اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

طاقت نماند ما را

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا

گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

باری به چشم احسان در حال ما نظر کن

کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را

سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت

حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم

کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را

چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد

آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را

حال نیازمندی در وصف می‌نیاید

آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت

دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را

یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت

چندان که بازبیند دیدار آشنا را

نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان

وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را

ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی

تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را

سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی

پس هر چه پیشت آید گردن بنه قضا را

بُعد چهارم

اصطلاح (بُعد چهارم) در دو علم از علوم بشری به کار می رود، علم فیزیک و علم روان شناسى، که در هر کدام از معنا و مفهوم خاصی برخوردار است:


معنای بُعد چهارم در علم فیزیک، این است که فضا و ماده، علاوه بر سه بُعدِ طول و عرض و ارتفاع؛ دارای بُعد دیگری است به نام (زمان) که در اصطلاح به آن (بُعد چهارم) گفته می شود

ب) بُعد چهارم در روان شناسی:
امروزه بُعدهای مختلفی در روان شناسی به عنوان ابعاد فطری و تمایلات عالی شناخته شده که عبارت است از:

بُعد اوّل: زیبا گرایی

انسان فطرتاً زیبا گراست نسبت به جمال و زیبایی علاقه نشان می دهد و عواطفش در برابر شی ء زیبا تحریک می گردد. این حس مخصوص انسان است و در حیوانات وجود ندارد. آدمی بر خلاف حیوان دوست دارد شهرش، خانه اش، خطش، لباسش و سایر متعلقاتش زیبا باشد. البته ممکن است عواملی از قبیل محیط، تربیت، وراثت و سایر چیزها مفهوم زیبایی را نزد افراد مختلف سازد، امّا از جهت واقعی اگر انسان چیزی را زیبا دانست به او تمایل پیدا می کند. وجود هنرهایی مانند خط، نقاشى، مجسه سازى، ادبیات، نتیجه تجلّی حس زیباگرایی است.

بُعد دوم: علم گرایی

دومین بُعد از ابعاد فطری انسان، حس کاوش و حقیقت جویی است. انسان می خواهد بداند و از این دانستن لذت می برد. شناخت و معرفت هستی بالذات برایش مطلوب است. اوفطرتاً دوست دارد اشیا را بشناسد، رموزش را دریابد، به درون اتم و به پهنه گسترده کهکشان ها راه پیدا کند و به اسرار نظام هستی پی ببرد. این خواسته و احتیاج از همان اوایل کودکی از سؤال هایی که کودک درباره اشیا می کند، از تحقیقاتی که بشر در طول تاریخ کرده و از پیشرفت علوم و فلسفه به خوبی نمایان است. علاقه به درک حقیقت و شناخت اشیا و حقایق عالم به اندازه ای با وجود آدمی عجین گشته که تحمل شداید و ناملایمات برایش آسان نموده و او را بی باک ساخته است.

عمده ترین مظاهر تجلّی حس حقیقت جویی و علم گرایی (علم و فلسفه) است، زیرا دانشمندان طبیعی و فیلسوفان همه به دنبال شناخت حقایق هستند، منتها دانشمند طبیعی شناخت طبیعت را آرزو می کند و فیلسوف با دیدی وسیع تر شناخت تمام هستی را مطلوب خود قرار می دهد.

بُعد سوم: خیرگرایی

انسان به حکم نفس ملهمه اى که دارد؛ ضمن این که خیر و شر را می شناسد فطرتاً گرایش به خیر دارد و از شر و ناپاکی متنفر و گریزان است. آدمی انسانیت خویش را در گرو پیمودن راه خیر و صلاح می داند و هنگامی که به شر نزدیک می شود احساس حقارت و از خود بیگانگی می کند.

انسان خیرگراست و اگر احیاناً در مسیر شر قرار گیرد یا به سبب اشتباه در تشخیص خیر و شر است یا به علت معذوری است که برایش پیش آمده یا برای از دست دادن بصیرت لازم است. امّا اگر در واقع و نفس الامر تشخیص خیر بودن کاری را داد، فطرتش به آن متمایل می شود و آن را به عنوان یک مطلوب ارزشی دنبال می کند.

بُعد چهارم: خداگرایی

یکی از ابعاد فطری انسان حس خداگرایی است که به آن بُعد چهارم گفته می شود، بُعد چهارم همان است که در علوم مختلف (روان شناسى، روان کاوى، فلسفه و...) ذیل تعبیرهای گوناگونی از قبیل فطرت مذهبى، حس نورانى، بُعد معنوى، حس مذهبى، کیفیت قدسى، شعور مذهبى، احساس عرفانى، غریزه معنوى، کیفیت قدسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

فطرت خداگرایى، یعنی انسان در عمق روح خویش، رابطه ای حضوری با خالق و مبدأ هستی دارد. حس خداگرایی یعنی این که آدمی به گونه ای آفریده شده است که طالب خداست و حالت خداجویی و محبت الهی و خدا پرستی به صورت یک غریزه در وجودش نهاده شده است. این حالت، همان چیزی است که عرفا آن را نیروی (عشق فطرى) می نامند و معتقدند برای تقرّب به خدا باید این حس را تقویت کرد و موانع آن را از بین برد. فلسفه عبادت و دعوت به تفکر و اجتناب از رذایل در اسلام، تقویت این غریزه اصیل است.

پس بُعد چهارم صرفاً بدین معنا نیست که انسان، علم اجمالی یا گرایش اجمالی به خدا دارد، بلکه بدین معناست که در فطرت آدمی نیرویی نهفته است به نام نیروی عشق و محبت که اگر این نیرو تقویت شود، انسان را مانند مرکبی تند رو به سوی خدا و کمالات معنوی سوق می دهد

.بُعد چهارم از دیدگاه قرآن در واقع بُعد محبت است، محبت به خدا و عشق به ذات حق و مبدأ کمال

یعنی در واقع اهل ایمان کسانی هستند که موانع و حجاب ها را کنار زده اند و محبت خدا را در دل خود احساس نموده اند.

عشق ورزی به سر منشأ هستى، چنان وجودشان را فراگرفته که جز به او نمی اندیشند و برای او به هدایت دیگر انسان ها می پردازند.

از دیده عاشقان، نهان کی بودی. فرزانه من، جدا ز جان کی بودی. طوفان غمت ریشه هستی بر کند. یارا تو بریده از روان کی بودی
در هیچ دلی نیست به جز تو هوسی. ما را نبود به غیر تو داد رسی. کس نیست که عشق تو ندارد در دل. باشد که به فریاد دل ما برسی.

راههای تداوم عشق و دوستی

دوست داشتن فردی که به او اعتماد ندارید آسان است اما
زندگی کردن با او دشوار.

روابـط پایدار و بادوام تنها بر اساس اعتماد ساخته میشوند
و تـنها با وجود اطمینان است که محیط امن و آرامـی بــرای
رشـد صمیـمیـت بـه وجـود می آیـد.

اگر خواستار یک رابطه کـامـل و بـی نـقـص هستید باید اعتماد کاملی به گذشته،
حـال و آیـنـده خـود داشـتـه بـاشـید.

چنین شـرایـط بـه سادگـی بـدست نـمی آید بلکه نیازمند زمان و
هـمـچـنین تلاش شـمـاسـت. اعـتـمـاد بـه آســانی از بـیـن
می رود و شرایط به سختی به حالت اولیه خود باز میگردد.

امـا اگـر ذهـن خـود را بـر روی آن متـمرکـز کنید پاداش شما
چـیزی نیست جز یک رابطه صمیمانه که همیشه آرزوی آن
را داشتید.

وجود اعتماد و اطمینان در یک رابطه به شما اجازه می دهد تا خود واقعی تان را به دور از هرگونه ترس و دلهره ای نمایان کنید. بدون درنظر گرفتن تمام حقه هایی که در دوران ابتدایی آشنایی به منظور تاثیرگذاری در شخص مقابل انجام می دهید، وجود صمیمیت برای شناختن و شناخته شدن امری ضروری است. طرف مقابل باید با درون شما آشنا شود و باطن شما را بشناسد.
به عکس العمل های شما هنگامیکه خسته، عصبانی، ناامید و سرافراز هستید و یا حتی هنگامیکه با مادر خود تلفنی صحبت می کنید، به طور کامل واقف باشد.
او باید شما را به خاطر چیزی که هستید دوست بدارد نه به خاطر چیزی که خود در وجود شما می خواهد.
اگر او وجود حقیقی شما را دوست نداشته باشد شکی وجود ندارد که رابطه شما دیری نمی پاید.


وجود اعتماد بین طرفین باعث ایجاد یک ارتباط صادقانه میشود. اگر همیشه بخواهید واکنش های شریک زندگی تان را پیش بینی کنید و رفتار خود را بر طبق آنها تغییر دهید هیچ گاه قادر به برقراری یک ارتباط صادقانه نخواهید بود. برای داشتن ارتباطی موفق باید بر روی برخی موارد تمرکز کنید. دکتر جری فورس برگ در مقاله خود به نام "چرا نمی توانیم رابطه موفقی داشته باشیم" 5 گام موثر به سمت ارتباطی موفق را بیان می کند.

1- سوال پرسیدن: گمان نکنید که مفهوم تمام حرف های طرف مقابل خود را درک می کنید. پرسیدن چند سوال کوتاه شما را خیلی سریع به سمت حقایق راهنمایی می کند.

2- گوش دادن: برای اینکه بتوانید پیام دهنده خوبی باشید باید توانایی شنیدن حرف های دیگران را داشته باشید تا با نقطه نظرات آنها نیز آشنا شوید.

3- مشاهده کردن: کلیه اتفاقات پیرامون خود را در نظر بگیرید تا قادر به بررسی و بازبینی اطلاعات به دست آمده باشید.

4- نظرات خود را با دیگران در میان بگذارید: با مطرح کردن نظرات و عقاید خود به شخص مقابل به او اجازه می دهید تا خصوصیات اخلاقی شما را بهتر درک کند.

5- عشق معاصی بسیاری را می پوشاند: ارتباط موفق زمانی شکل می گیرد که شما افراد را بشناسید و آنها را همانگونه که هستند دوست بدارید. اما اگر تنها به فکر متقاعد کردن آنها باشید و بخواهید به آنها بقبولانید که راه و روش شما در زندگی بهترین است هیچ گاه راه به جایی نمی برید و در رابطه شما خبری از یک عشق حقیقی نخواهد بود.

هنگام بروز اختلاف و ناسازگاری آرامش خود را حفظ کنید و با قضیه منصفانه برخورد کنید. شما یک انسان هستید و می خواهید با یک موجود زنده دیگر که تنفس می کند و همچون خود شماست بحث کنید بنابراین می بایست کلیه اصول اخلاقی را رعایت کنید.

بحثی که شما را به نتیجه مطلوب می رساند دارای چه ویژگی هایی است؟ اکثر کارشناسان معتقدند که یک دعوی مطلوب دارای مشخصات زیر می باشد:

1- به موضوع اصلی بپردازید: به میان آوردن لیستی که از خطاهای گذشته یکدیگر جمع آوری کرده اید کار درستی به حساب نمی آید. بهتر است تمام انرژی خود را بر روی حل مشکل فعلی صرف کنید.

2- کلمات توهین آمیز به کار نبرید: به خاطر داشته باشید که بحث و مشاجره صرفا به دلیل حل مشکلات است و نه به منظور آزرده ساختن یکدیگر. گمان نکنید با استفاده از کلمات طعن آمیز شخص مقابل را به سکوت وا می دارید و خود برنده میدان میشوید. اگر به شریک زندگی خود احترام نگذارید و برای احساسات او ارزش قائل نباشید او حس میکند که از جانب شما مورد تهاجم قرار گرفته بنابراین به دفاع از خود می پردازد و کار خود را بدون کوچکترین توجهی به شما دنبال می کند.

3- از تعمیم دادن و ذکر قوانین بپرهیزید: "تو همیشه" یا "تو هرگز" دعاوی هستند که باعث می شوند تا طرف مقابل به حالت تدافعی فرو رود. این گفته ها حقیقت را منعکس نمی کنند. سعی کنید تا همیشه احساسات خود را با اتکا به حقایق موجود در زندگی بیان کنید.


اعتماد چیزی نیست که به خودی خود و به طور طبیعی به وجود آید حتی اگر دو طرف یکدیگر را از صمیم قلب دوست بدارند. کسب اعتماد و اطمینان نیازمند تلاش و کوشش از جانب هر دو طرف می باشد.
اگر در روابط گذشته شک هایی داشتید که همیشه به حقیقت می پیوستند، این امر می تواند تاثیراتی منفی در رابطه فعلی شما ایجاد کند. بنا نهادن اعتماد نیازمند گذر زمان است.
باید به شریک زندگی تان نشان دهید که قابل اطمینان هستید و خود نیز به او اعتماد کنید. اگر فرد مقابل مشکلاتی در اعتماد کردن دارد محیطی را خلق کنید تا اعتماد بتواند به راحتی در آن رشد کرده و پروبال گیرد.
به حرف های او گوش دهید به عقایدش احترم بگذارید و او را آنچنان که هست قبول کنید.
گذشته تان را برایش روشن کنید و به او نشان دهید که قابل اعتماد است و شما نیز برای او فرد قابل اعتمادی خواهید بود.
اگر برای حقوق یکدیگر ارزش قائل نباشید احساس امنیت از بین می رود و این هر دوی شما هستید که در معرض آسیب و رنجش قرار می گیرید.