آیا کسی را می توانید بیابید که به اعتماد به نفس نیازی نداشته باشد و یا برای تقویت آن در وجود خود تلاشی نکند؟
به نظر می آید گاه اعتماد به نفس ازنان شب واجب تر باشد . اگر خوب بنگریم می توانیم سرمنشاء هر موفقیت را در داشتن این خصیصه بدانیم . البته شاید تنها علت ممکن نباشد اما از اهمیت والایی برخوردار است . اعتماد به نفس توان و نیروی آدمی را دو چندان می کند و مسیر را برای تلاش روشن تر می نمایاند . با اعتماد به نفس خلاقیت انسان هم برای به کارگیری توان موجود بالا می رود و شاید بتوان گفت دو انسان با توان برابر و اعتماد به نفس متفاوت در زمانی موفق ترند که از این ویژگی بیشتر بهره ببرند . خلاصه آنکه اعتماد به نفس موهبتی است که ذاتی نبوده و هر زمان برای تقویت آن دیر نخواهد بود . پس با ما همراه باشید تا پند راهکار مناسب و مفید را در این زمینه به شما معرفی کنیم.
7 تکنیک برای داشتن اعتماد به نفس بیشتر
دکتر دیوید جوزف شوارتز، برای کسب اعتماد به نفس بیشتر شعارهای پوچ نمیدهد بلکه روشهای کاربردی در اختیار شما قرار خواهد داد تا بتوانید از اعتماد به نفس بیشتری برخوردار شوید.
تفاوتها و محدودیتهای انسانها را بپذیرید. توقع نداشته باشید کسی کامل باشد به خاطر داشته باشید که دیگری، حق دارد متفاوت باشد و سعی نکنید اصلاحگر باشید.
- خود را برای صعود و بالا رفتن سبک بار کنید. محبوب باشید. سعی کنید از کسانی باشید که مردم دوست دارند. این باعث جلب حمایت آنها شده و به برنامه موفقیت ساز شما سوخت رسانی میکند.
- در برقراری دوستی پیشقدم شوید. در هر فرصتی، خودتان را به دیگران معرفی کنید. مطمئن شوید که اسم طرف مقابل را درست یاد گرفتهاید و یقین کنید که او نیز نام شما را درست یاد گرفته است.
- تفاوتها و محدودیتهای انسانها را بپذیرید. توقع نداشته باشید کسی کامل باشد به خاطر داشته باشید که دیگری، حق دارد متفاوت باشد .
- به موج مثبت، یعنی ایستگاه افکار خوب گوش دهید. صفاتی را در مردم پیدا کنید که مایه دوست داشتن و تحسین کردن باشند نه مایه انزجار و تنفر. اجازه ندهید دیگران طرز فکر شما را درباره یک شخص سوم، تحت نفوذ خود درآورند. نسبت به مردم مثبتاندیش باشید تا نتایج مثبت به دست آورید.
- سخاوت در مکالمه را تمرین کنید. سعی کنید مثل افراد موفق باشید. یعنی دیگران را به صحبت کردن ترغیب کنید. اجازه دهید دیگری از نظراتش، عقایدش و پیشرفتهایش برای شما حرف بزند.
- همیشه و همیشه، سعی کنید مودب و متواضع باشید. این رفتار باعث میشود دیگران احساس بهتری پیدا کنند و موجب میشود که خودتان هم احساس بهتری داشته باشید.
- وقتی با یک شکست و عقبگرد مواجه میشوید، دیگران را ملامت نکنید. به خاطر داشته باشید، طرز فکر شما به هنگام شکست تعیین کننده فاصله شما تا پیروزی است.
«دعوا نمک زندگیه» مطمئنا این جمله قدیمیها تا ابدالدهر ما بهازای خارجی دارد.
با گسترش تکنولوژی در زندگی انسانها، دلمشغولیها و دغدغههای آنان نیز وسعت یافته و در نتیجه زمینه برای تهییج مشاجره فراهم میشود تا جاییکه فرد را دچار روزمرگی میکند و سبب میشود تا محور کارهایش بر این مبنا قرار گیرد که باعث مشاجره و دعوا نشود! از سویی فرد باید ضمن تحت پوشش قرار دادن امورات خود، یک تعادل منطقی را با دیگر اعضای خانواده و خواستههایشان فراهم آورد تا بتوانند به موازات هم، برخورد فکری با یکدیگر نداشته باشند. در این نوشتار به برخی از مهمترین علل مشاجرات خانوادهها و راهکارهای برون رفت از آن اشاره خواهیم کرد.
بر رأس هرم مشاجرات خانوادگی در اکثر خانوادهها، ردپایی از معضلات مالی دیده میشود. خانوادهای که مشکل مالی دارد، بالطبع دچار هجمههای روحی - روانی نیز میشود و شخصیتش مختل میشود. این مشکلات (مالی)سیطره خود را بر تمامی اعضای خانواده قرار داده و آنها را به نوعی، درگیر خود میکند؛ حتی کودکان خردسال نیز از این وضع مصون نیستند. بارها دیده شده است که یک کودک 3ساله از دیدن اسباب بازیهای کودک همسن خود غبطه خورده و کمبود مالی والدین خود را، نه ادراک بلکه احساس میکند و از اینجاست که با «تمول» آشنا میشود و تا پایان زندگی با آن سر و کار دارد. همین کودک بعدها در دوران دبیرستان، به داشتههای دوست خود، در بزرگسالی به ماشین یا موقعیت شغلی همکار خود و در میانسالی و پیری به اندوختههای همسالان خود رشک میورزد. مشکل مالی زوجین، یک مشکل عام است که تا حدودی منطقی نیز مینماید. خانوادهها حق دارند که از حداقل تسهیلات یک زندگی خوب برخوردار باشند. اما کمتر از حد طبیعی، سیاق منطقی شمرده نمیشود و بالاتر از آن «فراروی انتظارات» خوانده میشود.
اگر مشکل مالی شما به حدی است که از امکانات یک زندگی معمولی (طبق تعریف استاندارد) برخوردار نیستید نباید فکرتان را مشغول رؤیاپردازی کنید. اجاره خانه، قسط وام، مخارج منزل، هزینههای شخصی و... مجال هرگونه آسایشی را از شما میگیرد اما توجه داشته باشید که با فکر کردن به این مسائل، فقط ذهن خود را مشوش میکنید و لحظات زندگیتان را به تلخی میکشانید. بنابر گفته کنفوسیوس «به جای آنکه بر تاریکی لعنت بفرستید، شمعی روشن کنید». شما هم به جای فکر و خیال، رؤیاپردازی و درگیری با اعضای خانواده و دیگران به این مهم توجه داشته باشید که چگونه میتوانید از راه مشروع و حلال، از این وضعیت رهایی یابید. شما تواناییهای بسیاری دارید که میتوانید از راه آن اوضاع زندگیتان را سر و سامان دهید؛ در این موضوع باید به یک جمعبندی از تواناییهایتان برسید.
بالا بودن انتظارات: انتظار زیاد هم میتواند مالی باشد و هم درونی. اگر در بحث مالی، فرد انتظارش را بالا ببرد، زندگی آن خانواده دستخوش تلاطم خواهد شد. بسیاری از زندانیان چک، قرض بالا آوردهها و کسانیکه بهطور ناخواسته درگیر کارهای نامشروع شدهاند، برای رسیدن به آن انتظار کاذبی بوده، که یا خود آنرا بهوجود آورده بودهاند و یا از طرف همسر یا فرزندانشان مجبور به انجام آن شدهاند. انتظار در شکل درونی مشتمل بر غرور فردی است.
هر کسی حق دارد انتظارات بجا و مناسبی از خود و خانوادهاش داشته باشد اما همینکه دایره شمول این انتظارات از جنبه منطقیاش خارج شود، شکل مناسبی نخواهد گرفت. در زندگی مشترک ممکن است در اثر مشاجرات و بگو مگوهای زوجین، خاطر طرفین مکدر شود اما بارها دیده شده است که مثلا زن بهخاطر یک حرف ناپسندی که شوهرش حین درگیری به وی نسبت داده، چه بسا تقاضای طلاق نیز میکند! و این فرایند در اثر همان انتظارات کاذبی است که شخص در آستانه ورود به زندگی متأهلی خود، آنها را دستپرورده منطق نکرده است. چنین افرادی نتوانستهاند کودک درون خود را پرورش داده و به درک صحیحی از زندگی خانوادگی برسند. وقتی انتظارات بالاست(چه در بعد مالی و چه در بعد درونی) بهتر است شخص شرایط زندگی خود را بسنجد و سپس با محک این شرایط، انتظارات معقول خود را مطرح کند و حتما نیز آن انتظارات را با همسر یا فرزندانش در میان بگذارد تا آنها نیز وی را درک کنند و محرکی باشند برای رسیدن وی به نقطه آرمانی انتظاراتش.
چشم و هم چشمی:
این عامل شاید ابتدا شبیه یک شوخی یا نکته جالب باشد اما در گذر زمان جدی میشود و در مشاجرات زناشویی بهعنوان اهرمی جهت سرکوفت به طرف مقابل به شمار میرود. در چنین وضعیتی، شخص بیتوجه به پارامترها و ظرفیتهای دو خانواده و مناسباتی که بین آنها حکمفرماست، اقدام به مقایسه میکند و کمبودهای خود را به شکلی کاملا جدی مطرح میکند. شما باید مراقب باشید که در این مواقع، هرگز خواستههای طرف مقابل را به سخره نگرفته و به او نخندید چرا که با این کار خود، وی را به انجام اقدامات جدی دیگر تحریک میکنید. همچنین نباید برای فرار از این وضعیت، قولی به طرف مقابل دهید که نتوانید از عهده انجام آن برآیید. شاید شما تصورکنید که غائله پایان یافته اما هرگز اینگونه نیست. همسرتان روی حرف شما حساب باز میکند و در آینده، این موضوع را به روی شما میآورد. این خصیصه در انسان ها همواره مشکل زا بوده و هست . لذا اگر خواهان زندگی آرامی هستید آن را از ابتدا در طرف مقابل شناسایی کنید و به حضورش حساسیت نشان دهید .
نداشتن قدرت اغماض و چشم پوشی:
هر دو نفری که در کنار یکدیگر زندگی می کنند در نهایت تشابه و همسانی دارای اختلافاتی نیز هستند لذا لازمه زندگی در کنار دیگری این است که بتوانند قدرت چشم پوشی و گذشت از خطاها و عادات مخالف میل را در خود تقویت کنند. افرادی که از گذشت بالاتری برخوردارند آرامش بیشتری را تجربه می کنند و زندگی با آنان راحت تر است و شیرین تر به نظر می رسد .
عدمشناخت زوجین از یکدیگر:
هر فردی دارای خصایل و رفتارهای بهخصوصی است که ریشه بسیاری از این رفتارها به فطرت برمیگردد که غیرقابل تغییر است. وقتی شما از همسرتان تقاضا میکنید که به فلان اخلاق مذموم خود پایان دهد ولی او آگاهانه یا ناخودآگاه از این خواسته شما تخطی میکند، موجبات مشاجره فراهم میآید و در اینجاست که دوطرف، اخلاقیات ناپسند یکدیگر را بیان میکنند و متوجه میشوند که از تفاهم اولیه برای یک زندگی مشترک برخوردار نیستند. در این شرایط، فرد باید تلاش کند نسبت به اخلاق رذیلهای که سبب ناخشنودی همسرش میشود، حالت خودآگاه پیدا کند و سعی کند افسار آن رفتار خود را در دست بگیرد تا با کنترل موردی آن، بتواند موجبات نهادینهشدن رفتار درست را فراهم آورد. البته اگر بخواهیم به عقبتر بازگردیم باید عنوان شود که دختران و پسران باید قبل از ازدواج، نسبت به شناخت صحیح اخلاقیات یکدیگر اهتمام فراوان بورزند. و در معرفی خود صداقت داشته باشند و اگر قراراست تغییری در خود ایجاد کنند آن را به پس از ازدواج موکول نکنند .
فرزندان، بزرگترین قربانیان مشاجرات خانوادگی:
شاید اگر بدانید که دعوای شما، چه اثرات منفی بسیاری برروحیه فرزندانتان خواهد گذاشت، هیچگاه به سمت بگو مگو و مشاجره نروید. وقتی فرزندتان دعوای شما را مینگرد، از درون به هم میریزد؛ احساس تنهایی و ناامنی سرتاپای وجود او را فرامیگیرد. وقتی همسرتان را تهدید به طلاق میکنید، او شبانه روز به این مسئله فکر میکند که آیندهای مبهم و ناامن در انتظار اوست؛ وقتی همسرتان را کتک میزنید، ترس به شکلی حقیقی تا آخر عمر در او ریشه میدواند و هیچگاه ترکاش نمیکند؛ وقتی همسرتان گریه میکند، فرزندتان بهخاطر اینکه نمیتواند التیام بخش او باشد، اعتماد به نفسش را از دست میدهد؛ وقتی با همسرتان صحبت نمیکنید، سکوتی مرگبار بر فضای خانه مستولی میشود و احتمال افسردگی فرزندتان صدچندان میشود؛ وقتی حوصله همسرتان را ندارید طبیعتا نسبت به نیازهای فرزندانتان نیز کم کاری کرده و با دست خود، آنها را به رفع نیازهای خود در بطن جامعه دعوت میکنید و... و حال یک سؤال: آیا چنین فرزندی میتواند انسان موفقی در زندگی آینده خود شود؟ پاسخ روشن است.
شما قبل از اینکه همسر هم باشید دوست یکدیگرید:
وجود همسرتان جزئی از وجود شماست. بسیاری از خانوادهها اذعان میکنند که زندگی فوقالعاده خوبی دارند ولی بعضی اوقات بر سر مسائل جزئی با یکدیگر مشاجره میکنند. نکته حائز اهمیت در این مسئله این است که اگر احیانا با همسرتان مشاجره کردید، سعی کنید کنترل دعوا در دستتان باشد تا بتوانید فضا را مدیریت کنید.
خونسردی خود را حفظ کنید و کوشش کنید همسرتان را به آرامش فراخوانید. هرگز به ابزاری نظیر بلند کردن صدایتان، ضرب و شتم، سخنان رکیک، تهمتزدن و... متوسل نشوید؛ بهعبارتی سادهتر، کاری نکنید که در آینده نتوانید در چشمان همسرتان نگاه کنید. همسرتان جزئی از شماست و هرگونه هتک حرمت وی، مستقیما بهخود شما باز میگردد. به این اصل ایمان بیاورید که شما قبل از اینکه همسر هم باشید، دوست و رفیق یکدیگرید و نباید آرامش خود را با کارهای اینچنینی سلب کنید.
فراموش نکنید که کیفیت زندگی در نگاه و زاویه دید شما خلاصه می شود .