ا- جرا بزرگترین مساله مطرح نشده در مدیریت امروز است و نبود آن بزرگترین مانع موفقیت و بیشتر ناکامیهایی است که به اشتباه به گردن علل دیگر گذاشته میشود.
۲- شرکتهایی که برای کارهای درست وقف شدهاند و برای مسوولیتهای اجتماعی خود تعهدنامهای دارند که براساس آن کار کنند سودآورتر از آنهایی هستند که این کارها را نمیکنند.
۳-به جای پرداختن به برنامهء استراتژیک, به تفکر و ایدههای استراتژیک روی آورید.
۴-در بازاریابی نوین (بازاردانی)به جای داشتن سبد محصولات باید به داشتن سبد مشتریان توجه داشت.
۵- رمز برد و پیروزی روشن است: بکوشیم تا در یک زمینه دوبار بازنده نشویم.
۶- انسان در بازی گاهی میبرد و گاهی چیز یاد میگیرد.
۷- هنر بازاریابی امروز ,فروش یخچال به اسکیمو نیست, بلکه اسکیمو را به عنوان یک مشتری خشنود همواره در کنار داشتن است.
۸- مشتریان زبان گویایی دارند, اگر بیواسطه با آنها در ارتباط بوده و گوشی شنوا داشته باشیم میتوان از ایشان چیزهای زیادی یاد گرفت.
۹- مسیر ناهموار تحول باید بهکوشش خود مدیر پیموده شود, زیرا تحول چیزی نیست که مدیر فرمان دهد و دیگران اجرا کنند.
۱۰- به جای شغل, در پی مشتری باشید, اگر انسان بتواند محصولی عرضه کند که خواهان داشته باشد, از بیکاری نجاتیافته است.
۱۱- دنیا را دوگونه میتوان تغییر داد: با قلم(کاربست اندیشه) و با شمشیر (کاربست زور)
۱۲- میتوان مدیر مردم نبود ولی آنان را دوست داشت,اما بدون عشق به مردم نمیتوان آنها را مدیریت کرد.
۱۳- مدیریت یعنی هنر جلب پیروی داوطلبانهء دیگران.
۱۴- موفقیت اغلب باعث غرور شده و غرور باعث شکست میشود.
۱۵- برای پیروزی ابلیس, کافی است آدمهای خوب دست روی دست بگذارند.
۱۶- هزینهء به دست آوردن یک مشتری تازه, حداقل پنج برابر هزینه خشنود نگهداشتن مشتریان کنونی است.
۱۷- هر کس میتواند سررشته کار خویش را به دست گرفته و آن را به مسیر دلخواه ببرد.
۱۸- مدیریت هنر گوش دادن به دیگران است. چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فراندهید, نمیتوانید درون او را بشناسید.
۱۹- توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموختهها, بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد.
۲۰- اولین روش برآورد هوش یک فرمانروا این است که به آنهایی که در اطرافش گرد آمدهاند بنگریم.
۲۱- اگر بتوانید همهء کارکنان یک سازمان را به سوی یک هدف مشترک بسیج کنید, در هر رشته و در هر بازار و در برابر هر رقیبی, در هر زمانی موفق خواهید شد.
۲۲- بیشتر انسانها ترجیح میدهند بمیرند اما فکر نکنند, خیلیها هم فکر کردن را بر مرگ ترجیح میدهند.
۲۳- مدیر عامل آگاه کسی است که به جای رویینتن شدن, به همکاران خود اعتماد کند.
۲۴- تمایز یک محصول باید در راستای ذهنیت مصرفکننده صورت گیرد, نه مخالف آن.
۲۵- در طول تاریخ بیشتر کامیابی در دستیابی به منابع طبیعی مانند زمین, طلا و نفت بوده است, اما اکنون ناگهان ورق برگشته و دانش به جای آن نشسته است.
۲۶- در بیشتر موارد, کشورهای فقیر از نظر داراییها ، ثروتمند اما از نظر سرمایه فقیرند, دارایی را نمیتوان تبدیل به سرمایه کرد مگر آن که قانون حاکم باشد.
۲۷- آنهایی که از جای خود میجنبند, گاهی میبازند و آنهایی که نمیجنبند, همیشه میبازند.
۲۸- اگر همه چیز مهم باشد, پس بدان که هیچ چیز مهم نیست.
۲۹- مدیران پیروزمند دنیای امروز, رمز پیروزی سازمان خود را بهرهمندی از انسانها فرهیخته میدانند.
۳۰- حداکثر شادی و خشنودی انسانها زمانی به دست میآید که در شغل هم راستا با شخصیت (هوشمندی)خود, به کار گمارده شوند.
۳۱- نقش مدیر این است که به درون فرد نفوذ کند و هوشمندی بیهمتای او را کشف کند و به عملکرد تبدیل نماید.
۳۲- مدیران برجسته نه تنها تفاوت کارکنان را میپذیرند, بلکه بر این تفاوتها سرمایهگذاری میکنند. شاگرد تنبل, احمق یا ضعیف وجود ندارد, تنها چیزی که وجود دارد معلم خوب یا ضعیف است.
۳۴- زندگی ارزشمندتر از آن است که تنها به امید فرارسیدن دوران بازنشستگی کار کنیم.
۳۵- نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگآور.
۳۶- به کارکنانتان بگویید هیچگاه اجازه ندهند قربانی واقع شوند; اما اگر چنین احساسی دارند بهتر است بروند جای دیگری کارکنند.
۳۷- صدای کردار, از صدای گفتار بلندتر است.
۳۸- هرگاه در بازی شطرنج در حال باختن هستم, به طور پیوسته از جای خود بلند شده و سعی میکنم صفحه را از پشت سر رقیبم نگاه کنم, آن گاه به حرکتهای احمقانهای که انجام دادهام پی میبرم.
۳۹- دانستن کافی نیست, باید اقدام کرد. خواستن کافی نیست, باید کاری کرد.
۴۰- اگر میخواهید دلیل خوب کار نکردن کارکنانتان را بدانید, کنار آینه بروید و دزدانه بدان نگاه کنید.
۴۱- جلسهای که خوب اداره نشود, حاصلی جز اتلاف زمان ندارد.
۴۲- بهترین راه پیشبینی آینده, ساختن آن است.
۴۳- یک مشتری خشنود, رضایتش را به سه نفر میگوید, اما یک مشتری ناخشنود ?? نفر را باخبر میکند.
۴۴- کسی را سرزنش نکنید, به جای بحث دربارهء اینکه چه کسی باعث وقفه در پیشرفت است, در مورد اینکه چه چیز مانع پیشرفت است بحث کنید.
۴۵- زمانی دست از کار بکشید که کار شما انجام شده باشد, نه آنگاه که خسته شدهاید
خیانت دیجیتالی یعنی چه؟
خیانت دیجیتال زمانی اتفاق میافتد که افراد از رسانههای اجتماعی و سایر وسایل ارتباطی الکترونیکی برای خارج شدن از مرزهای ازدواجشان استفاده میکنند. این میتواند شامل چت کردن نوشتاری یا تصویری باشد و یا زمانیکه از طریق ایمیل با کسی غیر از همسرتان ارتباط میگیرید. بخاطر جدایی و دوری جسمی، زوجها ممکن است این را خیانت واقعی تلقی نکنند اما این باعث نمیشود که این نوع ارتباطات کمتر از ارتباط رودررو خطرساز شود.
یک مشاور خانواده در این رابطه میگوید، «وقتی این ارتباط تلفنی، با ایمیل یا آنلاین باشد، افراد فوراً علائم هشدار خیانت احساسی را مشاهده نخواهند کرد.»
یک متخصص مشاوره ازدواج و خانواده اضافه میکند که افراد معمولاً از جنبه مجازی شبکههای اجتماعی و ارتباط دیجیتال بعنوان توجیهی برای شروع این ارتباطات استفاده میکنند. همین میتواند دلیلی برای احتیاط باشد زیرا این دوری فیزیکی و ارتباط فوری باعث میشود افراد از زندگی روزمره خود جدا شده و درگیر افراد دیگر شوند.
او میگوید، «این صفحه نمایش مثل یک مرز به نظر میرسد که باعث میشود افراد تصور کنند که کار اشتباهی انجام ندادهاند زیرا آن فرد نزدیک آنها نیست.»
وی هشدار میدهد که چطور ارتباطات قبلی میتوانند به طور آنلاین خیلی زود زنده شوند. او میگوید، «با دسترسی به پروفایل، اطلاعات و تصاویر یکی از عشقهای قدیمی و راههای ارتباط با او، یک برگشت کوتاه ذهن به گذشته ممکن است برای همیشه ذهنتان را آنجا نگه دارد، خاطرات را برایتان زنده کرده و پیوند احساسی قدیم را دوباره بسازد.»
آیا در خطر خیانت احساسی ناآگاهانه هستید؟
تکنولوژی خیانتاحساسی را تسریع میکند اما تنها متهم پرونده نیست! خیانتهای احساسی به شکل دوستی شروع میشوند و بهتدریج با ایجاد اعتماد پیش میروند.
یک روانشناس در این رابطه میگوید، «قصد اولیه میتواند ارتباط دوباره به شکل دوست باشد. با جلو رفتن زمان، مکالمات خصوصیتر شده و فرد متاهل کمکم متوجه میشود که خاطرات قدیمی دوباره زنده شده و جایگزین همسرش شدهاند.»
وی اضافه میکند، "وقتی در خانه با همسرتان هستید، همه مشکلات زندگی روزمره همراهتان است، و خیلی راحت دلتان میخواهد که مسئولیتهای امروزتان را فراموش کنید و عاشقانه کردن این زندگی با کسی غیر از همسرتان از طریق رسانههای اجتماعی سادهتر میشود.»
از کجا بفهمید در معرض خیانت دیجیتال هستید؟
از خودتان بپرسید آیا با همسرتان احساس نزدیکی میکنید. اگر اینطور نیست، از خودتان بپرسید آیا خودتان را از نظر احساسی در دسترس او قرار دادهاید؟ وقتی شبکه های اجتماعی برایتان بیشتر از ازدواجتان حکم سیستم پشتیبانی را پیدا میکند، شما و ازدواجتان در معرض خطر هستید.
وقتی به دنبال تبادلات دیجیتال با دیگران هستید، احتیاط کنید. نباید همیشه درگیر این باشید که برای پیامهای جدید وضعیت آنلاین خودتان را چک کنید. این عادتها--و همچنین تعریف کردن خاطرات، رویاها و ترسهایتان با کسی جز همسرتان--صمیمیت بیشتری بین شما و آن فرد ایحاد میکند و فاصله احساسی بین شما و همسرتان را بیشتر خواهد کرد.
متخصصین توصیه میکنند برای جلوگیری از این دست مشکلات، این ۵ سوال را از در کنار همسرتان جواب دهید تا مرزهای ارتباطات دیجیتال خود را تعیین کنید:
۱. آیا همه آدمها را نباید قبول کنید؟ تصمیم بگیرید که عشقهای قدیمی، دوستان، برخی همکاران، کارفرماها یا کارمندان، مشتریان یا کسانیکه شخصاً نمیشناسید، باید جزء دوستان شما در شبکههای اجتماعی باشند یا خیر.
۲. آیا محدودیت زمانی وجود دارد؟ سعی کنید زمانی از روز را (مثل صبح زود یا آخر شب) مشخص کنید که طی آن به هیچ وجه آنلاین نشوید.
۳. آیا باید حریم خصوصی وجود داشته باشد؟ از همسرتان سوال کنید که اشکالی ندارد پیام خصوصی به دوستان آنلاینتان بفرستید یا برخی پیامها را فقط باید از طریق پیامهای عمومی ارسال کنید.
۴. آیا محدودیت موضوعی وجود دارد؟ از خودتان بپرسید اگر همسرتان برخی موضوعات بسیار خصوصی یا عکسهای خصوصی را به دوستان آنلاین خود نشان دهد چه احساسی پیدا میکنید؟
۵. آیا محدودیت مکانی وجود دارد؟ در این مورد صحبت کنید که آیا برخی محیطها برای آنلاین شدن شما نامناسب است یا خیر مثل جمعهای خانوادگی، قرارهای شبانه، در اتومبیل یا دستشویی
گاهی وقتها عدم موفقیتهای مالی به علت داشتن الگوهای مالی قدیمی و نادرست اتفاق میافتد.
شما با تغییر این الگوها، میتوانید رفتارهای مالیتان را بهبود بخشید و به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنید.
یک راه خوب برای خارجشدن از چهارچوب الگوهای قدیمی این است که برنامه مالی مشخصی داشته باشید و مصارف و مخارجتان را بودجهبندی کرده و درصد مشخصی از درآمدتان را به کارها و فعالیتهای موردنظرتان تخصیص دهید و سعی کنید از این الگو پیروی کنید.
این کار کمک میکند تا بهتر بتوانید هزینههایتان را مدیریت کنید. برای شروع میتوانید از الگوی پیشنهادی زیر استفاده کنید.
55 درصد برای نیازهای اصلی و روزمره:
معمولا بیشترین بخش درآمد، صرف مواردی مانند خوراک، پوشاک، مسکن، بیمه، لوازم خانگی و چیزهایی از این دست – که جزء ضروریات زندگی هستند – میشود. این موارد هزینههای بالایی دارند اما آنقدر ضروری هستند که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد.
10 درصد برای یادگیری و آموزش:
برای تقویت قوای ذهنی و افزایش تواناییهایتان و برای اینکه بیشتر بیاموزید و رشد کنید، مبلغی درنظر بگیرید. با این کار موقعیتها و فرصتهای جدیدی پیش رویتان قرار خواهد گرفت و به موفقیتها و پیشرفتهای بیشتری دست پیدا خواهید کرد.
10 درصد برای تفریح و لذت:
هر ماه بخشی از درآمدتان را برای تفریحات و علاقههای شخصیتان درنظر بگیرید. سعی کنید این احساس را از خودتان دور کنید که پولتان به هدر میرود. خرجکردن پول در مواردی که موردعلاقه شماست، باعث شادی و آرامش شده و احساس لذت و رضایت از زندگی را در شما بالا میبرد.
10 درصد برای پسانداز:
هر ماه مبلغی برای اهداف و برنامههای بلندمدت، مانند خرید مسکن، پسانداز کنید. از این مبلغ میتوانید برای بازپرداخت یک وام یا شرکت در سرمایهگذاریهای بلندمدت و مطمئن استفاده کنید.
10 درصد برای پسانداز بازنشستگی:
بهتر است پولی را که در این حساب نگه میدارید، خرج نکنید مگر اینکه بتوانید پول بیشتری تولید کرده، سرمایهگذاری کنید و در درازمدت بتوانید از محل ا ین پول درآمد بیشتری به دست آورید.
5 درصد برای هدایا و امور خیریه:
این حساب میتواند یکی از قسمتهای مهم بودجه شما باشد تا به وسیله آن احساس سخاوتمندی، بخشش و کمک به دیگران خود را ارضا کنید. با این پول میتوانید به افراد خانواده و دوستانتان هدیه بدهید، در امور خیریه و هر فعالیتی که به تحقق اهداف عمومی و مردمی کمک کند، شرکت کنید. این کار باعث میشود از خرجکردن پول احساس بدی نداشته و نسبت به ثروتمندشدن و قدرت ناشی از آن حس خوبی داشته باشید.
این الگو فقط یک نمونه پیشنهادی است و هر فردی میتواند با هر میزان درآمد، برنامه مالی متناسب با موقعیت و وضعیت خودش تنظیم کند و مقدار پولی که در اختیار دارد، به درصدهای کوچکتری تقسیم کرده و بودجهبندی کند.
یکی از مزایای داشتن الگو و برنامه مشخص مالی این است که شما را از چهارچوبهای قدیمی دور کرده و به شما کمک میکند تعادل را رعایت کنید و با هزینه بیش از اندازه در یک بخش، به اهدافتان در سایر بخشها لطمه وارد نکنید