اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

تـصورات غـلــط

بـرخـی تـصورات غـلــط در بدو آشنایی و شکل گیری رابطه می تـواند منجر به شکست و ناکامی گردد از جـمـله آنـهـا می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- شمـا تـصـور می کنـیـد تنها به صرف آنکه شریک خود را دوست دارید می توانیـد وی را به دلخواه خودتان تغییر دهید.

 

2- شما تصور می کنید خواسته و امیال شما همان خواسته و امیال شریک جدیدتان میباشد.

 

3- شما تصور می کـنـیـد عشـق و رابــــطه جاودانه است: مادامی که من عاشـق شریک زندگی خود باشم و انـرژی، پول و وقت خود را برای وی مصروف دارم، او نیز همیشـه درکنار من خواهد ماند.

 

4- شما تصور می کنید همواره شریک زندگیتان می باید در دسترس و فریاد رس شما باشد. حتی اگر شما در بدترین شرایط و سطح در زندگی باشید. چون فداکاریهای بسیاری در حق وی روا داشته اید.

 

5- شما تصور می کنید شریک زندگی شما مسئول شادی، خوشبختی و آرامش در زندگی شما میباشد.

 

تمام تصورات فوق اشتباه می باشد. اکنون به نکات زیر برای هر چه موفقیت آمیز گشتن رابطه جدیدتان به دقت توجه کنید:

1- شما قادر به تغییر دادن فرد دیگری نمی باشید. شما تنها قادرید خودتان را تغییر دهید که چگونه با تحولات پیرامون خود کنار بیایید. آیا شما می خواهید که شریک شما همان شخصیت و ماهیت اصیل خود را حفظ کند و یا آنکه کسی باشد که خود مایل به آن نیست؟

 

2- عشق و رابطه عبارت است از: برآورده ساختن دو جانبه نیازها. ممکن است در مواقعی شریک شما در شرایط روحی نامساعد قرار گیرد و تمایلی نداشته باشد که شما در کنار او باشید و به تنهایی نیاز داشته باشد. این واقعیت را بپذیرید. عشق تبادل انرژی میان دو انسان است.

شما تنها قادرید خودتان را تغییر دهید که چگونه با تحولات پیرامون خود کنار بیایید. و نباید انتظار تغییر همسرتان را به دلخواه خود بدانید.

3- بطور طبیعی ما همگی به سمت فردی گرایش می یابیم که از ارتعاشات انرژی بالاتری نسبت به ما برخوردار باشد. بنابراین کسی که غرغرو، بد خلق، دمدمی مزاج، پرخاشگر، کینه توز و خودخواه باشد طبعا ما را جذب خود نمی کند. بر عکس فردی که بشاش، سرحال، شاد، و برخوردار از اعتماد بنفس و خودباوری بالا و سالمی باشد ما را مجذوب خود خواهد ساخت.

 

4- شادی و خوشبختی یک حالت ذهنی می باشد که ما مختار به انتخاب آن می باشیم. تمام شادیها و رنجها و اندوهها توسط خود شما خلق می گردند و از خارج شما و یا توسط دیگران سرچشمه نمی گیرند. بنابراین شریک خود را مسئول خوشبخت ساختن خودتان ندانید. خلاصه شما نباید برای برآورده سازی نیازهای احساسی خود به شریک خود وابسته باشید. تنها این شما هستید که مسئول احساسات خود و خلق لحظات مثبت و شیرین در زندگی خود می باشید.

 

5- منتظر شریک زندگی ایده آل برای آغاز یک رابطه نباشید. و یا آنکه از شریک خود انتظار کامل بودن نداشته باشید. ممکن است روزی شریک شما دست به عملی زده و یا حرفی بزند که سبب رنجش، خشم و نا امیدی در شما گردد. اما بدانید که هیچکس کامل نیست حتی شما. بنابراین منصفانه جایز الخطا بودن انسانها را بپذیرید.  

شما نباید برای برآورده سازی نیازهای احساسی خود به شریک خود وابسته باشید

عشق بالغ

درک خواسته‌های همسر و برآوردن آنها دشوار نیست. مهم اینجاست که اگر خواست‌های همسرتان را بفهمید و آنها را به طریقی برآورده سازید می‌توانید به بهبود روابط زناشویی خود کمک کنید. با کمی تلاش می‌توانید به این مهم نایل آئید اما برآوردن این خواست‌ها از درک آنها ساده‌تر است زیرا بسیاری از اشخاص همسرشان را برای اطلاع از خواسته‌های خود کمک نمی‌کنند و این وظیفه را به او واگذار می‌کنند تا به تنهایی و بدون کمک به این مهم برسد.

دوست داشتن و محبوب شدن

از آنجایی که به نظر می‌رسد بسیاری از زوج‌ها با بنیاد و سنگ بنای ازدواج  محکم آشنا نیستند، مهم است که در این جا به بحثی در این زمینه بپردازیم. مثلاً، شوهری که به شکایت می‌گوید که «نمی‌فهمم که زنم چه می‌خواهد؛ می‌خواهد که بیشتر به او بپردازم و خواسته‌هایش را درک کنم، اما من که این کار را می‌کنم، دیگر چه می‌خواهد؟ من که سر در نمی‌آورم.» می‌تواند در صورت داشتن اطلاعات دقیق‌تر در موقعیت‌ بهتری قرار بگیرد. به مرور احساس شیدایی اوایل ازدواج می‌تواند به عشقی بالغانه تبدیل شود. زن می‌تواند از گفتن «دوستت دارم» و شوهر از شنیدن آن لذت ببرند زیرا محبت و جذابیت متقابل در بافت صمیمیت، وفاداری، اعتماد و دوستی به هم گره خورده، عشق قوی‌تر و عمیق‌تری را پایه‌گذاری می‌کند.

شما به خاطر احساس تعهد و تمایل روحی خود به همسرتان یاری می‌دهید.

عشق بالغانه مفهوم وسیعی دارد.

به مرور احساس گرمی و محبت جایگزین شیدایی اوایل ازدواج می‌شود. حالت‌های عاشقانه، دائماً در اندیشه دلدار بودن، آرمان گرایی‌ها، میل وافر با هم بودن، جوش و خروش‌ها و افسردگی لحظات جدایی به تدریج جای خود را به مهر و محبت از نوع دیگری می‌دهد. با این حال، پیوندهای عشق، پا برجا باقی می‌مانند. تمایل و توجه یعنی باور داشتن و این باور را انتقال دادن که «تو برای من مهم هستی، به آنچه برای تو اتفاق می‌افتد بها می‌دهم و مراقب تو هستم.»  دو نشانه مهم تمایل و توجه به همسر، توجه به رفاه او و آمادگی برای کمک و حمایت از اوست. بر خلاف یک پیشخدمتی که در ازاء دریافت پول کار می‌کند، شما به خاطر احساس تعهد و تمایل روحی خود به همسرتان یاری می‌دهید.

ابراز محبت، راه مسلم ایجاد مهر و صمیمیت در همسر است. نشان دادن محبت در عمل و گفتن و ابراز آن هر دو در ایجاد صمیمیت موثر است. با این حال به تدریج که ازدواج ادامه می‌یابد رفتارهای محبت‌آمیز، محدود می‌شود و در ازدواج‌های ناموفق ممکن است اثر وجودیش را به کلی از دست بدهد.  یک کلمه محبت‌آمیز و یا یک لبخند خوشایند می‌تواند تنش میان آنها را از میان بردارد.

به نظر می‌رسد که «پذیرش» در روابط عاشقانه بالغانه بی‌قید و شرط باشد. می‌توانید بدون انتقاد از یکدیگر، در زمینه‌های مذهب، سیاست و درباره اشخاص نظرات متفاوتی داشته باشید. می‌توانید بدون قضاوت و سرزنش، نقاط ضعف همسرتان را قبول کنید. این پذیرش یکدیگر، این قبیل پذیرفتن‌ها، عمیقاً اطمینان بخش هستند. به زن و شوهر احساسی از پذیرش خود می‌دهند.

مصاحبت و با هم بودن یکی از سرمایه‌های ازدواج‌های موفق است که می‌توانید به سادگی و صرفاً با برنامه‌ریزی به آن دست بیابید. کافیست به فعالیت‌هایی که هر دو از آن لذت می‌برید توجه کنید. مسافرت با هم، تزیین منزل، رفتن به سینما- و اوقاتی را برای آنها در نظر بگیرید. در برنامه‌های عادی زندگی نیز می‌توان از مصاحبت بیشتر با یکدیگر برخوردار شد. به اتفاق برنامه تلویزیون را تماشا کردن، پیاده روی با هم، با انجام برخی از وظایف خانه مانند شستن ظرف‌ها و تمیز کردن خانه به شکل مشترک هم می‌تواند موثر واقع شود.

صمیمیت مفهوم وسیعی است که می‌تواند از بحث درباره جزییات زندگی تا افشای خصوصی ترین احساسات را که به راحتی آن را با کسی در میان نمی‌گذارید در بر بگیرد. به گونه‌ای شاید بتوان گفت که صمیمیت محصول فرعی توجه کردن، پذیرفتن، حساسیت به خرج دادن و درک کردن است. به همین دلیل صمیمیت با سوء تفاهم، انتقاد، سرزنش و حساسیت به خرج ندادن رابطه معکوس دارد. زن و شوهری که به انتقاد و مجازات و کنترل یکدیگر می‌پردازند صمیمیت میان خود را از دست می‌دهند و با از دست رفتن صمیمیت یکی از اتصال‌های مهم زندگی زناشویی سست می‌شود.

صمیمیت محصول فرعی توجه کردن، پذیرفتن، حساسیت به خرج دادن و درک کردن است.

دوست و رفتار دوستانه  با همسر، از جمله عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی زناشویی است. به نظر می‌رسد که این خصوصیت اگر در اغلب ازدواج‌ها نباشد، کیفیت بسیاری از آنها تا حد نامناسبی تنزل می‌کند.

خشنود کردن همسر نیز یکی از عوامل موثر در ازدواج‌های موفق است. اما خشنودی باید دو طرفه باشد. نه تنها می‌توانید با رفتار خود همسرتان را خوشحال کنید، بلکه می‌توانید در خشنودی‌ها و رضایت‌های او شریک شوید. شاید لازم باشد به جای پرداختن به کارهای متعارف ابتکار به خرج دهید. 

حامی بودن کیفیت دیگری است تا همسرتان در وقت نیاز و بروز مشکلات به شما تکیه کند. شاید برای شما، اهمیت سمبلیک روحیه بخشیدن به همسر، وقتی یاس و نومیدی بر او غلبه کرده و یا حل مسایل او وقتی در محاصره انواع مشکلات گرفتار آمده است روشن نباشد. کمک کردن به همسر در این مواقع می‌تواند معانی بسیار زیادی داشته باشد، با این رفتار به او می‌گویید که در سختی‌ها، یار و یاور او هستید. مثلاً، بعضی از همسران بیش از اندازه نسبت به کار جدیدی که همسرشان می‌خواهد شروع کند یا مسئولیت جدیدی که می‌خواهد بپذیرد، بی طرفی نشان می‌دهند. تردید آنها در جبهه‌گیری مثبت، می‌تواند روی ابتکار و توانایی همسرشان تاثیر سوء بگذارد.

اگوستین قدیس

اگوستین قدیس که نام کامل وی مارکوس اورلیوس اوگوستینوس است، از تاثیر گذارترین اندیشمندان و فلاسفه در فرهنگ غرب و از شکل دهندگان اصلی سنت مسیحی غربی به شمار می رود.

او شهروندی رومی و اهل شمال
آفریقا بود و در سال 354 میلادی در شهر تا گاست، واقع در الجزایر فعلی به دنیا آمد. مادرش مسیحی و پدرش یک غیر مسیحی و معتقد به ادیان رومی بود.
در کودکی توسط مادرش با
مسیحیت آشنا شد و بخوبی ادبیات لاتین و ریاضیات و سپس فلسفه یونانی ـ رومی و علم معانی و بیان را فرا گرفت.

اوگوستین در آغاز جوانی از مسیحیت روی گردان شد و در سال 373 میلادی به دین مانوی گروید؛ زیرا مانویان برداشتهایی درباره الوهیت داشتند که با افکار او سازگار بود. اما پس از مدتی این آیین را نیز کنار گذاشت.

شغل اصلی او آموزش سخنوری و بلاغت بود و به همین خاطر در سال 383 میلادی برای کسب مال و یافتن مخاطبان خوب به شهر
رم سفر کرد. در رم با فلسفه های افلاطونی، اپیکوری، و رواقی آشنا گردید و سپس به مکتب شکاکیون جدید گروید؛ اما شکاکیون هم او را اقناع نکردند.

پس از مدتی اوگوستین برای یافتن شغل مناسب به شهر
میلان رفت.در این شهر به تفسیر نو افلاطونی از مسیحیت گرایش پیدا کرد و این امر موجب شد تا در سال 386 اگوستین دین مسیحی را بپذیرد . پس از آن، معشوقه اش را ترک کرد و چنان مسیحی کامل و متعصبی شد که در سال 391 میلادی ردای کشیشی بر تن کرد.
اوگوستین درسال 395 میلادی به مقام اسقفی رسید. در سال 397 میلادی اسقف شهر هیپو در شمال آفریقا گشت و در سال 430 میلادی در همین شهر در گذشت.

اگوستین رسالات بسیاری نوشته است که در حدود 90 درصد آنها باقی مانده است. مهمترین و مشهورترین اثر او که ”اعترافات“ نام دارد، زندگی نامه فلسفی ـ اعتقادی اش می باشد.
وی بنیان گذار بسیاری از افکار و سنت هایی است که از سوی کلیسا پذیرفته شد و در طول قرون وسطی به عنوان سنن اصلی مسیحی در اروپا رایج بود.

 

آراء و افکار فلسفی اگوستین قدیس

 فلسفه اگوستین قدیس، عمدتا یک فلسفه نو افلاطونی است. او اندیشه های خود را درباره صورالهی و اشراق الهی با تعبیرهای افلاطون بیان می کرد.
اگوستین یکی از آباء کلیسا و معتقد به مسیحیت بود و بسان دیگر فلاسفه مسیحی، فلسفه خود را بر پایه این دین بنا کرد.

در نزد اگوستین، فلسفه عبارت از نوعی سیر و سلوک و رفتن به سوی خدا به کمک عقل است. عقل حد و مرز مشخصی دارد که از آن نمی توان فراتر رود و باید به مسیح ایمان آوردتا بتوان به حقایق عالم پی برد.

اگوستین بیان می کند:
در میان حقایق و واقعیاتی که در عالم است،حقایقی وجود دارد که جاودانی و همیشگی است. مانند حقایق و اصول ریاضیات ویا اموری مانند زیبایی و عدالت. این حقایق، مستقل از ذهن انسان و بیرون از زمان و مکان است. یعنی مثلا اگر هیچ انسانی هم وجود نداشته باشد، باز هم دو به اضافه دو می شود چهار و این قاعده در همه زمان ها و مکان ها ثابت و پابرجاست. و یا زیبایی و عدالت همیشه وجود داشته است و هیچ گاه از بین نخواهد رفت.

اما اگر ذهن انسان سرچشمه این حقایق نیست و این حقایق مستقل از زمان و مکان است، پس سرچشمه آنها کجاست؟
اگوستین پاسخ می دهد که سرچشمه این حقایق، خداوند است. این حقایق، صورت هایی هستند که در ذهن خداوندند.
اساسا، جاودانی بودن این حقایق، خود دلیلی است بر وجود خداوند؛ یعنی موجودی که بیرون از زمان و مکان و منشا همه ارزش ها و زیبایی ها است.
به نظر اگوستین، این ارزش ها ملاکی است برای انسان تا بفهمد که سیر کمال، به حقیقت نزدیک شده یا از آن دور شده است.

وی بنابر آموزه های تورات و انجیل معتقد بود که خداوند جهان را از عدم آفریده است و به کسانی که عقیده داشتند آفرینش از عدم ممکن نیست، پاسخ داد: تنها در صورتی این امر محال است که قبل از آفرینش جهان ، زمان وجود داشته باشد؛ در حالی که چنین نبوده و خدا هنگامی که جهان را آفرید، زمان را خلق نمود.
اگوستین سپس وارد مبحث زمان می شود و با قدرت بالایی به تحلیل مفهوم زمان می پردازد.

قبل از آفرینش جهان، صورت ها و یا همان مثال های افلاطونی که حقایق این جهانند، در خداوند بوده اند. ملاک هایی مانند زیبایی، ارزش و عدالت محض که در خداوند، نه از راه حواس، بلکه با اشراق الهی عقل یا به عبارت دیگر با نور عقل ادراک می شوند.

وی اعتقاد داشت بدی یعنی نبود خدا. بدی و شر، هستی مستقل ندارد،زیرا خداوندچیزی جز نیکی نیافریده است. به عقیده او، بدی از نافرمانی آدمی پدید می آید.

نظر اگوستین در مورد انسان و رستگاری او این بود که هنگامی که آدم و حوا از درخت ممنوعه خوردند، گمراه شدند و این گمراهی برای همیشه به اولادشان راه یافت. بنابراین همه ما انسان ها گمراه و ناپاک هستیم.
با این حال، خداوند خواست که برخی از آدمیان را از عذاب ابدی نجات دهد و برای این مقصود مسیح را فرستاد. همه انسان ها باید بر اساس سنت مسیح در آغاز زندگی غسل تعمید داده شوند تا پاک گردند.
در واقع هیچ بنده ای شایسته نجات و رستگاری و آمرزش را ندارد، اما خداوند خواست که برخی را رستگار کند. کسی نمی تواند بر خداوند خرده بگیرد که چرا بقیه رستگار نشده اند، زیرا انسان در مقابل خداوند که خالق اوست، اختیاری ندارد.

اگوستین اولین کسی است که فلسفه تاریخ را در فلسفه خود مطرح ساخت. او عقیده داشت که تاریخ بشر سراسر کشمکش است میان حکومت خدا و حکومت دنیا. این دو قلمرو در درون هر یک از ما نیز وجود دارند و مدام در حال مبارزه با هم هستند.

قلمرو و ملک خدا که اگوستین از آن به شهر خدا یاد می کند، عمدتا در کلیسا حضور دارد و حیطه قلمرو دنیا در دولت ها؛ مانند امپراتوری روم که در زمان اگوستینوس رو به زوال نهاده بود