اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

احترام

یکی از مسائلی که با رعایت آن می‌توان کانون گرم خانواده را حفظ کرد احترام گذاشتن است. وقتی احترام گذاشتن یکی از ارکان زندگی باشد خیلی از اتفاق‌ها نمی‌افتد مثلا وقتی احترام هست دیگر توهین وجود ندارد، وقتی احترام هست دلخوری کمتری پیش می‌آید و زن و شوهر به هم نزدیک‌تر و علاقمندتر می‌شوند و... گاهی زن و شوهر‌ها فکر می‌کنند که قرار نیست همدیگر را دوباره ببینند و گاهی در میان جر و بحث‌های زناشویی به هم بی‌احترامی می‌کنند و نمی‌دانند که این کار تنها باعث دوری و کمرنگ شدن علاقه همسرانشان به آنها می‌شود. نکته جالب این است که احترام یا در همه ابعاد وجود دارد یا در هیچ ابعادی نیست. مثلا فردی که نمی‌تواند به خود احترام بگذارد نمی‌تواند به شما نیز احترام بگذارد یا فردی که به خانواده خود بی‌احترامی می‌کند به خانواده شما نیز بی‌احترامی خواهد کرد. حال برای این‌که بتوانیم ابعاد احترام‌گذاشتن را بشناسیم به توضیح هرکدام از آنها می‌پردازیم.

احترام به خود

احترام گذاشتن به طور کلی به معنی حفظ حریم است و وقتی صحبت از احترام به خود است یعنی فرد حریم خود را نگه می‌دارد. همان‌طور که گفتیم تا کسی نتواند به خود احترام بگذارد دیگران را نیز نمی‌تواند محترم شمارد. برای این‌که بتوانید احترام به خود را بخوبی درک کنید بعضی از مظاهر احترام به خود را می‌شماریم:

1 ــ ظاهری متناسب دارد: کسی که به خود احترام می‌گذارد فردی در ظاهر مرتب و تمیز است و به سلامت خود اهمیت می‌دهد. مثلا سیگار نمی‌کشد، پرخوری نمی‌کند، ورزش می‌کند، مراقب سلامتی خود است و... .

2 ــ در کلام با دقت است: کسی که به خود احترام می‌گذارد هر حرفی را نمی‌زند و به قولی بددهن نیست. دروغگو نیست و خلاصه در کل حرف بیجا نمی‌زند و زیاد شوخی نمی‌کند تا به دیگران اجازه بی‌احترامی به خود را ندهد.

3 ــ به روح و روان خود اهمیت می‌دهد: غیر از جسمش از روحش هم مراقبت می‌کند. با آموختن و هنر و با پرداختن به معنویات روانش را تغذیه می‌کند تا فردی تک بعدی نباشد.

4 ــ فردی رو به پیشرفت است: هر وقت او را ببینید چیز جدیدی برای گفتن یا کار جدیدی برای انجام دادن دارد. در حال آموختن است و روز به روز به اطلاعاتش اضافه می‌کند و اهل کتاب است و در حال پیشرفتی همه‌جانبه است نه تنها در یک بعد.

5 ــ فردی مفید برای خود است: می‌تواند بخوبی به خودش در بحران‌ها کمک کند و خود را از بحران‌ها نجات دهد و کمتر پیش می‌آید به کمک دیگران احتیاج پیدا کند و به خود متکی است.

6 ــ انسان‌های خوبی دور و برش هستند: دوستان خوبی را برای مراوده انتخاب می‌کند و با انسان‌هایی معاشرت دارد که از آنها یاد بگیرد نه انسان‌هایی که تنها باعث گمراه شدنش می‌شوند. احترام به خود مصداق‌های دیگری هم دارد.

کسی که به خود احترام می‌گذارد تمام انتظارات خودش را از خویش برآورده می‌کند و نزد دیگران نیز محترم است و با روشی که در رفتار، کردار و گفتار پیش می‌گیرد به کسی اجازه نمی‌دهد که به او بی‌احترامی کند.

احترام به همسر

احترام به همسر یعنی این‌که همسرمان برای ما شخصی مهم است که حفظ حریم او اهمیت دارد. هیچ‌کس از این‌که به او بی‌احترامی شود لذت نمی‌برد و از شخصی که بی‌احترامی می‌کند استقبال نمی‌کند. وقتی شما به همسر خود بی‌احترامی می‌کنید او را از خود دور می‌کنید و به او نیز این اجازه را می‌دهید تا به شما بی‌احترامی کند و حریم‌های بین شما برداشته شود طوری که باب بی‌احترامی باز شده و با کوچک‌ترین جرقه‌ای همدیگر را به باد بی‌احترامی خواهید گرفت. زمینه‌های احترام به همسر عبارتند از:

۱ ــ احترام به حریم شخصی: به حریم شخصی همسرتان احترام بگذارید. این حریم شامل بخش خصوصی زندگی همسرتان می‌شود که فقط مربوط به خودش است. مثل لحظاتی که می‌خواهد تنها باشد یا یادداشت‌های شخصی که برمی‌دارد یا به علایق خاص خودش می‌پردازد. یادتان باشد هیچ‌گاه حریم شخصی همسرتان را مسخره نکنید مثلا ممکن است او یک نقاشی کشیده باشد که شما منظورش را متوجه نشده باشید حق ندارید که او را مسخره کنید و به او با این کار بی‌احترامی کنید در واقع در این حریم خصوصی، شما باید نقش یک دوست را برای همسرتان ایفا کنید نه یک همسر ایرادگیر.

2 ــ احترام در گفتار: بی‌احترامی در کلام به معنی بددهنی و استفاده از کلمات زشت و نسبت دادن آنها به همسرتان است حال چه در مشاجره چه در شوخی. یادتان باشد زیاده‌روی در شوخی‌های نابجا به بی‌احترامی می‌انجامد. در عصبانیت هم سعی کنید زیاد حرف نزنید و تا آرامش تان را به دست نیاوردید وارد بحث با همسرتان نشوید.

احترام گذاشتن کلامی به همسر به معنی محترمانه و صمیمانه سخن گفتن با همسر است، بر خلاف این‌که بعضی‌ها تصور می‌کنند که رفتار و کلام محترمانه مانع صمیمیت است باید گفت که صمیمیت واقعی زیر پرده‌ای از احترام بوجود می‌آید.

کلام زیبا و دلنشین و محترمانه و محبت‌آمیز همیشه به دل می‌نشیند حتی در زمان مشاجره و بگو مگو. محبت و تشکر خود را نسبت به همسرتان به زبان بیاورید تا احترام کلامی را تمام و کمال به جا آورده باشید.

3 ــ احترام در رفتار: بی‌احترامی در رفتاریعنی سراغ کاری رفتن که همسرتان دوست ندارد شما انجام دهید ، رعایت نکردن حقوق همسرتان به عنوان یک انسان، عمل نکردن به وظایفتان به عنوان یک همسر، عدم‌کمک به همسرتان در اموری که می‌توانید به او کمک کنید، نرسیدن به وضع ظاهری و مادیات زندگی مشترک، بی‌مسوولیت بودن در قبال زندگی مشترک و بی‌توجهی به حساسیت‌های طرف مقابل از قبیل بی‌احترامی در رفتار به همسر است. حال احترام گذاشتن در رفتار به همسر به معنی این است که حساسیت‌های رفتاری همسرتان را بشناسید و تا جایی که می‌توانید طبق آن رفتار کنید مثلا اگر همسرتان روی نوعی پوشش حساس است آن را نپوشید. به حقوق همسرتان احترام بگذارید و اجازه دهید در چارچوب زندگی مشترکتان زمانی هم برای خودش باشد تا یک تجدید قوا برای زندگی‌تان کند، مانع پیشرفت همسرتان در هیچ زمینه‌ای نشوید، به او در اموری که از دستتان برمی‌آیدکمک کنید، همیشه ظاهری مرتب و تمیز داشته باشید، مسوولیت‌پذیر باشید و نشان دهید که زندگی مشترکتان برایتان مهم و ارزشمند است و از او بابت تمام زحماتش همیشه ابراز تشکر کنید.

4 ــ رعایت احترام در جمع: شما همیشه و در همه حال باید به همسرتان احترام بگذارید. احترام گذاشتن در جمع نیز یکی از این حالت‌هاست که خیلی مهم است. اگر از همسرتان جلوی جمع ایراد گرفتید، اگر سر او داد زدید، اگر به او کم محلی کردید و حواستان اصلا به او نبود و به دیگران از او گله کردید یا مسخره‌اش کردید و رازها و خاطراتش را بدون اجازه او بازگو کردید بدانید که به همسرتان بی‌احترامی کردید، اما اگر با او خوشرفتار و مهربان بودید حواستان به او بود و از او به اندازه در جمع تعریف کردید و ایراداتش را پوشاندید آن وقت به او احترام گذاشته‌اید. یادتان باشد محبت زیاد از حد در جمع باعث می‌شود که جمع از شما زده شده و محبت شما را ریا و تظاهر فرض کنند. احترام گذاشتن با محبت کردن متفاوت است و هر کدام جای خود را دارد. پس یادتان باشد در جمع به اندازه به همسرتان محبت کنید.

5-احترام به خانواده همسر :یکی از مسائلی که خیلی از زوج‌ها سر آن اختلاف دارند خانواده‌های یکدیگر است، اما اگر زوج‌ها یاد بگیرند به خانواده‌های یکدیگر احترام بگذارند آن وقت بسیاری از مسائل‌شان در این مورد حل خواهد شد. برای این‌که در زمینه خانواده‌ها اختلافی نداشته باشید به این نکات عمل کنید:

1 ــ در کلام و رفتار به خانواده خود و همسرتان بسیار احترام بگذارید.

2 ــ تا جایی که می‌شود به خانواده خودتان اجازه دخالت در زندگیتان را ندهید. اگر هر کدام از زن و شوهر این اجازه را به خانواده‌های خود ندهند دیگر جای اعتراض برای کسی باقی نخواهد ماند.

3 ــ اشتباهات خانواده خود را بپذیرید و بیجا از آنها دفاع نکنید. اگر خانواده شما اشتباهی مرتکب شد سریع آن را بپذیرید تا هم همسرتان آرام شود و هم به خود اجازه بی‌احترامی به خانواده شما را ندهد. اما اگر دفاع بیجا کنید همسرتان را عصبانی‌تر کرده‌اید و احتمال بی‌احترامی کردن را بیشتر.

4 ــ رفت و آمد با خانواده‌ها را به تعادل برسانید و افراط و تفریط نکنید.

5 ــ اگر خانواده همسرتان اشتباهی مرتکب شد با صبر و گذشت از آن بگذرید و آن را به هیچ‌وجه بازگو نکنید.

6 ــ همیشه و در هر زمینه‌ای با محبت جواب خانواده همسرتان را بدهید تا هیچ وقت شما بی‌احترامی نکرده باشید.

وقتی به خانواده همسرتان احترام می‌گذارید آرامش دارید و می‌توانید از همسرتان هم بخواهید به خانواده شما احترام بگذارد.

عاشق نما نباشید!

به بهانه ی تمام شدن ماه مبارک رمضان ،ماه خودسازی،ماهی که بعد از اتمام آن باید نحوه ی تفکر،ارتباط ،روش و به طور کلی زندگی مان تغییر کند.

 

از «بینایى‏» تا «بینش‏»، فاصله بسیار است، همچنان که فاصله «چشم‏» تا «دید»، زیاد است.

«بصیرت‏»، تیزبین‏تر از «بصر» است، گاهى آنان که چشم ندارند،بیناترند. «دیده از هر که گرفتند، بصیرت دادند». حتى «دل‏»، بهتر از«دیده‏» مى‏بیند و مى‏شناسد، ولى... به شرط آنکه «چشم دل‏» را غبارنگرفته باشد.

آن وقت، «نگاه‏» از نگریستن لذت مى‏برد، چرا که در چشم اندازش‏جلوه‏هاى دیگرى پیدا مى‏شود. به قول هاتف اصفهانى:

«چشم دل‏» باز کن که « جان‏ » بینى آنچه نادیدنى است، آن بینى .

معبر «عشق خدا»، از کجا گشوده مى‏شود؟ باید چشم انداز بصیرت تو ،بالاتر و وسیع تر از ماده و ظاهر باشد. حتى اگر خدا را دوست مى‏دارى، نه به‏خاطر خودت باشد، بلکه به خاطر او باشد. او که کانون همه خوبیها وزیباییهاست.

وقتى که هستى تو، عطیه و هدیه خداست، وقتى که غرق نعمت هاى‏اویى، مگر مى‏توانى دوستش نداشته باشى؟

میان عاشق و معشوق، حبیب و محبوب، دوست و دوستدار، باید نوعى‏سنخیت و شباهت‏باشد.

محبت‏یک طرفه به سامان نمى‏رسد. «چه خوش بى، مهربانى هردوسر بى...»

عشق، اگر عاشق را به همسویى و همسانى و همرنگى با محبوب‏نرساند، نمى‏پاید. و... اصلا از کجا که عشق باشد؟ یک ادعاست، یا هوس!

دل، اسیر عشق کیست و چیست؟

خداوند به موسى‏علیه السلام وحى کرد: «آن کس که گمان مى‏کند محبت مرا دردل دارد، ولى شبها تا صبح مى‏خوابد، دروغ مى‏گوید. مگر نه اینکه هردوستى، خلوت با دوستش را مى‏خواهد؟ اى موسى! خشوع قلب و خضوع‏بدن و اشک دیدگانت را به من هدیه کن، آنگاه مرا نزدیک خود خواهى‏یافت...».

این، محک شناخت عشق خداست.

عاشق کیست و عاشق نما کدام است؟...

وقتى کاه جان ما، مجذوب کهرباى جانان شد، آنگاه، «خدا» رامى‏بینیم، نه «خود» را، و رضاى «او» را مى‏طلبیم، نه «خویش‏» را.

این، اوج خداجویى و عرفان است و رسیدن به «آزادگى‏» و نهایت‏«بندگى‏».

وقتى همه کارها براى خود و در جهت «خود محورى‏» باشد، اینجا نه‏توحید، که شرک و نه اخلاص، که عجب و طمع، حاکم گشته است.

عشق

«خود»، یک چاه است.

گاهى یوسف روح و جانت در آن اسیر مى‏ماند و زندانى مى‏گردد. بایداین یوسف گرفتار را از آن چاه بیرون آورد و «عزیز»ش ساخت. (1) .

آیا تا به حال، «هجرت در خویش‏» کرده‏اى؟

قرآن، هم «هجرت آفاقى‏» و هم «هجرت انفسى‏» را مطرح کرده است.هجرت از خود و در درون خویش، یعنى هجرت از ظلمت‏به نور، هجرت از«سیئات‏» به «حسنات‏»، از «ریا» به «خلوص‏»، از «معصیت‏» به «طاعت‏»،از «خود» به «خدا».

باید «خدا محور» بود، تا بت «نفس‏» قدرت پیدا نکند و شیطانک‏هایى‏چون خودخواهى، خودپسندى، خودبینى، خودستایى، خودنمایى،خودپرستى و... در «کعبه دل‏» حضور نیابند.

اینها اگر در جان رخنه کنند و بر ساقه روح برویند، دیگر جایى براى‏«خدا»، «ایثار»، «خلوص‏»، «تسلیم‏» و «تواضع‏» نمى‏ماند.

باید «خود» را فراموش کرد تا «خدا» را یافت.

حضرت امام‏قدس سره فرمود:

«... و آن چاهى که از همه عمیق‏تر است، چاه نفسانیت است‏».

کیست که نخواهد «عزیز مصر وجود» شود و «سلطان سریر شهود»، آن‏چنان که «شیخ بهایى‏» فرمود؟!

بشتابید؛ آخرین لحظات

لحظه‌های پایانی ماه میهمانی خدا

فقط لحظاتی اندک مانده است تا زنگ اتمام ارفاق خدا به صدا درآید و سفره میهمانی خدا برچیده شود.

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت (1)

در خوان گسترده خدا چه میوه های رنگینی بود، تسبیح،عبادت، صدقه، اخلاق نیکو، استغفار، دستگیری شیطان، درهای باز بهشت و پنجره های بسته جهنم.

سجده‌های طولانی و لحظه‌های اقامه نوافل، برترین روزها و زیباترین شبها.

و اکنون لحظه‌هایی، فقط لحظه‌هایی مانده است، خوان گسترده میهمانی خدا تا غروب امروز برچیده خواهد شد.

آیا از این رهگذر تناول فرمودی؟

آیا رستگار شدی؟

از آتش جهنم رهیدی؟

یا نه هنوز هم گرد اندوه و غبار معاصی گریبانگیر توست؟

هنوز سنگینی بار گناه گرده‌ات را می‌آزارد؟

 

فقط لحظه‌هایی مانده......... و پس از این میهمانی، راه درازی است سخت و ناهموار گردنه‌هایی بس داغ و دشوار، به سختی هزاران سال در بیابانی لم یزرَع، خشک و بی آب.

تمام وجودمان را سیاهی گرفته. تاریکی بر جای جای دلهایمان استیلا یافته، فقط کوره راهی بر دل، سوسو می زند شاید از آن کوره راه دلهایمان روشنی یابد. راستی از خدای منّان طلب بخشش نمودی؟ مگر نشنیدی که فرمود: «وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ (2)»

آیا صدای منادی را نشنیدی که فرمود: « اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا(3)» (از پروردگارتان طلب آمرزش نمایید «حتماً او می بخشد، چرا که او بسیار بخشنده است و چون استغفار نمودید، درهای رحمت آسمانی را به سوی شما می گشاید و شما را به ثروت و فرزند مدد خواهد نمود و باغها و رودخانه‌ها پیشکش شما خواهد نمود).

تا وقت باقی است از خدا بخواهیم که همچنان، اهریمنان را در بند بدارد و درهای بهشت را باز داشته و درهای جهنم را بسته بدارد.

راستی جانهایتان را آزاد ساختید؟

بارتان را سبک نمودید؟ 

مرحبا؛ آفرین بر شما

نکند که ناممان هنوز، در سیاهه نااهلان باشد.

نکند خدای بزرگ هنوز، ما را در این ماه نبخشیده باشد؟

راستی سجده های طولانی چگونه بود؟

با خدا آشتی کردی؟

از باغستان رحمت میوه چیدی؟

یتیمان را نوازش کردی؟

از مستمندان دلجویی نمودی؟

خویشان و بستگان را زیارت کردی؟

در گرسنگی به یاد قیامت افتادی؟

تشنگی روزهای بلند قیامت را یاد کردی؟

راستی اگر چنین نکردی زود بشتاب که وقت تنگ است و سفره برچیده خواهد شد.

گاهی اوقات حدیث نفس می‌کنم و نزد خود می‌گویم چرا فُضیل ایّاز فقط یکی است؟

فُضیل همان حرامی راهزنی است که رئیس قافله حرامیان و دزدان بود، در یکی از سرقتهای مسلحانه‌اش وقتی از دیواری بالا می‌رفت صدای زیبای قرآنی را شنید که  می‌گفت: « أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ(4)  یعنی آیا براى کسانى که ایمان آورده‏اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتى که نازل شده، نرم (و فروتن‏) گردد و مانند کسانى نباشند که از پیش بدانها کتاب داده شد و  انتظار بر آنان به درازا کشید، و دلهایشان سخت گردید و بسیارى از آنها فاسق بودند؟ »

و چون این صدا را شنید، به خود آمد از حرامی گری دست برداشت و در وادی حقیقت و معنا، آنقدر گام زد تا که ، از عارفان بنام شد، فضیلی صاحب خصائل محموده و صفات حمیده و پیشوایی برای بسیاری از حقیقت پیشگان،  در همیشه تاریخ.

آری برادر؛ حُر ریاحی ، فضیل ایاز ، بُشر حافی ، عبدالفرار ، رسول ترک و  صدها چون آنان ....

 چرا فقط آنان؟ مگر ما را به گردونه خداجویان راهی نیست ؟؟

نومید هم مباش که رندان خرقه پوش         با یک خروش به منزل رسیده‌اند

نگاه در احوال افلاکیانی چون حر و فضیل و بشر و ... ، ما خاکیان را چه بسا نگران و یا خوشحال سازد، شاید که به کار ما آید و شاید که بکار نیز نیاید، گذری در یاد ما باشد و دیگر هیچ.

اما آنچه مهم است؛ این است که ما خاکیان،  همانهایی هستیم که پیامبر فرمودند: پشت هایمان گرفتار سنگینی گناهان است و جانهایمان در گرو کردارمان، و این حقیقت است ، باید این را دریافت، گرده هایی سنگین از گناه و انبانی خالی از هر توشه .

باید بر سر این خوان گسترده، توشه برگیریم، راه دراز است و سخت و کئیب و ناهموار ، باید که استغفار نماییم و از خدای بزرگ بخشش طلبیم ، انابه و بازگشت نماییم  و توبه سازیم. توبه ای که دیگر راهی برای بازگشت به کوچه شیطان در آن نباشد، توبه نصوح(5) ، شاید که خدای قادر بی نیاز، جانهای  ما را از آتش عذاب خویش رها سازد.

جانشینان خدا در روی زمین، صاحبان عصمت را می گویم،  همانانی که دوستان خدا هستند و مماتشان نیز چون زندگیشان جاودانه است و نظاره گر کردار مایند، راه راستی و درستی را به ما نشان داده‌اند، اما غافل از آنکه دلهای ما نمی شنود، نمی بیند و شاید که در خوابیم چرا که الناس نیام اذا ماتو انتبهو (6) یعنی مردمان همواره در خوابند و آنگاه که مردند بیدار خواهند شد  و شاید که خواب خواب نیستیم ، خود را به خواب زده ایم، آری خود را به خواب زده ایم ، نکند از آنانی باشیم که حقیقت را می شناسند اما از آن روی می گردانند. ان الذین کفرو عما انذرو معرضون(7) .ناسپاسان آنانند که چون هشدارشان دهی و نهیبشان زنی روی گردانند. 

آری همانان که ولی نعمتان مایند، فرموده اند: «الا اخبرکم بدائکم و دوائکم ، دائکم الذنوب و دوائکم الاستغفار(8)» یعنی نمی‌خواهید شما را به درد و درمانتان آگاه سازم ؟ درد شما گناهان شماست و درمانتان نیز درخواست آمرزش از خدای بزرگ است، یعنی بندگان خدا ؛  استغفار کنید استغفار!! .تا گره هایتان باز شود ، شاید وزر  گناه است که ما را در زندگی تنگ گرفتار کرده است ، چرا که گناه، روی گردانی از یاد خداست ، و آنکس که از یاد خدا روی گرداند، زندگی سختی در انتظار اوست(9).

پس تا وقت باقی است از خدا بخواهیم که همچنان، اهریمنان را در بند بدارد و درهای بهشت را باز داشته و درهای جهنم را بسته و این خواهد شد؛اما چگونه ؟ چون تو خدایی شوی، رمضانی گردی، آزارت را از آفریدگان بازداری، کردارت را نیکو گردانی و خویشان را دلجویی و یتیمان را بنوازی، اهریمنان در بند باشند و درهای بهشت همواره باز !

و اگر چنین نشد و تو در ماه میهمانی خدا ، توشه ای بر نگرفتی و از خدای بزرگ رخصت نطلبیدی و  لا جرم  نخواستی که او تو را ببخشاید، اینک کار دشوار خواهد شد ، پیامبر گرامی فرمود : بد بخت آنکس است که از بخشش خدا در این ماه بزرگ محروم گردد( 10)

امام صادق نیز در همین مجال فرمودند(11) : چون بنده در این ماه بخشیده نشود باید تا رمضان آینده شکیبایی کند (و آیا در رمضان دیگر بخشیده شود یا نه نمی دانیم؟ و یایا تا رمضان دیگر زنده باشد یا نه باز هم نمی دانیم)  حضرتش فرمود مگر آنکه همراه حاجیان، وادی عرفه را درک نماید(در آن حال ؛ ممکن است مجال دیگری برای آمرزش وی باشد)

دوستان و عزیزان تبیانی ، جوانان و نوجوانان ، دختران و بانوان ، عمری است بس کوتاه ، بیائید غافل نباشیم ، بیائید قدر بدانیم ، بیایید خودمان باشیم، همان خودی که خدایش  در سوره روم آیه 30 گفت : فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا یعنی پس روى خود را با گرایش تمام به حق‏، به سوى این دین کن‏، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است‏.