- انسانهای بزرگ، چون دیگران بر زمین میافتند اما آنان دستان پرتوان خود را بر زانو زده ( یا علی می گویند ) و بر میخیزند در حالی که انسانهای کوچک، همواره از دلهرهی زمین خوردن، فرو میریزند.
- انسانهای بزرگ، کامیابی و خوشبختی دیگران را نیز بخشی از موفقیت خود تلقی میکنند در حالی که انسانهای کوچک، حتی کامیابی و خوشبختی خود را سخت به خاطر میسپارند.
- انسانهای بزرگ، قلبی به وسعت دریا دارند که در آن جز شفافیت، زلالی ، صفا و ماندگاری نیست در حالی که انسانهای کوچک، در سینه قلبی چنان کوچک دارند که گنجشکان را نیز به تعقیب وا میدارند.
- انسانهای بزرگ، از روابط فردی و اجتماعی خود لذت میبرند و آموختنیهای خود را در این روابط جستوجو میکنند در حالی که انسانهای کوچک همواره در زندان کوچک خود محصورند.
- انسانهای بزرگ، آنگونه زندگی میکنند که شرمسار خود نباشند و آنگونه میمیرند که مرگ را شرمسار خود سازند در حالی که انسانهای کوچک، تنها میمیرند و شرمندگی را فریاد میکنند.
- انسانهای بزرگ، بزرگی را نه از پس تحقیر و سرزنش دیگران بلکه با بازبینی و اصلاح عمل خود کسب می کنند در حالی که انسانهای کوچک، آموختهای جز تحقیر و نکوهش هر آنچه پیرامونشان است، ندارند.
- انسانهای بزرگ، به دیگران پیش از هر قضاوت عجولانهای اعتماد میکنند و آنان را در عرصهی زندگی محک میزنند در حالی که انسانهای کوچک، حتی به خود نیز اعتماد ندارند.