همگی ما افرادی را دیدهایم که همیشه خوششانس هستند. این افراد کسانی هستند که همواره موانع را از پیشپا برداشته و بسیار کمتر از دیگران ناامید میشوند و به نظر میرسد که موفقیت راحتتر به سمت آنها میآید. گویی موقعیتهای خوب مرتبا به آنها روی میآورد. البته آنها سخت کار میکنند، اما این توضیح کاملی در مقابل رفتار روزگار با آنها نیست چراکه خیلی از مواقع به نظر میرسد که لیاقت و شایستگی یک سری افراد دیگر از آنها بیشتر است.
۳ راز جهانی ، برای خوش شانسی وجود دارد که به آنها اشاره می کنیم:
شاید برخی تصور کنند که این افراد از بدو تولد به اصطلاح « پیشانینوشتشان » خوب بوده ، اما خوشحال باشید چراکه چنین چیزی صحت ندارد و سرنوشت کسی از بدو تولد رقم نمیخورد بلکه افراد خوشاقبال تنها ۳ راز ساده دارند که شما هم میتوانید آنها را در زندگی خود به کار ببندید و شانس و اقبال را در زندگی تجربه کنید. وقتی که شما نیز این راهکارها را در زندگی شخصیتان انجام دهید ، مسائل اطراف کمکم شروع به تغییر میکنند. شغلتان از راههایی که انتظارش را نداشتید بهتر میشود. موقعیتهای بهتری به دست میآورید و سرانجام به جایی میرسید که میبینید دیگران، شما را هم فردی خوششانس خطاب میکنند.
همیشه در دل مشکلات، معجزهای وجود دارد.
راز اول : افراد خوشاقبال به شانس اعتقادی ندارند!
اخیرا محققی با 10 تاجر موفق به منظور تالیف کتابی درخصوص « نقش شانس در موفقیت » مصاحبه کرد. تقریبا هیچ یک از آنها به شانس اعتقادی نداشتند ، بلکه تنها راجع به جریانی از اتفاقات غیرمنتظره صحبت میکردند که به صورت روزمره در زندگی آنها رخ میدهد. به نظر میرسید که آنها دوست نداشتند از کلمه «شانس» استفاده کنند چراکه در این صورت راهی برای کنترل آن وجود ندارد ، اما آنها یاد گرفتهاند که کنترل این جریان غیرمنتظره ممکن است.
تشخیص مشکلات و نیازهای اساسی و تبدیل آنها به یک فرصت بهترین تعریف برای شانس باشد.
راز دوم: اتفاقات بد برای آنها هم رخ میدهد.
چند راه برای خوششانس بودن وجود دارد. مفیدترین و معمولترین راه، یافتن فرصت در درون مشکلات است. همیشه در دل مشکلات، معجزهای وجود دارد.فرض کنید 2 نفر با هم همسایه هستند و شهرشان دارای یک مشکل معمول است مثلا دچار آلودگی شدید هواست. در حالی که همه در حال غر زدن درخصوص این مشکل هستند یکی از این افراد تصمیم میگیرد که این مشکل را حل کند و نهتنها برای همسایگانش مفید باشد بلکه از این مسائل سود هم ببرد. همسایه فقط به مشکل نگاه میکند ، اما فرد اول عمیقتر نگاه کرده و موقعیتی مییابد.همه شانسهای بزرگ در حل مشکلات بزرگ نهفته هستند. به نظر میرسد که تشخیص مشکلات و نیازهای اساسی و تبدیل آنها به یک فرصت بهترین تعریف برای شانس باشد. مثلا در مورد بیل گیتس، بسیاری از افراد تجارت گیتس را مورد انتقاد قرار میدهند، اما باید بپذیرید که او قبل از دیگران فرصت را دیده و از آن استفاده کرده است.پس بهترین و قابل کنترلترین راه برای ایجاد شانس در دستان خودتان است.
خیلی از مواقع رخ میدهد که برخی چیزهایی که ما از آنها به عنوان شکست یاد میکنیم در واقع زود رها کردن آن کار بوده است. قبل از این که واقعا شکست بخوریم.
راز سوم - کاری را ناتمام رها نمی کنند.
بیشتر افراد به خاطر ترس از شکست، کار را رها میکنند.اگر ندانید که درصد موفق شدنتان چقدر است تا چه حد حاضر به شروع یک کار و ادامه آن هستید؟ خیلی از مواقع رخ میدهد که برخی چیزهایی که ما از آنها به عنوان شکست یاد میکنیم در واقع زود رها کردن آن کار بوده است. قبل از این که واقعا شکست بخوریم. در اکثر مواقع ما به قدر کافی تلاش نمیکنیم و هرگز در کل زندگیمان شکست واقعی را متحمل نمیشویم، فقط کار را زود رها میکنیم و به تلاش خود ادامه نمیدهیم.
فهم این مطلب شما را واقعبینتر میکند. با خود فکر کنید که اگر کمی بیشتر در آن موقعیت خاص قرار میگرفتید چه رخ میداد؟! اگر کار را سریع رها نمیکردید چه میشد؟ آیا با ادامه تلاش و نترسیدن از شکست احتمالی، امکان موفقیت بیشتر نمیشد؟مطمئن باشید که با این طرز تفکر، زندگیتان شروع به تغییر میکند و درصد موفقیتتان بالا میرود و بالطبع شانستان بیشتر میشود.