اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

احساس گناه

جوهر احساس گناه، خواه احساس گناه بزرگ یا کوچک، تحقیر کردن اخلاقی خویشتن است. به خود می‌گویم در حالیکه می‌توانستم کار درستی کرده باشم، کار اشتباهی کردم. احساس گناه همیشه با دو موضوع انتخاب و مسئولیت سرو کار دارد. بدانیم و ندانیم وضع به همین شکل است. به همین دلیل باید بدانیم که چه در ید قدرت ما هست و چه نیست. در غیر این صورت ممکن است که بی‌آن‌که دلیل موجهی داشته باشیم گرفتار احساس گناه شویم.

 

احساس گناه از عزت نفس  ما می‌کاهد.

 

برای مثال فرض کنید کسی را که دوست داریم- شوهر، زن، یا فرزند- در یک حادثه ی رانندگی کشته می‌شوند. ممکن است به خود بگوییم : «باید جلو این حادثه را می‌گرفتم». ممکن است احساس تاسف ما به خاطر کارهایی باشد که می‌توانستیم بکنیم و نکردیم، یا کارهایی که نباید می‌کردیم و کردیم. در بسیاری از موارد مثلاً تصادف یکی از عزیزان ما با یک راننده ی بی‌احتیاط یا جان دادن او در اطاق عمل، باز ماندگان به این نتیجه می‌رسند که کاری از دستشان ساخته نبود.

 

در این شرایط احساس گناه به احساس ناتوانی تبدیل می‌شود. ممکن است بازمانده احساس کند : «اگر این کار را طور دیگری انجام داده بودم، این حادثه ی وحشتناک صورت خارجی پیدا نمی‌کرد.» بدین صورت می‌بینیم که احساس گناه می‌تواند با ایجاد توهم توانمندی ، میل به توانمندی را در ما ایجاد کند. همین شرایط را در کودکان می‌بینیم که خود را مسئول اعمال خلاف پدر و مادرشان می‌دانند. «اگر من بد نبودم، پدر، مادرم را کتک نمی‌زد» حال ببینیم در شرایطی که ما در کاری مقصّر بوده‌ایم چگونه می‌توانیم خود را از شرّ احساس گناه، نجات دهیم. به طور کلّی به پنج مرحله نیاز داریم:

 

1- باید به این نکته توجّه کنیم که اقدام ناراحت کننده را ما انجام داده‌ایم. باید واقعیت را بپذیریم و از آن فرار نکنیم. ما این کار را کرده‌ایم، این را می‌پذیریم و مسئولیت آن را قبول می‌کنیم.

 

2- به این توجّه می‌کنیم که چرا این کار را کردیم. با خود برخورد مهرانگیز می‌کنیم امّا از موضوع طفره نمی‌رویم.

 

3- اگر اشخاص دیگری نیز تحت تأثیر کار ما آسیب دیده‌اند به آن‌ها نیز توجّه می‌کنیم. به آن‌ها می‌گوییم که از آسیبی که به آن‌ها زده‌ایم اطلاع داریم. به آن‌ها می‌گوییم که احساساتشان را درک می‌کنیم.

 

4- هر اقدام اصلاحی لازم را انجام می‌دهیم.

 

5- با خود عهد می‌کنیم که در آینده به طرز دیگری رفتار کنیم.

 

بدون رعایت این مراحل ممکن است تا سال‌ها از کار اشتباهی که انجام داده‌ایم رنج ببریم

وابستگی احساسی

وابستگی احساسی یعنی احساسات خوب خود را از جایی خارج خود به دست بیاورید. یعنی نیار به پر شدن از بیرون داشته باشید نه درون. فکر می کنید چه کسی مسئول سلامت احساسی شماست؟

وابستگی احساسی انواع مختلف دارد:

- وابستگی به مواد، مثل موادغذایی، موادمخدر یا الکل برای پر کردن پوچی درونی خود و از بین بردن درد.

- وابستگی به برخی فرایندها مثل خرج کردن، تماشای تلویزیون و...

-وابستگی به پول برای تعریف ارزش و کفایت خود.

-وابستگی به بدست آوردن علاقه، تایید، و توجه کسی برای به دست آوردن حس ارزشمند بودن، باکفایت بودن، دوست داشتنی بودن و ...

 

وقتی مسئولیت  کفایت و ارزش و ایجاد حس امنیت درونی خود را به گردن نمی گیرید، در خارج از خود به دنبال آن حس ارزش، کفایت و امنیت می گردید. هر چیزی که به خودتان نمی دهید را در دیگران یا مواد و اعمال مختلف جستجو می کنید. وابستگی احساسی متضاد قبول مسئولیت شخصی برای سلامت احساسی خود است. اما هنوز هم خیلی افراد نمی دانند که این مسئولیت با خود آنهاست و اصلاً نمی دانند چطور باید این مسئولیت را بپذیرند.

قبول کردن مسئولیت احساسی به جای وابستگی احساسی یعنی چه؟

اول اینکه، به این معنی است که احساسات ما از افکار، باورها و رفتار خود ما نشئت می گیرند نه از دیگران یا محیط اطراف.

زمانیکه بفهمید و قبول کنید که این خودتان هستید که احساسات خود را ایجاد می کنید نه اینکه آن را از خارج می گیرید، آنوقت است که می توانید مسئولیت احساسی خود را بر گردن بگیرید.

مثلاً تصور کنید کسی که خیلی دوستش دارید از دستتان عصبانی می شود. اگر از لحاظ احساسی وابسته باشید، ممکن است احساس طردشدگی خود را به خاطر عصبانیت آن فرد بدانید. همچنین ممکن است در واکنش به آن عصبانیت، احساسی آزردگی، ترس، بی کفایتی، خجالت، عصبانیت، تقصیر و خیلی احساسات دیگر پیدا کنید. ممکن است خیلی راه ها را امتحان کنید تا آن فرد را از عصبانیت بیرون آورید تا خودتان احساس بهترین پیدا کنید.

اما اگر از لحاظ احساسی مسئول باشید، واکنش و احساسی کاملاً متفاوت خواهید داشت. اولین کاری که انجام می دهید این است که به خودتان می گویید که عصبانیت آن فرد هیچ ارتباطی با شما ندارد. شاید او روز بدی داشته است و می خواهد آن را سر شما خالی کند. شاید احساس آزردگی و بی کفایتی می کند و می خواهد با پایین کشیدن شما حداقل درمقابل شما احساس برتری کند. فردی که از لحاظ احساسی مسئول باشد، رفتار دیگران را به خود نمی گیرد و می داند که ما هیچ کنترلی روی رفتارها و احساسات دیگران نداریم. دیگران خودشان مسئول رفتارها و احساسات خود هستند.

کار بعدی فردی که از لحاظ احساسی مسئول باشد این است که به فرد عصبانی محبت می کند و سعی می نماید بفهمد که چه چیزی او را ناراحت کرده است. مثلاً ممکن است بگویید، "من عصبانیت تو را دوست ندارم اما دوست دارم بدانم که چه چیز باعث عصبانیتت شده است. دوست داری درموردش با من حرف بزنی؟" اگر فرد دست از عصبانیت خود برنداشت و یا از قبل می دانستید که این آدم حرف دلش را برایتان نخواهد گفت، آنوقت فردی که از لحاظ احساسی مسئول باشد خواهد گفت، "من علاقه ای به تحمل این عصبانیت ندارم. هروقت احساس کردی که می توانی با من حرف بزنی بهم بگو." فردی که مسئولیت احساسی داشته باشد از آن محدوده بیرون می رود و هیچوقت سعی نمی کند طرف مقابل خود را تغییر دهد.

فردی که از لحاظ احساسی مسئول باشد، رفتار دیگران را به خود نمی گیرد و می داند که ما هیچ کنترلی روی رفتارها و احساسات دیگران نداریم.

وقتی خود را از آن منطقه دور کرد، به درون خود سرمی زند تا ببیند هیچ احساس دردآوری از آن تجربه در او وجود دارد یا نه. مثلاً تصور کنید که درنتیجه آن بحث، احساس تنهایی می کنید. فردی که از لحاظ احساسی مسئول باشد، با درک و مهربانی آن حس تنهایی را در آغوش می کشد. بااینکار به آن حس اجازه می دهید که سریع درون شما حرکت کند تا بتوانید سریعتر به حالت عادی خود برگردید.

به جای اینکه قربانی رفتارهای سایرین باشید، باید مسئولیت احساسی خود را بپذیرید. به جای اینکه مداوم احساس عصبانیت، آزرده خاطری، اضطراب هراس و بی کفایتی کنید، باید بتوانید خودتان را به احساس امنیت و آرامش برگردانید. وقتی متوجه شدید که احساسات شما مسئولیت و وظیفه خودتان است، می توانید وابستگی های احساسی خود را کنار بگذارید. این مسئله تاثیر بسیار شگرفی در شما و روابطتان خواهد گذاشت. وقتی کسی از وابستگی احساسی به مسئولیت احساسی می رسد، روابط او پیشرفت بسیار زیادی می کند.

شوخی

شوخی یکی از نشانه‌ها و روشهای خوش اخلاقی است. اما باید دانست که حد و مرزی دارد که اگر از آن بگذرد نه تنها خوش اخلاقی نبوده بلکه یکی از بدترین و خطرناکترین خصلتها خواهد بود. شوخی خوب آن است که موجب شادی دیگران شود اما نه به هر قیمتی. آیا شما حاضرید به خاطر این که من بخندم  و خوشحال شوم سرتان را بکوبید به دیوار؟ اگر حاضر نیستید، پس مواظب شوخیهایتان باشید. و با کوبیدن دیگران مرا نخندانید که بالاخره دامنتان را خواهد گرفت.

چقدر بد است که ماها برای خنداندن دیگران، یکی دیگر را می‌رنجانیم یا مسخره‌اش می‌کنیم و ... و چه ارزان خودمان را می‌فروشیم.

پیامبر مهرمان -که درود و خدا برو و خاندانش باد- فرمود: اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقُولُ اِلاّ حَقّاً 1 «من شوخی می‌کنم، ولی جز سخن حق نمی‌گویم».

امام صادق علیه‏السلام نیز شوخی زیاد را با رعایت آدابش با همسفران، و پوشاندان رازها [و نقاط ضعفی که از دوستانش در سفر دیده است] را پس از جدایی از آنان، از آداب سفر برشمرده است.

چنانکه پیداست وظیفه‌ی انسان هم شوخی کردن است و هم عیب پوشی. نه اینکه با عیوب دیگران شوخی کرد.

یونس شیبانی می‌گوید: حضرت صادق علیه السلام از من پرسید: مزاح تو با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: بسیار اندک! حضرت فرمود: «این گونه نباش، چرا کـه مـزاح کردن از حسن خلق است و تو می‌توانی به وسیله آن دیگران را شادمان کنی. پیامبر خدا نیز با افراد شوخی می‌کرد و منظورش ‍ شاد کردن آنان بود». 2

معمر بن خلاد هم گفته: از حضرت رضا علیه السلام پرسیدم: گاهی در میان جمع، سخنی به میان می‌آید که همه شوخی می‌کنند. و می‌خندند.‌ ایرادی ندارد؟ حضرت فرمود: مانعی نیست، اگر نباشد، ـ و من یقین کردم منظور آن حضرت آن است که فحش و ناسزایی در میان نباشد ـ سپس فرمود: مردی از اعراب بادیه‌نشین نزد رسول خدا می‌آمد و برای آن حضرت هدیه می‌آورد و همان‌جا می‌گفت: پول هدیه‌ی مرا مرحمت کن! و رسول خدا از این سخن می‌خندید. و هرگاه غمگین می‌شد می‌فرمود: اعرابی چه می‌کند؟ کاش نزد ما می‌آمد [و با سخنانش ما را می‌خنداند]. 3

خوب به این نکته فکر کنیم که چه کسی از خانواده‌مان لایقتر، که ما خندیدن را نثار آنان کنیم ؟

دوستان من، بیایید ما هم مثل یونس حرف امام رضا گوش کنیم و این رفتار پسندیده را به تمام زندگیمان تسری دهیم. در خانه، محل کار و تحصیل، توی اتوبوس، با مغازه‌دار و ... .

و بیایید خوب به این نکته فکر کنیم که چه کسی از خانواده‌مان لایق تر که ما خندیدن را نثار آنان کنیم ؟

 

و در پایان بیایید با هم قراری بگذاریم. فرقی نمی‌کند که چه‌کاره‌ایم و چند ساله، فرقی نمی‌کند زنیم یا مرد، هر که هستیم باشیم، اما از امروز قبل از آنکه خانواده‌ی خود را ببینیم ، حتما یک شوخی یا جوک دست و پا کنیم تا وقتی به هم رسیدیم، با آن، پذیرایی‌شان کنیم و کامشان را شیرین.