اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

احساس جذاب بودن

شما همان ‌قدر جذاب هستید که می خواهید باشید . اگر شما احساس جذاب بودن بکنید دیگران هم شما را جذاب خواهند یافت . هم ‌چنین اگر خود را غیر جذاب بدانید دیگران نیز شما را جذاب نمی ‌بینند . همه ‌ی شما علاقه ‌‌‌مندید که درباره ‌ی خودتان احساس خوبی داشته باشید . به یاد داشته باشید که شما با دیگران برابرید و جاذبه و آمیزه ‌ی جذابیت خاص خود را دارید .

زیبایی و خوش‌ قیافه بودن بستگی به ژن ‌ها و مسائل ارثی دارد . فکر نکنید که زیبایی و خوش‌ قیافگی لازمه‌ ی جذاب بودن است این به این معنی است شما می‌ توانید برای جذاب شدن کار هایی انجام دهید و نتیجه بگیرید . انسان ‌هایی هستند که بسیار زیبا و خوش ‌قیافه ‌اند ولی احساس جذابیت نمی‌ کنند . این در حالی است که شما ممکن است افرادی را ببینید که چندان هم زیبا نیستند اما شما مجذوب آن ‌ها شده ‌اید . همه‌ ی این ‌ها یک چیز را ثابت می‌ کند : شما همان اندازه جذابید که احساس می‌ کنید

چگونه به شدت جذاب ‌تر شویم ؟

سؤالات زیر را از خودتان بپرسید تا بتوانید افکار و اعتقادات منفی را که در مورد خود دارید از خود دور کنید و به فراموشی بسپارید .

1- یکی از افکار منفی که من در مورد نمود ، ظاهر و قیافه‌ ام می‌ کنم این است که … ؟ ( این سؤال را 5 بار تکرار کنید و هر بار پاسخ‌ جدیدی به آن بدهید . )

2- مهم‌ تر از همه ، منفی‌ ترین فکری که من در مورد نمود ، ظاهر و قیافه ام می‌ کنم این است که … ؟

3- آن چه من در مورد نمود ، ظاهر و قیافه ‌ام از پدر / مادر / دیگران شنیده‌ ام این است که …‌ ؟ ( این سؤال را 5 بار تکرار کنید و هر بار پاسخ‌ جدیدی به آن بدهید . )

4- مهم ‌ترین و اصلی ترین چیزی که در مورد نمود ، ظاهر و قیافه‌ ام از پدر / مادر / دیگران شنیده‌ ام این است که …‌ ؟

5- مهم‌ ترین پیامی که من در مورد نمود ، ظاهر و قیافه‌ ام به دیگران می‌ دهم این است که …. ؟

6- چیزی که انتظار دارم دیگران در مورد نمود ، سیما و قیافه‌ ام فکر کنند این‌ است که …. ؟

7- چیزهایی که مرا از این مسئله دور می‌ کنند عبارتند از …. ؟ ( این سؤال را 5 بار تکرار کنید و هر بار پاسخ‌ جدیدی به آن بدهید .)

این احساسات تنها تا زمانی درست خواهند بود که شما هم ‌چنان به آن ‌ها اعتقاد داشته باشید و با آن ‌ها جلو بروید . در این ‌جا می‌ توانید تعدادی از اعتقادات و افکار جایگزین شده را ببینید :

1- من دیگر احتیاجی ندارم که فکر کنم خیلی چاق ، خیلی لاغر یا زشت هستم .

2- دیگر لازم نیست به افکار منفی پدر و مادر یا دیگران راجع به خودم فکر کنم .

3- من کاملا از قید افکار منفی پدر و مادر و دیگران راجع به من آزادم .

4- حالا دیگر زیبایی طبیعی و جذابیت درونیم را درک می‌ کنم .

5- همان قدر شگفت انگیز هستم که باید باشم .

6- من خودم را دوست دارم .

7- من ظاهرم را می ‌پسندم و عاشق خودم هستم .

8- حالا دیگر همان طور که هستم خودم را می ‌پسندم و دوست دارم .

9- احساس می‌ کنم جذاب هستم و می‌ درخشم .

سه تا از افکار و اعتقادات بالا را برگزینید . آن‌ ها را تغییر دهید یا چیزهایی به آن ‌ها بیافزایید تا شخصی تر شوند . از امروز شروع کنید و آن‌ ها را ده بار صبح و 10 بار در شب بنویسید . در طول روز مکررا آن‌ ها را با خودتان تکرار کنید و به آن‌ ها فکر کنید . وقتی ضمیر ناخودآگاهتان را با این افکار تربیت کنید پس از مدتی خودتان را جذاب‌ تر خواهید یافت و دیگران نیز شما را جذاب ‌تر می ‌بینند . این کار را برای سی روز انجام دهید و سپس روی افکار و اعتقادات مثبت دیگری کار کنید .

وقتی روی درون و روانتان کار کردید حالا دیگر نوبت کار کردن بر روی برون و ظواهر است تا بهترین شوید . کسانی که معمولا خود را آراسته نمی‌ کنند و نمی‌ آرایند در واقع خودشان را نابود می‌ کنند و به زودی به جمع افراد خسته و دل‌ زده می‌ پیوندند . خود را با زیبا‌ترین مدل مویی که می ‌توانید آرایش کنید . همیشه حتی در تنهایی فقط لباس ‌هایی را بپوشید که دوستشان دارید . و مهم ‌تر از همه چیز مطمئن شوید که با ظاهر و تیپتان احساس راحتی می‌ کنید .

مطمئن ‌تر ،‌ راحت ‌تر ، سرگرم‌ کننده ‌تر و شوخ ‌تر شوید . از خودتان بخواهید که شاد باشید و هرگز نا امید نشوید . کمی مرموز باشید . بگذارید مردم فکر کنند شما بیش از آن چیزی هستید که با چشمانشان می‌ بینند . همین طور ادامه دهید . به خاطر داشته باشید شما همان قدر جذابید که خودتان می ‌اندیشید .

 

چگونه فریبنده و دلربا باشیم ؟

فریبندگی یعنی اینکه بتوانید دیگران را به سوی خود جذب کنید . این خصلت اخلاقی به مرور زمان بدست می آید ، از آنجایی هر یک از افراد در زمان تولد با میزان مختلفی جذابیت پا به این دنیا می گذارند می توان گفت که درصد بسیار زیادی از جذابیت اکتسابی است و با کمی تمرین به راحتی قابل دسترسی خواهد بود . مانند رقصیدن هر چه بیشتر تلاش کنید ، موفق تر خواهید بود . تلاش و توجه تمام و کمال به نیاز ها و خواست های دیگران می تواند به شما این اطمینان را بدهد که به چهره یک فرد جذاب تبدیل شده اید .

مراحل

1- طرز ایستادن خود را تصحیح کنید . اگر شرایط بدنی شما در حد مطلوب قرار داشته باشد ، گویای این مطلب است که یک فرد با اعتماد به نفس بالا هستید ، حتی اگر از درونتان هم یک چنین احساسی نداشته باشید . در زمان راه رفتن باید محکم و ثابت قدم بردارید . کمرتان کاملاً صاف باشد ، و شانه ها به سمت عقب گرایش داشته باشند . شاید در ابتدا زمانیکه یک چنین وضعیتی را تمرین می کنید برایتان قدری عجیب و دشوار باشد ، اما پس از سپری شدن چند روز به آن عادت پیدا می کنید .

2- ماهیچه های صورت را رها کنید . سعی کنید ماهیچه های صورتتان را رها کنید تا صورت ، حالت طبیعی و دلپذیر خود را داشته باشد . با این چهره می توانید رو به دنیا کنید و به همگان بگویید که از هیچ چیز نمی هراسید .

3- ارتباط برقرار کنید . هنگامیکه با فرد دیگری روبرو می شوید ، با چشم های خود با او ارتباط برقر کنید ، سرتان را به نشانه تائید تکان دهید ، لبخند بزنید و شادی خود را به او انتقال دهید . اصلاً نگران عکس العمل فرد مقابل نباشید و البته در عین حال باید به یاد داشته باشید که در این کار زیاده روی نکنید .

4- نام افراد را به خاطر بسپارید . زمانیکه برای اولین بار کسی را ملاقات می کنید سعی کنید که نام او را به خاطر بسپارید . این کار برای خیلی از افراد دشوار است . زمانیکه نامشان را می گویند ، آنرا چندین مرتبه با خود تکرار کنید تا نامشان در ذهنتان باقی بماند و سپس نام خود را نیز به آنها بگویید ؛ به عنوان مثال سلام " سارا " من " مانی " هستم . زمانی هم که با آنها خداحافظی می کنید ، باز هم سعی کنید چند مرتبه دیگر نام آنها را تکرار کنید تا به طور کامل در ذهنتان باقی بمانند . هر چقدر بیشتر نام آنها را تکرار کنید ، بیشتر به یادتان می ماند و طرف مقابل هم احساس می کند که او را بیشتر دوست می دارید و احتمال این امر که با شما بیشتر گرم بگیرد افزایش پیدا می کند .

5- به دیگران علاقمند باشید . اگر شما یکی از آشنا های قدیمی را ملاقات کردید به عنوان مثال یک همکار ، همکلاسی ، دوست یکی از دوستان و ... در مورد خانواده و علاقمندی های جدید آنها سوالاتی مطرح کنید . اسم افراد نزدیک به آنها را بپرسید و نام آنها را به خاطر بسپارید . مطرح کردن یک چنین مسائلی ، موضوعات جدیدی برای صحبت کردن در اختیار شما قرار می دهد و آنوقت مجبور نیستید که تنها در مورد کار و کلاس های درسی با هم صحبت کنید . می توانید تا حدودی در مورد خودتان نیز صحبت کنید . در تمام طول بحث خودتان را علاقمند نشان دهید و نشان دهید که تمایل دارید به گفتگوی خود با او ادامه دهید .

6- گفتگو در مورد موضوعات مناسب . باید در مورد موضوعاتی صحبت کنید که طرف مقابل به آنها علاقه دارد ، حتی اگر خودتان هم علاقه شدید به آنها نداشتید ، بازهم این کار را ادامه دهید . به عنوان مثال اگر در یک جمع ورزشی قرار گرفتید ، در مورد بازی دیشب یا گل کردن تیمی که به تازگی وارد لیگ شده صحبت کنید . اگر با کسانی هستید که به سرگرمی های مختلفی علاقمند هستند ، می توانید در مورد سرگرمی های مورد علاقه آنها از جمله ماهیگیری ، بافتنی ، کوهنوردی ، و سینما صحبت کنید .

هیچ کس از شما انتظار ندارد که در تمام زمینه ها یک متخصص باشید ، باید به آنها بگویید که فقط به دلیل علایق شخصی است که تمایل دارید در مورد موضوعات مختلف با دیگران به بحث و گفتگو بنشینید . ذهن خود را باز کنید ، اجازه دهید تا دیگران توضیحات لازم در مورد موضوعات مختلف را برای شما بازگو کنند . روراست باشید و به آنها بگویید که دانشتان در مورد برخی چیزها محدود است و بدتان نمی آید که چیزهای بیشتری در مورد آن مبحث یاد بگیرید .

7- به جای غیبت کردن دیگران را تکریم کنید . اگر در جمعی در حال صحبت کردن هستید که همه افراد به نحوی در مورد یک شخص بخصوص در حال غیبت کردن هستند ، بد نیست شما چیزی در مورد آن بگویید که دوست می دارید . گفتن چیزهایی که در دیگران دوست می دارید می تواند 100% شما را تبدیل به یک فرد جذاب کند . در عین حال با این کار می توانید حس اعتماد دیگران را نیز به خود جلب کنید . همه اطرافیان به این نتیجه می رسند که شما هیچ وقت ایده ی بدی نسبت به دیگران ندارید . همه به این نتیجه می رسند که آبرویشان در دست شما محفوظ خواهد بود .

8- دروغ نگویید . شاید به دلایلی دروغ بگویید اما مدارک و شواهدی وجود دارد که بر خلاف گفته های شماست . اگر به مریم بگویید که عاطفه را دوست دارید و به نسیم بگویید که عاطفه را دوست ندارید ، مطمئن باشید که مریم و نسیم با هم صحبت می کنند ، حرف های شما را با هم در میان می گذارند ، و با این کار اعتبارتان را نزد آنها از دست خواهید داد ، و از آن به بعد هم دیگر هیچ کس حرف های شما را باور نخواهد کرد .

9- با صداقت از دیگران تعریف و تمجید کنید . این کار خصوصاً در ارتقای عزت نفس دیگران نقش مهمی را بازی میکند . چیزهایی که خوشتان می آید را انتخاب کنید و در هر شرایطی به آنها اشاره داشته باشید . اگر از کاری و یا از کسی خوشتان می آید راهی برای بیان آن پیدا کنید و فوراً به آن اشاره کنید . اگر برای انجام این کار بیش از اندازه صبر کنید ، ممکن است حرف های شما قدری ریاکارانه جلوه کنند . زمانیکه احساس می کنید با تشویق های خود می توانید زمینه پیشرفت را برای آنها فراهم آورید ، حتماً این کار را انجام دهید و از آنها تعریف کنید . اگر احساس می کنید که چیزی در مورد فردی تغییر پیدا کرده است ( به عنوان مثال مدل مو ، طرز لباس پوشیدن و ... ) به آن توجه کنید و چیزی را که در مورد آن خوشتان آمده ، به زبان بیاورید . اگر مستقیماً سوالی می پرسید ، با خوشرویی آنرا بیان کنید و سپس سوال خود را با یک تعریف بجا به پایان برسانید .

10- در پذیرش تعریف و تمجید مهربان باشید . این فکر را که برخی از تعریف و تمجید ها هدف خاصی را در پس خود دارند را از ذهن بیرون کنید . در قبول هر نوع تعریف و تمجیدی پرحرارت و علاقمند ظاهر شوید . خیلی بیشتر از گفتن یک " خیلی ممنون " ساده پیش بروید و آنرا با جملاتی نظیر : " خوشحالم که خوشت آمده " و یا " خیلی مهربانی که به این مورد اشاره کردی " همراه کنید . این عبارات خودشان می توانند به عنوان نوعی تعرف و تمجید در جواب تعریف های فرد مقابل به شمار روند . در عین حال باید دقت داشته باشید که برداشت بدی از تعریف های دیگران نکنید . به عنوان مثال اگر کسی به قصد تعریف از شما گفت : " نمیدانی چقدر دلم می خواست که من هم به اندازه تو ... بودم " شما نباید در جواب او بگویید من اصلاً هم یک چنین خصوصیتی را نداشته و ندارم و احساس می کنم که برداشت تو در این مورد غلط بوده و قضاوت نادرستی داشتی . "

11- تن صدای خود را کنترل کنید . یکی از نکات ضروری که باید همواره به خاطر داشته باشید ، ماهیت صحبت کردن است . برخی از افراد هستند که در درون خود احساس ناامنی می کنند و به راحتی نمی توانند تعریف و تشکر دیگران را پذیرا شوند . در مورد یک چنین افرادی بیشتر باید دقت کنید و روان و سلیس با آنها صحبت کنید . اگر تمایل داشتید به آنها بگویید که " امروز زیبا شده اید " تن صدایتان باید همانطوری باشد که می گویید : " امرور روز زیبایی است . " هر گونه تغییر در تن صدا و نحوه بیان کردن آن ، این شک را در آنها بوجود می آورد که گفته های شما از سر صدق و درستی نیست . می توانید برای تمرین ، صدای خود را روی نوار ضبط کنید و چند مرتبه آنرا گوش کنید تا متوجه هر گونه تغییری بشوید . از خودتان سوال کنید که صدای شما نشان می دهد که از روی صداقت صحبت می کنید ؟ تا زماینکه به یک عبارت خالصانه و صادقانه نرسیده اید ، به ضبط کردن صدای خود ادامه دهید .

چند نکته

همیشه خونسرد باقی بمانید . قصد شما خوشحال کردن دیگران است و نباید به این موضوع فکر کنید که ممکن است آنها در قبال شما چه واکنشی نشان داده و چه خیال بافی هایی در ذهن خود انجام دهند . اگر این کار را انجام دهید ، آنوقت تمام تاثیر این کار بر روی صورت شما نمایان خواهد شد ، و تبدیل به فردی می شوید که فقط در پی راضی کردن اطرافیانش است . کسی که نیازهای شخصی اش را زیر پا می گذارد تا دیگران دوستش بدارند . باید همیشه به خاطر داشته باشید که مردم آنقدر کارهای متنوع دارند که نمی توانند که همواره به شما فکر کنند . بیشتر اوقات در مورد خودشان و کارهایی که باید انجام دهند ، فکر می کنند .

میزان جذابیتی که می توانید بدست آورید ، به میزان خلاقیت شما در تحسین کردن دیگران بستگی دارد . تعریف ها و تحسین های خود را با لحنی قاطع اما در عین حال شاعرانه بیان کنید . هیچ اشکالی ندارد که چند قطعه از قبل آماده شده را در ذهن داشته باشید تا در زمان تحسین کردن از فردی بیان کنید ، اما افراد جذاب کسانی هستند که بتوانند در همان لحظه چیزی را ابداع کنند و نوآوری به خرج دهند . اگر ذهن شما خلاقیت داشته باشد و دائماً ابداع و نوآوری کنید ، دیگر نگران تکرار مکررات هم نخواهید شد .

گاهی اوقات مجبور می شوید عقایدی را بیان کنید که شاید کمتر اتفاق می افتد دیگران نظر مثبتی نسبت به آن داشته باشند . در چنین شرایطی می توانید این کار را با قدری شوخی بیامیزید . شوخی و خنده مانند قاشق پر از شکری هستند که به بیمار کمک می کنند دارو را راحت تر فرو ببرد .

همدلی یکی از ملزومات بی چون و چرای جذابیت است . باید بدانید که چه چیزهای اطرافیانتان را خوشحال می کنند و چه مواردی موجبات ناراحتی آنها را فراهم می آورند ، آنوقت می توانید بهترین انتخاب را در مورد آنها داشته باشید .

اگر احساس می کنید که به یکباره نمی توانید عضلات صورت خود را رها کنید ، می توانید این کار را از شانه های خود شروع کنید ، اگر از جای اصلی خود بالاتر آمده باشند ، نشان دهنده این مطلب هستند که شما قدری عصبی هستید . آنها را به سر جای خودشان بازگردانید ، ژست عمومی بدن خود را تصحیح کنید ، نفس عمیقی بکشید و لبخند بزنید .

هشدار

از بحث و جدل بپرهیزید . حتی اگر نیمی از افراد با شما موافق باشند ، باز هم شما نمی توانید جذابیت 100% پیدا کنید . چیزهایی که بر زبان می آورید باید برای تمام افراد خوشایند باشند . زمانی که احساس کردید دلتان می خواهد در یک بحث شرکت کنید ، از خودتان بپرسید که : " آیا واقعاً لازم است که در همین لحظه ، نظر خودم را مطرح کنم ؟ " اگر احساس می کنید که هیچ گونه الزامی در این کار وجود ندارد ، بنابراین قدری بذله گویی کنید و مطرح کردن نظر خود را بگذارید برای یک وقت دیگر .

هیچ گاه به جوک هایی که خودتان تعریف می کنید ، نخندید . این کار سیمای قشنگی ندارد . می توانید لبخند بزنید ؛ همین کفایت می کند ، اصلاً هم ناراحت نشوید اگر هیچ کس به آن نخندید . گاهی اوقات افراد متوجه جوک نمی شوند . این امر باید برای خود آنها ناراحت کننده باشد که متوجه منظور شما نشده اند . هدف شما صرفاً خوشحال کردن آنها بوده است .

هیچ گاه در مورد مسائل مختلف توضیح بیش از اندازه ندهید چون صرفاً ارزش گفته های خود را از بین می برید . این کار نشان دهنده این مطلب است که شما از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستید و به سختی می توانید باور کنید که دیگران حرف های شما را متوجه شده اند . همچنین ممکن است این سوء تفاهم را نیز ایجاد کند که شما به مخاطبان خود اعتماد ندارید و تصور می کنید که آنها متوجه منظورتان نمی شوند و خودتان قصد دارید به جای آنها تصمیم بگیرید . زمانیکه نکات غیر ضروری را از گفته های خود حذف می کنید ، مردم با اشتیاق بیشتر به حرف های شما گوش می دهند . با این کار ممکن است که برای کسب اطلاعات بیشتر نیز وارد بحث شده و سوالاتی را مطرح کنند . باید اعتماد کنید که مخاطبانتان حساب دو دو تا چهار تا سرشان می شود .

برخی از افراد هستند که مقوله تکبر و جذابیت را اشتباه می گیرند . در حقیقت باید دانست که تکبر نقطه مقابل جذابیت است . جذابیت حس رضایت دیگران را بر می انگیزد ، اما تکبر فقط می خواهد حس رضایت فردی را برانگیزاند . تکبر افرادی را جذب می کند که در وجود خود ناامنی هایی دارند ، اما جذابیت توانایی جذب تمام افراد را دارد .

رمز موفقیت والدین

از لحظات با هم بودن استفاده کنید عزت نفس کودکان شدیداً تحت تأثیر کیفیت اوقاتی است که با آن ها می گذرانید ؛ نه مقدار زمانی که می گذرانید . زندگی پر مشغله باعث شده بسیاری از والدین به جای توجه به فرزندان شان تنها به این فکر کنند که کار بعدی که باید بکنند چیست . اگر کودکان اوقات با کیفیتی را در طول روز با والدین خود نگذرانند ، ممکن است سوء رفتار از خود نشان دهند ، چون احساس می کنند توجه منفی والدین به آن ها بهتر از بی توجهی است .

عمل بلند تر از حرف سخن می گوید آمار ها نشان می دهد که کودکان در روز بیش از دو هزار درخواست دریافت می کنند که باید اجابت کنند . نتیجتاً بسیاری از آن ها دیگر گوش شنوایی برای حرف های والدین خود ندارند .

روش هایی برای احساس اقتدار و توانایی به کودکان ارایه دهید . اگر والدین چنین کاری نکنند ، کودکان خود راه های نا مناسبی برای احساس اقتدار خواهند یافت . بعضی روش ها برای این که فرزندان احساس اقتدار و توانایی کنند عبارتند از : نظر خواهی از آن ها ، دادن حق انتخاب ، کمک کردن در امور خانه ( حتی در صورتی که خودتان با دردسر کم تری می توانید کارهای مزبور را انجام دهید ) .

از پیامد های طبیعی استفاده کنید . بسیاری از اوقات وقتی والدین در موضوعی رأساً مداخله می کنند ، فرصت های یادگیری را از فرزندان خود می دزدند . به جای عیب جویی و یادآوری های مداوم اجازه دهید پیامد های طبیعی رفتار بچه ها با آن ها سخن بگوید .

از پیامد های منطقی استفاده کنید . اغلب ممکن است پیامد های طبیعی رفتار ها خیلی سخت و شدید باشد یا از نظر زمانی این قدر دیر اتفاق بیفتد که از نظر تربیتی قابل استفاده نباشد . وقتی موضوع به این شکل است ، استفاده از پیامد های منطقی مؤثر است . این نکته حایز اهمیت است که حتماً پیامد های منطقی ، منطقاً با رفتاری که بچه انجام داده مرتبط باشد ، تنها در این صورت پیامد منطقی می تواند از نظر تربیتی کار ساز باشد .

برای مثال اگر فرزندتان فراموش کرده فیلمی که از ویدیو کلوپ امانت گرفته برگرداند و یک هفته تمام نوار ویدیو روی زمین افتاده ، برنگرداندن نوار تنها خشم و رنجش در فرزند ایجاد می کند ، به جای آن ، نوار را به کلوپ برگردانید و هزینه کرایه فیلم را از پول توجیبی او کم کنید . در این برخورد ، بچه می تواند منطق نظم را بفهمد .

از درگیری بپرهیزید . اگر فرزندتان در پی قشقرق راه انداختن است تا میزان صبر و شکیبایی شما را آزمایش کند ، یا بی ادبانه صحبت می کند ، والدین باید اتاق را ترک کنند و بگویند " هر وقت خواستی دوباره مؤدب باشی برگرد تا صحبت کنیم " . صحنه را با عصبانیت یا در حالی که شکست خورده به نظر می رسید ترک نکنید . کار انجام شده را از شخص انجام دهنده متمایز کنید . هرگز به کودکان نگویید " تو بد هستی " . به جای این به کودکان کمک کنید تا متوجه شوند چه کاری از کار های شان نادرست یا غیر قابل قبول بوده است . رفتار های بچه ها ممکن است نادرست باشند ، مهم نیست چه کاری می کنند اما کودکان همچنان نیاز دارند که دوست داشته شوند .

ثبات رأی داشته باشید ، تا آخر سر حرف خود باشید . بچه ها نیاز به پیام های قاطع و صریح دارند . البته این هم مهم است که به همین اندازه بر سر حرف خودتان مصر باشید . مثلاً اگر کودکی می داند که بعد از ساعت هشت دیگر آب نبات به او داده نمی شود ، مهم نیست چه قدر اخم و گریه و جنجال یا خواهش می کند ، به هیچ وجه نباید بعد از ساعت هشت آب نبات داده شود . اغلب والدین به دنبال راه حل های مصلحت آمیز هستند . این کار باعث تربیت بچه هایی می شود که احساس مغلوب بودن دارند . فراموش نکنید که می خواهید کودکان تان در بزرگسالی چگونه اشخاصی باشند و در تربیت کودک متفکرانه تر برخورد کنید .

همزمان مهربان و قاطع باشید . والدین اغلب وقتی فرزندانشان درست رفتار نمی کنند یا به حرف شان گوش نمی کنند آزرده می شوند و شکیبایی خود را از کف می دهند . این حالت به آسانی به عصبانیت می انجامد . بسیار مهم است که حتماً تا حد ممکن آرام بمانید . قاطع بودن نیاز به فریاد کشیدن ندارد .

چگونه عشق به مرور کمرنگ می شود

بر خلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند عشق یکباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت اینست که عشق ممکن است یک لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می کند که در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور کافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت کشی کنیم و به آن کود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نمائیم.

چگونه عشق به مرور کمرنگ می شود یا از بین می‌رود؟

ما عاشق ایده‌ آلها و کمالها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب کنید اگر بدانید معمولا انسانها عاشق یک موجود کامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی که این تصویر ذهنی را منطبق با یک دختر یا یک پسر در اطراف خود می‌کنند، به آن نام عشق می نهند. پس عشق به او آن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد که او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد. و هنگامی که به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود بیینم ، عشق ما رو به افول می رود. اما اینکه تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شکل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینکه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام ما باشد ، نه به عکس . یعنی عشق نباید مادون فکر باشد. عشقی که مادون باشد، و از سطح پائین تری برخوردار است ، ارزش ندارد تا برایش بمیریم.

عشق وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد که او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد. و هنگامی که به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود بیینم ، عشق ما رو به افول می رود.

پس اگر در زندگی به مرور دریافتیم همسرمان از زیر بار وظایف و مسئولیتهای خود شانه خالی می کند، لذتهای خود را محور قرار می دهد و هنوز « من» بودن محور فکری اوست. اینگونه می شود که کسالت مزمن عشق، را به چشم خواهیم دید. از دیگر آفتهایی که ما به عشق می رسانیم ، می توان به موارد زیر اشاره کرد.

عدم انعطاف پذیری:

عدم انعطاف پذیری نسبت به مسائلی که در زندگی با آن روبرو هستیم. مثلا اگر تعصب روی روش و سلیقه های خود داشته باشیم.  و به علاقه ها، سلیقه ها و شیوه های زندگی همسرمان، مکرراً انتقاد کنیم یا از آن بدتر ، اهانت کرده یا مسخره بگیریم.

عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینکه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام ما باشد

کمال گرایی افراطی:

از آنجا که ما در ناخودآگاه ،عاشق « خوبی مطلق» ،  « مثبت مطلق » و « کمال مطلق» شده ایم و معشوق خود را آخر معرفت و خوبی ارزیابی کرده ایم ، به مرور این ارزیابی خطا، خود را به ما نشان می دهد و دچار مشکل می سازد. او هرگز نمی‌تواند انتظارات و توقعات ایده آلی ما را بر آورده کند. او هم یک انسان مثل بقیه انسانهاست و بدیهی است که نقاط ضعف زیادی نیز در کنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد.

عدم مهارت های زندگی:

مهارتهای ارتباطی زندگی را کسب نکرده ایم ، مقابله با تنش ها و مشکلات را تجربه نکرده ایم ،‌نحوه سازگاری با مسائل زندگی را نیاموخته ایم ، همه و همه موجب ناکارآمدی ما در ایجاد عشق و آرامش در زندگی می شود.توجه کافی به احساسات ، خواسته ها و صحبتهای یکدیگر نداریم . نمی توانیم یکدیگر را قانع کنیم. مشکلات را با دلسوزان خود مثل پدر، مادر، دوستان در میان می گذاریم یا در حیطه و مرزهای همسرمان دخالت می کنیم

عشق عمیق تر از آنست که لحظه ای خلق شود یا در لحظه ای بمیرد. هم به وجود آمدن عشق مستلزم صبر، سختی و زمان است و هم از بین رفتن آن به علت مسائل مختلفی است

مشکلات شخصیتی و انتظارت غیر واقع:

توقعات بیجایی به لحاظ مسائل شخصیتی خود، از همسرمان داریم. که بر آورده شدنی نیست .مثلا یک نفر با اختلال شخصیت وسواسی، زیاد نکته سنجی می کند و معیارهای زیادی در ذهنش دارد و او را در چهارچوب خشک و در قالب معیارهایی که تعیین می کند؛ حبس می کند .

لذت طلبی و خودکامگی:

 زن و شوهر هر کدام دنبال تمایلات خاصی در خارج از خانواده هستند. و لذت بردن از یکدیگر را فهم نمی کنند.

از آفت های عشق این است که به نام عشق و دوست داشتن وی را کنترل کرده و در قفس نامرئی انتظارات خودمان، او را محبوس و زندانی می کنیم.

آنچه که اکثراً افراد با هم اشتباه می گیرند؛  «هوس » و « عشق » است. هوس میلی شدید برای پاسخ آنی به یک نیاز جسمانی و روانی است که به خود رنگ رمانتیک می گیرد و یک استدلال به ظاهر عقلانی نیز در پی دارد لیکن عشق ، دوام دارد و مهارتهای زوجین به رشد آن کمک می کند. دو طرف با برنامه و انرژی آن را رشد داده و تداوم می بخشند و از آن نگهداری می کنند و بیشتر از آنکه احساسی باشد ، متشکل از احساس و منطق است.

                   عشق سنگین و به تدریج می آید ، با زحمت و تلاش می ماند و هرگز نمی رود.