اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

قانون تملک آپارتمان‌ها

 

ماده 1- قسمت‌هایی از بنا اختصاصی تلقی می‌شود که عرفاً برای استفادة انحصاری شریک ملک معین یا قائم مقام او تخصیص یافته باشد.

ماده 2- علاوه بر ثبت اراضی زیر بنا و محوطة باغ‌ها و پارک‌های متعلقه برای مالکیت قسمت‌های اختصاصی نیز باید به طور مجزا سند مالکیت صادر شود، مشخصات کامل قسمت اختصاصی از لحاظ حدود، طبقه، شماره، مساحت قسمت‌های وابسته، ارزش و غیره باید در سند قید گردد.

فصل دوم _ قسمت‌های مشترک

ماده 3- قسمت‌هایی از ساختمان و اراضی و متعلقات آنها که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم مورد استفادة تمام شرکاء می‌باشد قسمت‌های مشترک محسوب می‌گردد و نمی‌توان حق انحصاری بر آنها قائل شد.

تبصره _ گذاردن میز و صندلی و هر نوع اشیاء دیگر و همچنین نگاهداری حیوانات در قسمت‌های مشترک ممنوع است.

قسمت‌های مشترک در ملکیت مشاع تمام شرکاء ملک است، هر چند که در قسمت‌های اختصاصی واقع شده باشد و یا از آن قسمت‌ها عبور نماید.

ماده 4- قسمت‌های مشترک مذکور در ماده 2 قانون تملک آپارتمان‌ها عبارت است از:

الف _ زیر زمین بنا خواه متصل به بنا باشد یا بنا به وسیلة پایه روی آن قرار گرفته باشد.

ب _ تأسیسات قسمت‌های مشترک از قبیل چاه آب و پمپ، منبع آب، مرکز حرارت و تهویه، رخت‌شویخانه، تابلوهای برق، کنتورها، تلفن مرکزی، انبار عمومی ساختمانن اطاق سرایدار در هر قسمت بنا که واقع باشد، دستگاه آسانسور و محل آن، چاه‌های فاضلاب، لوله‌ها از قبیل: (لوله‌های فاضلاب، آب، برق، تلفن، حرارت مرکزی، تهویة مطبوع، گاز، نفت، هواکش‌ها، لوله‌های بخاری) گذرگاه‌های زباله و محل جمع‌آوری آن و غیره.

پ _ اسکلت ساختمان

تبصره _ جدارهای فاصل بین قسمت‌های اختصاصی مشترک بین آن قسمت‌ها است مشروط بر اینکه جزء اسکلت ساختمان نباشد.

ت _ درها و پنجره‌ها، راهروها، پله‌ها، پاگردها که خارج از قسمت‌های اختصاصی قرار گرفته‌اند.

ث _ تأسیسات مربوط به راه پله از قبیل وسائل تأمین کنندة روشنایی، تلفن و وسایل اخبار و همچنین تأسیسات مربوط به آنها به استثنای تلفن‌های اختصاصی، شیرهای آتش‌نشانی، آسانسور و محل آن، محل اختتام پله و ورود به بام و پله‌های ایمنی.

ج _ بام و کلیه تأسیساتی که برای استفادة عموم شرکاء و یا حفظ بنا در آن احداث گردیده است.

ح _ نمای خارجی ساختمان.

خ _ محوطة ساختمان، باغ‌ها و پارک‌ها که جنبة استفادة عمومی دارد و در سند قسمت اختصاصی نیز ثبت نشده باشد.

 

بخش دوم _ ادارة امور ساختمان

فصل اول _ مجمع عمومی

طرز انتخاب و وظایف و تعهدات مدیر:

ماده 5- در صورتی که تعداد مالکین از سه نفر تجاوز کند مجمع عمومی مالکین تشکیل می‌شود.

ماده 6 (اصلاحی 30/1/1371)_ زمان تشکیل مجمع عمومی مالکین اعم از عادی یا فوق‌العاده در مواردی که توافق نامه‌ای بین مالکین تنظیم نشده است به موجب اکثریت مطلق آرای مالکینی خواهد بود که بیش از نصف مساحت تمام قسمت‌های اختصاصی را مالک باشند و در صورت عدم حصول اکثریت مزبور، زمان تشکیل مجمع عمومی با تصمیم حداقل سه نفر از مالکین تعیین خواهد شد.

ماده 7- در اولین جلسة مجمع عمومی ابتداء رئیس مجمع تعیین خواهد شد و سپس در همان جلسه مدیر یا مدیرانی از بین مالکین و یا اشخاص خارج انتخاب می‌شود. مجمع عمومی مالکین باید لااقل هر سال یک بار تشکیل شود.

ماده 8- برای رسمیت مجمع حیضور مالکین بیش از نصف مساحت تمام قسمت‌های اختصاصی یا نماینده آنان ضروری است.

تبصره _ در صورت عدم حصول اکثریت مندرج در این ماده جلسه برای پانزده روز بعد تجدید خواهد شد. هرگاه در این جلسه هم اکثریت لازم حاصل نگردید جلسه برای 15 روز بعد تجدید و تصمیمات جلسة اخیر با تصویب اکثریت عدة حاضر معتبر است.

ماده 9- کسی که به عنوان نمایندة یکی از شرکاء تعیین شده باید قبل از تشکیل جلسة مجمع عمومی وکالتنامة معتبر خود را به مدیر یا مدیران ارائه نماید.

تبصره _ در صورتی که مالک قسمت اختصاصی شخصیت حقوقی باشد نمایندة آن طبق قوانین مربوط به شخصیت‌های حقوقی و معرفی خواهد شد.

ماده 10- هرگاه چند نفر مالک یک قسمت اختصاصی باشند باید طبق ماده 7 قانون تملک آپارتمان‌ها از طرف خود یک نفر را برای شرکت در مجمع عمومی انتخاب و معرفی نمایند.

ماده 11- مجمع عمومی شرکاء دارای وظایف و اختیارات زیر می‌باشد:

الف _ تعیین رئیس مجمع عمومی.

ب _ انتخاب مدیر یا مدیران و رسیدگی اعمال آنها.

پ _ اتخاذ تصمی نسبت به ادارة امور ساختمان.

ت _ تصویب گزارش مربوط به درآمد و هزینه‌های سالانه.

ث _ اتخاذ تصمیم در ایجاد اندوخته برای امور مربوط به حفظ و نگهداری و تعمیر بنا.

ج _ تفویض اختیار به مدیر یا مدیران به منظور انعقاد قراردادهای لازم برای اداره ساختمان.

ماده 12 (اصلاحی 30/1/1371) _ کلیه تصمیمات مجمع عمومی شرکاء باید در صورت جلسه نوشته شود و به وسیلة مدیر یا مدیران نگهداری شود.

تبصره _ تصمیمات متخذة مجمع باید ظرف ده روز به وسیلة مدیر یا مدیران به شرکاء غایب اطلاع داده شود.

ماده 13- تصمیمات مجمع عمومی بر طبق مادة 6 قانون برای کلیة شرکاء الزام‌آور است.

فصل دوم _ اختیارات و وظایف مدیر یا مدیران

ماده 14- مدیر یا مدیران مسئول حفظ و ادارة ساختمان و اجرای تصمیمات مجمع عمومی می‌باشند.

ماده 15 (اصلاحی 28/10/1353) _ تعداد مدیران باید فرد باشد و مدت مأموریت مدیر یا مدیران دو سال است ولی مجمع عمومی می‌تواند این مدت را اضافه کند و انتخاب مجدد مدیر یا مدیران بلامانع خواهد بود.

ماده 16- در صورت استعفاء، فوت، عزل و یا حجر مدیر یا مدیران قبل از انقضاء مدت، مجمع عمومی فوق‌العاده به منظور انتخاب  جانشین تشکیل خواهد شد.

تبصره 1 (الحاقی 28/10/1353) _ در صورتی که سه نفر یا بیشتر از اعضای هیأت مدیره به جهات فوق از هیأت مدیره به جهات فوق از هیأت مدیره خارج شوند مجمع عمومی فوق‌العاده باید به منظور تجدید انتخاب هیأت مدیره تشکیل گردد.

تبصره 2- حذف شده است.

ماده 17- تصمیمات مدیران با اکثریت آراء معتبر است.

ماده 18- مجمع عمومی یک نفر از مدیران را به عنوان خزانه‌دار تعیین می‌نماید، خزانه‌دار دفتر ثبت درآمد و هزینه خواهد داشت که به پیوست قبوض و اسناد مربوط برای تصویب ترازنامه به مجمع عمومی تسلیم و ارائه خواهد داد.

ماده 19- مدیر یا مدیران، امین شرکاء بوده و نمی‌توانند فرد دیگر را به جای خود انتخاب نمایند.

ماده 20- مدیر یا مدیران مکلفند تمام بنا را به عنوان یک واحد در مقابل آتش‌سوزی بیمه نمایند.

سهم هر شریک از حق بیمه با توجه به ماده 4 قانون به وسیلة مدیر تعیین و از شرکاء اخذ و به بیمه‌گر پرداخت خواهد شد.

ماده 21- مدیر یا مدیران مکلفند میزان هزینه‌های مستمر و مخارج متعلق به هر شریک و نحوة پرداخت آن را قبل یا بعد از پرداخت هزینه و به وسیلة نامه سفارشی به نشانی قسمت اختصاصی یا نشانی تعیین شده از طرف شریک به او اعلام نمایند.

ماده 22- در کلیه ساختمان‌های مشمول قانون تملک آپارتمان‌ها که بیش از ده «10» آپاراتمان داشته باشند مدیر یا مدیران مکلفند برای حفظ و نگهداری و همچنین تنظیف قسمت‌های مشترک و انجام سایر امور مورد نیاز بنا، دربانی استخدام نمایند.

فصل سوم _ هزینه‌های مشترک

ماده 23 (اصلاحی 17/3/1359) _ شرکاء ساختمام موظفند در پرداخت هزینه‌های مستمر و هزینه‌هایی که برای حفظ و نگاهداری قسمت‌های مشترک بنا مصرف می‌شود طبق مقررات زیر مشارکت نمایند:

در صورتی که مالکین ترتیب دیگری برای پرداخت هزینه‌های مشترک پیش‌بینی نکرده باشند سهم هر یک از مالکین یا استفاده کنندگان از هزینه‌های مشترک آن قسمت که ارتباط با مساحت زیر بنای قسمت اختصاصی دارد از قبیل آب، گازوئیل و اسفالت پشت‌بام و غیره به ترتیب مقرر در ماده 4 قانون تملک آپارتمان‌ها و سایر مخارج که ارتباطی به میزان مساحت زیر بنا ندارد از قبیل هزینه‌های مربوط به سرایدار، نگهبان، متصدی آسانسور، هزینه نگاهداری تأسیسات، باغبان، تزئینات قسمت‌های مشترک و غیره به طور مساوی بین مالکین یا استفاده کنندگان تقسیم می‌گردد، تعیین سهم هر یک از مالکین یا استفاده کنندگان با مدیر یا مدیران می‌باشد.

تبصره (اصلاحی 30/1/1371) _ چنانچه به موجب اجاره‌نامه یا قرارداد خصوصی پرداخت هزینه‌های مشترک به عهدة مالک باشد و مالک از پرداخت آن استنکاف نماید. مستأجر می‌تواند از محل مال الاجاره هزینه‌های مزبور را پرداخت کند و در صورتی که پرداخت هزینه‌های جاری مشترک به عهدة استفاده کننده باشد و از پرداخت استنکاف کند مدیر یا مدیران می‌توانند علاوه بر مراجعه به استفاده کننده به مالک اصلی نیز مراجعه نمایند.

ماده 24 (اصلاحی 30/1/1371) _ هر یکاز شرکاء که در مورد سهمیه یا میزان هزینة مربوط به سهم خود معترض باشد می‌تواند به مدیر مراجعه و تقاضای رسیدگی نسبت به موضوع را بنماید، در صورت عدم رسیدگی یا رد اعتراض، شریک می‌‌تواند به مراجع صلاحیت‌دار قضایی مراجعه کند.

ماده 25- هزینه‌های مشترک عبارت است از:

الف _ هزینه‌های لازم برای استفاده، حفظ و نگاهداری عادی ساختمان و تأسیسات و تجهیزات مربوطه.

ب _ هزینه‌های اداری و حق‌الزحمه مدیر یا مدیران.

فصل چهارم _ حفظ و نگهداری و تعمیر بنا

ماده 26- در صورتی که بین شرکاء توافق شده باشد که هزینه‌های نگاهداری یک قسمت از بنا یا هزینة نگاهداری و عملیات یک جزء از تأسیسات فقط به عهدة بعضی از شرکاء باشد فقط همین شرکاء ملزم به انجام آن بوده و در تصمیمات مربوط به این هزینه‌ها تعیین تکلیف خواهند نمود.

ماده 27- مدیر یا مدیران به ترتیبی که مجمع عمومی تصویب می‌کند می‌توانند به منظور تأمین هزینه‌های ضروری و فوری وجوهی به عنوان تنخواه گردان از شرکاء دریافت دارند.

ماده 1- مالکیت در آپارتمان‌های مختلف و محل‌های پیشه و سکنای یک ساختمان شامل دو قسمت است:

مالکیت قسمت‌های اختصاصی.

مالکیت قسمت‌های مشترک.

ماده 2- قسمت‌های مشترک مذکور در این قانون عبارت از قسمت‌هایی از ساختمان است که حق استفاده از منحصر به یک یا چند آپارتمان یا محل پیشة محصوص نبوده و به کلیة مالکین به نسبت قسمت اختصاصی آنها تعلق می‌گیرد. به طور کلی قسمت‌هایی که برای استفادة اختصاصی تشخیص داده نشده است یا در اسناد مالکیت ملک اختصاصی یک یا چند نفر از مالکین تلقی نشده از قسمت‌های مشترک محصوب می‌شود مگر آنها تعلق آن به قسمت معینی بر طبق عرف و عادت محل مورد تردید نباشد.

ماده 3- حقوق هر مالک در قسمت اختصاصی و حصة او در قسمت‌های مشترک غیر قابل تفکیک بوده و در صورت انتقال قسمت اختصاصی به هر صورتی که باشد انتقال قسمت مشترک قهری خواهد بود.

ماده 4 (اصلاحی 11/3/1376) _ حقوق و تعهدات و همچنین سهم هر یک از مالکان قسمت‌های اختصاصی از مخارج قسمت‌های مشترک متناسب است با نسبت مساحت قسمت اختصاصی به مجموع مساحت قسمت‌های اختصاصی تمام ساختمان به جز هزینه‌هایی که به دلیل عدمارتباط با مساحت زیر بنا به نحو مساوی تقسیم خواهد شد و یا اینکه مالکان ترتیب دیگری را برای تقسیم حقوق و تهدات و مخارج پیش‌بینی کرده باشند. پرداخت هزینه‌های مشترک اعم از اینکه ملک مورد استفاده قرار گیرد یا نگیرد الزامی است.

تبصره 1 (الحاقی 11/3/1376)_ مدیران مجموعه با رعایت مفاد این قانون، میزان سهم هر یک از مالکان یا استفاده کنندگان را تعیین می‌کند.

تبصره 2 (الحاقی 11/3/1376)_ در صورت موافقت مالکانی که دارای اکثریت مساحت زیر بنای اختصاصی ساختمان می‌باشند هزینه‌های مشترک براساس نرخ معینی که به تصویب مجمع عمومی ساختمان می‌رسد، حسب زیر بنای اختصاصی هر واحد محاسبه می‌شود.

تبصره 3 (الحاقی 11/3/1376)_ چنانچه چگونگی استقرار حیاط ساختمان یا بالکن یا تراس مجموعه به گونه‌ای باشدکه تنها از یک یا چند واحد مسکونی، امکان دسترسی به آن باشد، هزینة حفظ و نگهداری آن قسمت به عهدة استفاده کننده یا استفاده کنندگان است.

ماده 5- انواع شرکت‌های موضوع ماده 20 قانون تجارت« که به قصد ساختمانن خانه و آپارتمان و محل کسب به منظور سکونت یا پیشه یا اجاره یا فروش تشکیل می‌شود از ان جام سایر معاملات بازرگانی غیر مربوط به کارهای ساختمانی ممنوعند.

ماده 6- چنانچه قراردادی بین مالکین یک ساختمان وجود نداشته باشد کلیه تصمیمات مربوط به اداره و امور مربوط به قسمت‌های مشترک به اکثریت آراء مالکینی است که بیش از نصف مساحت تمام قسمت‌های اختصاصی را مالک باشند.

تبصره _ نشانی مالکین برای ارسال کلیه دعوت‌نامه‌ها و اعلام تصمیمات مذکور در این قانون همان محل اختصاصی آنها در ساختمان است مگر اینکه نشانی دیگری را در همان شهر برای این امر تعیین کرده باشند.

ماده 7- هرگاه یک آپارتمان یا یک محل کسب دارای مالکین متعدد باشد مالکین یا قائم مقام قانونی آنها مکلفند یک نفر نماینده از طرف خود برای اجرای مقررات این قانون و پرداخت حصة مخارج مشترک تعیین و معرفی نمایند در صورتی که اشخاص مزبور به تکلیف فوق عمل نکنند رأی اکثریت بقیة مالکین نسبت به تمام معتبر خواهد بود مگر اینکه عدة حاضر کمتر از ثلث مالکین باشد که در این صورت برای یک دفعه تجدید دعوت خواهد شد.

ماده 8- در هر ساختمان مشمول مقررات این قانون در صورتی که عدة مالکین بیش از سه نفر باشد مجمع عمومی مالکین مکلفند مدیر یا مدیرانی از بین خود یا از خارج انتخاب نماین. طرز انتخاب مدیر از طرف مالکین و وظایف و تعهدات مدیر و امور مربوط به مدت مدیریت و سایر موضوعات مربوط در آیین‌نامه این قانون تعیین خواهد شد.

ماده 9- هر یک از مالکین می‌توانند با رعایت مقررات این قانون و سایر مقررات ساختمانی، عملیاتی را که برای استفادة بهتر از قسمت اختصاصی خود مفید می‌داند انجام دهد. هیچ یک از مالکین حق ندارند بدون موافقت اکثریت سایر مالکین تغییراتی در محل یا شکل در، یا سردر، یا نمای خارجی در قسمت اختصاصی خود که مرئی و منظر باشد، بدهند.

ماده 10- هر کس آپارامانی را خریداری می‌نماید به نسبت مساحت قسمت اختصاصی خریداری خود در زمینی که ساختمان روی آن بنا شده یا اختصاص به ساختمان دارد مشاعاً سهیم می‌گردد مگر آنکه مالکیت زمین مزبور به علت وقف یا خالصه بودن یا علل دیگر متعلق به غیر باشد که در این صورت باید اجور آن را به مان نسب بپردازد. مخارج مربوط به محافظت ملک و جلوگیری از انهدام و اداره و استفاده از اموال و قسمت‌های مشترک و به طور کلی مخارجی که جنبه مشترک دارد و یا به علت طبع ساختمان یا تأسیسات  آن اقتضاء دارد یکجا انجام شود نیز باید به تناسب حصة هر مالک به ترتیبی که در آیین‌نامه ذکر خواهد شد پرداخت شود و هر چند آن مالک از استفاده از آنچه که مخارج برای آن است صرف نظر نماید.

ماده 10 مکرر_ در صورت امتناع مالک یا استفاده کننده از پرداخت سهم خود از هزینه‌های مشترک، از طرف مدیر یا هیأت مدیران وسیلة اظهارنامه با ذکر مبلغ بدهی و صورت ریز آن مطالبه می‌شود. هرگاه مالک یا استفاده کننده ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه سهم بدهی خود را نپردازد مدیر یا هیأت مدیران می‌توانند به تشخیص خود و با توجه به امکانات از دادن خدمات مشترک از قبیل شوفاژ _ تهویة مطبوع _ آب گرم _ برق _ گاز و غیره به او خوددداری کنند و در صورتی که مالک و یا استفاده کننده همچنان اقدام به تصفیة حساب ننماید ادارة ثبت محل وقوع آپاراتمان به تقاضای مدیر یا هیأت مدیران برای وصول وجه مزبور بر طبق اظهارنامه ابلاغ شده، اجرائیه صادر خواهد کرد.

عملیات اجرایی وفق مقررات اجرای اسناد رسمی صورت خواهد گرفت و در هر حال مدیر یا هیأت مدیران موظف می‌باشند که به محض وصول وجود مورد مطالبه با ارائه دستور موقت دادگاه نسبت به برقراری مجدد خدمات مشترک فوراً اقدام نمایند.

تبصره 1 (الحاقی 11/3/1376) _ در صورتی که عدم ارائه خدمات مشترک ممکن یا مؤثر نباشد، مدیر یامدیران مجموعه می‌توانند به مراجع قضایی شکایت کنند، دادهگاه‌ها موظفند این گونه شکایت را خارج از نوبت رسیدگی و واحد بدهکار را از دریافت خدمات دولتی که به مجموع ارائه می‌شود محروم کنند و تا دو برابر مبلغ بدهی به نفع مجموعه جریمه نمایند.

استفاده مجدد از خدمات موکول به پرداخت هزینه‌های معوق واحد مربوط بنا به گواهی مدیر یا مدیران و یا به حکم دادگاه و نیز هزینه مربوط به استفاده مجدد خواهد بود.

تبصره 2- رونوشت مدارک ثبت سمت مدیر یا هیأت مدیران و صورت ریز سهم مالک یا استفاده کننده از هزینه‌های مشترک و رونوشت اظهارنامة ابلاغ شده به مالک یا استفاده کننده باید ضیمة تقاضانامة صدور اجرائیه گردد.

تبصره 3- نظر مدیر یا هیأت مدیران ظرف ده روز پس از ابلاغ اظهارنامه به مالک در دادگاه نخستین محل وقوع آپارتمان قابل اعتراض است، دادگاه خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی به موضوع رسیدگی و رأی می‌دهد. این رأی قطعی است.

در مواردی که طبق مادة فوق تصمیم به قطع خدمات مشترک اتخاذ شده و رسیدگی سریع به اعتراض ممکن نباشد دادگاه به محض وصول اعتراض اگر دلایل را قوی تشخیص دهد دستور متوقف گذراردن تصمیم قطع خدمات را تا صدور رأی خواهد داد.

تبصره 4- در صورتی که مالک یا استفاده کننده مجدداً و مکرراً در دادگاه محکوم به پرداخت هزینه‌های مشترک گردد علاوه بر سایر پرداختی‌های مکلف به پرداخت مبلغی معادل مبلغ محکوم بها به عنوان جریمه می‌باشد.

ماده 11- دولت مکلف است ظرف سه ماه پس از تصویب این قانون آیین‌نامه‌های اجرایی آن را تهیه و بعد از تصویب هیأت وزیران به مورد اجراء بگذارد. دولت مأمور اجرای این قانون است.

ماده 12- دفاتر اسناد رسمی موظف می‌باشند در هنگام تنظیم هر نوع سند انتقال، اجاره، رهن، صلح، هبه و غیره گواهی مربوط به تسویه حساب هزینه‌های مشترک را که به تأیید مدیر یا مدیران ساختمان رسیده باشد از مالک یا قائم مقام او مطالبه نمایند و یا با موافقت مدیر یا مدیران تعهد منتقل‌ الیه را به پرداخت بدهی‌های معوق مالک نسبت به هزینه‌های موضوع این قانون در سند تنظیمی قید نمایند.

ماده 13 (الحاقی 11/3/1376)_ در صورتی که به تشخیص سه نفر از کارشناسان رسمی دادگستری عمر مفید ساختمان به پایان رسیده و یا به هر دلیل دیگری ساختمان دچار فرسودگی‌ٍ کلی شده باشد و بیم خطر یا ضرر مالی و جانی برود و اقلیت مالکان قسمت‌های اختصاصی در تجدید بنای آن موافق نباشند، آن دسته از مالکان که قصد بازسازی مجموعه را دارند، می‌توانند براساس حکم دادگاه، با تأمین مسکن استیجاری مناسب برای مالک یا مالکان که از همکاری خودداری می‌ورزند نسبت به تجدید بنای مجموعه اقدام نمایند و پس از اتمام عملیات بازسازی و تعیین سهم هر یک از مالکان از بنا و هزینه‌های انجام شده، سهم مالک یا مالکان یاد شده را به اضافة اجوری را که برای مسکن اجاری ایشان پرداخت شده است از اموال آنها از جمله همان واحد استیفا کنند. در صورت عدم توافق در انتخاب کارشناسان، وزارت مسکن و شهرسازی با درخواست مدیر یا هیأت مدیره اقدام به انتخاب کارشناسان یاد شده خواهد کرد.

تبصره 1 (الحاقی 11/3/1376) _ مدیر یا مدیران مجموعه به نمایندگی از طرف مالکان می‌توانند اقدامات موضوع این ماده را انجام دهند.

تبصره 2 (الحاقی 11/3/1376) _ چنانچه مالک خودداری کننده از همکاری اقدام به تخلیة واحد متعلق به خود به منظور تجدید بنا نکند، حسب درخواست مدیر یا مدیران مجموعه، رئیس دادگستری یا رئیس مجتمع قضایی محل با احراز تأمین مسکن مناسب برای وی توسط سایر مالکان، دستور تخلیة آپارتمان یاد شده را صادر خواهد کرد.

ماده 14 (الحاقی 11/3/1376) _ مدیر یا مدیران مکلفند تمام بنا را به عنوان یک واحد در مقابل آتش‌سوزی بیمه نمایند. سهم هر یک از مالکان به تناسب سطح زیر بنای اختصاصی آنها وسیلة مدیر یا مدیران تعیین و از شرکاء اخذ و به بیمه‌گر پرداخت خواهد شد. در صورت عدم اقدام و بروز آتش‌سوزی مدیر یا مدیران مسئول جبران خسارات وارده می‌باشند

شیطان‌پرستی

شیطان دشمن سرسخت انسان که از خلقت حضرت آدم تا به امروز پی در پی با او به مخالفت پرداخته، اهمیت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآنی است. در قرآن درباره شیطان آمده است: شیطان موجودی از گروه جنیان است ( کهف 50)، چون جنیان از جنس آتش بی دود هستند بنابراین شیطان نیز از آتش است ( حجر27، الرحمن15)، او در مقابل رب دست به طغیان زد( مریم 44)، و به او کفر ورزید ( اسراء27)، علت کفر و عصیان او در مقابل خدا به دلیل تمرد از سجده به پای انسان بود (بقره 34)، چون انسان به اسماء الهی آگاهی یافته بود و شیطان از این علم بی بهره بود (بقره21)، او جنس خود را که از آتش بود برتر از خاک که جنس آدم است می داند و بر این اساس کینه و دشمنی انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف22، یوسف 5، اسراء53 ، فاطر6 ، زخرف 62)، و با سرکشی که به درگاه رب نموده است (نساء117)او را وادار به دخالت در کار خدا بدون داشتن علم و آگاهی کند( حج 3)، دشمنی خود را با آدمیان به رخ آنها بکشد ( زخرف 62)، آنها را وادار به طغیان و غوا کند (اعراف 175)، و حتی با داشتن علم الهی نیز ممکن است این طغیان و غوا صورت پذیرد او سعی می کند به وسیله انسان خلقت خدا را دگرگون کند( نساء 119) و سعی می کند که حزبش را بر جهان مسلط کند ولی خداوند حزب او را دچار خسران می کند ( مجادله 19)، و نهایتاً سعی می کند که با مسخ کردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاری سازد (ص41)، و او را به سوی عذاب سعیر سوق دهد ( لقمان 21)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاری سازد ( مجادله 10)، آنها را از آخرت بی اعتقاد گرداند و در قیامت آنها را در کنار خود محشور ببیند ( مریم 66 الی 68).

شیطان در تمام داستان‌های کهن و در تمامی ادیان وجود دارد، شیطان آمده است تا انسان خلیفه‌الله نباشد. شیطان بسان تاریکی مطلق در مقابل روشنایی و نور رحمت الهی است. هر چند در ابتدا بشر سعی داشت تا از شیطان دوری کند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است.



هرجا که سر زدم همه در مرز بودن است کو مرز تازه‌ای که فراتر ز بودن است .

انسان معاصر، به دنبال گمشده خود در اقلیم و مملکت روح است. در فضای زندگی مدرن همه دستاوردهای زندگی بشری در اعلی جایگاه خود محقق شده است، دوران مدرنیته، دوران سیطره، کمیت است. دورانی است که در فضا و موقعیت بشری، فقدان امکانات و دستاوردهای علمی بر بشر تحمیل نمی‌شود بلکه در فضای مدرن و موقعیت‌ جاری امروز، نوعی تفرعن را بوجود آورده که این تفرعن موجب شده تا به تعبیر کتاب مقدس او در برج بابل (در دوران مدرن) سر بر آسمان به‌ساید و در برابر خداوند سرکشی کند. سرکشی انسان در دوران مدرن و در فضای زندگی امروز، از جانب دیگری فقدان معنویت را هم به بار آورده است، یعنی انسان معاصر، انسان گسسته از آسمان هست اما در عین حال نمی‌تواند به فطرت خود پشت کند. انسان امروز، در فضای زندگی مدرن، خود را ارضا شده نمی‌بیند، هنوز هم نقاط پنهانی هست که مدرنیته و پست مدرنیته به آنها پاسخ نداده و هنوز هم فضاهای تاریکی وجود دارد که تکنولوژی نتوانسته پاسخ روشنی به آنها بدهد. این اقلیم، اقلیم گم شده روح است.اگر دوران قرن بیستم را به تعبیر نیچه، دورانی بدانیم که خدا مرده است و در عین حال دیوانه‌ نیچه با شمشیر آخته در شهر، فریاد می‌زند: که خدا را کشته‌ام.

امروزه، مکاتب نو پدید دینی قرار است انتقام خداوند را بگیرند. اگر دوران قرن بیستم، دوران زیر رادیکال بردن خدا و کشتن او بود، قرن بیست و یکم، قرن انتقام الهی است، این انتقام الهی، در فضای ادیان کلاسیک وجود ندارد، خداوند در این ادیان رحمت خود را یک‌سره بر زندگی انسان گسترانیده و این رحمت تداوم داشته و خواهد داشت.

مکاتب نوپدید دینی، که به دنبال معنویتی فراتر از معنویت ادیان کلاسیک هستند، معنویتی را دنبال می‌کنند، که آموزه‌های فقهی ندارد، شریعتی به معنای اخص ندارد، دستاوردهای خاص حرام و حلال و باید و نباید ندارد، با این تفاسیر پیروان این مکاتب می‌گویند، عصر انتقام الهی فرا رسیده و آن خداوندی را که شما در گذشته کشتید امروز در قرن بیست و یکم می‌خواهد انتقام بگیرد. در نتیجه مکاتب نوپدید دینی بوجود می‌آیند.

مکاتب نوپدید دینی از معنویت می‌گویند، اما معنویت آنها، ملغمه‌ای‌ست از راست و دروغ ، بین عالم فیزیک و متافیزیک است و سعی می‌کند بین این دو ارتباط برقرار کند. در این بین معنویت نقش پل ارتباطی را ایفا می‌کند.

* انسان، به فطرت خود وابسته است و در پی تمنای این فطرت به معنویت‌های نوگرا گرایش می‌یابد، این معنویت‌ها به دنبال چه هستند؟ چه چیزی را می‌پرستند و چه آیین‌‌هایی دارند؟

مباحثی چون دین‌های نوظهور، فرقه‌های جدید و مکاتب نوپدید دینی، اولین‌بار در علوم اجتماعی پس از جنگ‌ جهانی دوم مطرح شدند. این ادیان سعی می‌کردند به برخی پرسش‌های غایی بشر و پرسش‌های وجودشناسی انسان پاسخ دهند.
از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود ، به کجا می‌روم، آخر ننمایی وطنم
به پرسش‌های این شعر در ادیان الهی پاسخ‌های روشنی داده شده است، اما برخی از زمینه‌ها باعث شد که برخی از ادیان کلاسیک به پس‌زمینه زندگی انسان مدرن رانده شوند و توانایی پاسخ‌ دادن به سؤالات امروزی بشر را نداشته باشند. زمینه را برای مکاتب نوپدید دینی فراهم کرد تا به پرسش‌های غایی انسان پاسخ دهند. پرسش‌هایی که می‌کوشید، خدا را در درون انسان‌ها حاضر کند و در پاسخ‌های خود تلاش می‌کرد، فضای زندگی بشر امروز را به نوعی آرامش زودگذر ارتباط دهد.

مکاتب نوپدید دینی در پی پاسخ‌های غایی انسان بوده و هستند، اما این پاسخ با مسیر ادیان الهی و یا ادیان کلاسیک یکی نبود ، بلکه راه‌ متفاوتی را در پیش‌ گرفتند. ادیان کلاسیک به واسطه برخی مسائل نتوانستند خود را به‌روز کنند و یا به‌روز شدن‌شان با مسائل زندگی امروز هماهنگ نشد و انسان امروزی نتوانست، به سادگی از یهودیت، مسیحیت، بودایسم و.... برداشت‌‌های دوران مدرن خود را استیفاد کند، یک نقبی به عالم معنا زد، اما با روشی جدید که در مکاتب نوپدید دینی وجود داشت. مکاتب نوپدید دینی پاسخ وجود شناسانه به پرسش‌های بشری می‌دهد، اما به این پرسش‌ها در ادیان کلاسیک پرداخته نشده است.
هرچه پیش می‌رویم،ادیان نوظهور، حضورشان را در زندگی امروز، بیشتر تحمیل می‌کنند؛ اولاً به دلیل اینکه شریعت خاصی ندارند، ثانیاً بخش خاصی از جامعه را هدف قرار نمی‌دهند و ادعای جهانی دارند. ثالثاً آیین‌ها و آموزه‌هایشان بسیار ساده و با زبان امروزی و در دسترس است، رابعاً مدعی‌اند، راهی که پیامبران کلاسیک نتوانستند فراهم کنند، در دوران مدرن با پیامبران جدید پیش‌روی انسان قرار دارد.

در دایره‌‌المعارف ادیان جدید که به تازگی در انگلستان منتشر شده، بیش از 2500 دین و مرام جدید که هر کدام متدینین و مؤمنین خاص خود را دارند شناسایی شده است.برخی از این ادیان و مکاتب بسیار فعال هستند مانند ، «کلیسای شیطان»، «شاهدان یهووه»، «کلیسای علم‌شناسی»، «فرزندان خداوند»، «اکنکار» (دین‌نور و صورت)، «مورمون‌ها» و «جامعه بین‌المللی وجدان کریشنا»، که فضای عینی و تبلیغات رسمی را در سطح جهان دارند.
برخی دیگر هم مانند، زیرمجموعه ذن و بودیسم، که در ایران تحت عنوان اوشو تبلیغ می‌شوند وجود دارند.دسته دگیری از این ادیان هم بیشتر مجازی‌اند و در اینترنت فعالیت می‌کنند و در فضاهای عینی حضور ندارند.


هر ساعت از نو، قبله‌ای با بت‌پرستی می‌رسد توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
در طول تاریخ بشریت، شیطان یک مفهوم و نماد وسوسه‌ انسانی‌ست، کسی و یا چیزی است که در فضای زندگی بشر، او را به سوی دوزخ، افول، زندگی همراه با نکبت فرا می‌خواند.
شیطان، در برابر قوانین الهی می‌ایستد، قوانین جامعه را به سخره می‌گیرد، نوعی زندگی سرشار از نفرت، تهی وارگی و همراه با نوعی خشم و نسبت به اخلاقیات را به همراه دارد.

شیطان در ادبیات عرفانی ما، شخصیتی است که مظهر وسوسه‌های عمیق انسانی است. در ادبیات ادیان، جایگاه و پایگاه او ضد مسیح است و در مرتبه بالاتر ضد خداوند است. اما در هستی، به معنویات و اخلاقیات معنا می‌دهد، البته این معنا دادن به معنی داوری نیست.

اگر شیطان نبود که انسان را وسوسه کند، اگر فضای زندگی انسان یک‌سره در بهشت بود و هبوطی رخ نمی‌داد، معنای زندگی برای بشر دست‌نیافتنی نبود، اگر امکان وسوسه نبود، سره از ناسره تشخیص داده نمی شد، در اکثر ادیان کلاسیک، شیطان کسی است که در هستی جایگاهی دارد، این جایگاه هم به واسطه، وسوسه انسان است. بر اساس عرفان اسلامی با کشتی گرفتن با او، موحدین از غیر موحدین تشخیص داده می‌شوند. شیطان نقش یک وسوسه‌گر را دارد. جایگاه شیطان، از هستی و زندگی انسان قابل حذف نیست، نقش شیطان در هستی یک‌سره منفی است، اما برای توحید و برای رستگاری، جایگاه شیطان، قابل توجه است. با وجود شیطان است که می‌توان به معنای فضلیت و رذیلت پی برد. امکان اختیار و زندگی اخلاقی در مقابل زندگی غیر اخلاقی با شأن و جایگاه منفی اما حقیقی شیطان قابل بررسی است.



قدرتی که بشر امروز با شیطان‌پرستی به دنبال آن است با اقتدار معنوی تفاوت دارد، قدرت شیطان‌پرستی، قدرت زودگذری است که در فضاهای مختلف نمی‌تواند خودش را در بالاترین جایگاه قرار دهد اما اقتدار معنوی به واسطه پشتوانه و جایگاهی که نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحی الهی دارد، همیشه در بالاترین موقعیت می‌ایستد.

نور خداوند همیشه - حتی اگر مشرکان نخواهند- انتشار می‌یابد. رسولان الهی آمده‌اند تا نور و شفقت الهی را گسترش بدهند. علت اینکه چرا انسان‌ها در دوران مدرن دنباله‌رو شیطان می‌شوند و شیطان پرستی را ملجا خود قرار می‌دهند،دلایل مختلفی دارد، بخشی از آن تحلیل روانی دارد و بخش دیگری نیز تحلیل دینی و جامعه شناختی است. انسان‌هایی که از درون، افسار گسیخته هستند و به آرامش درونی و آسایش بیرونی دست نیافته‌اند به دنبال ملجا و جایگاهی برای جبران افسار گسیختگی شان هستند، شیطان پرستی بهترین ملجا و پناه برای این افراد است.

در شیطان پرستی همه چیز مجاز است، در این آیین سیاه، هر نوع لباس و پوشاک و هر نوع خوراکی مجاز است و هر نوع رفتار و ادبیاتی بدون محدودیت و بدون هیچ ساختار مشخصی آزاد است.

انسان افسار گسیخته‌ای که از محدودیت فراری است و مسئولیت اعمال خود را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد، بهترین ملجا و پناهش شیطان پرستی است. شیطانی که از عالم تاریکی و عمق بدی و پلشتی، ندا می‌دهد که آزادی مطلق و هر آنچه که می خواهید نزد من است. به سوی من بیایید بدون هیچ محدودیتی. شیطان با شیپور انکار خودش بسیاری از انسانهای برون جسته از فضای وحدانی را به سمت خود می‌کشد و موجب می‌شود تا شاخه‌ای در دین پژوهی تحت عنوان «شیطان‌پرستی» بوجود بیاید یا به بیان دقیق‌تر کلیسای شیطان شکل بگیرد. هر چند در نگاه دینی، شیطان نادیده انگاشته می‌شود.

در نگاه جامعه شناختی، پیروان شیطان افرادی هستند که ادعاهای خاصی دارند و تصور می‌کنند، راه نجات را یافته‌اند و می‌خواهند آن را به بشر ارائه دهند.



برای این آیین دروغین ، دسته‌بندی‌هایی وجود دارد، که اغلب به دو دسته شیطان پرستان فلسفی و دینی تقسیم می‌شوند.

شیطان پرستی فلسفی، مبادی زندگی وحدانی و عدالت الهی را در کائنات زیر سوال می‌برد، خداوند را به عنوان قدرت وجود کائنات می‌پذیرد،اما علم و حیات و قدرت مطلق خداوند و آخرت را نمی‌پذیرد. به طور استعاری می‌توان گفت که دستان خداوند را فرو می‌بندد. این نوع از شیطان‌پرستی سعی می‌کند که حضور خداوند را در زندگی انسان کم کند.

در شیطان پرستی دینی، خدا به محاق می‌رود و شیطان در جایگاه خدا می‌نشیند. نمادهای تخیلی-وهمی همراه با بت پرستی جدید که در قالب‌های پوشاک، رفتار، ادبیات و نوع خاصی از آرایش است. مطلقا نمی‌توان اذعان کرد که شیطان پرستان به معنای فلسفی شیطان پرستی رسیده‌اند، اما نمی‌توان انکار کرد که این افرادممکن است به شیطان پرستی دینی هم برسند. برخی افراد هم بواسطه متفاوت بودن شیطان پرستی را می‌پذیرند.

به هر حال نقطه آغاز گرایش به شیطان متفاوت است. خطر و پلیدی شیطان پرستی دینی به مراتب شدیدتر و جدی‌تر از شیطان‌پرستی فلسفی است. شیطان پرستی دینی، بر زندگی و روان فرد تاثیراتی را می‌گذارد که باعث اغتشاشاتی در اجتماع و از بین رفتن نهاد خانواده، نابودی امنیت فردی و در نهایت به مسائلی چون خودکشی و استفاده از مواد مخدر و داروهای روان‌گردان ختم می‌شود.


برای آشنایی بهتر لازم است نگاهی به کلیسای شیطان بیندازیم. کلیسای شیطان در سال 1966 در شیکاگو توسط «آنتوان لوی» بنیان گذاشته شد. لوی در 30 آوریل همین سال خود را «اسقف اعظم کلیسای شیطان» می‌نامد و لقب پاپ سیاه را برای خود برمی‌گزیند. در کلیسا قرار می‌گیرد اما اعمال غیر متعارفی را انجام می‌دهد. اعمالی چون استفاده و نوشیدن خون، غسل تعمید با خون و استفاده از اجساد مردار حیوانات جزیی از شعائر آنها به شمار می‌رود. به بیان دقیق‌تر؛ زنای با محارم، تجاوز و سوء استفاده جنسی کودکان در انظار عمومی، عریان شدن در میان جمع همراه با رقص آتش، همراهی با موسیقی دهشتناک و مدرن و استفاده از نمادهایی که گاهی صهیونیستی است، بخش دیگری از شعائر شیطان پرستان است. استفاده از مشروبات الکلی، مواد مخدر و موادی که در زندگی مورد توجه نیستند و اکثرا ناپاک به شمار می‌روند در شیطان‌پرستی مباح است. در واقع در این آیین ناپاکی جایگزین پاکی می‌شود. در این آیین هیچ‌گونه، حریم و یا خط قرمزی وجود ندارد. مسئولیت‌پذیری انسان نادیده گرفته می‌شود، همه چیز در زمان حال وجود دارد. مردان زن پرست، دختران تن پرست، چشمان هرزه بین، گام‌های هرزه پو.


مدگرایی، سطحی‌ترین زاویه برخورد ما با شیطان پرستی است. اولین فصل متمایز شیطان پرستی نوع لباس، پوشاک و ادبیات است. استفاده از نمادهایی که در آن عدد شش به کار رفته ، صلیب شکسته معکوس، مثلثی که در درون آن عکس یک بز وحشی در داخل یک دایره قرار گرفته، ستاره پنج پر که نماد اصلی صهیونیستی‌هاست ، استفاده فراوان و شدید از رنگ قرمز و سیاه در آرایش‌ها، آرایش موی سر به شکلی که هیچ گونه نظمی در آن نباشد به رنگ‌های سیاه، قرمز و نارنجی، کوتاه‌کردن موهای سر به شکل‌های عجیب و به نحوی خاص، نزدیک شدن به نمادهای فاشیستی و هیتلری در فضای جدید امروزی، پوشیدن لباس‌های کاملا غیرمتعارفی که هم بدن را نشان می‌دهد و هم نشان نمی‌دهد. اینها بخشی از اقدامات شیطان پرستان در مدگرایی است.


شیطان پرستی به معنای دینی و حتی فلسفی آن در کشورمان، طرفداران بسیار اندک و ناچیزی دارد. اما به لحاظ نمادها، در سطح شهرها، نمادها و پوشش‌های شیطانی مشاهده می‌شود.
در گفت وگوهایی که با جوانان با پوشش‌ها و تیپ‌های شیطانی داشته‌ام همگی اقرار کرده‌اند هدفشان از این نوع پوشش فقط متفاوت و متمایز بودن از دیگران است. اصلا از موضوعی به نام شیطان‌پرستی اطلاعی ندارند، با این تفاسیر آنان شیطان‌پرست نیستند. مد همیشه معنای منفی ندارد و در صورتی که به سنت‌ها، باورها، تاریخ و هویت‌مان بازگردد، مثبت می‌شود. مد اگر به صورت غذایی نیم خورده از غرب به ما برسد، موجب می‌شود تا آن غذای نیم خورده را نشخوار کنیم.



آمارهای رسمی و غیررسمی که در این زمینه در دسترس پژوهشگران وجود دارد، نمایانگر این است که در کشور، مجالس و مهمانی‌هایی به نام شیطان و شیطان‌پرستی برگزار می شود. در این مهمانی‌ها بیشتر، موسیقی‌های راک، هوی متال و موسیقی هایی که خشونت در آن مجاز می باشد به همراه رقص‌های آتش، استفاده از مشروبات الکلی، مواد مخدر صنعتی و روانگردان نمایان است.

اگر دستاوردهای عمیق عرفان اسلامی به جوانان معرفی شود و پوچی و تهی وارگی شیطان پرستی را نمایان کنیم، شاهد ریزش پیروان هر چند ناچیز شیطان پرستی خواهیم بود.
هدف اصلی شیطان پرستی، پوچ جلوه دادن زندگی بشری و نادیده انگاشتن معنویت و به محاق بردن پروردگار عالم ، معلق نگه داشتن جوان ایرانی بین زمین و آسمان و معلق میان دین و خانواده، معلق بین اسلام و ایران، معلق بین حقیقت و مجاز است تا به پوچی برسد. اکثر افرادی که پیرو شیطان پرستی هستند در نهایت به پوچی رسیده و خودکشی می‌کنند.

البته، آمارهای دقیقی در برخی زمینه‌ها وجود دارد. اما شیطان‌پرستی آن‌گونه در انگلستان،‌آمریکا و کشورهای غربی وجود دارد به هیچ‌وجه و با آن شدت و گستردگی در ایران وجود ندارد. شیطان‌پرستی در ایران در سطح نمایش و نمادها جلوه‌گری می‌کند. تعداد افرادی که به معنای خاص شیطان‌پرست باشند بسیار ناچیز و انگشت‌شمار است.



شیطان پرستی به انسان می آموزد که باید روح خود را با خودکشی به شیطان هبه کرد. با گذشتن از مهمترین هدیه خداوند که همان جان انسان است باید روح خود را در اختیار شیطان قرار دهی. باید تنها فرصت زندگی ات را به شیطان بفروشی با نادیده گرفتن عدالت الهی و افق امید به آینده زندگی که پیشروی یک جوان وجود دارد.
سینما، یکی از مهمترین حوزه‌های فعالیت شیطان پرستان است. از موسیقی برای ترویج و تبلیغ نهایت استفاده را می برند. ورزش هم از حوزه‌هایی که شیطان پرستان در آن فعالیت دارند البته به صورت پنهان اقدام می‌کنند، برخی از ورزشکاران مطرح در غرب پیرو شیطان پرستی هستند و عده‌ای دیگر از این ورزشکاران خود را در حیطه ای که منجر به شیطان پرستی است قرار می‌دهند.

شاخه‌هایی از شیطان پرستی و حتی برخی مکاتب نوپدید دینی با صهیونیسم در ارتباط هستند به لحاظ مالی از صهیونیستها کمک می‌گیرند البته نمی‌توان همه مکاتب نوپدید دینی را به صهیونیسم ارتباط داد. نگاهی که همه چیز را در این عرصه توطئه‌آمیز ببیند پژوهشگرانه و علمی نیست.مدارکی وجود دارد گواهی می‌دهند که صهیونیستها در کمک و مساعدت به شیطان پرستی و دیگر فرقه‌های نوظهور، از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند. عرفان یهودی که تحت عنوان قباله یا اصطلاح انگلیسی آن «کابالا» است، زمینه‌های، مکاتب نوپدید دینی و از جمله شیطان‌پرستی را فراهم می‌کند. عرفان عدد، عرفان نماد، عرفان قدرت پیدا کردن در هستی، عرفان تصرف در کائنات در معنای منفی خودش، از جمله مواردی است که بشر گسسته از عالم معنا به دنبال آن است. بشر گسسته از خدا، به دنبال نوعی اقتدار مجازی است که البته هیچ‌گاه به آن دست نخواهد یافت، به دلیل اینکه تنها وهم و سرابی از این اقتدار را تجربه کرده است.

البته فراماسونری، شیطان‌پرستی نیست. فراماسونری دسیسه‌ وسیع سیاسی و اجتماعی است، برای به انحراف کشاندن نخبگان یک جامعه است. هر چند بخشی از اقدامات فراماسون‌ها می‌تواند شیطان‌پرستی و یا استفاده از نمادهای شیطانی و یا مجاز شمردن برخی از اعمال شیطان‌پرستان باشد. صهیونیسم، در پی‌رخنه در ادیان کلاسیک است، صهیونیسم، خود یک مکتب نوپدید دینی است و موقعیتی مجازی و خود ساخته دارد و از مکاتب وهمی است. هرجا که ندای تفرعن و ندای تاریکی و رذالت به میان می‌آید، در پس‌پرده و نقاب، صهیونیسم مخفی شده است. ثروت، رسانه‌ها و موقعیت خاص رسانه‌ای ابزار های اصلی صهیونیست‌هاست. دستاوردهای خاصی که از همکاری و همراهی رسانه و صهیونیسم، در قالب فیلم ، موسیقی، کتاب، مجلات و عکس بدست می‌آید و بهره‌ی که حاصل می‌شود ، همگی حکایت از پشتیبانی صهونیست‌ها در این عرصه دارد. صهیونیست‌ها غیر حقیقی هستند و هرجا که غیرحقیقتی وجود دارد، خودشان را با آن همراه کنند. صهیونیسم یک انحراف دینی است.


اناجیل اربعه، تنها دستاورد جدی و قابل پذیرش در عالم مسیحیت هستند. انجیل هفتاد سال پس از مصلوب شدن عیسی، نوشته شده است. یک فاصله تاریخی بین عیسی (ص) و انجیل وجود دارد. در کنار انجیل‌های قانونی، شاهد انجیل‌های غیرقانونی و غیر رسمی (اپوکریفا) هم هستیم. این انجیل‌ها که تعداد فراوانی هم دارند، در میان «مورمون‌ها»، «متدیست‌ها» و حتی در فضاهای غیر رسمی پروتستان‌ها هم وجود دارد، می‌توان یک کتاب جدید به نام انجیل شیطان (bible of satan) هم وجود داشته باشد. حوزه اناجیل این فرصت را فراهم می‌کند تا هرکسی بتواند به نام انجیل و عیسی سخنی بگوید و از حقیقت ندایی در بیاورد!

اسلام تنها دینی است، که پیامبر بر سر متن دین ایستاده و از ابتدا و تا انتها به واسطه‌ای این که متون کاملاً الهی هستند، نظارت کرده و نوشته شده است. به همین دلیل است که در اسلام کمترین جنبش‌ها و مکاتب‌ دینی را شاهد هستیم. معدود مکاتبی هم که وجود دارند ناشی از فعالیت و خواست استعمار است. بهایی‌ها و وهابیون، با حمایت و پشتیبانی آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها بوجود آمده‌اند. بیشترین مکاتب نوپدید دینی در آیین مسیحیت بوجود آمده است.
*علت پیدایش این همه مکاتب نوپدید از آیین مسیحیت چیست؟

حضرت مسیح، غیر از چند مورد معدود، هیچ‌گاه خود را پیامبر معرفی نکرده، ثانیاً انجیل‌ها پس از مصلوب شدنش نگاشته شده‌اند، ثالثاً تشتت در کلیساهای مسیحی و تلاش برخی برای اینکه با زبان خود و فهم خود، با مسیح همراهی کنند، مزید بر علت شد تا این آتش افروخته‌تر شود. امروزه کلیساهای فراوانی وجود دارند که هیچ‌کدام دیگری را به رسمیت نمی‌شناسند. در چنین فضایی تشتت و مسمومی، امکان روییدن قارچ‌های سمی هم وجود دارد.


در کشورهای عربی، به دلیل نگرش سنت و یا همان سنی بودن، در نسل‌های گذشته، شیطان پرستی جایگاهی نداشته است، در نسل‌های جدید، مگر به واسطه ماهواره، اینترنت و دیگر وسایل ارتباط جمعی،شاید تا حدی ورود پیدا کرده باشد، شیطان‌پرستی در کشورهای عربی جایگاه مستحکمی ندارد.



دفاع عارفانه از دین، بهترین و مهمترین عامل است. پرداختن به پرسش‌های جدید جوانان بدون هیچ محدودیت و هیچ انگ و برچسب تخریب‌کننده‌ای ، پذیرفتن این نکته که دین در همه زمان‌ها و مکان‌ها و در میان همه اقشار می‌تواند حرف نو و جدیدی برای گفتن داشته باشد، باید هنر استخراج این یافته‌های نو را داشته باشیم. و از همه مهمتر آشنایی عالمان و حاکمان دینی، با مکاتب نوپدید و انحرافات آنهاست. همراهی بیشتر با جوانان و شفقت بیشتر با طیف جوان که مملو از انرژی، زندگی و در عین حال متفاوت بودن است.البته باید حساسیت بیشتری را نسبت به موضوعات و مسائل اعتقادی و عرفانی جامعه و جوانانمان داشته باشیم.

می‌زدم تا نشکند،

آورده اند کوزه‌گری بود و چون کوزه‌ها آماده فروش می‌شد، آنها را به شاگردش می‌داد و سپس سیلی به او نواخته او را به مواظبت از کوزه‌ها هشدار می‌داد.

از قضا، روزی کوزه‌ها از دست شاگرد افتاد و شکست. او با ترس و لرز به دکان برگشت و دستان خالی و بی پولش را به استاد نشان داد.

 استاد او را نصیحتی کرد و بر او خرده نگرفت.

هم شاگرد و هم دوستان کوزه‌گر از این چشم‌پوشی استاد، انگشت به دهان گرفته، پرسیدند: آن روز که کوزه‌ای نشکسته بود، او را می‌زدی و حال که شکسته او را می‌نوازی؟!

گفت: می‌زدم تا نشکند، حال که شکسته، زدن او مرا چه سود؟!