اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اختلاف و کشمکش

ارتباطات بین فردی

همه ی ما با اختلاف و کشمکش با افراد، آشنا هستیم و حتماً مواقعی وجود داشته که دیگران به شدت ما را عصبانی و آزرده کرده‌اند. چنین شرایطی در اثر تعارضات بین فردی ایجاد می‌شود که می‌توان گفت هنگامی به وجود می‌آیند که اعمال یک فرد با فرد دیگر مغایرت پیدا می‌کند.

اختلاف در روابط بین فردی اجتناب‌ناپذیر است و همین‌طور که دو نفر بیشتر به یکدیگر وابسته می‌شوند، احتمال وقوع کمشکش میان آنها بیشتر می‌شود.

هر چه رابطه صمیمانه‌تر باشد، انتظار وقوع اختلاف و درگیری در آن بیشتر خواهد بود.

اختلافات معمولا میان دوستان، همسایگان، همکاران، والدین و فرزندان و... روی می‌دهد، اما بیشتر تحقیقات در زمینه ی اختلاف میان زن و شوهر انجام شده است، شاید به این علت که زندگی آنها چنان با هم پیوند می‌خورد که موقعیت‌های بسیار زیادی برای بروز ناسازگاری به‌وجود می‌آید. کمشکش‌ها به دلایل مختلفی اتفاق می‌افتند. همسران ممکن است بر سر هر چیزی جر و بحث کنند. اختلاف بر سر پول، حسادت یا انجام کارهای روزمره‌ ی خانه، همگی می‌توانند رابطه ی میان زن و شوهر را تیره و تار کنند. بنابراین شناخت عوامل اصلی اختلاف و نحوه ی صحیح کنار آمدن با آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.



چرا اختلاف ایجاد می‌شود؟

برخی روان‌شناسان عوامل اصلی ایجاد درگیری بین افراد را به سه گروه تقسیم می‌کنند:

1- اختلاف بر سر رفتارهای خاص: «تو هیچ وقت پاهایت‌ را نمی‌شویی؛ روز تولدم برایم چیزی نخریدی، باز هم دیر کردی».

2- اختلاف بر سر اصول و نقش‌ها: «باید در این مورد از من حمایت کنی.»

3- اختلاف بر سر خلق و خوی شخصی: «تو تنبل و بی‌ملاحظه‌‌ای»، و «تو آدم ولخرجی هستی».



زوج‌های خوشبخت چه کار می‌کنند؟

زوج‌‌های خوشبخت یک تفاوت اساسی با بقیه دارند: آنها رفتار همسرشان را مثبت تلقی می‌کنند! طرز تلقی ما از رفتار آزاردهنده ی طرف مقابل- یا حتی رفتار مثبت او- تاثیر بسیاری بر چگونگی حل و فصل اختلافات دارد.

مثلا تصور کنید آقای خانه فراموش می‌کند در راه بازگشت به خانه نان بخرد؛ اگر این زوج جزء گروه «زوج‌های خوشبخت» باشند، همسر او این اتفاق را کم اهمیت تلقی می‌کند که به علت شرایط خاصی روی داده است، مثلا او با خود می‌گوید که حتما ذهن همسرش به چیز دیگری مشغول بوده و فراموش کرده نان بخرد. اما در مورد زوجی دیگر ممکن است این مساله به این سادگی بر طرف نشود. یعنی خانم خانه این کار همسرش را به عنوان جنبه ی منفی، بسیار جدی‌تری از شخصیت او تلقی کند؛ مثلا این‌که او شخصی بی‌وجدان، خودخواه ، بی‌ملاحظه و تنبل است. به همین صورت رفتارهای مثبت مثل هدیه دادن نیز ممکن است به شکلی منفی تعبیر شوند (حتماً از من چیزی می‌‌خواهد!) و یا با دید مثبتی نگریسته شوند (او خیلی با احساس است). تعدادی از محققان، نوع برداشت زوج‌های راضی و ناراضی از رفتار همسران‌شان را مورد بررسی قرار دادند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که تفاوت شگرفی در نحوه ی توصیف انگیزه‌های رفتار طرف مقابل در این دو گروه وجود دارد. در واقع زوج‌های ناراضی معمولا دیدی کاملا منفی نسبت به رفتار همسرشان دارند، حتی وقتی رفتار او طوری است که معمولا آن را می‌پسندند (مثلا وقتی از آنها تعریف می‌کنند)، و تعجبی هم ندارد که این نوع نگرش باعث وخامت اوضاع ونارضایتی هر چه بیشتر در آنها می‌شود. در مقابل، زوج‌های راضی دید مثبتی نسبت به رفتار همسر خود دارند، حتی وقتی به طور معمول چنین رفتاری را نمی‌پسندند، و این مساله باعث بهبود رابطه و رضایت هر چه بیشتر آنها می‌شود.



زوج‌های ناراضی هر رفتار ناپسند همسرشان را:

از خصوصیات شخصیتی او می‌دانند (درونی).

طولانی مدت می‌دانند (پایدار).

رفتاری می‌دانند که در زمینه‌های دیگر رابطه نیز وجود خواهد داشت (کلی).

و رفتار پسندیده همسرشان از دید آنها:

وابسته به شرایط است (بیرونی).

جزء رفتار معمول و همیشگی او نیست (ناپاپدار).

فقط در همان مورد خاص وجود دارد (جزیی).



این در حالی است که زوج‌‌های راضی واکنشی کاملا بر عکس نشان می‌دهند؛ یعنی زوج‌های راضی هر رفتار ناپسند همسرشان را:

وابسته به شرایط می‌دانند (بیرونی).

جزء رفتار معمول و همیشگی او نمی‌دانند (ناپاپدار).

رفتاری می‌دانند که در زمینه‌های دیگر رابطه وجود نخواهد داشت (جزئی).

و رفتار پسندیده ی همسران از دید آنها:

از خصوصیات شخصیتی اوست (درونی).

تکرار‌پذیر است (پایدار)

و احتمال دارد در دیگر موارد نیز روی دهد (کلی).



با یک مثال این مساله روشن‌تر می‌شود: فرض می‌کنیم خانم خانه ظرف‌ها را نشسته است. این رفتار ناپسند از دید یک زوج ناراضی به این صورت توصیف می‌شود: او به من توجه ندارد (درونی)، در این مدت این سومین بار است که کارش را انجام نمی‌دهد (پایدار)، وظایف دیگرش را هم درست انجام نمی‌دهد (کلی).



اما یک زوج راضی می‌گوید: حتما مشغله‌اش زیاد است (بیرونی). بیشتر وقت‌ها کارش را سرموقع انجام می‌دهد (ناپایدار)، وظایف دیگرش را هم خوب انجام می‌دهد (جزیی).



در مورد رفتار مثبت و پسندیده نیز قضیه به همین صورت است. تصور کنید آقای خانه یک جعبه شکلات برای همسرش خریده است ،زوج ناراضی می‌گوید: حتماً مادرش به او گفته بخرد (بیرونی)، این اولین و آخرین بارش خواهد بود (ناپایدار)، می‌خواسته چاپلوسی بکند تا بتواند با دوستانش تا دیروقت بیرون بماند (جزیی)، اما نظر زوج راضی این‌گونه نیست: خیلی سخاوتمند است (درونی)، همیشه هدیه‌های غیرمنتظره به من می‌دهد (پایدار)، مثل دفعه پیش که یک شام رمانتیک تدارک دیده بود (کلی).



نتیجه این است که این نوع نگرش‌ها باعث بهبود و ارتقای کیفیت هر چه بیشتر رابطه زوج‌های راضی، و تخریب رابطه و ایجاد درگیری بیشتر در زوج‌های ناراضی می‌شود.



این بررسی نشان می‌دهد که هنگام حل اختلافات، نه تنها باید نحوه نگرش خود به شرایط موجود و رفتار طرف مقابل را اصلاح کنیم، بلکه باید بدانیم آیا این نوع نگرش در حال تخریب رابطه است و یا به بهبود آن می‌انجامد. با شناخت نحوه برداشت خود و اصلاح آن در واقع می‌توانیم به بهبود رابطه، صمیمیت و رضایت هر چه بیشتر خود کمک کنیم.



اختلاف مثبت

افراد معمولا وجود اختلافات را جنبه‌ای منفی از روابط بین همسران می‌دانند، اما باید دانست که اختلافات می‌توانند نقش مثبت و سازنده‌ای داشته باشند، در صورتی که فرصت شفاف‌سازی تفاوت‌ها و گفت‌وگو در مورد نقش‌های هر یک از طرفین در یک رابطه را فراهم آورند. زوج‌هایی که در همان سال‌های اول و مراحل ابتدایی رابطه، این مسایل جدال‌انگیز را حل و فصل کرده و پشت سر می‌گذارند، در مراحل بعدی کمتر دچار مشکلات و درگیری‌های جدی خواهند شد. پس اگر صحبت در مورد اختلافات و اقدام برای حل و فصل‌ آنها هر چه زودتر انجام شود، احتمال این‌که «کار به جاهای باریک بکشد» کمتر می‌شود. تنها کاری که باید کرد این است که از وجود اختلافات و بیان آنها نهراسیم، آنها را بپذیریم و بعد راه‌حلی برای کنار آمدن با آنها پیدا کنیم. به‌ طوری که «نه سیخ بسوزد و نه کباب»

آب حیات

آب حیات منست خاک سر کوی دوست

گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست

ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار

فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست

داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار

مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست

دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا

گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست

گر متفرق شود خاک من اندر جهان

باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست

گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل

روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست

هر غزلم نامه‌ایست صورت حالی در او

نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست

لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحرگیر

سحر نخواهد خرید غمزه جادوی دوست

قابل توجه پدرها

1- حتی قبل از تولد می‌توانیم به روش‌های گوناگون با فرزند ارتباط برقرار کنیم:

نشان دادن دلبستگی خود به همسر با دادن هدیه (یک شاخه‌گل، یک لبخند و یا کمک در کار منزل)

وبه وجود آوردن آرامش لازم در این دوران برای او.

2- با فرزندانمان با لحن خوب و مودبانه سخن بگوییم.

3- ابراز محبت را به فرزندان به طور مستمر ادامه دهیم، زیرا رفتار مردانه بدون مهربانی، الگوی جنسیتی پدر را بی‌تأثیر می‌‌کند.

4- به فرزندمان احترام بگذاریم و از تحقیر شخصیت و انتقاد نابه جا بپرهیزیم.

5- با ایجاد رابطه‌ی دوستانه زمینه ی ‌انس با فرزند را هموار سازیم تا بتواند به راحتی حرف دلش را به ما بگوید.

6- وقتی با فرزندمان تنها هستیم با او همبازی شویم و یا ورزش کنیم.

7- شرایطی را به وجود بیاوریم تا فرزندمان بتواند نقاط قوت خود را نشان دهد.

8- برای شناخت بهتر فرزندمان- به ویژه در هفت سال دوم- سعی کنیم نقش مربی ورزش او را داشته باشیم و رشته ی ورزشی را طبق خواست و توانمندی‌های خودش انتخاب کند.

9- گاهی فرزندانمان به تأیید رفتارهای خود از طرف پدر سخت نیازمندند.

10- برای فرزندمان وقت بگذاریم تا تکریم و احساس با ارزش بودن را در او تقویت کنیم.

11- از رفتارهای نادرست او چشم‌پوشی نکنیم و با توجه به شرایط روحی و روانی، زمانی و مکانی، او را از کار نادرستش آگاه کنیم.

12- در هنگام تصمیم‌گیری در امور مربوط به فرزندان با آنان مشورت کنیم.

13- با تشکیل جلسات خانوادگی و شرکت دادن همه ی اعضای خانواده درتصمیم‌گیری‌های زندگی به رشد اعتماد به نفس فرزندان کمک کنیم.

14- سعی کنیم از ویژگی‌های فرزندمان اطلاعات و آگاهی‌های لازم را داشته باشیم.

15- به استعداد و سلیقه‌های آنان احترام بگذاریم.

16- اوقات بیشتری را در جمع خانواده و فرزندان سپری کنیم.

17- فرزندمان را با مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی و دوست‌یابی آشنا کنیم.

18- به تحصیل و درس فرزندان اهمیت داده و با شرکت در جلساتی که مدارس تشکیل می‌دهند به آنها ارزش و اعتبار دهیم.

19- رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم تا الگوی مناسبی برای فرزندان باشیم، پدرانی که بین عمل و گفتار‌شان تفاوت وجود دارد هرگز الگوی خوبی برای آنها نخواهند بود.

20- سعی کنیم گاهی آنها را به مسافرت‌های خارج از شهر ببریم و از تجارب خود در سفر با فرزندان گفتگو کنیم.

21- در میان اعضای خانواده تبعیض قائل نشویم و گاهی با آنان درد دل کنیم.

22- در انجام بعضی از امور و یا کارهای منزل (نظافت، تعمیرات، ساخت وسایل و...) از فرزندان نیز کمک بگیریم تا احساس مفید و بزرگ بودن در آنها تقویت شود.

23- آنان را با دوران کودکی و نوجوانی خود و سایر افراد مقایسه نکنیم.

24- به موفقیت‌هایشان احترام بگذاریم و هر چند وقت یک بار آنها را یاد‌آوری کنیم.

25- در هنگام رفتن به سفرهای طولانی بهتر است از خود نشانه‌هایی بر جای بگذاریم (عکس، کاست صوتی و یا تصویری و...) در طول سفر از طریق تلفن با فرزندمان صحبت کنیم، در صورت امکان فرزند بزرگتر را با خود ببریم و در بازگشت از مسافرت سوغات آنها را فراموش نکنیم.

26- سعی کنیم نقش تربیتی خود را برای فرزندان نوجوان، از یک «مصلح و هدایت کننده» به یک «مشاور» تبدیل کنیم.

27- تلاش کنیم در سنین نوجوانی با فرزندمان همسو شده و همواره در کنار او باشیم.

28- در هنگام نصیحت کردن فرزند نوجوان، ضمن توجه به سخنان او، افکار و احساسات خود را برای او تشریح نماییم.

29- وقتی فرزندمان کار خوبی انجام می‌دهد احساس خوشحالی خود را به او نشان دهیم و سپس او را در آغوش گرفته و بگوییم که چقدر دوستش داریم.

30- لازم است فرزندان احساس کنند که پدر برای مادرشان احترام زیادی قائل است.

31- برای حفظ ارتباط با فرزند نوجوان خود حداقل یکبار در ماه با او به تنهایی بیرون برویم و تلاش کنیم درباره ی آنچه در احساس و اندیشه‌ی او می‌گذرد با هم گفتگو کنیم.

32- محیطی صمیمی ایجاد نماییم تا فرزند نوجوان ما بتواند آزادانه احساساتش را بازگو کند.

33- با القای این حس که در منزل واقعاً مورد احترام می‌باشد در احساس ارزشمند بودن او کمک کنیم.

34- اگر لازم بود از روش تذکر یا توبیخ در فرزندمان استفاده کنیم، تذکر و توبیخ ما باید به گونه‌ای باشد که فرزندان متوجه شوند «رفتارشان نامناسب و بد است نه خود آنها».

35- در صورت داشتن مشغله ی زیاد، سعی کنیم در شبانه‌روز حداقل نیم ساعت با فرزندمان همراه باشیم، با آنها حرف بزنیم، بگوییم و بخندیم و استراحت و تفریح کنیم.

36- اگر پسر نوجوان داریم، بدانیم که او نیازمند است که اوقاتی را در حریم حمایت و هدایت پدری محبوب، منطقی، استوار و مقتدر سپری کند.

37- به جای انتقاد و تکذیب، از سخنان اطمینان بخش و تأیید کننده استفاده نماییم.

38- بین خود و فرزندان به جای رابطه ی خشک و آمرانه، ارتباط عاطفی توأم با گذشت و صبر را حاکم نماییم تا مروت و مردانگی را بیاموزند.

39- سخن ما به عنوان پدر در خانواده موقعی نافذ است که خودمان به آن اعتقاد داشته و عمل نماییم.

40- اقتدار پدری لازمه ی تربیت کودک و نوجوان است؛ این اقتدار در سایه ی مهربانی، دوستی و قاطعیت شکل می‌گیرد نه در برخورد خشن، ناسزاگویی و احتمالاً کتک زدن