اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

خرابکار مغزی

 خرابکار مغزی: وقتی مغز کل نمی‌توان بود، لا اقل باید سعی کرد که همین مقدار مغز موجود را به سلامت نگه داشت قبل از آن که دچار آلزایمر شویم و راه خانه را هم گم کنیم تا چه رسد به سوراخ دعا را که در زندگی انسان خیلی نقش بازی می‌کند. عجالتاً به چند عامل مهم که می‌توانند باعث و بانی تخریب مغز و تعطیلی آن شوند، به طور فشار داده شده، اشاره می‌شود:

1- جدی گرفتن عشق: انسان بدون عشق نمی‌تواند گلیمش را از آب زندگی به سلامت بیرون کشد؛ در عین حال اگر جوگیر شود و بیش از حد لازم و استاندارد، آن را جدی بگیرد؛ فاتحه مخ و مخچه‌اش خوانده است.

2- میل نفرمودن صبحانه: صبحانه نخوردن همان و قند و شکر خون پایین افتادن همان. واقعاً افت دارد برای آدم عاقل که تنها منبع غذایی مغزش، یعنی قند شیرین را تأمین نکند. بی‌خود نبود که حضرت حافظ به شاخ نباتش (یا هر شاخ شمشاد دیگری در عالم شعر و خیال ) به ضرس قاطع می‌فرمود: بگشای لب که قند فراوانم آرزوست!

3-آلودگی تا این هوا: مغز بیشترین مصرف اکسیژن را در بدن دارد. اگر هوا آلوده باشد، اکسیژن کمتری به مغز می‌رسد و حال و حوصله کار کردنش کمتر می‌شود و شخص مجبور می‌شود گاهی بدون فکر یا با فکر کمتری کار کند.

4- کمبود منابع خوابی: خوابیدن باعث تفریح و استراحت مرکز فرماندهی بدن، یعنی مغز می‌شود. اگر خواب نداشته باشیم، حتی باید از خارج وارد کنیم. باید از خارج بدن قرص‌های خواب‌آور تأمین کرد و به ضرب آنها خود را به خواب زد. نوع رختخواب و تختخواب مهم نیست؛ نبود خود خواب منجر به مرگ سلول‌های مغزی می‌شود. به مرگ تک‌تک سلول‌ها! البته خواب هم اندازه‌اش خوب است؛ نه به سبک و سیاق آن برادر عزیز خوش‌خوابی که گفت: خواب اصحاب کهف چرت من است!

5- آکبند گذاشتن مغز: بعضی‌ها حیفشان می‌آید که از مغزشان استفاده کنند. می‌ترسند دچار استهلاک شود یا که فردا پس فردا مواد اولیه‌اش گیرشان نیاید، بیچاره شوند. اینها غافلند که اگر تفکر و تمرکز را کم کنند، مغزشان بتدریج کوچک و کوچک‌تر می‌شود. طوری که برای پیدا کردنش مجبورند در روزنامه‌ها آگهی گمشدگی چاپ کنند. عین آن بنده خدایی که در جنگ جهانی دوم گلوله‌ای به مغزش خورد اما تا چند روز دیدند که نمی‌میرد. اطرافیان نگران حالش شدند. سرش را که اطبا شکافتند، دیدند گلوله دارد در به در دنبال مغز طرف می‌گردد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد