اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

حقایقی تلخ در مورد مردان

1- مردان خوب، زشت هستند.
2- مردان خوش قیافه، خوب نیستند.

3- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند.

4- مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند.

5- مردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی خوبند، پولدار نیستند.

6- مـردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی پولدار و خوبند،تصور

می کنـنـد مـا بـه دنبال مال آنها هستیم.

7- مردان خوش قیافه و بی پول، بدنبال پول ما هستند.

8- مردان خـوش قـیافه،که آنچنان خوب نیستند و تا حدی به جنس مخالف علاقمندند،تصور نمیکنند که ما به اندازه کافی زیبا هستیم.

9- مردانی که تصور می کـنـنـد مـا زیـبـا هستـیم، به جنس مخالف علاقمندند،تا حدی خوش قیافه و پولدار هستند، آدمهایی 
ترسو و بزدل میباشند.
10- مردانی که تا حدی خوش قیافه هستند، تاحـدی خـوب هستند، مقداری پول دارند و سپاسگزار خدا هستند، به جنس 
مخالف علاقمندند، خجالتی هسـتند، و هرگز اولین قدم را برنمی دارند ( برای آشنایی پیش قدم
نمی شوند).
11- مردانی که هرگز قدم اول را برنمیرارند، زمانی که ما پیشقدم می شـویم،اتوماتیک وار علاقه را در ما از بین میبرند

افراد موفق چگونه فکر می کنند؟


موفق‌ترین افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد.چون ما هم باور داریم که تفکر هوشمندانه زندگی را تغییر می‌دهد، در اینجا به ١٥ مورد از بهترین طرز فکرهای افراد موفق اشاره می‌کنیم....

١) فکر کردن یک نظم است. اگر می‌خواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.

می‌توانید برای برنامه‌ریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یک بار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.

٢) ببینید انرژی‌تان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون ٢٠/٨٠ استفاده کنید.

٨٠ درصد از انرژی‌تان را به ٢٠ درصد از مهم‌ترین فعالیت‌هایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمی‌توانید در آنِ واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به ٤٠ درصد برساند.

٣) افراد موفق خود را در معرض ایده‌ها و آدم‌های مختلف قرار می‌دهند.

آنها سعی می‌کنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش می‌کشند.

٤) ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.

ایده‌ها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از این که تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.

٥) افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد را انجام ندهید.

آخرین باری که ساعت ٢ صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه می‌رسید، را به خاطر دارید؟ افکار تا زمانی که ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.

٦) افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری می‌کنند.

فکر کردن با دیگران نتایج بهتری در بر خواهد داشت. مثل این می‌ماند که به خودتان یک راه میان‌بر بدهید. به همین خاطر است که جلسات طوفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.

٧) تفکر عامه‌‌ پسند را رد کنید (که معمولاً یعنی اصلاً فکر نکرده‌اید).

خیلی از آدم‌ها وارد عمل می‌شوند با امید این که به فکر بقیه خوب برسد. برای این که از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدم‌های دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفق‌اند.

٨) بهترین متفکران از قبل برنامه‌ می‌ریزند، درحالی که برای افکار ناگهانی نیز جا می‌گذارند.

وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین می‌آید. داشتن افکار مبهم از این که کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ کجا نمی‌رساند. کلید استراتژیک بودن: ١. موضوع را خرد کنید. ٢. بپرسید چرا این مشکل باید حل شود. ٣. موارد کلیدی را مشخص کنید. ٤. منابع‌تان را مرور کنید. ٥. افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید. هنری فورد می‌گوید، "هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید."

٩) برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید.

راه ‌های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدم‌های جدید آشنا شوید، حتی کتاب‌هایی را بخوانید که فکر می‌کنید خسته کننده هستند. رمز کار این است که با ایده‌ها و سبک‌های زندگی جدید آشنا شوید.

١٠) برای تقدیر از ایده‌های دیگران، باید به ایده‌های دیگر احترام بگذارید.

نمی‌توانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.

١١) برای هر روزتان و زمان‌هایی که افراد دیگر را ملاقات می‌کنید، برنامه و موضوع داشته باشید.

بیشتر آدم‌ها فقط برای روزشان برنامه‌ریزی می‌کنند. متفکران برای برنامه‌ریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدت‌شان وقت می‌گذارند و بعد آن را دنبال می‌کنند. همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، مهمانی‌ها و قرارهای ملاقات نمی‌شوند. قبل از این که وارد چنین موقعیت‌هایی شوند، تصمیم می‌گیرند که از آدم‌ها یاد بگیرند. تفکر انعکاسی در مهارت‌های تصمیم‌گیری‌تان به شما رویکرد و اعتمادبه‌نفس می‌دهد. اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر می‌کنید شما را عقب می‌کشد.

١٢) بر حرف‌های منفی که با خودتان می‌زنید غلبه کنید. برنده‌ها با عباراتی مثل "من می‌توانم" حرف می‌زنند.

افراد باهوش محدودیت‌ها را نمی‌بینند. آنها امکانات را می‌بینند. سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال می‌گوید، "هیچ چیز شرم‌آورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام می‌دهد که شما می‌گفتید غیر ممکن است."

١٣) افراد خلاق خود را وقف ایده‌ها می‌کنند.

آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمی‌ترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست می‌کنند.

١٤) افراد خوشبین نمی‌توانند متفکرانی واقعبین باشند.

داشتن رویکرد واقع بینی به شما این امکان را می‌دهد آن قدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبه‌رو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک می‌کند کارامدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر می‌دهد. برای این که متفکری واقع‌بین‌تر باشید، باید: ١. از واقعیت تقدیر کنید. ٢. کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید. ٣. نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید. ٤. بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. ٥. تفکرتان را با منابعتان هم‌تراز کنید.

١٥) خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که می‌توانید طرز فکرتان را عوض کنید.

این که یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث می‌شود تفکری پر بازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوری که به عادت همیشگی‌تان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد. افراد باهوش تصمیمات خوب می‌گیرند

با خودت حرف‌های خوب بزن

همه ما روزانه بارها و بارها شاهد گفت و گوهایی هستیم که در ذهن‌مان صورت می‌گیرد و مخاطب آن خودمان هستیم. آیا تا به حال به این مکالمات درونی توجه کرده‌اید؟ می‌دانید چرا این گفت و گوهای ذهنی وجود دارد؟ آیا این گفت و گوها، بر زندگی‌مان تأثیر گذار است؟ برای پاسخ به این سؤالات جالب و اطلاعات بیشتر در مورد گفت و گوهای ذهنی، می‌توانید این نوشتار را مطالعه کنید......

گفت و گوی ذهنی می‌تواند مکالمه‌ای درونی باشد که هر روز صبح که از خواب بلند می‌شویم در ذهنمان تکرار می‌شود. این گفت و گوی ذهنی صدایی است که تشویق یا تنبیه‌مان می‌کند و برگرفته از اطلاعاتی است که در ضمیر نا خودآگاه و نیمه خود‌آگاه ما وجود دارد. به زبانی دیگر، گفت و گوی ذهنی، صحبت‌هایی است که شما در طول روز با خودتان دارید. این مکالمه‌های درونی می‌تواند حالتی مثبت یا منفی داشته باشد. مثلاً شما با خود می‌گویید: "من می‌توانم یا نمی‌توانم فلان کار را انجام دهم".

به عنوان یک قانون کلی، هر نوع مکالمه درونی که رفتار شما را محدود کرده و منزلت شما را پایین آورد، گفت و گوی ذهنی منفی به حساب می‌آید، در حالی که مکالمه درونی مثبت باعث می‌شود احساس خوبی داشته و سرشار از انگیزه شوید. خیلی اوقات افراد از مثبت یا منفی بودن محتوای آنها اطلاع ندارند و تنها احساس ناشی از ان را به همراه دارند.

مکالمه درونی معمولاً از عبارات و صحبت‌هایی که طی دوران کودکی از زبان کسانی که از دیدگاه کودکانه، افرادی مقتدر به شمار می‌آیند، به طور مثال از پدر و مادرتان شنیده‌اید، نشأت گیرد.

"من آدم احمقی هستم"، این جمله یا جمله‌ای مشابه با همین تأثیر، یکی از معمول‌ترین عباراتی است که در گفت و گوی ذهنی به کار می‌رود.

قدرت گفت و گوی ذهنی

با این که بسیاری از افراد (به دلیل ناآگاهی از چگونگی تأثیر‌گذاری مکالمه درونی بر امور شخصی و حرفه‌ای‌شان) نمی‌توانند قدرت گفت و گوی ذهنی را برآورد کنند، اما اگر شخصی بتواند از نوع مکالمه‌های ذهنی خود آگاهی یابد و بفهمد بر چه اساسی شکل گرفته است، و چه احساسی را به دنبال دارد اقدام بسیار مهمی انجام داده است و می‌تواند بسیاری از حالات منفی خود را درمان کرده و از بین ببرد.

وی از این طریق می‌تواند رفتارهای خود را تحلیل کرده و اگر گفت و گوی ذهنی‌اش منفی و مانعی برای موفقیتش است، آن را با مکالمه درونی مثبت جایگزین کند.

به طور متوسط افراد در هر روز ٦٠ هزار تا ٨٠ هزار فکر از ذهن‌شان می‌گذرد. شمار بسیاری از این افکار می‌تواند منفی باشد چرا که خیلی از افراد از تأثیر مکالمه درونی مثبت در دستیابی به اهداف شخصی و حرفه‌ای نا آگاهند.

اگر هر فرد به پس زمینه اصلی مکالمات ذهنی خود که به طور پیوسته در ذهنش تکرار می‌شود توجه کند، به تأثیر مسلم و آنی این مکالمات نه تنها بر افکار بلکه بر عملکرد و رفتار خود نیز پی‌خواهد برد.

گفتگوی درونی

ضمیر نا خودآگاه‌تان با شما سخن می‌گوید. اگر تشخیص دهید که بیشتر از مکالمه درونی مثبت استفاده می‌کنید یا منفی، به نشانه‌ای خوب جهت پی بردن به نوع رویکردی که در کودکی شاهد آن بوده‌اید، دست یافته‌اید. شما با این اطلاعات، می‌توانید اعتقادات محدود کننده‌ای را که زائیده ضمیر نا خودآگاه شماست و به صورت مکالمه درونی نمود می‌یابد، شناسایی کنید.

گفت و گوی ذهنی مثبت بی‌نهایت سودمند است و بر روش‌های برنامه‌ریزی در آینده فرد مؤثر خواهد بود. مکالمه درونی مثبت همچنین می‌تواند شما را به سوی رویکرد "هر کاری و هر چیزی امکان‌پذیر است" سوق دهد.

تکنیک‌های گفت و گوی ذهنی مثبت

برای دستیابی به اهداف بزرگ و نتایج مثبت باید ذهن مثبتی داشته باشید و از قدرت جادویی کلمات برای کسب انرژی در جهت انجام کارها استفاده کنید. سعی کنید از تکنیک‌های زیر برای افزایش گفت و گوهای ذهنی مثبت درون خود استفاده کنید.

ـ دائما افکار و اعمال خود را بازبینی کرده و بهبود ببخشید.

ـ سعی کنید اعتماد به نفس، عزت نفس و انگیزه را درون خود تقویت کرده و افزایش دهید.

ـ به رویکردهای مثبت روی ‌آورید.

ـ افکار مثبت، امیدواری و مثبت‌گرایی خود را افزایش دهید.

ـ به سوی کسب صلاحیت‌های فردی و حرفه‌ای بیشتر و قابل تأمل‌تر گام بردارید.

ـ بر عقاید محدود کننده، موانع و چالش‌های شخصی و حرفه‌ای غلبه کنید.

ـ استرس و فشار عصبی خود را تسکین دهید.

اگر چه این اقدام در آغاز نیاز به تلاش آگاهانه دارد اما با تمرین، به صورت خودکار برایتان عادت می‌شود و این بدین معناست که در این مرحله شما توانسته‌اید با موفقیت به اصلاح ضمیر نیمه خود‌آگاه خود بپردازید.

اصلاح گفت و گوی ذهنی نامناسب

این اقدام اصلا پیچیده نیست. بزرگ‌ترین گام در این زمینه درک اهمیت روشی است که با خود سخن می‌گویید. با خواندن این مقاله شما تاحدی به این دریافت رسیده‌اید.

گام بعدی شناسایی واژه‌ها یا عباراتی منفی است که دائماً آنها را در مکالمه با خود تکرار می‌کنید. این کار ممکن است یک هفته یا مدت زمان بیشتری طول بکشد. شما باید اجازه دهید این واژه‌ها و عبارات به صورتی طبیعی آشکار شوند زیرا مستقیماً از ضمیر نا خودآگاه‌تان ناشی می‌شوند.

هنگامی که این واژه‌ها و عبارات منفی را شناسایی کردید باید تلاش کنید به شکلی آگاهانه، واژه‌ها و عبارات مثبت را جایگزین آنها کنید.

گفت و گو با ضمیر نیمه خود‌آگاه

این مرحله به شما امکان ارزیابی ضمیر نیمه خودآگاه‌تان را داده و اجازه می‌دهد عقاید محدود کننده‌تان را شناسایی کنید.

با آگاهی از این عقاید شما می‌توانید از طریق جایگزینی اطلاعات جدید مثبت با اطلاعات قدیمی ذخیره شده مستقیماً به اصلاح ضمیر نا خودآگاه‌تان بپردازید.

اگر چه این اقدام در آغاز نیاز به تلاش آگاهانه دارد اما با تمرین، به صورت خودکار برایتان عادت می‌شود و این بدین معناست که در این مرحله شما توانسته‌اید با موفقیت به اصلاح ضمیر نیمه خود‌آگاه خود بپردازی