اخیراً در حفریات باستان شناسی در منطقه بین النهرین که مهد تمدن مشرق زمین به حساب میآید، منشوری از گل پخته پیدا شده است که توصیههایی است خطاب به کارگزاران و مدیران ارشد تمدن مذکور. از آنجا که آشنایی با عقاید و افکار گذشتگان، به اعتقاد عدهای چراغ راه آینده است، بعضی از نکات این منشور را یادآور میشویم.
1) نام نیک رفتگان را همواره ضایع کنید.
2) مردم ولی نعمت شما هستند، اما... (مابقی آن خوانده نمیشود)
3) پیوندهای قومی در رأس همه امور قرار دارد.
4) زیردست احمق ضامن بقای مدیریت است.
5) ملاک خوب و بد کارها تویی، نه دیگران.
6) مردم شما را انتخاب کردهاند که بجای آنها تصمیم بگیرید.
7) چه کسی گفته تو همه چیز را بهتر از همه کس نمیدانی؟
8) هر که با تو نیست، خائن است.
9) دزدها را میتوان بخشید، مخالفان را نه.
10) حفظ مسئولیت، بزرگترین مسئولیت است.
11) منصوبان خودت را غرقه کن، تا خودت در امان باشی.
12) بیشتر حرف بزن، کمتر فکر کن.
13) نه مسئولیت خراب شدن کارها با توست، نه وظیفه درست کردن آنها.
1- می دونید سریعترین راه به چنگ آوردن قلب یک مرد چیه ؟ پاره کردن سینه اش با یک کارد آشپزخانه
2- می دونید مردها مثل مخلوط کن هستند..... برای اینکه تو هر خانه از اون هستش ولی نمی دونین به چه دردی می خوره
3- مردها مثل آگهی بازرگانی هستند..... یک کلمه از چیزهایی را که میگن نمیشه باور کرد
4- مردها مثل کامپیوتر هستند..... کاربری شون سخته هرگز حافظه قوی ندارند
5- مردها مثل سیمان هستند .....وقتی جایی پهنشون می کنید باید با کلنگ آنها را از جا بکنید
6- مردها مثل تعطیلات هستند..... هیچ وقت به اندازه کافی بلند به نظر نمی آیند.
7- مردها مثل طالع بینی مجلات هستند..... همیشه بهتون میگن که چیکار بکنید و معمولا هم اشتباه می گویند
8- مردها مثل جای پارک هستند .....خوب هاشون قبلا اشغال شده و اونایی که باقی موندن یا کوچیک هستند یا جلوی در منزل مردم
9- مردها مثل باران بهاری هستند.....هیچوقت نمی دونید کی میاد چقدر ادامه داره و کی قطع میشه
10- مردها مثل نوزاد هستند..... توی اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته میشید
11- مردها مثل ماشین چمن زنی هستند..... به سختی روشن میشن و راه میفتن , موقع کار کردن حسابی سروصدا راه می اندازند و نیمی از اوقات هم اصلا کار نمی کنند
قدرت بزرگی دروجود شماست که قویتر و دربرگیرندهتر از هرقدرت دیگری است.
این قدرت درواقع، نیرویی را در شما برمیانگیزد که میتواند به عنوان بزرگترین قدرت وجودی شما عمل کند. به گونهای که وقتی آن را بکارمیگیرید، همه آشفتگیها و همه منفیدیدنها را ازمیان میبرد. و آنچنان پایدار و تمامنشدنی است که هیچ نوع منفیگرایی و فردگرایی، قدرت نمود و ظهورنمییابد.
به عبارتی، هرموقعیت و اتفاق منفی درزندگی شما، دربرابر این قدرت نامحدود و سرشار از زیبایی، مهرو محبت و انسانیتی بسیارعمیق و غنی، امکان ایستادگی ندارد و به سادگی ازبین میرود و کمرنگ میشود. نکته اینجاست که خاصیت این نیرو همچون معنا و ذات وجودیاش، این است که هرچه بیشتر بکارگرفته میشود؛ قدرتمندتر و اصیلتر میشود.
درواقع ما باید "خودمان" را پیدا کنیم و به آن عشق بورزیم و به زایش نیرویی دست یابیم که چیزی برای بخشیدن به دیگران داشته باشیم.
شاید ملموسترین و فراگیرترین نمود این نیرو و به عبارتی اوج این قدرت، درارتباط بین انسان و خدایش نمود یابد. آن گونه که دربیان مولانا متبلورمیشود؛ چرا که غرق درعالم معنی بود. به همین سبب سخن او ساده و همه کس فهم است. هم درزمان مولانا زبان او را می فهمیدند و هم امروز میفهمند.
خلاصه آنکه درکلام مولانا معنی برلفظ غلبه دارد، خشونت در کلامش نیست و پیامش پیام صلح است، پیام دوستی است؛ بنابراین حتی درزمان خودش مسلمان، یهود و نصارا این پیام را میفهمیدند." این قدرت، همان نیروی عشق است که وقتی فوران میکند شکوفههای زیبای آن به پهنایی غیرقابل تصور، زمان ومکان را درمینوردد و به زندگی با همه سختیها، مرارتها، نامردمیها، منفعتجوییها و خودگراییها معنا و لطافت انسانی میبخشد.
پس تردید نکنیم و این نیرو را درخود کشف کنیم و آن را آگاهانه با تمرینهای مختلف بارور سازیم. از هرفرصتی استفاده کنیم و با جاری کردن آن در درون و خارج از خودمان، آثار گرانبهایش- که قابل مقایسه با هیچ اثرمادی نیست- را در زندگی خود ببینیم. اما دیدن این نتایج نیز آمادگی خاص خود را میطلبد. اینکه از کلیه وابستگیها و تعلقات دروغین و بیمایه خود را پاک سازیم و به قول سهراب سپهری، چشمهایمان را بشوئیم تا بتوانیم نظاره گر اتفاقهای جدید پرشور، پرهیجان و بالنده درزندگی باشیم.
درواقع ما باید "خودمان" را پیدا کنیم و به آن عشق بورزیم و به زایش نیرویی دست یابیم که چیزی برای بخشیدن به دیگران داشته باشیم. چرا که به واقع، بخشش نیز توشه و توانی میخواهد. وقتی توانستید انرژیهای منفی اطراف خود را که همچون ابری برآسمان زندگی شما سایه افکنده، ببینید؛ جا نزدید ، اگر ایستادید و خودتان را پذیرفتید؛ قطعا جواب خواهید گرفت. چراکه خودتان بهتراز هرکسی میدانید؛ بهرحال این تجربه را درمواردی داشتهاید و این اشاره تنها از باب یادآوری است.
روانپزشکان و راویان زندگی، آنها که پرتلاش، مصمم، بیریا و صبورند، همچنین بریک نکته تاکید میکنند و اینکه این کار تداوم میخواهد؛ اگریک روز سراپا عشق باشید و یک روز سراپا خشم، به جواب نمیرسید. هم زمان با تقویت نیروی عشق، خشم را کاهش دهید تا آن قدر کم رنگ شود که تنها عشق بماند... تنهای تنها... تا لذت و شیرینی زندگی را دریابید.