پس شیطان ، آدم و همسرش را به لغزش انداخت و آنان را از آن بهشتى که در آن بودند خارج ساخت . در این هنگام به آنان گفتیم فرود آیید که دشمن یکدیگر خواهید بود و براى شما در زمین ، تا زمانى (محدود)، جایگاه و بهره اى است .
شیطان که بخاطر سرپیچى از دستور الهى در سجده بر آدم ، از درگاه خداوند رانده شده بود، در فکر انتقام از آدم بر آمد و تصمیم گرفت او را از جایگاه آرام و در رفاه و آسایش ، بیرون سازد. لذا با وسوسه هاى بسیار و تظاهر به خیرخواهى ، آنقدر از گیاه ممنوعه تعریف کرد و براى آن ، آثار و فواید شمرد که بالاخره آدم و همسرش از آن گیاه خوردند.
آنان قصد مخالفتِ فرمان خدا را نداشتند، امّا همچون کودکى که تجربه اى از دروغ و فریب ندارد و دیگران را همچون خود راستگو مى داند، وقتى شیطان براى آنها قسم خورد که آنچه در مورد فواید آن گیاه مى گوید، راست و درست است ، باور کرده و فریب خوردند.
مخالفتِ فرمان الهى ، نتیجه اش ، خروج از بهشت گردید و بدنبال آن از جانب خداوند چنین دستور آمد: از درگاه قُرب الهى فرود آیید که بذر کینه و دشمنى میان شما و شیطان افکنده شده و تا مدتى معین در زمین بهره مند خواهید بود.
غرض از خلقت آدم ، خلافت او در زمین بود، پس آدم مى بایست در زمین ساکن شود، لکن خداوند ابتدا محیطى آرام و دور از مشکلات را براى او فراهم ساخت تا در این اردوى آمادگى ، هم با شرایط زندگى در زمین آشنا شود و هم دشمن واقعى خود یعنى شیطان را بشناسد.
از این آیه مى آموزیم که :
1- اطاعت از شیطان ، نه فقط انسان را از مقامات الهى دور مى سازد، بلکه رفاه و آسایش واقعى را از انسان سلب نموده و او را در رنج و زحمت قرار مى دهد. چنانکه آدم و همسرش را از بهشتِ رحمت ، به زمینِ زحمت خارج ساخت .
2- دشمنىِ شیطان با انسان ، دشمنى دیرینه و از آغاز خلقت تاکنون بوده است .
3 -زمین ، جایگاه موقتِ زندگى ، و بهره انسان از آن محدود و موقتى است . به فکر آماده ساختنِ جایگاه دائمى خود در بهشتِ الهى باشیم .
4- هر انسانى به خاطر استعدادها و لیاقت هایى که خداوند در او نهاده ، بهشتى است ، ولى نافرمانى ها موجب سقوط و هبوط او مى گردد.
5- هیچ انسانى از خطر لغزش و انحراف مصون نیست ، مگر آنکه خداوند او را حفظ کند. آدم که خلیفه خدا در زمین و مَسجود فرشتگان بود، لحظه اى غفلت او را از درگاه الهى بیرون راند. (البته لغزشِ آدم قبل از رسیدن او به مقام نبوت بوده است ).
هنگامی که انسان موفق بر زمین میافتد ، فورا بر می خیزد ، از شکست خود درس میگیرد ، ضربه را از یاد میبرد و به سمت جایگاهی بلندتر حرکت میکند. اگر زندگی مشاهیر بزرگ دنیا را از نظر بگذرانید ، متوجه میشوید کسانی که به موقعیتهای بزرگ دست یافتهاند ، زیر فشار ضربات شکست ، استخوانی خرد کردهاند.
امکان ندارد بدون وجود مخالفت، مشقت و موانع به موقعیتهای بزرگ دست پیدا کنیم. ولی امکان آن وجود دارد که از موانع برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنیم. هنگامی که از مسالهای ضربه میبینیم، غالبا چنان در آغاز دچار احساسات میشویم که نمیتوانیم از آن تجربهای بیندوزیم. ما میتوانیم شکست ها را به پیروزی تبدیل کنیم.
یعنی درسی بگیریم، آن را به کار ببندیم و بعد به شکستی که پشت سر گذاشته ایم نگاه کنیم و لبخند بزنیم. از هم اکنون تصمیم بگیرید از هر مانعی که در سر راهتان سبز میشود ، چیزی به غنیمت بگیرید. بار دیگری که در محیط کار یا منزل با مشکلی روبهرو میشوید ، بر اعصابتان مسلط شوید و بکوشید علت آن را پیدا کنید.
از این راه میتوانید جلو اشتباههای مجدد را بگیرید. ضربه خوردن تجربه با ارزشی است، در صورتی که بتوانیم از آن درسی بگیریم. ما انسان ها موجودات عجیب و غریبی هستیم، خیلی سریع برای پیروزیهای خود اعتباری تمام عیار قائل میشویم. هروقت به موقعیتی می رسیم ، میخواهیم همه عالم و آدم را خبر کنیم. طبیعتا دوست داریم همه ما را به یکدیگر نشان دهند و بگویند: «او را میبینی؟ چنین و چنان کرده است.»
با وجود این، عادت داریم به همان سرعت دیگر افراد را به خاطر بروز هر مانع کوچکی مقصر بدانیم. وقتی فروش کم میشود ، فروشندهها به طور طبیعی تقصیر را گردن مشتریها میاندازند. وقتی کارها از دور خارج میشود ، مدیران اجرایی به طور طبیعی کارمندان یا دیگر مدیران را سرزنش میکنند.
بعید نیست در این دنیا کسانی بخواهند به ما ضربه بزنند ، ولی در بیشتر موارد ، خودمان باعث سقوط خود میشویم. شکستهای ما در اثر بیکفایتی فردی یا اشتباههای خودمان است.
واقع گرا باشید. خودتان را در یک لوله آزمایش بگذارید و از دید یک شخص ثالث و بیطرف به خودتان نگاه کنید. ببینید آیا دارای ضعفی هستید که پیش از این، هرگز متوجه آن نشدهاید؟ اگر ضعفی دارید ، برای اصلاح آن دست به کار شوید. بیشتر مردم آنقدر به خودشان عادت میکنند که توانایی دیدن راه های اصلاح نفس را از دست میدهند.
خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دادن تاثیر سازندهای دارد. به انسان کمک میکند که کارآیی و قدرتی را که لازمه موقعیت است، به دست آورد. مقصر دانستن دیگران تاثیری ویرانگر دارد. از اثبات کردن اینکه دیگری دارد اشتباه میکند، مطلقا هیچ سودی عایدتان نمیشود. به گونهای سازنده خود را مورد نقد و ارزیابی قرار دهید.
از ناتواناییها و بیکفایتیهای خود فرار نکنید. معیارهای بالاتری را در نظر بگیرید. و مانند افراد موفق، کاستیها و ضعفهای خود را جستجو و سپس آنها را اصلاح کنید.
اعتقاد به رسم روزگار، هیچ تجربهای در پی ندارد و آمادگی بیشتری برای رویارویی با مشکلی که قبلاً در شرایط مشابه داشتیم، به ما نمیدهد.
به جای مقصر دانستن بخت و اقبال، موانع را بررسی کنید. هرگاه مغلوب شدید ، درس بگیرید. بسیاری از افراد خسته و رنجور از زندگی، محرومیت خود را با عبارات بخت بد، بخت شوم و بخت شور، توصیف میکنند.
مشکل اصلی این است که بیشتر مردم وقتی به مانع سختی در کار بر میخورند، فقط شکست را در نظر میآورند و به این ترتیب مغلوب میشوند.
وقتی یقین پیدا میکنید که راهی هست، به طور خودکار انرژی منفی را (کنار بکشیم، برگردیم عقب) تبدیل به انرژی مثبت میکنید (ادامه بدهیم، جلو برویم.) تنها زمانی یک مساله یا یک مشکل غیر قابل حل میشود که فکر کنید غیرقابل حل است. با ایمان داشتن به امکان وجود راهحلی برای مشکلات، راهحل ها را جذب میکنید. به خودتان حتی اجازه صحبت یا فکر درباره ناممکن بودن راهحل ها را ندهید.
هیچ میدانستید خراب کردن یک زندگی راحتتر از ساختن آن است. برای در امان ماندن از نابودی زندگی این روشها را که در زیر به آن اشاره میشود اصلا به کار نبرید. به نظر میرسد بعضی از این موارد بلافاصله لطمهای به رابطه نمیزنند اما دیر یا زود اوضاع بدتر خواهد شد. اگر فکر میکنید یکی از کارهای زیر را انجام میدهید قبل از اینکه خیلی دیر شود ، سعی کنید این عادت خود را کنار بگذارید.
گفتگو نکردن : این جمله که گفتگوی مناسب و خوب بین زوجین ضروری است ، تقریبا تبدیل به کلیشه شده اما واقعا جمله درستی است. شما باید با یکدیگر در مورد احساسات، نظرات، چیزهایی که دوست دارید یا دوست ندارید ، ترسها و آرزوهایتان صحبت کنید. تا آنجایی که به عنوان یک زوج ، به طور کامل یکدیگر را بشناسید باید روشن و صادقانه با یکدیگر گفتگو کنید.
خودخواه بودن : فقط فکر کردن به خودتان، نیازها و خواستههایتان و کارهایی که باید انجام دهید ، ممکن است باعث مشکل شود. مادامی که ازدواج میکنید من تبدیل به ما میشود. به احساسات، نیازها و خواستههای طرف مقابلتان توجه کنید. هرگاه در این موارد دچار شک شدید از همسرتان سوال کنید ، هرگز خیال نکنید همه چیز را در مورد احساسات، نیازها و خواستههای او میدانید.
با شریک زندگی خود صحبت کنید و سعی کنید مشکل را برطرف سازید. بخشیدن طرف مقابل رابطهتان را نزدیکتر و دلپذیرتر میکند.
کینه به دل گرفتن : رنجیدن خیلی زود تبدیل به عصبانیت میشود و عصبانیت به همان سرعت تبدیل به دلخوری خواهد شد. روی دلخوریها و عصبانیتهایتان تمرکز کنید و طرف مقابل را ببخشید. اگر همیشه از طرف مقابل خشمگین باشید در آخر فقط به خودتان صدمه خواهید زد. با شریک زندگی خود صحبت کنید و سعی کنید مشکل را برطرف سازید. بخشیدن طرف مقابل رابطهتان را نزدیکتر و دلپذیرتر میکند.
خیانت کردن : بعد از ازدواج هر دو طرف در قبال هم مسوول هستند ، پس اگر میدانید رابطه شما با افراد خاصی باعث ناراحتی همسرتان میشود ، هرگز سعی نکنید او را آزرده کنید.
اگر برای مدت کوتاهی در دسترس یکدیگر نباشید، دیدن یکدیگر یک جرقه خوشایند خواهد بود.
تمام وقتهای آزاد خود را با یکدیگر گذراندن : وقتی ازدواج میکنید به طور قطع بیشتر ساعات شبانهروز را با یکدیگر خواهید بود. وقتی ساعت کار خارج از منزل هر دو شما تمام میشود خیلی خوب است که ساعات مفیدی را با یکدیگر بگذرانید. به هر حال، به هیچ وجه درست نیست همه اوقات فراغتتان را با همسرتان سپری کنید. سرگرمیای برای خود درست کنید که طرف مقابل دوست ندارد یا کمتر به آن علاقه دارد ، با دوستان همجنستان بیرون بروید یا در تنهایی تمدد اعصاب کنید. یک ضربالمثل قدیمی میگوید: دوری اشتیاق را بیشتر میکند. اگر برای مدت کوتاهی در دسترس یکدیگر نباشید، دیدن یکدیگر یک جرقه خوشایند خواهد بود.
رگز مصالحه نکردن : ازدواج نوعی بده بستان است. توافق در زندگی زناشویی باید به یک امر عادی تبدیل شود. هر کدام از زوجها باید در بیان احساساتشان آزاد باشند و براساس یک توافق دوجانبه هر بار یکی از طرفین کوتاه بیاید. علاوه بر این، در بعضی از تصمیمات، شما میتوانید با توافق یکدیگر از بین نظرات ارائهشده یکی را انتخاب کنید یا طوری برنامهریزی کنید که از نظر هر دو طرف استفاده شود.
هدر دادن بودجه مالی : خرید غیرمسوولانه باعث به وجود آمدن مشکلات اساسی خواهد شد. بهتر است یک حساب مشترک با همسرتان داشته باشید (شما باید به یکدیگر اعتماد کنید) و در مورد نحوه خرج و مخارج خانه به طور متناوب با یکدیگر گفتگو کنید (گفتگو نه دعوا). مصالحه در این موقعیت به شما کمک زیادی میکند. هرگز بدون مشورت با همسرتان، تصمیمات مهم مالی نگیرید ، این یک اشتباه است.
اعتماد به نفس شما و اعتماد به طرف مقابل، جذابیت شما در چشم همسرتان را دوچندان میکند.
حسودی بیش از اندازه : اگر شما احساس ناامنی میکنید و فکر میکنید همه چشمها به دنبال همسر شماست یا همسر شما به دنبال دیگران است، باید در مورد این رابطه دوباره فکر کنید. به همسرتان اعتماد کنید. اعتماد به نفس شما و اعتماد به طرف مقابل، جذابیت شما در چشم همسرتان را دوچندان میکند. هرگز به همسرتان شک نکنید مگر اینکه دلیل واقعی برای سوءظن داشته باشید. این حقیقت که تصور میکنید شما فرد مناسبی برای همسرتان نیستید دلیل کافی برای شک داشتن به او نیست.
این نکات نابودکنندههای زندگی زناشویی هستند. سعی کنید این کارها را از زندگی خود خارج کنید ، خواهید دید که چه زندگی خوبی پیدا خواهید کرد.