اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

حال بهتر

بهتر است سخن را با این دو بیت جناب مولانا شروع کنیم:

ای برادر تو همه اندیشه ای                         مابقی خود استخوان و ریشه ای

گر بود اندیشه ات گل.گلشنی                                    ور بود خاری.تو هیمه گلخنی

 

چند توصیه مهم برای داشتن حال بهتر:

 

  1. همه چیز دار حس کنید: حتماً می گویید: "یعنی چه؟! ما که الحمدالله حواس پنجگانه مان سالم است و همه چیز را حس می کنیم." خیر. منظورم این نیست که از حواس پنجگانه تان استفاده نمی کنید بلکه می خواهم بگویم به صورت کاملتری از این پنج حس بهره بگیرید. برای مثال وقتی می خواهید آب بنوشید آن را لاجرعه سر نکشید. بلکه از حس بینایی تان سود ببرید و چند لحظه نگاهش کنید و از زلالی آن لذت ببرید. سپس آن را جرعه جرعه بنوشید تا همه عصب های چشایی تان محظوظ شوند. یا وقتی قرار است با دوستان ناهار بخورید به کیفیت و ظاهر زیبای غذا توجه کنید و به عیب های احتمالی اش ننگرید. گلدان گلی پیش روی شماست. به آن نگاه کنید و از ظرافت گلبرگ های قشنگش به شگفت آیید. وقتی به بوستان یا کوه می روید به فریبایی درختان بنگرید یا به صدای رودخانه گوش فرا دهید. هوای پاک را استنشاق کنید و بگذارید هوای تازه در تک تک سلول هایتان رخنه کند. یا اگر قرار است از قدرت شنوایی تان بهره بگیرید همراه با گوش کردن موسیقی جدول حل نکنید یا با دیگران حرف نزنید. همه وجود خود را به موسیقی بسپارید تا زیبایی های آن را درک کنید. آن وقت در می یابید چقدر حالتان بهتر شده و چقدر از زندگی لذت می برید.

 

  1. حس زیبایی شناسی خود را بیشتر به کار بیندازید: خداوند این حس قشنگ را در همه انسان ها به ودیعه گذاشته است ولی متاسفانه غبار عادت جلو چشم خیلی از ماست و از درک زیبایی شگفت بسیاری چیزها محروم هستیم. برای مثال وقتی از کنار جویباری رد می شوید هیچ دقت کرده اید خزه ها چقدر قشنگ اند! متاسفانه خیلی از آدم ها این زیبایی ها را که نمی بینند هیچ. دائم چشمشان دنبال زشتی ها می گردد. دوستی تعریف می کرد فردی وارد باغ خیلی زیبایی شد. همه جا چراغانی بود و موسیقی گوش نوازی پخش می شد. حتی گل ها و درختان و آبشار نیز به وجد آمده بودند! آن فرد چراغ خاموشی را دید و به صاحبخانه متذکر شد. صاحبخانه نگاه عاقل اندر سفیهی به او کرد و گفت: این همه قشنگی اینجا بود. هیچ کدام را ندیدی و فقط آن را دیدی؟؟!!

 

  1. از اطرافیان قدردانی کنید: فرزند خوب دارید. همسر خوب دارید. دوست و خویشاوند خوب دارید. از ایشان قدر دانی کنید. اگر همسر فداکاری دارید به او بگویید: "تو چقدر خوبی که این همه فداکاری می کنی!" نگویید پررو می شود. اگر شوهر زحمتکشی دارید به او بگویید مرهون زحمت هایش هستید. نگویید سوء استفاده می کند و خود خواه می شود. خانم ها به تنها چیزی که نیاز دارند قدر شناسی است و اگر قدرشان را بدانید حاضرند هر نوع فداکاری برای شما بکنند. در زمینه قدر شناسی و بهتر شدن حال افراد خاطره ای دارم که حیفم می آید برای شما بیان نکنم. خیلی سال پیش ساختمانی بنا می کردم. هر وقت می خواستم بروم آنجا به جای اینکه پیش خود بگویم: "این کارگر ها سیمان را هدر دادند. گچ را خراب کردند. آب را باز گذاشتند. برق را مصرف کردند." می گفتم: "خدایا! از تو تشکر می کنم که به من این امکان را دادی در دفترم. در اتاق خنک کولر دار تابستان را سپری کنم. حالا هم با ماشین کولر دار سر ساختمان می روم درحالی که آن کارگران زیر آفتاب داغ زحمت می کشند تا برای من خانه بسازند." وقتی به آن ها می رسیدم روحیه شادی  داشتم و از صمیم قلب از آن ها قدر دانی می کردم. آن ها هم حس واقعی مرا در می یافتند و با جان و دل کار می کردند و من تا می توانستم به آن ها می رسیدم ولی اگر فکرم این بود که کارگران به من ضرر می زنند به یقین دیگر نمی توانستم از ته دل به آن ها بگویم: "خدا قوت!" و آن ها می فهمیدند از سر مصلحت این طور حرف می زنم. بنابراین قدر شناسی باید آگاهانه و از روی احساس واقعی باشد نه مصلحتی و دروغین. وگر نه تاثیر مثبتی بر حال خودمان یا دیگران نمی گذارد.

 

  1. به نعمت های اطرافتان توجه کنید: خداوند به شما نعمت هایی داده است. تن سالمی دارید. اندام زیبایی دارید و لباس برازنده تان است. همسر و فرزندان خوبی دارید. پست و مقام والایی دارید. خانه زیبایی دارید. باهوش هستید. خوب صحبت می کنید و ...  روی همه این ها تمرکز کنید و قدرشان را بدانید تا روحیه شما بهتر شود. پس می بینید احساس خوشبختی به دست خود ماست. مسلم است اگر روی نداشته ها متمرکز شویم حتما احساس بد بختی می کنیم.

 

  1. ببخشید: برای دیگران هدیه بخرید. گل بدهید. به دیگران چیزی ببخشید. اگر پول ندارید با حرف دل ها را شاد کنید. به بیمارستان ها سر بزنید و بر زخم دل بیماران مرهم بگذارید. به پرورشگا ها بروید و دست نوازش بر سر یتیمان بکشید. خلاصه دیگران را شاد کنید تا زندگی شما هم شاداب شود. وقتی می بخشید به جای اینکه از دیگران انتظار سپاس داشته باشید به نشاطی که پس از بخشیدن در شما ایجاد می شود  فکر کنید. چه بسا از کسی که به او بخشیده ایم  باید تشکر کنیم زیرا وجود او و بخشش به او باعث ایجاد شادی در ما شده است.

 

عشق بورزید: به همسر. اطرافیان. همه آدمیان. گل ها. درختان و حیوانات عشق بورزیم. دوست داشتن به ما شادی می دهد. به ما لذت می دهد و احساس خوشبختی می کنیم. فکر نکنید خوشبختی یعنی پول زیاد داشتن یا موفقیت در امور مهم. خیر. خوشبختی و حال خوب داشتن یعنی در لحظه ها احساس خوشبختی و شادابی کردن

اعتمادواطمینان

پیدا کردن فرد امین و مورد اطمینان چه در روابط نزدیک و چه در روابط  دور یا رسمی ، کار ساده ای به نظر نمی رسد. انسانها دوست دارند دوستان قابل اعتمادی داشته باشند. دوستانی که بتوانند در روزهای سخت زندگی به آنها تکیه کنند.اعتمادواطمینان دو واژه ای است که به ظاهر ، ساده می آید اما در اصل جای تعمق بسیار دارد. وقتی به فردی اعتماد می کنید و حرف دلتان را می زنید و سپس آن را از دهان دیگری می شنوید ؟ چه احساسی به شما دست می دهد؟ مطمئناً احساس خوشایندی نیست. شهروندان ما تا چه میزان به هم اطمینان دارند؟ در یک خانواده ، افراد آن خانواده تا چه حد مورد اعتماد هم هستند؟ اعتماد افراد خانواده به هم ، یکی از ارکان بهداشت روانی است. وقتی نوجوان یا جوان در خانواده خود فرد مطمئنی پیدا نمی کند تا با او روابط نزدیک و صمیمی داشته باشد ناخودآگاه از خانواده دور شده و به دامن دوستان و بیگانگان کشیده می شود و در این میان اگر به تور افراد ناباب بخورد آسیب های جبران ناپذیری خواهد دید. اما فردی که با افراد خانواده اش روابط دوستانه دارد و حمایت عاطفی می شود از آسیب های اجتماعی در امان می ماند.


گذشته ی یک فرد بهترین مدرک برای پاسخگویی به این پرسش است. همه ی ما در شرایط امتحان یا آزمون قرار می گیریم. همه ما به نوعی به یکدیگر امتحان پس می دهیم. کسانی معتمدند که از چنین آزمونهایی سربلند بیرون آمده باشند. شما مسلماً به کسانی اعتماد می کنید که قبلاً هم به آنها اعتماد کرده اید. با کسانی درددل می کنید که قبلاً به نوعی از آنها واکنش مثبت دریافت کرده اید. از مغازه هایی خرید می کنید که به کیفیت جنس و بهای آن تا حدی اطمینان دارید. از مسیری رفت و آمد می کنید که تا حدودی امن تر از مسیرهای دیگر به نظر می رسد. از رستورانی غذا تهیه می کنید که به سلامت آن اطمینان بیشتری داشته باشید. فرزندانتان را در مدرسه ای ثبت نام می کنید که لااقل از چند نفر تعریف آن را شنیده باشید. مسلماً همین فاکتورها در انتخاب افرادی که می خواهید به آنها اطمینان کنید، دخیلند.


زمانی که می خواهید در مورد کسی تحقیق کنید یا درباره امری پرس و جو کنید یا درباره مسئله ای با کسی مشورت کنید مسلماً به سراغ افراد معتمد می روید. مردم نیز برای این کار ، افراد معتمد را به شما معرفی می کنند. این گروه از اشخاص ، افرادی هستند که مردم عموماً تحت عنوان « آدم خوب» از آنها یاد می کنند. اما "خوب بودن" خود نیازمند تعریفی است. همه ی افرادِ به اصطلاح "خوب" ، لایق شور و مشورت یا کمک طلبی نیستند. از بین افراد آنانی شایسته این امرند که داناتر و مدبرتر باشند. هر چند گروهی از افراد ، مهربان و با گذشتند و شما را به خوبی می پذیرند، به سخنانتان گوش می دهند، و با شما همدلی می کنند ، اما از دانش و دانایی و تدبیر دورند و عملاً نمی توانند برای شما کاری انجام دهند، پس در بین افراد معتمد ، مدبرترین و داناترین آنها را برگزینید.



اصولاً هر خصلتی را با کمی تلقین و دادن واکنش مناسب ، می توان در شخص ایجاد کرد. وقتی به کسی می گویید: «چون به تو اطمینان دارم...» فرد ناخودآگاه از خود انتظار یک فرد مطمئن را دارد مگر آن که از لحاظ شخصیتی آدم بی وجدانی باشد. اعتماد متقابل یکی از رموز روابط صمیمی و صادقانه است. اگر در مقابل اعتماد دیگری نسبت به او بی اعتماد شوید قدر مسلم کم کم اعتماد او نیز نسبت به شما کمرنگ خواهد شد. مردم دوست دارند در مقابل کنش های مثبتشان نسبت به دیگران واکنش های مثبت دریافت کنند. مردم از این که مورد اعتماد کسی قرار بگیرند به خود می بالند. از این که شما آنها را به دیگری ترجیح داده اید و محرم اسرارتان نموده اید احساس غرور می کنند، پس با انتقال احساس مثبت به دیگران همین احساس را از سوی آنها دریافت دارید. این احساس هر چقدر صادقانه تر باشد همانقدر قویتر و ارضا کننده تر است. اصولاً همه مردم از شنیدن سخنانی که بوی تناقض یا ناراستی بدهد می پرهیزند، چون این گونه سخنان احساس ناخوشایندی را به وجود می آورد و مردم خود آنقدر درگیر و گرفتار معضلات زندگی هستند که جایی برای اضافه بار این گونه سخنان نداشته باشند.


احساس امنیت عبارت است از احساس آزادی نسبی از خطر. این احساس وضع خوشایندی را ایجاد می کند و فرد در آن دارای آرامش جسمی و روحی است. ایمنی از عواطف و احساسات زیربنایی و حیاتی برای تأمین بهداشت روانی است. افراد ناامن، نامتعادلند. شخصی که دائماً احساس عدم امنیت، ترس و خطر از بیرون و درون خود می کند، نمی تواند انسان سالمی باشد. او با پرخاشگری یا اضطراب واکنش نشان داده و در دنیای ذهنی خود مدام در حال دفع کردن خطرات احتمالی است. روابط توأم با اعتماد، احساس امنیت را بالا می برد اما تأثیری که احساس ناامنی بر انسان دارد ایجاد حالت تنش و بر انگیختگی و عدم تعادل است. بعضی از روان شناسان معتقدند که احساس ناامنی یک احساس خالص، مجرد و محدود نیست، بلکه احساس پیچیده ای است که باید به عنوان یکی از صفات اصلی کل شخصیت انسان محسوب گردد.

"آبراهام مَزلو" روان شناس انسان گرا از اولین کسانی بود که در این زمینه نظرات اساسی ارائه داده و چهارده نشانه برای این احساس برشمرد که عبارت اند از: 1- احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن 2- احساس تنهایی 3- احساس این که دائماً در معرض خطر قرار دارد 4- ادراک دنیا به عنوان مکانی تاریک، خصمانه و خطرناک 5- دیدن دیگران به عنوان افرادی بد، شیطانی و خودخواه 6- احساس عدم اعتماد، حسادت و بخل 7- بدبینی 8- گرایش به ناخشنودی و نارضایتی از خود و محیط 9- احساس تنش، فشار و کشمکش درونی توأم با خستگی و بی حوصلگی، ناراحتی، کابوس و بی ارادگی 10- گرایش به عیب جویی زیاد نسبت به خود 11- احساس گناه و شرمندگی 12- اختلال در پذیرش خود، نیاز به قدرت و مقام اجتماعی، جاه طلبی، پیشرفت و پرخاشگری یا بالعکس احساس خودآزاری، وابستگی به دیگران، احساس بیچارگی و درماندگی و تسلیم در برابر ناملایمات 13- میل دائمی و شدید برای یافتن امنیت به صورت هدف های مکرر و متغیر و کاذب 14- خودخواهی، خودمداری و فردگرایی و اشتغالات ذهنی شدید و مستمر.



خانواده شرایط همانند سازی سالم را برای کودک فراهم می سازد. اولین تجربه مهم کودک در این زمینه معمولاً با مادر است. ولی با گذشت زمان ، کودک با افراد دیگر خانواده نیز مرتبط می شود و روابط عاطفی و اجتماعی او گسترش می یابد. در خانواده های سنتی محدوده ارتباط طفل ، وسیع تر و تنوع همانند سازی او بیشتر است. بنابراین اگر کودک نتواند با پدر و مادر ارتباط برقرار کند غالباً با دیگر اعضای خانواده مرتبط می شود و بسیاری از نیازهای خود را برآورده می کند ؛ اما در شهرهای بزرگ که خانواده به صورت هسته ای است پدر و مادر بار سنگین تری را به دوش می کشند و کودکان از روابط عاطفی متنوع محرومند. این خود سبب ایجاد احساس ناامنی در آنها می گردد

محیط کوچه، محله، شهر و مدرسه نیز در تشدید احساس ایمنی یا ناامنی بسیار مؤثر است. ممکن است این شرایط مانند فضای خانواده تأثیرات خیلی عمیق و وسیع نداشته باشد، زیرا کودک معمولاً کمتر در معرض تأثیر آنها قرار می گیرد. لیکن به هر حال پژوهش های مختلف نشان داده که شرایط اجتماعی افراد مثبت باشد خصوصیات مثبت آنها را تقویت می کند و اگر منفی باشد صفات و واکنش های منفی آنها را بر می انگیزد. مدرسه نیز اگر فضای مناسبی نداشته باشد بر خودپنداری کودک اثر منفی داشته و احساس حقارت و ناامنی را در او تشدید می کند. اگر کودکی به طور مداوم به علل مختلفی اعم از عدم توجه والدین یا اولیای مدرسه در کوچه، محله یا مدرسه مورد ایذا و آزار، تحقیر و تهدید قرار گیرد به احتمال قوی دچار احساس اضطراب و ناامنی گشته یا درونگرا و تخیلی می شود. گاه نیز این احساس ناامنی را با پرخاشگری جبران می کند. در اثر پرورش در این گونه محیط ها بسیاری از کودکان بزهکار، دزد، قاتل، منحرف، بیمار روانی یا معتاد می شوند؛ زیرا لطمات شدیدی که به شخصیت آنها وارد آمده آنها را حقیر و ناایمن کرده، در نتیجه با ناسازگاری با دنیای ناامن و نامهربان مقابله می کنند.

فرصت

انجام اعمال و آداب ماه پر خیر و برکت رمضان چون: تهجد و شب زنده‌داری، مراقبت از گوش و چشم و زبان، استغفار کردن، دعا خواندن، ذکر گفتن، تلاوت قرآن، تدبر در آیات، خواندن نمازهای نافله، درک شب‌های قدر و معتکف شدن، انسان را به خویشتن خویش سوق می‌دهد و او را از غفلت و بی‌توجهی نسبت به خود بیرون می‌آورد. مقام معظم رهبری در این باره می‌گویند: "دعا در ماه مبارک رمضان و همه خصوصیات این ماه مبارک این است که ما را متذکر می‌کند؛ از غفلت بیرون می‌آورد؛ آلودگی‌های ما را به ما نشان می‌دهد و در بین دعا و نماز و توجه، فرصتی به ما دست می‌دهد که در اشتباهاتی که با آنها انس و خو گرفتیم، بازنگری کنیم و آنها را بشناسیم؛ چون گاهی انسان گناهی را عادت کرده که انجام بدهد و توجه ندارد که این گناه است. البته تنبلی، سستی و بقیه نواقصی را هم که داریم، می‌توانیم بازنگری کنیم. "

ایشان شب‌های قدر را فرصت استثنایی در طول سال دانسته و در این باره می‌گویند: "این فصلِ یک ماهه، فصل بسیار باارزش و قیمتی است. در این سی یا بیست و نه روز، خدا لیله القدر را قرار داده و لیله القدر یک فرصت استثنایی در طول سال برای انسان است. که اگر انسان توانسته باشد آن شب را درک کند، خیر زیادی نصیبش می‌شود، در دعای وداع ماه رمضان در مفاتیح الجنان می‌خوانیم: "؛ خدایا، مرا از کسانی قرار ده که توفیق درک لیله القدر را به دست آوردند و لیله القدر برای آنها از هزار ماه بهتر و باارزش‌تر شده، لیله القدر برای همه این گونه نیست. آن کسی که برای او شب بیست و سوم یا شب بیست و یکم ماه رمضان، با شب بیست و سوم هر ماه دیگری فرق ندارد ـ نه ذکری، نه توجهی، نه حالی، نه گریه‌ای، نه تضرّعی؛ با غفلت می‌گیرد می‌خوابد، یا اصلاً یادش نمی‌آید که لیله القدر است، یا خدای نکرده آلوده به گناه و هوای نفس هم می‌شود ـ برای چنین انسانی لیله القدر بهتر از هزار شب نیست؛ یک شب است، آن هم یک شب خسران‌بار که برای او خیری ندارد. لیله القدر برای آن کسی از هزار ماه بهتر است که ساعات و دقایق آن شب را قدر بداند؛ از دقایق آن شب استفاده کند. در آن دعا می‌خوانیم که خدایا ما را از آن کسانی قرار ده که شب قدرشان پوچ نمی‌شود و از دست نمی‌رود. "

 

برنامه انسان‌سازی ماه رمضان

برنامه‌های اسلام به دو بعد جسمانی و روحانی انسان توجه دارد. روزه نیز از نظر جسمی و بهداشتی، فردی و اجتماعی، اخلاقی و معنوی هدایای ارزشمندی را برای صائم به ارمغان می‌آورد. روزه از سویی خانه تکانی عظیم برای دستگاه هاضمه و گوارش و از سوی دیگر ورزشی روحانی برای قوی کردن ایمان، اراده، پایمردی و استقامت، گذشت و ایثارگری است. استاد مطهری در باره بعد روحانی روزه می‌نویسد: "اساساً برنامه ماه مبارک رمضان، برای انسان‌سازی است، یعنی برنامه این است که انسان‌های معیوب در این ماه خود را تبدیل به انسان‌های سالم، و انسان‌های سالم خود را تبدیل به انسان‌های کامل کنند. برنامه ماه مبارک رمضان برنامه تزکیه نفس است، برنامه اصلاح معایب و رفع نواقص است، برنامه تسلط عقل و ایمان و اراده، بر شهوات نفسانی است. برنامه دعاست، برنامه پرستش حق است، برنامه پرواز به سوی خداست، برنامه ترقی دادن روح است، برنامه ارتقا دادن روح است. اگر بنا باشد که ماه مبارک بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بی‌خوابی بکشد و مثلاً شب‌ها تا دیروقت بیدار باشد و به این مجلس و آن مجلس برود و بعد هم عید فطر بیاید، و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد، چنین روزه‌ای برای انسان اثر ندارد. "

 

هشدار قرآن به مراقبت از خویش و راه هدایت

قرآن کریم همواره انسان را به خودسازی و توجه به خود ترغیب نموده و به مؤمنان نسبت به مراقبت از راه رستگاری هشدار داده است؛ از جمله در آیه 105 سوره مائده خطاب به مؤمنان می‌فرماید:  اى کسانى که ایمان آورده‏اید، به خودتان بپردازید. هر گاه شما هدایت یافتید، آن کس که گمراه شده است به شما زیانى نمى‏رساند. "

علیکم در "عَلَیْکُم أَنْفُسَکُم" اسم فعل و به معنای "الزموا" انفسکم می‌باشد. این آیه از مؤمنان می‌خواهد که به خود بپردازند و مراقب راه هدایت خویش باشند و از ضلالت گمراهان نهراسند.

هدایت و ضلالت دو واژه متضادند و در سلوک و طی طریق معنا می‌یابند. هدایت حرکت در مسیر مستقیم برای رسیدن به غایت مطلوب است و ضلالت انحراف و کجی از آن مسیر و در نتیجه دست نیافتن به آن غایت است.

هر راهی فرجامی دارد و مقصد و هدف نهایی در سلوک الی الله خدای نامتناهی است. از این جهت که او نامتناهی است راه‌های رسیدن به او نیز نامحدود است. انسان در هر مسیری گام نهد تکوینا به خدا می‌رسد  ای انسان حقا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی، و او را ملاقات خواهی کرد. " اما در این سیر، گروهی به صراط مستقیم قدم گذاشته و به خدا و مهرش می‌رسند و گروهی به دیگر راه‌ها کشیده می‌شوند، البته آنان نیز به خدا می‌رسند اما به قهر و عقاب او.

انسان‌ها در نیل به لقاء الهی همانند آب‌های متفاوتی‌اند که هر یک به سوی دریا در حرکت‌اند. رودخانه‌های بزرگ تا وسط دریا پیش می‌روند اما جویباران کوچک فقط به کنار آن می‌رسند.

در میان راه‌هایی که بدو ختم می‌شود، یک راه مستقیم و دیگر راه‌ها انحرافی است " و [بدانید] این است راه راست من؛ پس، از آن پیروى کنید. و از راه‏ها[ى دیگر] که شما را از راه وى پراکنده مى‏سازد پیروى مکنید. " جز آن راهی که انسان را به خدای رحمان می‌رساند و نمازگزار هدایت به آن را در نماز از خدا می‌طلبد، دیگر راه‌ها ضلالت است و به خدای منتقم می‌انجامد و سالک آن طرق سر انجام جلال و قهر او را می‌بیند. 

خواجه عبدالله انصاری در باره این آیه می‌گوید: "یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم به زبان اشارت بر ذوق اهل ارادت آن است که ای مؤمنان، زینهار، نفس خویش را مقهور و مغلوب دارید، پیش از آنکه او شما را مقهور و مغلوب کند. آن را به اطاعت خود مشغول کنید، پیش از آنکه او شما را به معصیت مشغول کند. از یکی از بزرگان اولیا از این آیت پرسیدند. گفت: اگر به اصلاح مفاسد نفس خود مشغول شدی او هم تو را از اشتغال به گناه   (وسوسه) در حق مردم باز می‌دارد. "

وی با اشاره به حدیث " می‌نویسد: "مصطفی فرمود: بزرگ‌ترین دشمن تو نفس توست که میان دو پهلوی توست و چون با هر دشمنی بسازی از شر آن در ایمن باشی، ولی اگر با نفس خویش بسازی هلاک شوی. پس اگر در این جهان به کسی نیکی کنی در آن جهان سپاس بینی و اگر بدی کنی در آن جهان از تو شکایت کنند، ولی حالت نفس ضد این است اگر در این سرای راضی نگه داری در آن سرای دشمن تو شود و اگر در این سرای بد داری به آن سرای شکر کند. "

در حکایتی آورده‌اند که: "بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که "اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک". گفت: به حکم آنکه هر آن دشمنی را که با وی احسان کنی دوست گردد، مگر نفس را که چندان که مدارا بیش کنی، مخالفت زیادت کند.

فرشته خوى شود آدمى به کم خوردن

وگر خورد چو بهائم بیوفتد چو جماد

مراد هرکه برآرى مرید امر تو گشت

خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد

سخن پایانی خود را به کلام امام علی   (ع) زینت می‌دهیم که فرمودند: در شگفتم از کسی که برای گمشده خود جار می‌زند و از این و آن می‌پرسد، در حالی که خودش را گم کرده و در پی یافتن خود نیست.  امام عارفان   (ع) در سخنی دیگر می‌فرماید: هر کس نفس خود را شناخت دیگران را بهتر می‌شناسد و هر کس نسبت به نفس خود جاهل باشد نسبت به دیگران جاهل‌تر است. 

بر اساس آنچه گذشت انسان همواره باید مراقب خویشتن باشد و ماه رمضان و روزه‌داری فرصتی مغتنم برای خودشناسی، خودسازی و مراقبت از خویشتن و تداوم بخشیدن به آن تا رمضان دیگر است