جوهر احساس گناه، خواه احساس گناه بزرگ یا کوچک، تحقیر کردن اخلاقی خویشتن است. به خود میگویم در حالیکه میتوانستم کار درستی کرده باشم، کار اشتباهی کردم. احساس گناه همیشه با دو موضوع انتخاب و مسئولیت سرو کار دارد. بدانیم و ندانیم وضع به همین شکل است. به همین دلیل باید بدانیم که چه در ید قدرت ما هست و چه نیست. در غیر این صورت ممکن است که بیآنکه دلیل موجهی داشته باشیم گرفتار احساس گناه شویم.
برای مثال فرض کنید کسی را که دوست داریم- شوهر، زن، یا فرزند- در یک حادثه ی رانندگی کشته میشوند. ممکن است به خود بگوییم : «باید جلو این حادثه را میگرفتم». ممکن است احساس تاسف ما به خاطر کارهایی باشد که میتوانستیم بکنیم و نکردیم، یا کارهایی که نباید میکردیم و کردیم. در بسیاری از موارد مثلاً تصادف یکی از عزیزان ما با یک راننده ی بیاحتیاط یا جان دادن او در اطاق عمل، باز ماندگان به این نتیجه میرسند که کاری از دستشان ساخته نبود.
در این شرایط احساس گناه به احساس ناتوانی تبدیل میشود. ممکن است بازمانده احساس کند : «اگر این کار را طور دیگری انجام داده بودم، این حادثه ی وحشتناک صورت خارجی پیدا نمیکرد.» بدین صورت میبینیم که احساس گناه میتواند با ایجاد توهم توانمندی ، میل به توانمندی را در ما ایجاد کند. همین شرایط را در کودکان میبینیم که خود را مسئول اعمال خلاف پدر و مادرشان میدانند. «اگر من بد نبودم، پدر، مادرم را کتک نمیزد» حال ببینیم در شرایطی که ما در کاری مقصّر بودهایم چگونه میتوانیم خود را از شرّ احساس گناه، نجات دهیم. به طور کلّی به پنج مرحله نیاز داریم:
1- باید به این نکته توجّه کنیم که اقدام ناراحت کننده را ما انجام دادهایم. باید واقعیت را بپذیریم و از آن فرار نکنیم. ما این کار را کردهایم، این را میپذیریم و مسئولیت آن را قبول میکنیم.
2- به این توجّه میکنیم که چرا این کار را کردیم. با خود برخورد مهرانگیز میکنیم امّا از موضوع طفره نمیرویم.
3- اگر اشخاص دیگری نیز تحت تأثیر کار ما آسیب دیدهاند به آنها نیز توجّه میکنیم. به آنها میگوییم که از آسیبی که به آنها زدهایم اطلاع داریم. به آنها میگوییم که احساساتشان را درک میکنیم.
4- هر اقدام اصلاحی لازم را انجام میدهیم.
5- با خود عهد میکنیم که در آینده به طرز دیگری رفتار کنیم.
بدون رعایت این مراحل ممکن است تا سالها از کار اشتباهی که انجام دادهایم رنج ببریم
تا بحال شده در زندگی تان به مشکلاتی بر بخورید که نتوانید آن را حل کنید . احساس کنید گره به کارتان افتاده و برای حل آن تمام راهها را آزمایش کرده باشید و نتیجه نگیرید .
مثلا بیماری داشته باشید که پزشکان از علاج آن ناامید شده اند یا با آنکه از سن ازدواجتان گذشته است اما هنوز مورد دلخواه را نیافته باشید ، در این هنگام اگر کسی بیاید و به شما بگوید جایی را می شناسم که با یک سر کتاب مشکلت را حل می کند شما چه می کنید؟
بگوید : کارش تضمینی است، یکی از همسایه ها ی ما با یک نسخه بختش باز شد و چه شوهری گیرش اومد...یا با حل کردن یک نبات در آب بیمارش خوب شد ،شما هم وسوسه می شوید تا شماره بگیرید و آزمایش کنید یا حرف را عوض می کنید؟
بیشترما انسان ها به هرچه بوی ماورائی بدهد علاقه مندیم ،شاید جنبه ی مجهول بودن آن است که برایمان جاذبه ایجاد می کند. داستان ها و نقل قول های زیادی هم شنیده ایم از زندگی افرادی که با مجاهدت ،مراقبت از نفس و سیر و سلوک به قدرت هایی رسیده اند که با علوم تجربی قابل تعریف نیست و در این گفتار نمی گنجد . نکته قابل توجه این که شما نمیتوانید هیچیک از این افراد را بیابید که بخواهند از قدرت خود، استفاده مادی ببرند و مردم را به عبارتی سرکیسه کنند. اما زیادند آن هایی که راه را به اشتباه می روند و با استفاده از نیاز مردم و سادگی آن ها پول های زیادی به جیب می زنند . و در صورت حل نشدن مشکل ، تقصیر را به گردن مشتری می اندازند یا دوباره چاله ای نو می کنند.
مشکل از آنجا آغاز میشود که گروهی، از اعتقادات مردم و احساس نیازشان سوءاستفاده کنند و آنها را بازیچه و وسیله شیادی و بهرهجوییهای خود قرار دهند؛ یا عدهای بخواهند بدون زحمت و پیمودن مسیر صحیح، تنها با استفاده از قرآن گشایی، آینهبینی، کف بینی، طلسم گشایی و مانند آن، مشکلات خود را برطرف کنند.
توسل به قرآن و ائمه معصومین(ع) برای رفع گرفتاریها و مشکلات از زمان های قدیم در بین مردم رواج داشته است. بسیاری از مردم برای مشکلاتشان ائمه ی اطهار را واسطه قرار می دهند و با توسل به آن ها می توانند به نتیجه برسند. هر یک از ما ممکن است بارها در زندگی خود و یا بستگان و آشنایان چنین مواردی را تجربه کرده باشیم.
اصولا زمانی که به مشکلی حل نشدنی بر می خوریم سعی می کنیم به هر دری بزنیم تا شاید پاسخی بشنویم. همه ی ما تا به حال شنیده ایم که حتی بعضی از ارامنه ی کشور مان به شفا دهی حضرت عباس اعتقاد داشته و روز تاسوعا خرج می دهند و ...این اعتقادات که پشتوانه ی دینی دارد و در هنگام بروز مشکلات قدرت تحمل انسان را بالا می برد ،موضوع بحث ما نیست .
شکل از آنجا آغاز میشود که گروهی، از اعتقادات مردم و احساس نیازشان سوءاستفاده کنند و آنها را بازیچه و وسیله شیادی و بهرهجوییهای خود قرار دهند؛ یا عدهای بخواهند بدون زحمت و پیمودن مسیر صحیح، تنها با استفاده از قرآن گشایی، آینهبینی، کف بینی، طلسم گشایی و مانند آن، مشکلات خود را برطرف کنند.
طبیعی است که راه میانبر و کوتاه تر را بر مسیر طولانی و گاهی ناهموار ترجیح دهیم ، ما انسان ها هم دوست داریم به آسانی و با گذراندن حداقل سختی به خواسته هایمان برسیم و طبیعی است که به دنبال راه میانبر بگردیم اما مشکل اینجاست که بسیاری از این راه ها نه تنها مسیر را کوتاه نمی کند بلکه مقصد را کاملا تغییر داده و زندگی مان را دچار مشکلی اساسی تر می کند.برای مثال اگر به جای گذراندن چند سال از زندگی زناشویی ، گذشت در مواقع لزوم و پیمودن مسیر صمیمیت و یکی شدن بخواهیم با به وجود آمدن اولین مشکل و بدون آزمایش راه های مختلف با حل کردن یک قرص در آب و خوراندن آن به همسرمان رفع مشکل کنیم، نه تنها مشکلمان رفع نمی شود بلکه ممکن است به مشکلی دیگر بر بخوریم.
ا توجه به مدرن شدن مشکلات و ناهنجاری ها به مدد تکنولوژی جدید ، امروزه با یک جستجوی مختصر در اینترنت به راحتی می توانید . منظور صحبت ما سایت هایی است که نرم افزار های فال قهوه ارائه می دهند و به طرق مختلف سعی در گمراه کردن مردم و به خصوص جوانان_ بخاطر همان سادگی و بی تجربگی شان_ دارند ، سایت هایی که آینده را پیش بینی کرده و به گفته ی خود برای مشکلات پیش بینی شده راه حل ارائه می دهند. با آوردن جملاتی مثل با یک کلیک بختتان باز می شود و یا بهترین زندگی با آموزش های ما ابتدا مشتری را جلب کرده و سپس با دادن شماره حساب می خواهند با واریز پول به آن ، در آدرس ایمیل خود راهکارهای معجزه آسا ی آن ها را بخوانید.
در همه ی مناطق جهان چنین گرایشاتی وجود دارد اما در ممالک شرقی به خاطر نوع خاص اعتقادات و آداب و رسوم واسطوره ها و افسانه هایشان ، پررنگ تر دیده می شود . در کشور ما توجه به این قبیل موضوعات و علاقه به جادو و جنبل، آینهبینی و کفبینی و مانند آن نا پسند تر است چراکه ما مفتخر به پذیرش دینی هستیم که طرفدار عقل و منطق است ، دینی که طلب علم برای بالابردن قدرت تفکر و آموختن روشهای صحیح حل مشکلات و برای دستیابی به زندگی بهتر را بر هر مرد و زن مسلمانی واجب میداند.
به فرزندانمان بیاموزیم که برای خوشبختی و به دست آوردن موفقیت باید تلاش کنند. یاد دهیم که همه چیز به اراده ی خداست و اراده ی او بر این است که انسان اختیار داشته باشد و هر لحظه انتخاب کند و زندگی هر کس نتیجه ی انتخاب هایش می باشد و خودمان بهترین الگو برای آن ها باشیم
1.اگر نتوانید برای وقت خود برنامه ریزی کنید، هیچ چیز دیگری را هم نمی توانید اداره کنید.
2.کیفیت زندگی شما بستگی دارد به کیفیت مدیریت شما دراستفاده ی بهتر از وقت.
3.مدیریت زمان ( تنظیم وقت ) مهارتی است که می توان آن را با انضباط و تمرین فرا گرفت.
4.مدیریت زمان ، شما را قادر می سازد که جریان وقایع را تحت کنترل بگیرید.
5.هر وقت می بینید کاری خیلی خوب پیش می رود، می توانید دو چیز دیگر را هم پیدا کنید: آدم یک دنده و احساس وظیفه.
6.هنگام کار کردن، وقت تلف نکنید. بی وقفه کار کنید و از خودتان بیشتر مایه بگذارید.
7.در خانه کمیّت ( مقدار ) وقت ، ودر کار کیفیت ( چگونگی ) وقت است که به حساب می آید. آنها را با هم مخلوط نکنید.
8.با یک مدیریت زمان عالی، کیفیت زندگی شما بهترمی شود و برای افراد و چیزهایی که دوستشان دارید فرصت بیشتری به دست می آورید.
9.برای آن که بتوانید به مهارت های عالی در مدیریت زمان دست پیدا کنید ، سعی نمایید در آنِ واحد فقط روی تغییر دادن یکی از رفتارهای خود تمرکز کنید.
10.در مدیریت زمان، هدف ، افزایش بازده انرژی است تا بتوانید کیفیت زندگی خود را بالا ببرید.
11.هر دقیقه ای که صرف برنامه ریزی می کنید ، ده دقیقه در انجام کار صرفه جویی می کنید. بدین ترتیب ، بازده انرژی شما 100% افزایش پیدا می کند.
12.برای صرفه جویی در وقتی که صرف مکالمات تلفنی می کنید، مکالمات خود را دسته بندی کنید و آنها را با هم انجام دهید.
13.وقتی با کسی تلفنی صحبت می کنید برای گرفتن و دادن پاسخ ، هم برای خودتان و هم برای طرف مقابل ، وقت کافی در نظر بگیرید.
14.کلمه " نه" می تواند در صرفه جویی وقت ، کمک بزرگی به شما بکند . به هر چیزی که مانع استفاده بهینه از وقتتان است ، "نه" بگویید.
15.انضباط فردی موجب صرفه جویی بسیار در وقت است و مفهوم آن این است که می توانید فقط کارهایی را انجام دهید که برای شما بیشترین اهمیت را دارد.