اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

کفران نعمت

جهانی که در آن زیست می کنیم عالم وسائل و اسباب است و برای پیدایش هر موجودی در نظام آفرینش راه و مجرای خاصی مقرر گردیده که باید از آن راه و بدان وسیله، جامه­ی تحقق بپوشد و به وجود آید. نعمت های حضرت باری تعالی نیز از مجاری و طرقی که فضای الهی بر آن تعلق گرفته است به مردم می رسد، با این تفاوت که مجرای بعضی از نعمت ها فقط علل تکوینی و شرایط خاصی است که در نظام خلقت مقرر گردیده و دست انسان در پیدایش آنها مداخله ندارد، مانند نعمت آفتاب و تابش نور آن که حیات انسانی و حیات نبات و حیوان وابسته به آن است و نعمت های بسیاری از این جرم بزرگ کیهانی عاید بشر می گردد و همچنین نعمت باران که بر اثر تبخیر آب، تولید ابر و شرایط جوی باران می بارد و آدمی از وجود آب که مایه حیات او و دیگر موجودات زنده است بهره مند می شود.

برای ادای شکر این قبیل نعمت ها باید حضرت آفریدگار را که معطی نعمت است در دل و زبان حمد نمود و از پیشگاه مقدسش درخواست ادامه نعمت داشت.
بعضی از نعمت ها است که مجاری اعطای آنها کسانی از افراد بشرند و به شکل های مختلف آن نعمت ها به وسیله آنان به ما می رسد، در این قبیل موارد شرع مقدس دستور داده که علاوه بر شکر خداوند که خالق و معطی اصل نعمت است باید راه وصول به آن نعمت را که انسان ها هستند شکر نمود و مراتب حق شناسی را در مقابل آنان ابراز داشت.


نعمت حیات و قوایی که برای ادامه آن لازم است بزرگ ترین نعمت خداوند برای ما است و باید شکر این نعمت بزرگ را به جا آوریم ولی می دانیم که آن نعمت گرانقدر به وسیله پدر و مادر به ما اعطا شده است و اگر آن دو نمی بودند ما بوجود نمی آمدیم بنابر این طبق دستور اسلام، وظیفه داریم در نعمت زندگی، خداوند را شکر گذار باشیم و همچنین پدر و مادر را که مجرای این فیض بزرگ بوده اند شکر نماییم.

علم نیز فیضی از طرف باری تعالی و باید او را در اعطای این نعمت سپاسگزار باشیم ولی می دانیم که مجرای فیض علم، معلم است، اوست که در مدارج مختلف علمی دست محصل را می گیرد و قدم به قدم به پیشرویش موفق می دارد. بنابر این تمام افراد تحصیل کرده باید آموزگاران، دبیران، مدرسین، و استادان خود را در هر مرتبه و مقامی که باشند شکر نمایند.

شکر واسطه نعمت علاوه بر این که اطاعت از خالق و حق شناسی از مخلوق است، دارای اثر روانی است و شکر گزار، خود از آن اثر منتفع می گردد.

شکر حسنات و چشم پوشی از سیئات در جوامع بشری دارای فواید روانی و آثار عملی است و هر یک در جای خود می تواند نتیجه مفیدی به بار آورد.
شکر نعمت مایه تشویق منعم است، در وی اثر روحی می گذارد و او را با علاقه و رغبت بیشتری به خدمات اجتماعی وا می دارد، بعلاوه، دیگران را نیز به راه نیکوکاری سوق می دهد و بر تعداد خدمتگزاران می افزاید و در نتیجه، جامعه از تعاون و رفاه بیشتری برخوردار میگردد. برعکس، بی تفاوتی در مقابل احسان و خودداری از شکر منعم مایه دلسردی و یأس می شود و خدمتگزاران را در ادامه خدمت بی رغبت می نماید.

اثر مفید تشویق منحصر در شکر منعم و خدمتگزاری اهل احسان نیست، بلکه تشویق می تواند محصل خردسال و جوان را در رشته درسی خواندن، کارمند دولت را در وظایف اداری و نیروهای مسلح را در دفاع از کشور، بیش از پیش دلگرم نماید و آنان را با جدیت زیادتری در ادامه کار وادار سازد.


توبه

عوامل و موانع بازدارنده درونی و برونی مختلفی در راه تکامل وجود دارد؛ چه اینکه پیمودن آن، گردنه ها و سختیها در پیش دارد، اما راه گناه و لغزش ـ که مهمترین عامل آن «نفس امّاره»است ـ برای عموم افراد، راه آسان و سهلی به نظر می رسد! چنانکه در برون انسان و در محیط زندگی او هم، موانع فراوانی وجود دارند که او را از تکامل بازداشته و به انحراف و انحطاط می کشاند!

بنابراین، نفس امّاره (به عنوان یک نیروی باز دارنده درونی) و عوامل فراوان برونی،‌انسان را به کجی و آلودگی و درماندگی و جدا شدن از فضل و کمال سوق می دهند.

با توجه به این عوامل، خداوند مهربان، از راه لطف، راه چاره و بازگشتی را در برابر انسان گشوده تا او ناامید نشود، هویّت خویش را نادیده نگیرد و با انتخاب راه بازگشت هویّت انسانی خویش را باز یافته، با خدا و فضیلت آشتی کند و راه خیر و صلاح و تکامل خود را استمرار بخشد.
این لطف خداوند، سپاس و شکر فراوانی را می طلبد
توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی با قلب، طلب آمرزش با زبان، عمل به وسیله اعضا و جوارح، و اراده و تصمیم جدی بر اینکه به گناه و آلودگی گذشته بازگشت ننماید.


بنابراین، توبه صرفاً یک لفظ نیست، نخست باید قلب از گناه پشیمان و متنفّر شود، بعد با زبان، شعار ترک گناه را برای دیگران و تلقین به نفس را برای خویش استمرار بخشد، سپس اعضای بدن و عناصر فعّال وجودی،‌به جای گناه و تباهی به حوزه اعمال صالح و نیک وارد شود تا فرد، دیگر آن عنصر قبلی نباشد و بالاخره، دیگر هیچ گاه تصمیم بازگشت به زشتی و تباهی و آلودگیهای قبلی، نداشته باشد

شرایط توبه
توبه را از یک لحاظ، به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاع هستند و صرفاً با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شوند اما دسته دیگری از گناهان‌، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی در پی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان، اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای به وجود آمده را نیز می طلبد.

گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود، به سه دسته می توان تقسیم نمود که قهراً توبه از آنها به حسب موارد سه گونه خواهد بود که اندکی به شرح آن می پردازیم:

ستم به خویشتن

منظور از این دسته لغزشها و خطاها، گناهان و اشتباهات و لغزشهایی هستند که در مرحله نخست و به طور کلّی، زیانها و ضررها و ضربه های آن، متوجّه خود انسان می گردد؛ انسان از این ناحیه به جان و مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت و موفقیت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خویش می گردد.
در این گونه موارد، گرچه گناهکار در حق خود ظلم روا داشته، ولی چون اصولاً پای شخص دیگر و حق دیگری در میان نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت

حقّ‌ الله
فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده،‌اعضاء و جوارح و نعمتهای مادی و معنوی که برای او فراهم آورده، پانزده میلیارد سلّولی که در مغز او به ودیعت گذاشته و بالاخره، «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای این است که انسان دچار غفلت نگردد و به انحراف و انحطاط فرو نلغزد؛ به «اخلاق الله» گراید و راه تکامل را بپیماید.

اما متأسفانه، انسان بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، این همه نعمت و هدایت را نادیده می گیرد، در برابر خدا و دستورات پروردگار عالم، عصیان و سرکشی می کند و در حق خدا و احکام دین الهی ستم روا می دارد.
برای توبه از این دسته گناهان،‌اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین نمود و اگر در احکام و فروع دین خداوند، کوتاهی،‌نقصان و تعطیلی واقع شده، باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته، اقدام نمود.

البته جبران بعضی از گناهان مشکل است، اما چون خداوند کریم و رحیم است و اصولاً خود بندگان را به توبه فرا خوانده، گاهی توبه و استغفار از گناهان به راحتی عملی می گردد

بنابراین، توبه در مورد «حقّ‌ الله» آسان است، حتی گاهی اوقات که گناه جنبه «حق الناس» به خود می گیرد مثلاً در «عمل منافی عفت» و «تجاوزات جنسی» افشای آن مجاز نیست و به خاطر پیشگیری از عوارض سوء آن می توان میان خود و خدا توبه جدّی داشت

حقّ الناس
نوعِ دیگر از گناهان که ممکن است به وجود آیند، و توبه از آنها شرایط سنگین تری دارد، تجاوز به حقوق دیگران است

براین اساس، مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، ‌احترام و مصونیّت می باشند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم و ستم به آنان روا گردد و بر همین پایه، سه نوع توبه هم واجب می گردد

تجاوز به مال
بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و بالاخره هر گونه تصرّف نامشروع، مالی را از کسی خورده باشد، توبه از آن مشروط به تحصیل رضایت صاحب مال یا باز پس دادن آن مال است.

لطمه به جان
اگر کسی به جان مسلمانی، لطمه ای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا خدای ناکرده مرتکب قتل یا خونریزی ـ که در روایت فوق، با تعبیر «دَمِهِ» مطرح گردیده بود ـ گردد، توبه او مشروط به پذیرش دیه و قصاص یا جبران به نحو دیگری است. آری موضوع ضربه به جان و بدن افراد، تا آن حد مورد اهمیّت و مؤاخذه است که حتی خداوند هم از آن صرفنظر نمی کند
اضافه بر لطمه جسمی و بدنی که ظلم و ستم در حقّ دیگران است، اگر کسی با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه ضربه بر اعصاب و روان کسی موجبات ناراحتی او را فراهم آورد، در صورتی توبه او پذیرفته می گردد که همه ضربه ها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نکند، در دنیا و آخرت کیفر کردار ناروای خویش را خواهد دید.

ضربه به آبرو
عِرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیّت فوق العاده ای است و اگر به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هر گونه رفتار دیگری، مورد آسیب و ضربه قرار گیرد، ظلم بزرگی در حق او شده و گناهکار متجاوز، به شرطی می تواند توبه کند که هر زیانی را وارد آورده و هر حیثیّتی را به باد داده، به صورت اول برگرداند:
آیا این کار امکان دارد؟ آیا اگر حیثیت مؤمنی بدین وسایل شکسته شد و در نظر مردم بی اعتبار و بی آبرو گردید، می توان آن را بازگرداند؟ متجاوزان چگونه می توانند از این کارها توبه کنند؟ و آب رفته را به جوی بازگردانند؟!


توبه اِضلال
پس از کفر و شرک نسبت به خداوند متعال، «اضلال و گمراه کردن افراد از مسیر حق و دین» از بزرگترین گناهان است
روی این حساب، اگر کسی با گفتار و رفتار خویش یا هر شیوه دیگری، شخص یا افرادی را از راه خدا و دین،‌به گمراهی وتباهی فکر و عقیده مبتلا گرداند، در صورتی توبه او به درگاه خداوند و نسبت به گمراه شدگان پذیرفته می شود که، آنان را از گمراهی و تباهی بیرون آورد و به هدایت برساند.

دعا

دعا در لغت به معنای طلب، درخواست و تقاضاست و در اصطلاح به اظهار نیاز و خواهش بندگان به درگاه خدای قادر متعال گفته می شود.

دعا همچون عبادات دیگر آداب و مقررات ویژه ای دارد که در صورت انجام آن، نتیجه بهتر و مطلوبتری به دست می آید.

حال دعا داشتن
دعا کننده باید با تمام وجود متوجّه ذات مقدّس خدا باشد و از غیر او بکّلی دل بکند و هیچ امیدی به دیگران نداشته باشد.
دیگر اینکه در کارهای نیک پیشقدم باشد با بیم و امید به دعا بنشیند.
توجّه قلبی نیز از شرایط دعاست که داعی باید با توجه کامل و از ته دل خدا را بخواند.

رعایت زمان دعا
گرچه درهای رحمت الهی، همواره به سوی بندگانی که صادقانه و مخلصانه او را می خوانند، باز است و خداوند، به آنها وعده پاسخ داده است، امّا امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ به بعضی از زمانها و اوقات، عنایت بیشتری داشته اند و احتمال استجابت در آن مواقع خاص، بیشتر دانسته اند.

توجّه به مکان دعا
جای دعا کردن نیز در چگونگی استجابت دعا نقش دارد. مکان هر چه مقدستر باشد دعا به استجابت نزدیکتر است. مانند: مکّه معظّمه، مدینه منوّره، مشاهد مشرّفه امامان، مساجد، امامزاده های معتبر مزار گلگون شهدا و....

اسباب و عوامل اجابت
علاوه بر آداب ظاهری دعا، عوامل دیگری نیز در استجابت دعا موثرند

قطع امید از غیر خدا
قطع امید از غیر خدا، عزم دعا کننده را در توسل به پروردگار و مبداء هستی قویتر کرده، با خلوص بیشتری خواسته های خود را از درگاه خدا طلب می کند

دسته جمعی دعا کردن
از دیگر عوامل مؤثر در اجابت دعا، گروهی بودن آن است و این نشانه اهتمام اسلام به جمع و اجتماع است. یکی از حکمت های آن، این است که هر چه افراد، بیشتر باشند، هر یک به سهم خود و نسبت به خصایل نیکویی که دارند، نظر پروردگار را جلب و دعا را به هدف اجابت، نزدیکتر می کنند.

واسطه قرار دادن اهل بیت ـ علیهم السلام ـ
انسان غیر معصوم، به طور معمول، مرتکب گناه و اشتباه شده، بدین وسیله در درگاه الهی خجل و روسیاه است. از این رو، اگر اولیای مقرّب درگاه خدا را واسطه قرار دهد به خاطر آنها دعا به اجابت نزدیکتر می گردد. در میان امت اسلامی هیچ کس از پیامبر و خاندانش نزد خدای محبوب تر نیست.


موانع اجابت
همان طور که عواملی موجب تسریع در اجابت دعا می شود، عللی نیز مانع اجابت دعا می گردند

گناه
گناه، دشمن دیرینه و خطرناک انسان و دورکننده او از نعمتهای مادّی و معنوی است و مانع بزرگی در مسیر کمال او محسوب می شود.
دعای فرد گنهکار به اجابت نمی رسد و ناله هایش خریدار ندارد

تقاضای امر محال و یا غیر جایز
اجابت دعا از جانب خدای سبحان پس از حصول شرایط در صورتی است که آنچه از خدا خواسته ایم شدنی و ممکن باشد و نامشروع نباشد. به عبارت دیگر، دعا در مسیر مصلحت خلقت انجام گیرد و دعای انحرافی نباشد.

عدم مصلحت
توانایی و قدرت خدا در انجام خواسته بندگان، مورد تردید نیست، ولی گاهی می شود بنده، چیزی را می خواهد که به مصلحت او نیست، در حالی که خود نمی داند و خداوند که به همه جوانب زندگی اش آگاه است، به دلیل لطفی که به بندگانش دارد، آن دعا را مستجاب نمی کند

مهیا نبودن شرایط و زمان اجابت
مناسب نبودن زمان و شرایط از جمله موانع اجابت دعاست. چه بسا شخص دعاکننده، گمان کند که خواسته اش رد شده و ناامید گردد، در حالی که نباید قطع امید کند.