اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

احترام

انسان از بُعد فردى موجودى است که به‌طور ذاتى و فطرى دوست‌دار کرامت، شخصیّت، آبرو و نیازمند احترام است.
احترام از ریشه حرم گرفته شده که به معنای حرمت نگه داشتن است. (لغت نامه دهخدا) البته این واژه به معنای آن چه که هتک و شکستن آن ناروا باشد نیز آمده است. (صحاح اللغه ج 5 ص 1895) از این رو حرام هر چیز و یا کاری است که انجام دادن آن ممنوع و ناروا باشد و یا حرم هر جایی را می گویند که انجام دادن برخی از اموری که در جاهای دیگر جایز است، در آن جا نادرست و غیرجایز باشد. (مفردات راغب اصفهانی ص 229)
حرمت شخص به معنای چیزی است که شخص از آن حمایت می کند و حریم شخصی نیز چیزهایی اختصاصی است که دیگران نمی توانند در آن موارد دخالت کرده و وارد شوند.
احترام در اصطلاح عرفی به معنای گرامی داشت و بزرگداشت و تعظیم شخص است که بی ارتباط با معنای لغوی آن نیز نیست؛ زیرا شخص، چیز، جا یا زمان محترم، دارای حرمت و حریمی است که حفظ آن لازم و هتک آن نارواست.

منشأ احترام به هر چیزی را باید در نحوه ارتباط آن با خدا دانست. هر چیزی که انتساب آن به خدا قوی تر و نزدیک تر باشد از احترام بیش تری برخوردار است.
به عنوان نمونه انسان از آن جا ارزش و اعتبار و احترام فزون تری دارد که انتساب آن به خدا از دیگر آفریده ها بیش تر است؛ زیرا انسان تنها موجودی است که روح خدایی خاصی دارد و این امکان را به وی بخشیده است تا از همه اسمای خدا برخوردار گردد و به همین سبب خلافت الهی را به عهده گیرد. این عنوان و توانمندی موجب شد تا همه آفریده های خداوند به انسان سجده کرده و ولایت و خلافت وی را بپذیرند تا این انسان کامل به عنوان نائب و جانشین پروردگار، آنان را به کمال لایق و شایسته برساند.
هر ملتی نوعی آداب برای احترام و تعظیم دیگری دارد که از آن جمله می توان به اشاره به سر، کلاه از سر برداشتن، روبوسی، دست دادن، معانقه و گردن به گردن نهادن، بغل کردن، بوسیدن سر و پیشانی، صورت و دست و حتی پا را یاد کرد. در هندوستان خم شدن و بوسیدن پای بزرگان خانواده مرسوم است.
به هر حال احترام به دیگران به معنای تعظیم و تکریم انسانیت است که می بایست به عنوان یک هنجار مهم اجتماعی از سوی همگان رعایت و ترویج شود.

محبت خداوند

بدون شک جاذبه‎ها و دافعه‎های انسان تحت تأثیر محبت‎ها و نفرت‎های او شکل می‎گیرد. آدمی در حالی که محبت وعشق می ورزد، احساس لذت و خوشبختی می کند و در هنگامی که در حال کراهت و نفرت است، احساس گرفتگی و درد و رنج دارد.
میزان سعادتمندی انسان وابسته به درجة محبت او است و سطح محبت و عشق او را در اندازه های کمال و جمال محبوب باید جست و جو کرد و دوام و قوام آن را نیز ظهور و غروب جمال محبوب رقم می زند.
اکنون سؤال اصلی آن است که سر و جان را در هوای جمال و جلال کدام حقیقت باید سودا کرد، تا محبت ابدی و عشق متعالی ثمر دهد، و لذت پایدار و خوشبختی ماندگار به بار آورد؟

از نگاه اخلاق اسلامی آن وجودی که شایستة چنین محبتی است، جز خداوند نیست. محبت او توجیه گر خلقت عالم و تحقّق بخش آمال آدم و اهداف عالم است
در واقع تنها خداوند شایستة محبت حقیقی و عشق ورزیدن است. اشیا و اشخاص دیگر به میزان تناسبی که با او دارند، محبوب واقع می گردند.

صداقت و راستگویی

راستگویی از اعمال نیکوی انسانی و نزد دین و خرد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. فطرت پاک انسان ایجاب می کند که آدم سالم و متعادل، دل و زبانش یکسو و هماهنگ باشد، ظاهر و باطنش یکی باشد و آنچه را باور دارد بر زبان جاری کند.
با این وصف اگر بگوییم راستی و درستی شالوده دین و ایمان را تشکیل می دهد و آن که از این خصلت زیبا و حیاتی برکنار باشد در واقع دین در او بی ریشه است، سخن گزافی نگفته ایم.
(برای شناخت تدین افراد) به طولانی شدن رکوع و سجده او نگاه نکنید چرا که به آن عادت کرده و اگر ترکش کند، وحشت زده می شود، لیکن به راستگویی و امانتداری او توجه کنید

اگر انسان راستگو بود و به این وصف شناخته شد، مورد اعتماد مردم قرار می گیرد و آنان، سخن او را درست می شمارند و می پذیرند، در این صورت، اگر برای شخص صادق، گرفتاری پیش بیاید، امتیاز راستگویی، سبب نجات او می شود و از گرفتاری و خطر به سلامت می گذرد.
البته در جایی که راستگویی خطر مهمتری برای او یا دیگران به بار می آورد، راست گفتن واجب نیست و در صورت امکان باید توریه کرد، گرچه راستگویی در هرحال مایه نیک فرجامی و نجات از عذاب الهی خواهد بود.