بشر از دیرباز به شناخت خویشتن علاقهای وافر ابراز میداشته و در این راه سخت تلاش و کوشش و اهتمام میورزیده و بر همین اساس و میل درونی برای شناخت خویشتن است که حالات سلامت و بیماری برای وی از اهمیتی درخور و شایسته برخوردار شده است. افسردگی یکی از نخستین اختلالهای روانی است که پزشکان به شرح آن پرداختهاند. مشهورترین حالت افسردگی احساس دلتنگی و دلگرفتگی و یا قرار داشتن در حالت خلقی بد است. این احساسها معمولا کوتاه بوده و تاثیرات کم و جزئی بر روی فعالیتهای معمول روزانه دارند. در سطح بعدی افسردگی نشانهها شدت یافته و برای دورهای طولانیتر تداوم مییابد.فعالیتهای روزمره ممکن است به شدت سخت شوند. اما هنوز شخص قادر به مقابله با آنهاست. به هر حال در این حالت احساس ناامیدی شاید آنقدر شدید شود که خودکشی به عنوان تنها راهحل به نظر برسد. کسی که افسردگی را تجربه میکند ممکن است نوسانات شدیدی را در خلق تجربه کرده و یا حتی آرزوی کنارهگیری کامل از فعالیتهای معمول روزانه و دنیای بیرون را داشته باشد.
بروز افسردگی در فرد دلایل مختلفی میتواند داشته باشد، از جمله حوادث مختلفی که در دوران زندگی پیش آمده، رفتار دیگر اعضای خانواده نسبت به او، تغییر محل، محل زندگی و یا شکست و ناکامیهای زندگی را میتوان نام برد. کسانی که در کودکی از حضور در اجتماع و فعالیتهای گروهی و اجتماعی محروم بودهاند و بیشتر وقت خود را در منزل گذراندهاند در آینده بیشتر در معرض ابتلای به این بیماری قرار میگیرند.
اتفاقات زندگی: بسیار عادی است که در زمان روبهرو شدن با یک فاجعه غمانگیز مانند داغدیدگی و یا از دست دادن شغل افسرده شویم.
شرایط و موقعیتها: اگر ما تنها بوده و دوستی نداشته باشیم، تحت فشار روانی باشیم، نگرانی داشته و یا از نظر جسمی افت کرده باشیم، احتمال بیشتری میرود که افسرده شویم.
بیماری جسمی: افسردگی بیشتر زمانی که از بیماری جسمی رنج میبریم به سراغ ما میآید.
شخصیت : هر فردی احتمال دارد افسرده شود اما برخی از افراد احتمال بیشتری برای افسرده شدن دارند.
جنسیت: زنان بیشتر از مردان افسرده میشوند شاید به این دلیل که مردان کمتر اجازه میدهند احساساتشان بارز شود و اغلب بر آنها سرپوش میگذارند.
لذت بردن از زندگی و علاقمند شدن به انجام کارهای روزمره برای این عده دشوار میشود. کارهای لذتبخش معمولی مانند خواندن روزنامه و یا تماشای تلویزیون دشوار و تحملناپذیر میشود. وقتی افسردگی به شدیدترین سطح خود میرسد ممکن است توانایی واکنش هیجانی را از دست بدهد و به آنجا برسد که احساس خوب و بد چندان تفاوتی برایش نکند و ممکن است با آرزوی مرگ واقعا اقدام به خودکشی کند.
لبخند بزنید و تظاهر کنید که خوشحال هستید. راست بایستید و قامت خمیده و افسردهوار به خود نگیرید. تحقیقات نشان میدهند که شکل چهره واقعا میتواند نوع احساس انسان را تغییر دهد. وانمود کردن به تجربه یک حالت عاطفی، واقعا آن حالت را در شما ایجاد میکند.
باید توجه داشت اگر چه حدود 30درصد افراد در طول عمر خود حداقل یکبار درجاتی از این بیماری را تجربه میکنند اما آنچه به طور اساسی به درمان نیاز دارد پا برجا بودن حداقل 5 علامت به مدت 2هفته است. خوشبختانه راههای موثر فراوانی برای درمان افسردگی وجود دارد که در این رابطه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
چرخه خواب وبیداری خود را تنظیم کنید. در طول روز چرت نزنید تا تنظیم برنامه آسانتر شود.
بیشتر کار کنید چون اعتمادبهنفس شما را زیاد میکند اما اگر در آن واحد مثلا در 3 جا کار میکنید حتما آن را کم کنید چون تنش روانی را زیاد میکند.
قهوه کمتر بخورید یک فنجان قهوه شیرین ممکن است افسردگی را دو برابر کند.
ورزش کنید. برایتان بسیار خوب است به طور منظم به ورزشی که برایتان مناسب است بپردازید.
تلویزیون کمتر تماشا کنید. تماشای تلویزیون اثر رخوتزا دارد و افسردگی را تشدید میکند.
اگر سیگار میکشید بدانید که سیگار باعث تشدید افسردگی میشود آن را ترک کنید، اگر نمیتوانید حتما کمک بگیرید (پزشک و...) ترک سیگار به درمان افسردگی کمک زیادی میکند.
کتابهای مناسب درباره افسردگی و راههای مبارزه با آن را بخوانید.
از عطرهای مناسب استفاده کنید برخی عطرها مانند گل یاس عملا تحرک فرد افسرده را بالا میبرد.
مصرف برخی داروها مانند داروهای ضدفشار خون، ضدآلرژی و... افسردگی را تشدید میکند. پرکاری یا کمکاری غدد مانند تیروئید نیز میتواند باعث بروز افسردگی شود. از پزشک خود کمک بخواهید.
نواختن موسیقی مناسب در بهبود افسردگی موثر است. یک روانپزشک نواختن موسیقی را شیوهای جهت تخلیه احساسات و هیجانات منفی و همچنین خاطرات ناخوشایند میداند.
یکی دیگر از راههای کاهش افسردگی استفاده از نور طبیعی است. نور به بهتر شدن کارکرد بدن کمک میکند بنابراین به محض بیدار شدن، پردهها را کنار بزنید تا نور بیشتری به درون اتاق بتابد. از آن بهتر این است که هرچه سریعتر از منزل خارج شده و در معرض تابش نور خورشید قرار بگیرید.
1 مگر من کتاب شما مسلمانان نیستم.
2 مگر من شفا و رحمت از جانب پروردگار نیستم.
3 مگر من آخرین کتاب الهی و فرستاده شده نزد آخرین پیامبر نیستم.
4 مگر قرار بر آن نیست که دنیا و آخرت شما را آباد کنم.
5 مگر من نجات دهنده شما از ورطه های هولناک قیامت نیستم.
6 مگر من کسانی همچون نبی مکرم اسلام و دوازده امام را تربیت نکرده ام.
7 مگر کسانی همچون سلمان و ابوذر و مقداد و کمیل و ... شاگردان مکتب من نیستند.
8 مگر کسانی همچون شیخ صدوق، شیخ طوسی، شیخ مفید، ملاصدرا، شیخ انصاری، علامه طباطبایی، امام خمینی و .... از خرمن من توشه نچیدند.
مگر من کتاب ساز و آوازم که این همه به چگونه خواندن من توجه می کنید و گوشه چشمی به حقایق من ندارید
9 مگر تربیت دانشمندانی چند، در قرون مختلف بواسطه پیروی از حقایق من نبود.
10 مگر عظمت جهان اسلام در عمل به محتوای من نبود.
11 مگر من همان کتابی نیستم که اگر عمل به من شود تمام راه ها بر روی شما گشاده می گردد.
12 مگر من زنده کننده نام خداوند شما نیستم.
13 مگر من کتاب هدایت نیستم.
14 مگر من کتاب عفو و بخشش نیستم.
15 مگر من برای بشارت و انذار نیامده ام.
16 مگر به کسانی که به من گوش دهند رحمت نمی آورم.
17 مگر در من بهترین و زیباترین قصص و سرگذشت ها نیامده است.
18 مگر من راه شادی و کسب ثروت را به شما نیاموختم.
19 مگر من از طرف خدای عظیم نازل نگردیده ام.
20 مگر من شما را سفارش به پرهیز از لغو و دوری از شیطان نکرده-ام.
21 مگر من عامل وحدت شما نیستم.
22 مگر من شما را به فرقان نمی رسانم.
23 مگر من موجب بشارت مؤمنین نیستم.
24 مگر من شما را از شر دشمن حفظ نمی کنم.
25 مگر استواری و قوام من باعث محکمی دین شما نیست.
26 مگر غیر قابل دستبرد بودن من موجب فخر شما نیست.
27 مگر احکام من بر شما واجب نیست.
28 مگر مالامال از حکمت نیستم.
29 مگر من موجب یاد آوری حقیقت تو نیستم.
30 مگر عزت و زنده شدن نام تو در دستان من نیست.
31 مگر سر تا سر من پر از پند نیست.
32 مگر من سفره کرمم را بر روی همه به رایگان پهن نکرده ام.
33 مگر سر تا سر عالم در مقابل من خاشع و متواضع نیست.
34 مگر من راه چگونه حرف زدن را به تو نیاموختم.
35 مگر کسی تاکنون توانسته در من کجی و ناراستی بیابد.
36 مگر من آن همه درباره دوست خوب و سفر سفارش نکرده ام.
آنقدر از من فاصله مگیر ، آنقدر با من بی مهرید که صدای پیامبرتان از مهجوریت من به عرش رسید ( اشاره به آیه 30 سوره فرقان ).
37 مگر من راه ادب و استقامت ورزیدن را به تو نیاموختم.
38 مگر من راه امید و به دست آوردن کلید آسمان ها و زمین را به تو نیاموختم.
39 مگر من جز به اعتدال رفتن را به شما سفارش کرده ام.
40 مگر من زبان شاکرانه داشتن را به شما نیاموختم.
41 مگر شما ایمان به حافظ و نگه دارنده من ندارید.
42 مگر من در شبی مبارک و به نزد آدمی مبارک و برای کاری مبارک نازل نگردیده ام.
43 مگر نماز من شما را از فحشا و کار زشت باز نمی دارد.
44 مگر بارها تجربه نکرده اید که دوری از من موجب نزدیکی شیطان به شما می گردد.
45 مگر خواندن من و یاد آوری نام خدا موجب نرمی قلب هایتان نمی-گردد.
46 مگر خواندن من موجب مرتفع شدن دشمنی هایتان نمی گردد.
47 مگر عمل به من اخلاق شما را الهی نمی کند.
48 مگر من آن همه درباره عقل و نماز به شما سفارش نکرده ام.
49 مگر من شما را از ظلمت به نور رهنمون نیستم.
50 مگر کسی که بواسطه من رنگ الهی یافت بهترین رنگ را نیافته است.
51 مگر من زبان ستایش و استعانت از خدا را به شما نیاموخته ام.
52 مگر من موجب خلیفه شدن آدمی نیستم.
53 مگر از طریق من خداوند همه اسماء را به تو نیاموخت.
54 مگر من همه جا اول خدا دیدن را به تو نیاموختم.
55 مگر من کار خیر را به تو نیاموختم.
56 مگر من نگفتم که اگر خدا را یاد کنی خدا نیز تو را یاد می کند.
57 مگر من نگفتم که استعانت از صبر و نماز تو را همچون کوه استوار می کند.
58 مگر من راه برون رفت از مصیبت ها را به تو نیاموختم.
59 مگر من به تو نیاموختم که لحظه ای خدا بندگان خود را رها نمی-کند، پس همیشه امیدوار باش.
60 مگر من راه نیکی و بخشش را به تو نیاموختم.
61 مگر من راه عفو و گذشت را به تو نیاموختم.
62 مگر من راه امانتداری و عدالت را به تو نیاموختم.
63 مگر من تعهد و تعاون را به تو نیاموختم.
64 مگر من راه زندگی را برایت روشن نکرده ام.
65 مگر من به تو نگفتم زندگی چیزی جز سعی و تلاش نیست.
66 مگر من راه مهربانی، صداقت و پاکی ها را به تو نیاموختم.
67 مگر من با فرصتی که در اختیار شماست نگفتم سرنوشت خود را خوب رقم زنید.
68 مگر من به تو نگفتم به خاطر نیکی هایت چه پاداش بزرگی در انتظار توست.
69 مگر من راه طلب و خواستن را به تو نیاموختم.
70 مگر من مکرراً سفارش درباره پدر و مادر نکرده ام.
71 مگر من نتیجه عمل صالح و رسیدن به قرب الهی و مقام محمود را به تو متذکر نشدم.
72 مگر من در ارتباط با حرمت و کرامت انسان ها به تو سفارش نکرده ام.
73 مگر من رمز موفقیت و سعادتمندی شما نیستم.
همه این حقایق که برشمرده شد گوشه ای از نور افشانی های من است ولی شما با این وجود با من نامهربانید، چرا با من قهر می کنید، چرا با من بد رفتاری می کنید، چرا توجهی به معانی و حقایق من نمی کنید، چرا تنها برای جمع آوری ثواب به قرائت من می پردازید، مگر من کتاب ساز و آوازم که این همه به چگونه خواندن من توجه می کنید و گوشه چشمی به حقایق من ندارید و یا چرا گاه تنها به طوطی وار خواندن من بسنده می کنید ، گرچه ممکن است اینها نیز روزی بکار آید، ولی شما کاری کنید که همیشه به کارتان آیم، یادتان باشد که من کتاب شما هستم، من برای شما از ساحتی نورانی و قدسی نازل گردیده ام تا شما مرا یار و یاور خود بدانید و با عمل به من نورانیت و معنویت در سر تا سر زندگی شما جریان یابد، من آمده ام نهاد نا آرام جهان را به امن و امان بازگردانم. من آمده ام ظلمت و غوغای عالم مادی را به آرامش معنویت مبدل سازم، من آمده ام تا استرس و اضطراب ها وتشویش هایت را بزدایم، پس تو را به خدا با من بی-مهری مکن و یادی از من کن و لحظاتی را با من باش و دستت را در دستان من قرار ده و آنقدر از من فاصله مگیر ، آنقدر با من بی مهرید که صدای پیامبرتان از مهجوریت من به عرش رسید ( اشاره به آیه 30 سوره فرقان ). معصومین اگر معصوم شدند به واسطه عمل کردن به من است، ولی شما یا اصلا توجهی به من ندارید و یا گاه بدون توجه به معانی مرا می خوانید، گاهی نیز به عنوان تبرک از من سود می جویید و گاه برای ثوابِ مردگانتان مرا می خوانید، غافل از آن که من کتاب زنده ها هستم و آنقدر توان دارم که بتوانم توی مرده را زنده کنم. ولی شما انگار بر دل هایتان قفل زده اند که این گونه بی توجه به دستورات من هستید ( اشاره به آیه 24 سوره محمد ) این بی توجهی شما باعث غربت من گردیده و من تنهای تنها و در غربت تنهایی باید به سوی خالق عالم بازگردم، او از چنین بازگشتی راضی نیست، چرا که مرا فرستاده تا با تو به آستان قدس او بازگردم. پس جان من، اکنون که من جان تو ام و از رگ گردن به تو نزدیکترم، برای زنده شدن خودت گامی بردار تا هر دو رقص کنان به ساحت قدس ربوبی بازگردیم.
1 فهمیدن قرآن را جزء برنامه های زندگی خود قرار دهیم.
2 سعی کنیم حداقل سالی یک بار هم که شده ترجمه قرآن را بخوانیم.
3 همراه با قرائت قرآن به معانی آن نیز توجه کنیم.
4 برای قرآن عظمت و احترام خاصی قایل باشیم.
5 تلاش کنیم دستور العمل های اخلاقی قرآن را آویزه گوش خود کنیم.
6 هر روز در ساعتی مشخص حداقل یک حزب از قرآن را همراه با معنی قرائت کنیم.
به قدری قوی باشید تا هر روز با دنیا مواجه شوید. به قدری ضعیف باشید که نتوانید دست به هر کاری بزنید. به قدری نسبت به نیازمندان سخاوتمند و باگذشت باشید که بتوانید دست یاری به سویشان دراز کنید. به قدری فروتن و متواضع باشید که بتوانید نیازهای خود را برطرف کنید. به قدری خردمند باشید که بدانید خیلی چیزها را نمیدانید. به قدری دهنده باشید که بتوانید شادیهایتان را با دیگران تقسیم کنید. به قدری خوددار باشید که غمهایتان را به دیگران سرایت ندهید. زمانی که کوره راهی را میبینید که دیگران از دیدنش محروم ماندهاند، هدایتگر شوید. در هنگام تردیدها، تابع باشید. اولین نفری باشید که به رقیب خود بابت پیروزیاش تبریک میگویید. آخرین فردی باشید که از فردی شکست خورده انتقاد میکنید. برای برداشتن گام بعدی اطمینان حاصل کنید تا به بیراهه نروید. از مقصد نهایی خود آگاه باشید تا راه را اشتباه نروید. به افرادی که دوستتان دارند، عشق بورزید. به افرادی که دوستتان ندارند نیز عشق بورزید تا تغییر کند.
خوبیهایی که در دیگران پیدا میکند، در وجود خودتان نیز نهفتهاند. بدیهایی که در دیگران پیدا میکنید، در وجود خودتان نیز نهفتهاند. برای تشخیص خوب از بد باید ابتدا خوبی و بدی را بشناسید. زیباییای که در اطراف خود میبینید، در وجود خودتان نهفته است. دنیای پیرامون شما بسان آینه است، آینهای که هویت واقعی شما را منعکس میکند. برای عوض کردن پیرامون خود، باید ابتدا خود را تغییر دهید. شکوه و شکایت فقط اوضاع را وخیمتر میکند. هرچه برایش اهمیت قائل هستید، مسئولیت شماست. هر آنچه در دیگران میبینید، نشان دهندة هویت واقعی شماست. پس به دنبال یافتن بهترینها و خوبیها در دیگران باشید تا بهترین باشید. اهدا کننده باشید تا به شما اهدا شود. لب به تحسین زیباییها بگشایید تا زیبا شوید. خلاقیت و ابتکار را بستایید تا خلاق و مبتکر شوید. عشق بورزید تا به شما عشق ورزیده شود. درک کنید تا درکتان کنند. گوش کنید تا صدایتان شنیده شود. یاد دهید تا یاد بگیرید.