اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

رفتار های متغیر نوجوان

والدین در سنینی که فرزندشان به نوجوانی می رسد با مسائل و مشکلاتی رو به رو می شوند که قبلا وجود نداشته. بنابراین باید بدانند چگونه رفتارکنند که آرامش و امنیت هر چه بیشتر برای طرفین حاصل شود . 

 او مرموز شده و هر ساعت به شکلی متفاوت رفتار می کند و بیشتر تمایل دارد با دوستانش باشد تا با خانواده . مدام بحث می کند و پرخاشگر شده. امکان ندارد کاری را که از او می خواهیم بلافاصله انجام دهد.  

آیا این عبارت برای شما نیز آشناست؟ نوجوان داشتن اینگونه است. او دیگر همان کودکی که با لبخند هر چه می خواستید انجام می داد نیست. نوجوانی سن مرموز شدن - تغییر کردن و تردید است.  

از طرف دیگر شما نیز نگران هستید که نکند او مشغول کاری شده باشد که عاقبت خوبی ندارد پس فشار خود را بر او افزایش می دید.

 او نیز که خواهان استقلال بیشتری است واکنش نشان داده و قصد ندارد در محدودیتی که شما ایجاد کرده اید زندانی شود بدین ترتیب کار به بحث و مشاجره و گاها دعوا می کشد.  
مساله اینجاست که در این میان کسی مقصر نیست . والدین اکثرا در دهه چهارم یا پنجم زندگی بوده و بسیار محافظه کارانه عمل می کنند و حال آنکه نوجوان بی پروا قصد دارد حرکتی سریع به سوی اهدافش داشته باشد و دسترسی به آرزوهای خود را ممکن و شدنی می بیند. پس اگر دو طرف وضعیت و شرایط را بخوبی درک نکنند نخواهند توانست ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار نمایند. این شرایط برای نوجوان نیز سخت است.  
باید توجه داشت که مرحله عبور از کودکی به بزرگسالی برای خود نوجوان نیز سخت است. چرا که بسیاری از تغییرات در همین سنین رخ می دهد و نوجوان نیز در مواقعی دچار حالت گیجی ، تردید ، نگرانی و عدم اعتماد به نفس می شود. 
 او از لحاظ روحی نیز دچار بیشترین تغییرات در حالات عاطفی شده و خشم شدید و عشق فراوان را تجربه می کند. از نظر جسمی نوجوان به تکامل رسیده و نیروی جنسی شدیدی دارد به همین دلیل است که اگر در این سنین کسی را برای صحبت و گفتگو در مورد مسائل خود نداشته باشد ممکن است دچار مشکلاتی شود. او از نظر هوش در فعالترین وضعیت ممکن قرار دارد و بخوبی قادر به تجزیه و تحلیل انواع مسائل و دیدگاههاست در این زمان نوجوان شروع به بررسی رفتار ها و نقطه نظرات والدین کرده و با درک تغییرات میان تفکر خود و والدین مناقشات آغاز می شود. 
 از طرفی نوجوان تحت فشار بیشتری نسبت به قبل از طرف محیط پیرامونش قرار می گیرد و نیاز به حمایت والدین در این دوران بیشتر از هر وقت دیگر احساس می شود. برخورد والدین به گزارش مهر والدین وقتی با بحران نوجوانی رو به رو می شوند در بسیاری از موارد سعی می کنند کنترل امور را به دست بگیرند. 
 در این راه ممکن است دیکتاتور و جدی شوند و با نوجوان درگیر شوند تا ثابت کنند قدرت در دست آنان است. برخی دیگر نیز سعی می کنند اصلا به کارهای نوجوان کاری نداشته باشند تا از هر گونه مجادله پرهیز شود و نوجوان خودش راهش را پیدا کند. جالب این که هر دو روش بی نتیجه است : نوجوانی که والدین قدرت طلب دارد بیشتر به طغیان و سرکشی می پردازد تا ثابت کند که مستقل و دارای قدرت تصمیم گیری است.  
ممکن است حتی برخی از مسائل را مخفی و از والدین فاصله بگیرد. نوجوانی هم که والدین بسیار انعطاف پذیر دارد ممکن است احساس کند بی ارزش است و نادیده گرفته شده و والدین اهمیتی به مسائل و بعضا مشکلات او نمی دهند.  
در هر دو حال نوجوان حمایت کافی را از والدین نمی گیرد. فرصت را مغتنم بشمارید به جای اینکه دوران نوجوانی فرزندتان به عنوان دوران مشکل ساز بنگرید سعی کنید آن را یک فرصت با ارزش تلقی کنید. شما در این زمان وقت دارید تا رابطه ای متفاوت از دوران کودکی فرزندتان با وی برقرار نمایید. سرکشی او را یک حمله به قدرت خود تلقی نکنید بلکه یک مرحله مهم در استقلال او بدانید. چنانچه کنجکاو هستید که از امور او اطلاع داشته باشید می توانید این را با وی در میان بگذارید و از طرف دیگر به او کمک کنید که در مورد ارزشها و باورهای گوناگون فکر کند. در کنار او باشید و خود را کنار نکشید. بسیاری از والدین گفتگوهای موثری در مورد مسائل گوناگون با نوجوانشان دارند. شما می توانید دستاوردهای مثبتی از این دوران فرزندتان داشته باشید که یکی از آنها مشورت است.  
می توانید به او نزدیکتر شده و صمیمیت خود را افزایش دهید. البته زمانی را برای تنها بودن یا گذراندن با وی را نیز به او بدهید و در هنگام لزوم در کنارش باشید. فرزندان ما به جایی می رسند که افرادی مستقل با روحیه و افکار خاص خود می شوند بنابراین تضاد آنها با والدین امری عادی و طبیعی است . اما می شود با ساده گرفتن و آگاهی از این مرحله آن را خوشایند کرد.  
بهترین کار در لحظات بحرانی چیست؟ بهترین کار چند لحظه مکث و کشیدن چند نفس عمیق است با این کار به خود فرصت آرامش و واکنش صحیح می دهید . بهتر است در لحظات بحرانی با نوجوان بحث نکنید و فکر کنید که بهترین و مناسب ترین واکنش شما چه می تواند باشد البته با آرامش. چگونگی برقراری ارتباط با نوجوان به گزارش مهر نوجوان تمایل دارد بیشتر با دوستان و هم سن و سالان خود باشد اما در عین حال نیازمند والدین نیز می باشد البته نیازمند حمایت - راهنمایی - تشویق و تایید والدین نه چسبندگی و دستورات آنها. این یک رابطه ظریف است که در عین ارتباط با او و نشان دادن علاقه به امور وی کمی او را راحت و به حال خود بگذارید.  
اکثر نوجوانان تمایل دارند والدین در حکم مشاور آنها باشند تا راجع به مسائلشان در شرایط گوناگون با آنها مشورت کنند. 
 چنانچه شما این نقش حمایتی را بخوبی ایفا می کنید لازم نیست نگران اهمیت وجود خود در زندگی فرزندتان باشید زیرا مطمئنا او نیز از ارزش شما بخوبی آگاه است. تحقیقات نشان داده اند نوجوانانی که با والدین خود در مورد مسائلی مانند مواد مخدر و دیگر بزهکاریها گفتگو می کنند 36 درصد کمتر دچار این گونه کجروی ها می شوند. پس فکر نکنید که اگر راجع به این موارد صحبت نکنید شانس ابتلاء او را کاهش داده اید اما باز هم خاطرنشان می کنیم که به استقلال او احترام بگذارید و اگر نخواست راجع به مورد خاصی صحبت کند او را تحت فشار قرار ندهید و به عبارت دیگر سعی در کنترل اجباری وی نکنید که نتیجه عکس خواهید گرفت. 
 از طرفی دیگر یکی از مهمترین عوامل در برقراری ارتباط با نوجوان این است که برایش وقت بگذارید. گاهی اوقات ترتیب دادن یک فعالیت خاص یا حتی سفر نیز مفید است. البته مشارکت در کارهای عادی مانند تماشای تلویزیون ، قدم زدن ، چیدن میز یا حتی شستن ظرفها با یکدیگر نیز بسیار سودمند است. می توان وقتی نوجوان از مدرسه بر می گردد به صحبتهای او گوش کرد و کم کم سر صحبت را در مورد وقایعی که برایش اتفاق افتاده باز کرد. اما مراقب باشید که صحبت هایتان جنبه دستوری و قضاوتی نداشته باشد. تشویق کننده باشید نوجوانان اصولا در مورد بسیاری چیزها تردید داشته و نیازمند تشویق و تایید شما هستند.  
البته هر فردی متفاوت از فرد دیگر است و نوع خاصی از تشویق را بیشتر می پسندد پس دقت کنید تا به موقع او را تشویق نمایید و از او تعریف کنید به ویژه در جمع تحسین کردن اثر بهتری خواهد داشت به شرطی که مصنوعی نباشد. برای مثال اگر او بیش از پیش در درس خواندن تلاش می کند یا اگر در کاری به شما کمک می کند یا اینکه لباسهای مرتب و مناسبی را می پوشد از او تقدیر کنید. گاهی اوقات گشتن به دنبال نکات مثبت کار ساده ای نیست و یا شاید ما به آن عادت نکرده ایم. تعریف و تمجید از کسی که با او تضاد و مجادله داریم را دوست نداریم. 
 برای حل این مشکل بهترین راه توجه به مسائل جزیی اما مطلوب است. برای مثال می توان گفت : من از نحوه صبحت کردن تو با دوستم خیلی لذت بردم. یا گاهی اوقات از موارد بد جزیی صرفنظر کنیم. چگونگی شروع صبحت با نوجوان یکی از عوامل مهم در صحبت با نوجوان انتخاب وقت مناسب است. در شرایط مناسب این کار راحت تر انجام می شود. گاهی اوقات شما باید با حوصله و حتی ایجاد یک زنگ تفریح این زمان مناسب را ایجاد نمایید. در گفتگو ها نیز یک طرفه فقط به انتقاد و موضع گیری نپردازید.  
 
برخی از مسائلی که نوجوان را نگران می کند به شرح زیر است :  
آیا می توانم دوست پیدا کنم یا آیا کسی را دوست خواهد داشت؟ 
 من باید با پیشنهاد دستانم مبنی بر کارهایی که خانواده ام مرا منع می کند چه کنم؟ 
 آیا امتحاناتم به خوبی برگزار می شود؟  
آیا شغل خوبی پیدا می کنم؟  
در زندگی دنبال چه بروم؟  
چگونه باید با والدینم رفتار کنم تا در عین احترام نظرات خود را نیز مطرح کنیم؟ 
 اگر من جای والدینم بودم جور دیگری رفتار می کردم؟  
 
- نوجوان چه می خواهد ؟  
 
نوجوان خواهان اعتماد والدین است.استقلال می خواهد. می خواهد با والدینش راجع به آنچه آنها نمی خواهند گفتگو کند.  
- والدین چند دسته هستند؟  
 
 
سه گروه از والدین فرزندانی بی مسوولیت برای آینده تربیت می کنند: والدینی که بیش از حد از فرزندان حمایت می کنند و همه کارها را به جای آنها انجام می دهند. برای مثال صبحانه شان را آماده جلویشان گذاشته - اتاق و لباسهایشان را مرتب کرده و حتی در تکالیف بخشی از کار را به عهده می گیرند.  
گروه دوم والدینی هستند که بشدت سخت گیر هستند و دائم در حال ایراد گرفتن - انتقاد کردن و دستور دادن هستند.  
 
دسته سوم والدینی هستند که بیش از حد نوجوان را آزاد می گذارند تا هر چه می خواهد اعم از درست یا غلط انجام دهد. 
 
 نکته قابل توجه این است که شما برای رفتار مناسب و روحیه ای شاد در برخورد با نوجوان نیازمند آرامش هستید ، پس برای رسیدن به این آرامش بیاید زمانی را نیز برای پرداختن به خود و علایقتان اختصاص دهید. تمام انرژی و وقت خود را صرف تمرکز بر کارهای فرزندتان نکنید. جالب این جاست که وقتی نیازهای شما به عنوان والدین تامین شود شادتر بوده و نزاع با نوجوانتان نیز کاهش می یابد و از روابط لذت بیشتری خواهید برد.

شادمانى

شادمانى به کسى هدیه نمى‏شود. منتظر اقبال نباشید. خود ارزیاب کارهاى خویش گردید و درس شهامت آفرینى را خوب حفظ کنید.

1.انتقاد پذیرا باشید

اگر شما فکر مى‏کنید به نظریات و کارهایتان هیچ انتقادى وارد نیست مطمئن باشید که به بیمارى خودپسندى دچار شده‏اید. این بیمارى در زمانى کوتاه فرد را در میان انبوه آشنایان و دوستان به رنج تنهایى گرفتار مى‏سازد. به فرموده امام‏على(ع): دشوارترین تنهایى خودپسندى است.

 

این که همه ما باید بکوشیم پیوسته در انجام هر کار دقت لازم را به کار گیریم بدین معنا نیست که انتظار داشته باشیم همیشه کارهایمان بى‏عیب و مورد رضایت همگان باشد. چنین کسانى معمولاً از انتقاد و خرده‏گیرى خیلى بیشتر دلسرد و دلتنگ مى‏شوند.

کوچکى و بزرگى انتقادها بیشتر به نظر خود ما بستگى دارد. ماییم که گاه انتقاد کوچک را آن قدر بزرگ مى‏پنداریم که براى هلاکت‏مان کافى است.

  یکى از دلایل نپذیرفتن انتقاد و دلتنگ شدن از آن، خوش‏گمانى نسبت به کارهاى خود است؛ حال آن که بسیار اتفاق افتاده که پس از گذشت مدتى خود با انتقادگران هم عقیده شده و به اشتباه خویش پى برده‏ایم. پس چه بهتر که همیشه در برابر انتقادات دیگران موضع‏گیرى نکنیم و به زمان فرصت دهیم تا میان ما و انتقادکنندگان قضاوت کند.

 

2. اراده خود را تقویت کنید

رویدادهاى روزانه تا چه میزان سبب دگرگونى احوال شما مى‏شود؟ از اظهار نظر دیگران درباره خود تا چه اندازه دلتنگ مى‏شوید؟ چرا بعضى خیلى زود به دیگران دلبسته مى‏شوند؟ به چه علت عده‏اى زود هیجان‏زده و خشمگین مى‏شوند؟ یا مى‏ترسند و ناامید مى‏گردند؟پاسخ این همه را باید از اراده‏ها پرسید.

اگر مى‏خواهید به آرامش نسبى و اطمینان خاطر و اعتماد دست یابید و نیروهایتان بیهوده صرف امور بى‏ارزش نشود، اگر دوست دارید در هنگام تصمیم‏گیرى‏ها سنجیده‏تر عمل کنید و تعادل روانى خویش را حفظ نمایید، تا مورد توجه و علاقه آشنایان باشید، پیش از هر کار باید نیروى اراده خود را تقویت کنید.

اراده نیروى درونى است که مهار انگیزه‏ها و رفتارها را بر عهده دارد. تقویت آن تنها یک راه بیش ندارد: تمرین.

تأکیدهاى پیشوایان معصوم مبنى بر «ترک پیروى از هواى نفس»، ریشه در همین امر دارد که پیروى از تمایلات به طرز شگفت‏آورى سبب سستى اراده مى‏شود. امام على(ع) در همین باره فرموده است: برترین مردم کسى است که از پیروى نفس سر بتابد.1 نیز فرموده است: آن که به تمایلات پیروز شود نجات یافته است.2

شیوه تمرین تقویت اراده بسیار ساده است. تنها لازم است بپذیرید که پس از مدتى تمرین به طور معجزه‏آسا از اراده پولادین برخوردار خواهید شد. بدین منظور مدتى از روش‏هاى زیر استفاده کنید:

1)در هنگام خشم از تصمیم‏گیرى و سخن گفتن بپرهیزید و تا حدّ امکان آرام و بى‏تفاوت باشید. زمانى که به بدگویى و غیبت دیگران بسیار حریص شدید از این کار به شدّت بپرهیزید. از یاد نبرید که خشم و هیجان از بزرگ‏ترین عوامل مصرف کننده نیروى عصبى شماست.

2)سعى کنید بیشتر اوقات سکوت خود را حفظ کنید. چون از خبرى آگاه شدید با شتاب‏زدگى آن را به دوستان اطلاع ندهید و کمى صبر کنید و بعد در صورت لزوم به آرامى به آنها اطلاع دهید.

3)هیچ‏گاه نسنجیده لب به سخن نگشایید. زمانى که چیزى مى‏شنوید با عجله درباره آن اظهار عقیده نکنید. اگر کسى با یاوه‏گویى در صدد آزرده‏سازى شما برآمد معمولاً مؤثرترین ابزار براى تلف کردن نیروى عصبى او، سکوت و آرامش است.

4)خستگى و کم‏خوابى به طور مرموز سبب تضعیف اراده است. فرد خسته زودتر رنجیده و شتاب‏زده مى‏شود و تصمیمات نابجا مى‏گیرد. کم خوابى نیز عامل خستگى است، که باید از آن پرهیز کرد.

 

3. قربانى تعارف نشوید

هیچ گاه گفتار آسمانى را از یاد نبرید که، فرد کمرو، روزى‏اش ناچیز است. «روزى» تنها مبلغ پولى که ما در اندوخته داریم، نیست. زمانى که شما با شهامت نتوانید از عوامل زیان‏آور پیرامون خود پیشگیرى کنید و در مقابل خواهش نارواى دوستان پاسخ منفى دهید، کم‏روزى خواهید بود. بسیارى از ما بخشى از سرمایه‏هاى مادى و معنوى خود را به سبب کمرویى و تعارفات پوچ، قربانى مى‏کنیم. گفتگوهاى بى‏نتیجه و هدر دهنده عمر، تماس‏هاى تلفنى بى‏فایده، همنشینى اجبارى با اشخاص، برآوردن توقعات بیجاى افراد به علت شرم حضور، همه عواملى است که ما را قربانى مى‏کند.

کسى که براى عمر خود ارزشى قائل است به آسانى به دیگران فرصت تباه کردن آن را تقدیم نمى‏کند.

 زمانى که شما خود را پایبند اصول اخلاقى، وقت‏شناس و هدف‏مند نشان دهید اطرافیان همان گونه که مى‏خواهید با شما رفتار مى‏کنند و عزّت نفس و عقاید شما را بازیچه قرار نمى‏دهند.

 

4. با برنامه‏ریزى به شادکامى دست یابید

کسانى که براى هر موقعیت، برنامه‏اى مخصوص طرح‏ریزى مى‏کنند زودتر به شادکامى دست مى‏یابند. پیش از آن که در اجراى طرح و برنامه‏اى دچار ناکامى شوید، طرحى جایگزین آن در نظر گیرید، تا مبادا در اثر شکست، بى‏هماهنگى شما را دلسرد و ناتوان کند. در خاطر داشته باشید که ناکامى و شکست بسیار مرموزانه حس ارزشمندى شما را خدشه دار مى‏کند و به ناامیدى وا مى‏دارد. بدین منظور باید پیوسته براى همه برنامه‏هایتان، طرح و برنامه جایگزین داشته باشید، تا احساس شکست و رنجش به سویتان هجوم نیاورد و نیرویتان را بى‏سبب تضعیف نکند.

از زندگى مورچگان درس بیاموزیم، که هرگاه از میان هزاران راه، همه را به ظاهر بسته ببینند، ناامید نمى‏شوند و در جستجوى راه تازه از کوشش باز نمى‏ایستند.

5. از احساس فرودستى فرار کنید

پیوسته کسانى پیرامون ما یافت مى‏شوند که از اظهار تواضع‏هاى بى‏موردشان پشیمان و رنجیده خاطرند. از یاد نبرید که تواضع به معناى اظهار فرودستى و ناتوانى نیست. تواضع میوه شناخت و شعور و بالندگى است، نه بازتاب ناتوانى.

اظهار فروتنى در مقابل امتیازات دیگران، علامت قدرشناسى و اهمیت دادن به کوشش‏هاى آنان است، نه وسیله‏اى براى مسلط کردن دیگران بر خود.

 تواضع نیز نباید پیوسته یکجانبه مراعات شود. زیرا در آن صورت ابزار سلطه جویان خواهد شد.

شاد باشید و از این شادی لذت ببرید

آینده را دگرگون کنید

درباره ی اعتماد به نفس و اهمّیت آن در زندگى فردى و اجتماعى ، بسیار خوانده و بسیار شنیده ایم . اعتماد به نفس در هر کس ، تصویرى است از همه زندگى گذشته او .

اعتماد به نفس ، چیزى نیست جز مجموعه شکست ها و موفّقیت هاى فرد و ارزیابى آنها . در نتیجه ، اعتماد به نفس در هر کس ، تصویرى است که او از خود دارد ، تصویرى که در یک شب حاصل نشده است و لذا در یک شب نیز نمى توان آن را دگرگون کرد.

 

در این جا نمى خواهیم درباره ی اهمّیتاعتماد به نفس و نحوه ی شکل گیرى آن سخن بگوییم ، بلکه مى خواهیم راهى براى بهبود و افزایش آن ارائه کنیم و پیشنهادهایى براى پدید آوردن اعتماد به نفس کامل عرضه نماییم . امّا قبل از بیان برخى دستورالعمل ها ، لازم است که بر چند نکته تأکید کنیم  :

 

- با خودتان روبه رو شوید !

اوّلین شرط افزایش اعتماد به نفس ، آن است که دقیقاً با خودتان روبه روى شوید و ببنید که خودتان را چگونه ارزیابى مى کنید ، چه نمره اى به خودتان مى دهید و کدام جنبه ویژگى خود را بیشتر یا کمتر مى پسندید . بدون چنین ارزیابى اى از خود و مواجهه با خویشتن ، هر کوششى نافرجام خواهد ماند.

 

- نیازمند زمان و کوشش هستید

دومین نکته آن است که اعتماد به نفس یا تصویرى که از خودتان دارید ، محصول سالیان گذشته زندگى شماست و به تدریج ، به چنین صورتى درآمده است . تغییر و اصلاح آن نیز نیازمند زمان و کوشش است . این سخن ، به معناى ناامید ساختن افراد نیست ، بلکه بدین معناست که شناخت واقعیت ، در این جا بسیار ضرورى است . مهم آن است که واقعیّت را آن گونه که هست ، بشناسیم و سپس در پىِ اصلاح آن برآییم . سفرهاى طولانى نیز با گام هاى نخستین آغاز مى شوند.

 

- هر حرکت موثر است

سومین نکته آن است که هر حرکت ما و هر روز که از زندگى ما مى گذرد ، مى تواند گامى به سوى کسب اعتماد به نفس کامل باشد . فراموش نکنید که هنوز شخصیّت آرمانى و فردایى شما آفریده نشده است ، چرا که هنوز فردا در راه است . لذا همساز با زمان و زندگى مى توانیم الگوهاى شخصیّتى خود را دگرگون کنیم و اعتماد به نفس مطلوب خود را کسب کنیم.

حال با توجّه به این چند نکته ، به توصیه هایى اشاره می کنیم که مى تواند به شما کمک کند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و تصویر مطلوب خود را بیافرینید . در این مقاله به دو مورد از آنها اشاره می کنیم و در مقاله ی بعد 4 توصیه ی مهم و کاربردی دیگر را مورد بررسی قرار خواهیم داد :

 آینده چیزى نیست جز اندیشه هاى شما و کوشش براى آفریدن آنها و جامه ی عمل پوشاندن به آنها .

1 . گذشته را بپذیرید ، آینده را دگرگون کنید

گذشته را به هیچ وجه نمى توان تغییر داد ، امّا آینده هنوز آفریده نشده است . در حقیقتْ آینده چیزى نیست جز اندیشه هاى شما و کوشش براى آفریدن آنها و جامه ی عمل پوشاندن به آنها .

نخستین گام در جهت کسب اعتماد به نفس ، پذیرش همین واقعیّت ساده است .

از آن جا که گذشته ، گذشته است و آن را به هیچ روى نمى توان دگرگون ساخت ، لذا نباید چندان دل مشغولِ آن بود . البته مقصود ، درس نگرفتن از خطاها و شکست هاى گذشته نیست (چرا که این کار ، خود، قدم بلندى است براى رشد خویشتن)، بلکه مقصودْ آن است که در بندِ گذشته نباشیم و آن قدر خطاهاى گذشته خود را بزرگ نکنیم که ما را از دیدن آینده باز دارد .

به جاى این نگاه گذشته نگر ، مى توان عاقلانه به گذشته نگاه کرد و پس از ارزیابى آن ، بر آینده متمرکز بود و وقت خویش را صرف چیزى کرد که توان آفریدن و دگرگون ساختن آن را داریم .

ما غالباً وقت و اندیشه خود را صرف گذشته مى کنیم و در همان فضا زندگى مى کنیم و در نتیجه ، آینده خویش را نیز براساس همان گذشته اى که از آن گریزان هستیم ، مى آفرینیم ، در صورتى که باید این نگرش را تغییر داد و با نگاهى تازه  به خود و تجربیات گذشته ی خویش و قابلیت هاى خود نگریست .

این کار در آغاز، دشوار مى نماید امّا با کمى تمرین مى آموزیم که صادقانه با خطاهاى خود رو به رو شویم و حتى اگر لازم شد ، فیلسوفانه بر خویشتن بخندیم ، بى آن که خود را تحقیر کرده باشیم.

 

2 . محدودیت هاى خود را بشناسید

لازم نیست که هر یک از ما در همه ی زمینه ها سرآمد دیگران و به اصطلاح ، در همه ی عرصه ها نفر اوّل باشد . این کمال طلبى افراطى و این گونه انتظار داشتن از خویشتن ، ریشه در نشناختن خود دارد و آن روى سکّه بى اعتمادى است.

کسى که خود را در آینه واقعیّت دیده است ، توانایى هاى خود را در کنار ضعف هاى خود ، پذیرفته است و به همین دلیل ، اعتماد به نفس پیشرفته اى دارد .

براى مثال ، چنین کسى ممکن است خود را در ریاضیات فوق العاده ، در ادبیات متوسط و در ورزش ضعیف بداند . او با دانستن این سه واقعیّت ، دیگر نه خود را مى فریبد و نه به خود لطمه مى زند ، مى داند که در کجا سرمایه گذارى کند و در چه مسائلى جولان دهد.

پذیرش محدودیت هاى خویش ، روى دیگر سکّه شناخت و پذیرش توانایى و قابلیت هاى خویش است.

امّا اگر شخصى بى آن که ارزیابى درستى از خود داشته باشد ، بخواهد در همه ی عرصه ها نفر اوّل باشد ، بى شک در همه ی عرصه ها عقب خواهد افتاد .

یکى از کسانى که نخستْ تصوّر غلطى از خود داشت و مى خواست در همه حال نفر اوّل باشد ، امّا بعدها توانست بر این خصلت کمال طلبىِ افراطى خود پیروز شود ، مى گوید :

من دلْ مشغول کیفیت زندگى ام هستم . مى خواهم سخت کار کنم ، امّا نمى خواهم که در هر زمینه اى چنان سخت کار کنم که هیچ کارى خوب از آب در نیاید و من دچار احساس شکست خوردگى شوم.

بنابراین ، پذیرش محدودیت هاى خویش ، روى دیگر سکّه شناخت و پذیرش توانایى و قابلیت هاى خویش است.

با ضعف هاى خویش نیز چون قاضىِ عادلْ رفتار کنید ، یا به تعبیر بهتر ، همچون پزشکى باشید که مى خواهد بیمارى را درمان کند .

لازم نیست که به خاطر وجود ضعفى در خود ، از خودتان متنفّر باشید و به سبب آن ضعف ، خود را تحقیر کنید . کافى است بخواهید که آن ضعف نباشد و درمان گردد . لذا همچون ناظر بى طرفى ضعف هاى خود را به همان اندازه که اهمّیت دارند ، ببینید و به تدریج آنها را برطرف سازید