اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

شکست

 

گفتند: شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای!

گفت: نه ! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام.

گفتند شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای.

گفت نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام.

گفتند : شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی.

گفت نه! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت داشته ام.

گفتند : شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی.

گفت : نه شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم.

گفتند : شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی

گفت: شکست یعنی من هنوز کامل نیستم.

گفتند: شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی.

گفت نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم.

گفتند: شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی!

گفت : نه! شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم

محبت به همسر

زن و شوهر باید گاهی از یکدیگر به زبان تشکر کنند و محبت و عاطفه قلبی خود را اظهار کنند. برای گرم نگهداشتن تنور عشق و صفا، انجام وظیفه و محبت قلبی به تنهایی کافی نیست. اظهار محبت و تشکر و مخصوصاً نسبت به زن که عواطف ظریف‌تر و احساسات رقیق‌تری دارد، تأثیر روانی عمیقی در روح شنونده باقی می‌گذارد.

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مردی که به زنش بگوید: من تو را دوست دارم، تاثیر این سخن برای همیشه در روح او باقی می‌ماند.»

زن از شنیدن جمله "دوستت دارم"به وجد و شعف می‌آید، پر و بال پیدا می‌کند، سرشوق می‌آید، وظیفه‌اش را با دلگرمی انجام می‌دهد و مشکلات زندگی را با چهره باز تحمل می‌کند، شوهرانی هستند که زنان خود را دوست می‌دارند و از خانه‌داری آنها راضی هستند، ولی هیچگاه دوستی خود را اظهار نمی‌کنند و تشکری بر زبان نمی‌آورند. اینها یا فکر می‌کنند، تشکر و اظهار محبت، شخصیت آنها را پایین می‌آورد یا زن خودش را لوس می‌کند، ولی باید بدانند که این فکر بر خلاف دستور اسلام است. اگر علت عدم تشکر اولی باشد، مرد در اشتباه است و اگر دومی درست باشد، زن در اشتباه است و در هر حال شوهر باید وظیفه خود را انجام دهد.

 برای محبت کردن به همسر راه‌های متفاوتی وجود دارد . ما در زیر به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم :

 اگر ناراحت است به احساسش احترام بگذارید.

 وقتی خسته است به او کمک کنید.

هر وقت به تنهایی احتیاج دارید و می‌خواهید با خودتان خلوت کنید، به او بگویید که می‌خواهید مدت کوتاهی تنها باشید و به زودی پیش او خواهید بود.

وقتی که دیگر نیازی به تنهایی نبود و پیش او بودید، با بیانی صمیمانه به او علت ناراحتی خود را بگویید و او را مطمئن سازید که تقصیری متوجه او نبوده است. 

در حضور دیگران به او احترام گذاشته و از خوبی‌هایش تمجید کنید.

 در جمع و میهمانی به او بیشتر از سایرین توجه کنید.

 در مناسبت‌های خوب زندگی، مانند سالروز ازدواج یا تولد و غیره با نوشتن مطلبی کوتاه ابراز عشق و علاقه کنید.

 سعی کنید حال و احساس او را درک کرده و همدردی کنید. مثلا اگر حالش خوب است، بگویید "امروز خوشحال به نظر می‌رسی".

سعی کنید، رفتارتان مثل روزهای اول آشنایی باشد. نخستین روزهای آشنایی را همواره به یاد داشته باشید.

 به کارهای منزل رسیدگی کنید و اگر چیزی احتیاج به تعمیر دارد انجام دهید

 صمیمیت را چاشنی زندگی کنید و به جای اینکه در مقابل یکدیگر بایستید به موازات یکدیگر حرکت کنید .

 از همدیگر نظرخواهی کنید.

 به کارهای روزانه‌اش علاقه نشان داده و از کارهایی که انجام می‌دهد سوال کنید.

 برایش هدایای مناسبی تهیه کن.

 از محل کار به او تلفن بزنید و از حالش جویا شوید.

چه تمثیل زیبایی حضرت علی (ع) در مورد زن فرموده اند که : «زن ریحانه است.» زن همانند گل است و به راستی طراوت یک گل، مرهون مراقبت باغبانی مهربان است، تا در سایه ی مواظبت و انس با آن گل، ازجلوه و زیبایی و عطر و رنگش، بهره و لذت برد و روحش از دیدار آن تازه گردد. «استاد مطهری» لزوم عشق و ابراز محبت نسبت به زن را با تشبیه زیبایی این گونه بیان کرده اند: مرد مانند کوهسار است و زن به منزله ی چشمه و فرزندان گل ها و گیاهان؛ چشمه باید باران کوهسار را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گل ها وسبزه ها را شاداب و خرم کند. پس همانگونه که رکن حیات دشت، باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی نیز احساسات و عواطف مرد نسبت به زن می باشد که در پرتوی آن هم زن، هم زندگی و هم فرزندان، صفا و جلا و خرمی می گیرد.

به سبب این نیروی عظیم و اثر بخشی فوق العاده ی آن است که در دین مقدس اسلام، از جانب پیامبر و ائمه (ع) سفارش های بسیاری در زمینه ی محبت و اظهار علاقه نسبت به «زن» بیان شده است.

رسول گرامی اسلام (ص)اظهار محبت به همسر را نشانه ی ایمان به خدا می دانند و می فرمایند: هر چه ایمان انسان کامل تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.

همزیستى‏

با مردم چگونه برخورد کنیم؟ معاشرت درست و نادرست کدام است؟ هم‏نشینى مفید و زیان بار چیست؟ عوامل تحکیم رابطه‏ها یا گسست رابطه‏ها کدام است؟

حکمت‏هایى را برگرفته از اولیاى الهى برمى شمریم، که توجّه به آنها و کاربردشان در بهینه سازى روابط ما با دیگران سودمند است.

 

هنر همزیستى‏

روحیه سازگارى با دیگران و کنار آمدن با توقع‏ها، سلیقه‏ها، خواسته‏ها و حرف‏ها، به تدریج براى انسان «جا» باز مى‏کند. این روحیه هم وقتى فراهم مى‏آید که انسان هم «حقوق» دیگران را بشناسد، هم تصمیم به مراعات آنها داشته باشد و تنها «خود» برایش مطرح نباشد. چون چنین خصلتى ایجاد تنش مى‏کند و دیگران را از پیرامون فرد ، فرارى مى‏دهد.

 

حضرت على علیه‏السلام مى‏فرماید: «رأس الحکمة مداراة النّاس»؛1 سر آغاز حکمت، مدارا کردن با مردم است».

باید پذیرفت که سلیقه‏ها و روحیه‏هاى همه یکسان نیست و همه ذوق و پسند و راه و روش ما را ندارند. ما هم چاره‏اى جز زیستن با آنان نداریم، پس باید« مدارا» کنیم. این همان هم‏زیستى است که هر که ندارد ، مطرود و مأیوس و تنها مى‏شود.

 

سلوک شایسته‏

برخوردارى از اخلاق کریمانه و آراستگى به صفات خوب و رفتارهاى انسانى، محبوبیّت‏آور است. کیست که نخواهد محبوب دل‏ها شود و مورد توجّه و محبت دیگران قرار گیرد و « قلعه دل‏ها » را بگشاید؟ امّا راه و روش آن چیست و کلید گشودن قلوب کدام است؟

 

مگر مى‏توان با زور، دلى را به‏دست آورد، یا در خانه دلى جاى گرفت؟ اگر تواضع و خاک‏سارى عاملى براى محبوبیّت است، احسان و نیکى و بخشندگى عامل دیگرى است و «حسن خلق» و سلوک والا و اخلاق متعالى، عامل سوّم.

ما بى‏نیاز از دوست نیستیم. نداشتن دوست، نوعى غربت و تنهایى است. به فرموده حضرت امیرعلیه‏السلام، غریب، کسى است که «دوست» نداشته باشد: «الغریبُ مَن لم یکن لَهُ حبیب».2

مردان با جود و سخاوت به سیادت و آقایى مى‏رسند.

انسان‏ها تا چه حد براى دیگران مفیدند؟

ارزش هرکس به اندازه خدمت و خوبى و نفعى است که از او به دیگران مى‏رسد. میزان محبوبیت مردم در دل‏ها نیز بستگى به اندازه خیرى دارد که از آنها عاید دیگران شود. سرور، کسى است که خدمتى به دیگران کند. این مضمون کلام حضرت على‏علیه‏السلام است که فرمود: «بالجود تسود الرجال»3 مردان با جود و سخاوت به سیادت و آقایى مى‏رسند».

این نیز نوعى کمال در رفتار و سلوک با دیگران است که بر محور داد و دهش انجام مى‏گیرد.

به قول سعدى در گلستان: مردم تا نان کسى را نخورند، نامش را به نکویى نبرند.

در سخنان امام على علیه‏السلام چنین آمده است:«خیر الناس من نفع الناس؛4بهترین مردم کسى است که به مردم سود برساند».

پیامد چنین رفتارهایى چیست؟ جز آن‏که محیطى سرشار از صفا و گرمى براى انسان و جامعه پدید مى‏آورد و الفت‏ها را مى‏افزاید و زندگى‏ها را صفا مى‏بخشد؟ چه لذت‏بخش است زیستن در کنار افرادى که نیکوکارى، خوش‏رفتارى، نوع‏دوستى، خیررسانى، مهرورزى و خیرخواهى جزو سرشت و خصلتِ همیشگى آنان است.

 

امام على علیه‏السلام مى‏فرماید: با مردم چنان زیست و معاشرت داشته باشید که اگر از دنیا رفتید، در فقدان شما سوگوار و گریان باشند و اگر ماندید ، نسبت به شما عاطفه و مهرورزى داشته باشند:«خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بکوا علیکم و ان عشتم حنوا الیکم».5

کسى که نه دیگران با او انس و الفت بگیرند ، نه او با دیگران الفت داشته باشد ، خیرى در او نیست.

مردم جوشى‏

روحیه انزواطلبى و فردگرایى و خودخواهى، فرد را از چشم‏ها و دل‏ها مى‏اندازد. برعکس، انس و الفت و جوشیدن و گرم‏گرفتن با مردم، عواطف و محبت‏هاى آنان را فراهم مى‏آورد. خداوند ، از نعمت‏هاى خویش، ایجاد الفت بین دل‏هاى مردم را یاد مى‏کند.6 حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏وآله نیز مى‏فرماید: «خیر المؤمنین من کان مألفة للمؤمنین، و لا خیر فى من لا یؤلف و لا یألف7 بهترین مؤمنان کسى است که مایه الفت مؤمنان باشد،و کسى که نه دیگران با او انس و الفت بگیرند ، نه او با دیگران الفت داشته باشد ، خیرى در او نیست».

 

کسى که با مردم نمى‏جوشد و همیشه به دامن تنهایى و گوشه انزوا و خودگرایى پناه مى‏برد ، یا دچار غرور و تکبر است، یا از آثار و برکات« الفت» بى‏خبر است، یا مشکلى در تربیت خانوادگى داشته که او را «جمعى» بار نیاورده‏اند و میدان براى «مردم جوشى» برایش فراهم نساخته‏اند.

صاحبان روحیه سرد و خود گرا و مردم گریز، اغلب در کارهاى عمومى شرکت نمى‏کنند و برنامه‏هاى مشترک نمى‏تواند آنان را جذب کند.

ابراز عاطفه به مردم و مشارکت و همراهى و هم‏دردى با آنان در امور و یارى‏رسانى در هنگامه نیاز، پشتوانه‏اى براى روزهاى «مبادا» فراهم مى‏آورد.

عیب پوشى‏

حفظ «آبرو»ى دیگران، مهم‏ترین نشانه دوستى و احترام و ارزش‏گذارى براى آنان است. آبرو، سرمایه‏اى است که به این راحتى به دست نمى‏آید و گوهر نفیسى است که اگر شکست، به این آسانى قابل جبران نیست.

به همین اندازه که «عیب‏جویى» نکوهیده و نارواست، «عیب‏پوشى» نسبت به یک برادر مسلمان و آبرودارى نسبت به یک مؤمن، ضرورى و فضیلت است.

وقتى از لغزش و عیبى از دیگرى باخبر مى‏شوید ، جوان‏مردى ایجاب مى‏کند که پرده‏پوشى کنید و اگر نیاز به تذکر است، به خودش بگویید تا اصلاح کند.

در کلام امیرمؤمنان است که: ثمره اخوّت و برادرى آن است که پشت سرش آبرویش را حفظ کنى و عیب‏هایش را به عنوان هدیه به خودش بگویى