اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

رضایت کامل

مردی خردمند و زیرک‎، تابلویی مقابل خانه خود زده بود. روی تابلو، این جمله به چشم می‎خورد: «این ملک به فردی اهدا می‎شود که واقعاً از زندگی خود رضایت دارد.»
    روزی کشاورزی ثروتمند از آن منطقه عبور می‎کرد که ناگهان توجهش به آن تابلو جلب شد. اسبش را نگه داشت و با خود گفت‎: «حالا که صاحب این خانه قصد دارد ملکش را اهدا کند، بهتر است قبل از آنکه سر و کلة فرد دیگری پیدا شود، من مدعی شوم که از زندگی‎ام رضایت دارم تا اینجا را از آن خود سازم‎. به هر حال ثروت روی ثروت می‎رود و من مرد ثروتمندی هستم که هرچه بخواهم به دست‎ می‎آورم‎. پس قطعاً واجد شرایط هستم‎.» با این فکر، در خانه را به صدا در آورد و علت آمدنش را به مرد خردمند گفت‎. مرد پرسید: «آیا تو واقعاً از زندگی‎ات رضایت داری‎؟» کشاورز پاسخ داد: «بله واقعاً رضایت دارم‎، چون هرچه اراده کنم‎، می‎توانم به دست آورم‎.» مرد خردمند خندة ریزی کرد و پاسخ داد: «پس دوست من اگر از زندگی‎ات رضایت کامل داری‎، این ملک را برای چه می‎خواهی‎؟»

اگر ندانى کجا مى‏روى، هر اتوبوسى تو را خواهد برد

یک خلبان براى به پرواز درآوردن هواپیما به برنامه پرواز نیاز دارد . او باید ، افزون بر شناخت‏حدود مسؤولیت‏خود ، از فاصله مبدا تا مقصد ، شمار مسافران و نوع بار، سوخت مورد نیاز، وضعیت هوا، ویژگى‏هاى موتور و روش هدایت هواپیما آگاه باشد تا بتواند در شرایط مساعد به درستى تصمیم گیرد و عمل کند .

در سفر زندگى نیز هرکس ناخداى کشتى سرنوشت‏خویش است و باید با مقصد و راه رسیدن به آن آشنا باشد تا فراز و فرودهاى زندگى را با موفقیت پشت‏سرگذارد. 

 

چه بودید؟ / چه هستید؟ / چه خواهید شد؟

به راستى چه کسى پاسخ این پرسش‏ها را مى‏داند؟ به خودتان بیندیشید . ارزیابى صادقانه رویدادهاى گذشته ، مقدمه برنامه‏ریزى درست آینده است .

تاثیر زندگى گذشته انسان بر زندگى کنونى‏اش یکسان نیست و مى‏تواند مثبت (قوت و موفقیت) و یا منفى (ضعف و شکست) باشد . براى کسب موفقیت، باید کاستى‏ها و توانایى‏هاى خود را شناخت؛ بر توانایى‏ها تاکید ورزید و کاستى‏ها را کاهش داد. از اشتباهات و تجربه‏هاى ناگوار گذشته عبرت گرفت و آن‏ها را به وادى فراموشى سپرد. به بیان دیگر، باید رویدادهاى تلخ گذشته را رها کرد و رخدادهاى مطلوبش را به زمان حال تسرى داد . آنگاه اهداف و آرزوها به وسوسه‏هایى سوزان و جانکاه تبدیل مى‏شوند و ما را به سوى آینده حرکت مى‏دهند .

بیشتر مردم به دلیل‏هاى زیر از آینده خویش بیمناکند:

1- عدم دانش و آگاهى

2- عدم درک درست

3- عدم مهارت در کنترل احساسات 

 

توصیه‏هاى عملى زیر، براى چیرگى بر ترس‏هاى واهى سودمند مى‏نماید :

1- تا وقتى از دانش و درک موقعیت کنونى خویش بهره‏مندید ، مى‏توانید آتیه خویش را تصور کنید . اگر براى کنترل احساسات و هیجانات منفى آمادگى دارید ، از رویدادهاى ناگوار نهراسید و نیرومندانه بر آن‏ها بتازید . به هر حال، براى چیرگى بر ترس، ‏باید آگاهى خود را گسترش داد .

اگر اکنون ذهن خویش را با دانش و معرفت تغذیه کنید ، در آینده از پاداشى سخاوتمندانه برخوردار مى‏شوید . براى حل و فصل مسائل زندگى، از ذهن ناهشیارتان که چون رایانه عمل مى‏کند، بهره گیرید .

2- هر روز را بهترین روز زندگى خود به شمارآورده ، به آن عشق ورزید و به تمام رویدادهاى خوب، بد و زشتش احترام بگذارید . زندگى موهبتى زیبا است . بى‏تردید همه ما نمى‏توانیم انیشتن شویم . اگر همه یکسان آفریده مى‏شدیم، جهان از این همه تنوع سرشار نمى‏نمود . زندگى چنان بنیاد نهاده شده که بسیارى از رویدادهاى آن از کنترل ما بیرون است؛ به بیان دیگر، نظام هستى بر سلسله مراتب قدرت‏ها و ناهموارى‏ها استوار است . چه بسا آنچه براى یکى جالب و شیرین مى‏نماید، براى دیگرى هرگز نیکو نباشد .

با برخوردارى از تدبیر درست، همواره مى‏توان موقعیت‏ها را دگرگون ساخت و کاستى‏ها را به توانایى و سرمایه تبدیل کرد .

گردونه زندگى پیوسته مى‏گردد . به آسمان بالاى سرتان بنگرید. لحظه‏اى آبى است و لحظه‏اى دیگر آکنده از ابرهاى تیره .

رویدادهاى گذشته با زندگى کنونى‏تان ارتباط ندارد . ازاین‏رو، اشتباهات خود را تصحیح کنید و آنچه قابل تغییر نیست از لوح ضمیرتان بزدایید . هر یک از ما طیف گسترده‏اى از مسائل خرد و کلان پیش رو داریم، آنچه برنده را از بازنده جدا مى‏کند، چگونگى برخورد با این مسائل است . تنها کسانى پیروزند که از لحظه لحظه عمرشان بهره برند و به روش درست‏با چالش‏ها و ناهموارى‏هاى زندگى پیکار کنند . پس با مسائل زندگى برخورد جدى داشته باشید و در عین حال، از هر لحظه آن کام جویید .

 

هنگام تصمیم‏گیرى در باره مسائل مهم زندگى، اندرز نزدیکان را کورکورانه نپذیرید . البته ادب چنان حکم مى‏کند که به گفتارشان گوش فرا دهید ولى اگر نادرستى پیشنهادها و پندهای شان را آشکارا احساس کردید ، به گونه‏اى گفت و گو را پایان بخشید . آنگاه چشم دل بگشایید ، از تجربه دیگران درس بگیرید و نتایج‏حیرت‏آور آن را تجربه کنید . ناگفته پیدا است‏باید مسائل پیچیده را با اهل فن در میان نهاد و از توصیه‏هاى خردمندانه‏شان بهره برد .

 

 

 

شما یکى از مهم‏ترین افراد زمین به شمار مى‏آیید ، پس باید به خوبى از اهدافتان آگاه باشید و کوتاه‏ترین راه رسیدن به مقصد را بدانید . هنگام بالا رفتن از نردبان ترقى، دیگران را در پیمودن این مسیر یارى کنید؛ زیرا مهم‏ترین پیامد جانبى موفقیت، یارى کردن دیگران است . فراموش نکنید تنها هنگام توانایى مى‏توان به دیگران یارى رساند . در این صورت بى‏تردید بهترین و دوست داشتنى‏ترین انسان شمرده مى‏شوید .

کى مى‏خواهید به مقصد برسید؟ چه وقت‏باید حرکت کنید؟

هم اکنون برنامه‏هاى آتى خود را تنظیم کنید و جزء جزء آن را با دیدگان خرد بسنجید .

واقع بین باشید ، چگونه مى‏خواهید به اهدافتان جامه عمل بپوشانید؟

چقدر به درازا مى‏انجامد؟ چقدر سرمایه نیاز دارید؟ با چه مسائلى رو به رو خواهید شد؟ چگونه مسائل خود را حل و فصل مى‏کنید؟

برنامه‏تان را به طور کامل روى کاغذ بیاورید .

وقتى هر بخش از هدفتان جامه عمل پوشید ، بى‏درنگ با علامت ضربدر تحقق آن را روى برنامه مشخص کنید . البته، پیش از هر اقدامى، فراموش نکنید که دیگران مى‏توانند در اجراى برنامه‏ها بهترین هادى و حامى شما باشند؛ به عبارت دیگر،

شما مى‏توانید از:

مهارت، اشتباهات، سرمایه و امکانات و روش‏هاى دیگران در تحقق اهداف خود بهره‏گیرید .

 شما ناگزیرید در هر موقعیتى به طور سنجیده خطر کنید و به ماجرا تن دهید زیرا آنچه باید بیاموزید ، در طول مسیر خواهید آموخت . البته یکباره خود را در امواج سهمگین دریا نیفکنید . از عمق کم شروع کنید و به تدریج که مهارت فزون‏تر یافتید، به عمق بیش‏تر گام نهید . ناگفته پیدا است، مى‏توانید از اعتماد به نفس و احساس بى‏نیازى از کمک دیگران سرشار باشید و یکراست‏به عمیق‏ترین منطقه یورش برید . در این صورت، یکى از موقعیت‏هاى زیر را تجربه خواهید کرد:

1- اگر نتوانید شنا کنید ، غرق مى‏شوید . پس ضرورت دارد پیشاپیش براى نجات خود چاره‏اى بیندیشید . در حقیقت آن که بدون آشنایى به فن شنا و بدون امکانات ایمنى در نقاط عمیق به شنا مى‏پردازد ، یک ابله تمام عیار است .

2- ممکن است‏به رغم عدم مهارت در شنا غرق نشوید؛ زیرا، طبق قانون ارشمیدس، یک جسم غوطه‏ور در مایع به اندازه آب هم حجمش سبک مى‏شود . بنابراین، اگر در میان تلاطم امواج دریا خونسردى خود را حفظ کنید؛ امکان نجات مى‏یابید .

3- با توسل به مهارتتان در شنا، آسوده خاطر به هر سو که مى‏خواهید مى‏روید . در این موقعیت ایده‏آل، شما همه چیز را تحت کنترل خواهید داشت

واژه‌ها

هرچه را که بر زبان بیاورید همان را به دست خواهید آورد. واژه‌ها نیز مانند افکار بر وضعیت و شرایط ما تأثیر می‌گذارند. کلماتی که از آنها استفاده می‌کنیم سازندگان نگرش ما هستند و همین کلمات هستند که تعیین می‌کنند ما در زندگی چه چیزهائی را جذب و تجربه خواهیم کرد. اگر مصمم به شادزیستن هستید باید مواظب حرفهای خود باشید، باید درباره خود به طور مثبت صحبت کنید. از بی‌اعتبار ساختن خود بپرهیزید. این حرف به معنای تظاهر به کمال نیست بلکه بدین معناست که با ناله و زاری و گلایه از خود و از شغل و دوستان و خانواده و دیگر اطرافیان نمی‌توان به احساس خوبی در مورد خویش دست یافت.
 
 اخیراً شخصی به من مراجعه کرد و گفت : « من از غمگین بودن و افسردگی خسته شده‌ام دیگر نمی‌خواهم باری بر دوش خانواده‌ام باشم. دلم می‌خواهد شاد باشم. باید چکار کنم؟» من گفتم: «اولین کاری که باید بکنی اینست که فقط وقتی دهانت را بازکنی که حرفی مثبت و سازنده برای گفتن داشته‌باشی. هفته بعد دوباره او را دیدم و او هنوز بر همان روال گذشته می‌نالید! گفت: «من می‌خواهم شاد باشم و نیستم. چطور می‌توانم تغییر کنم؟» گفتم: «هفته پیش بهترین راه را به تو نشان دادم.» گفت: «اما من هنوز هم شاد نیستم.»
 گفتم: می‌دانم و علت اینست که هنوز در این مورد به اندازه کافی جدی نیستی. وقتی واقعاً جدی شدی، شاد هم خواهی شد.
 
 من هنوز نمی‌دانم که آیا او پیام را بدرستی گرفته است یا نه! او باید بفهمد که زیادی حرف می‌زند باید بمرحله‌ای برسد که مسئولیت افکار خود را بپذیرد و در مورد انتخاب نوع افکارش جدی‌تر باشد.
 موضوع خیلی ساده است وقتی واقعاً بهانه کافی برای ناشاد بودن وجود دارد، شخص باید نگرش خود را تغییر دهد، طریقه حرف زدن خود را تغییر دهد و این مستلزم انضباط و صرف تلاش و انرژی است و با این حال خیلی ساده است. اینکه یاد بگیریم خود را مجاز به داشتن چه افکار و گفتن چه حرفهائی بدانیم ایجاب می‌کند که متفاوت از دیگران باشیم و این ویژگی شاخص همه مردم خوشبخت است.
 بعضی‌ها این نگرش را اتخاذ می‌کنند که «من حاضرم برای شادتر زیستن هر کاری انجام دهم بشرطی که مجبور نباشم چیزی را در خودم تغییر دهم.» متأسفانه این اندازه از تعهد معمولاً برای پیشرفت کافی نیست.
 
 کلماتی که از آنها استفاده می‌کنیم همیشه پس از تصفیه در ضمیر ناهشیار ما ته‌نشین شده ، بخشی از شخصیت و آرایش روانی ما را شکل می‌دهند. و همین کلمات هستند که با دقت میزان جدیت و تعهد ما را برای کسب نتیجه به دیگران اعلام می‌کنند. کلماتی وجود دارند که معمولاً مانع پیشرفت ما می‌شوند. به عنوان مثال هر بار که از کلمه «سعی» استفاده می‌کنیم نشان می‌دهیم که احاطه لازم را بر اوضاع نداریم. وقتی می‌گوئیم «سعی می‌کنم اینکار را به خوبی انجام دهم» یا «سعی می‌کنم به موقع برسم» یا «سعی می‌کنم شاد باشم» درواقع می‌گوئیم که ممکن است بتوانیم اینکارها را انجام دهیم و ممکن هم هست که نتوانیم.
 
 جایگزین کردن «می‌توانم» به جای «سعی می‌کنم» حاکی از حس مبارزه‌طلبی و رودرروئی است که نتایج بسیار بهتری برای ما بهمراه خواهد داشت. شاید بنظر برسد که این پرداختن بیش از حد به جزئیات است، با این حال برای شکل دادن نوع نگرش انسان نسبت به خود و نگرش دیگران نسبت به او حائز کمال اهمیت است!
 
 استفاده از فعل «نمی‌توانم» نیز باعث تحلیل توان جسمی فرد می‌شود. گفتن «نخواهم کرد» به جای «نمی‌توانم» غالباً به واقعیت نزدیکتر است. مثلا جمله «من فردا شما را نخواهم دید» به جای « من نمی‌توانم فردا شما را ببینم» نشان می‌دهد که فرد بر خود تسلط داشته و تصمیم خود را گرفته است. جمله «من شنا کردن را یاد نخواهم گرفت» به جای «من نمی‌توانم شنا کردن را یاد بگیرم» به این معنی‌ست که شما در این لحظه برای یاد گرفتن شنا آمادگی ندارید و وقتی واقعاً اراده کنید می‌توانید آن را یاد بگیرید