . اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود ، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند . از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد . در ضمن ، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود ، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد . در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند ، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند . با خودتان رو راست باشید ، و در تصمیمتان راسخ باشید .

 2  . مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید . تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است . همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید : « آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام ، همسر ایده آلی هستم ؟ » خیلی ساده است . هر ترازویی دو کفه دارد . اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد ، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید . کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنر دوست ازدواج کند ، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد .

 3 . در مرحله سوم باید یکسری معیار های غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید . رایج ترین معیار هایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از : تفاوت سن ، تفاوت قد ، تفاوت ظاهر ، تفاوت تحصیلات ، تفاوت طبقاتی ، تفاوت قومی ، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی . نکته مهم این است : این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر . مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد . نکته دیگر این است که تفاوت آدم ها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق . مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است . پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند .

 4 . مرحله چهارم عبارتست از « دیدن » و « دیده شدن » برای ایجاد جاذبه اولیه . در کشور هایی که محیط های مختلط کمتر است ، پسر ها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند . ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانم های جوان کمتر وجود دارد . به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار ، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد . به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند ، یا در کلاس های متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند . کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند .

 5 . مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است . در بسیاری از جوامع ( چه شرقی و چه غربی ) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند و گرنه به سبکی متهم می شود . به هر حال ، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید ، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر ( مانند کافی شاپ رفتن و کادو های رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی ) نباشد . به اصل موضوع دقت کنید .

 6 . مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است ، بردن نهایت استفاده از فرصت ها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد . امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوج های آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند . در طول این جلسات ، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید . سوال های تعیین کننده . این سوال ها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم : الف - می توانید بپرسید : « هدف شما در زندگی چیست ؟ سه تا از بزرگترین آرزو های زندگی تان را بگویید » . ب – مثلا : « هدف شما از ازدواج چیه ؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید ؟ » پ - « من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم . می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی ؟ » ت - « در خانه پدر و مادری شما تقسیم کار های منزل به چه صورت بوده ؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد ؟» پرسیدن این سئوال ها کمک کننده است ، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم ، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید ( بخصوص برای خانم ها ) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید . این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند . از سوال مهمتر ، ارتباطات غیر کلامی است . مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه ؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه ، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید ؟ علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید : از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید ؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسئله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید ؟ آیا می ترسید مسئله ای را با او در میان بگذارید ؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید ؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید ، روی کاغذ بیاورید ، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید .

 7 . مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است . در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد . نسبت آن شخص مهم نیست . عقل و تجربه اش مهم است . باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند . سعی کنید در ارائه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید . بعد با خودتان خلوت کنید . تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید . آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند ؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید ؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد . هرکسی نظر خودش را دارد ، ولی در نهایت این زندگی شماست . تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید . می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید . مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود . ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است . ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق میتواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند . هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشمه های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است .

آرامش و راحتی خیال

در دنیای پراضطراب امروز، آرامش و راحتی خیال نعمتی است که بسیاری آرزوی آن را دارند. اما برای رسیدن تنها آرزو کافی نیست. بلکه باید قدم پیش نهاد و کاری کرد. آنچه در پی می آید برخی تکنیک های روان شناختی است که ضمن کمک به رفع تشویش و نگرانی ها، آرامش، نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد.

اگر به عقاید مذهبی ومعنوی پایبند باشید ، به یکی از باافتخارترین روش های رسیدن به آرامش خاطر رسیده اید . آنگاه می توانید بگویید ، « الا بذکرالله تطمئن القلوب » واگر ازخدا دور افتاده اید ، اکنون زمان آشتی است.

 افراد آرام به خود می گویند که برای تغییر گذشته نمی توان کاری کرد، آنگاه ازفکر ادامه زندگی لذت می برند.

 هوای دریا ،آب شور وصدای امواج ، همگی باعث آرامش می شود، مسافرت به سواحل دریا را در صورت امکان فراموش نکنید.

دست کم روزی 15 دقیقه را درسکوت بگذرانید و به نیازهای واقعی خود و نیز چیزهایی که دارید فکر کنید . سکوت عصاره آرامش است. با زور نمی توان آن را ایجاد کرد. باید زمانی که فرارسید آن را بپذیرید . اگربرایتان امکان دارد حداقل روزی یک ساعت تنها به اتاقی بروید و در را به روی خود ببندید .

تمرین کنید که آرام تر ازحد معمول صحبت کنید . این کار ضربان قلب وتنفس شما راکم می کند واجازه می دهد ذهن وفکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید. آیا تا به حال فرد آرامی را دیده اید که با صدای بلند صحبت کند ؟

خودتان را مورد تحسین وستایش قراردهید.

باغچه کوچکی برای خود درست کنید و هرچه دوست دارید درآن بکارید .

 مدتی از وقت خود را در کتابخانه و یا  کتاب خواندن بگذرانید .

لحظه های زیبای زندگیتان رابنویسید و از آنها عکس و فیلم بگیرید . سپس بیشتر وقت ها آنها رابه یاد بیاورید و درباره شان فکر کنید ولذت ببرید.

وسواس را اززندگی خود حذف کنید. دراین صورت هیچ کاری نمی توانید انجام بدهید. 

 تلاش کنید همیشه مثبت بیاندیشید .

 شادکردن دیگران موجب آرامش می شود. چه لذتی دارد پول رستوران امشب را با توافق سایرین به مستحق هدیه

هید.  دیگران را برای لطف کردن به خود تحت فشارقرار ندهید.

خودرا درآینه نگاه کنید  وازدیدن  زیبایی های خویش لذت ببرید و خدا را به خاطر این نعمت شکرگزار باشید.

همیشه لبخند بزنید.

وقتی درکاری موفق می شوید ، با خریدن یک هدیه برای خودتان ، موفقیت تان را جشن بگیرید.

هنگام راه رفتن ونشستن سرتان را بالا بگیرید وقوز نکنید . گاهی اوقات با قدم های تند راه بروید.

 اگرنتوانید  کسی راببخشید ، افکار خشمگینتان شما را برای همیشه با این افراد مرتبط خواهد کرد. شادکردن دیگران باعث آرامش می شود.

 وقتی احساس می کنید که سرتان پراز فکرهای جورواجور است وجای خالی درآن نیست ،با قدم زدن آنها را پاک کنید.

 هرازگاهی به گورستان بروید . این کار موجب می شود  که دید شما نسبت به زندگانی عوض شود و زیستن دراین لحظه را بیاموزید .

 نامه ای بنویسید و در آن ازخود انتقاد کنید . یک مهارت جدید بیاموزید.

 هرچند وقت یک بارخانه تکانی کنید.

 آهسته غذا خوردن وجویدن ، باعث تجدید قوای فکری واحساس آرامش خواهد شد.

مهم نیست که با شما مؤدبانه برخورد  کنند یا نه ، برخورد مؤدبانه شما ، باعث ایجاد آرامش واحساس خوبی درشما خواهد شد .

هرچه اکسیژن  بیشتری به شما برسد، آرام تر خواهید شد . خوب است درمحل کار و زندگی خود گیاهی نگه دارید .

 درهفته یک شب تلویزیون خود را خاموش نگه دارید تا مغزتان استراحت کند.

هرچند یک بار به میان طبیعت بروید و درمحیطی سبز وسرشار ازآرامش بزنید.

 اهداف خود را بنویسید  وبا آنها  زندگی کنید  و درهدف گذاری  واقع بین باشید.

برای خود تعهد  مشخص کنید و به آن  وفادار باشید و تا می توانید برای آن حرکت و تلاش کنید ولو آن  که نتیجه دلخواه شما نباشد . 

سرعت  حرکت شما با احساستان رابطه  مستقیم دارد .گاهی می توانید برای رسیدن به آرامش ، دراز بکشید . عضلات خود راشل کنید وبه هیچ چیز فکر نکنید . با شوخ طبعی به آرامش خود کمک کنید.

هر روز به جمله های زیر و جملاتی از این قبیل فکر کنید: «تا زمانی که خودتان نخواهید، هیچ کس نمی تواند تحقیرتان کند.» «عشق از آن جهت در ما به ودیعه گذاشته شده که آن را به دیگران ببخشیم.» «به دنبال رستگاری و سعادت خود باش.» «از صمیم قلب خودت را دوست داشته باش.» « هر روز هر قدمی که برمی دارم بهتر و بهتر می شوم.» « کسانی را که در حقم بدی کرده اند، می بخشم.» « من امروز کنترل زندگی خود را دست می گیرم.»« من عاشق زندگی هستم و زند گی نیز عشقش را نثار من خواهد کرد.» «هر لحظه خدا را شکر می کنم.»

اعتماد به نفس را در نظر بگیرید. وقتی شما اعتماد به نفس خود را تقویت کنید، متوجه خواهید شد که این امر در آرامش روح و شادی شما، تأثیری عظیم را در بر خواهد داشت. برای تقویت اعتماد  به نفس، باید کسب آگاهی، مثبت نگری، شجاعت، مطالعه زندگی مردان بزرگ، توکل به خدا، تشویق و توجه به کارهای موفق را در نظر گرفت.