اگر با هم مشکلی دارید ، لجبازی نکنید. زیرا لجبازی، مسابقهییست که هر دو طرف به سوی نابودی رقابت میکنند و آنقدر خودشان را زجر میدهند که منتظر آتشبس این جنگ هستند و در این میان، ممکن است دست به کارهایی بزنند که تبعات آن خیلی سنگین و غیرقابل جبران باشد! اگر در مسابقهی لجبازی، شخصی یکدنده باشد و نخواهد به حالت عادی برگردد ، زندگی او روز به روز تلختر میشود. خانمی بر اثر لجبازی با شوهرش خانه را ترک و به اصطلاح قهر کرده و به خانهی پدرش رفته است، ولی شوهر یکدندهی او به هیچ قیمتی راضی نمیشود که بپذیرد اشتباه کرده است. خانم به هر دری که زده است، از تلفن، ریشسفید و غیره، شوهر میگوید: «هرکس رفته، با پای خودش برگردد.» این خانم که دو فرزند دارد، چه ضربهی مهلکی میخورد...!
البته آن یک نفر هم اشتباه میکند. برای چه کسی لجبازی میکنید؟ برای کسی که چهقدر او را دوستش داشتید! مگر او عوض شده است؟
در هر صورت عواقب لجبازی متوجه طرفین میباشد و از همه مهمتر، مبادا فرزند شما نیز یاد بگیرد و همان بلا را سر شما بیاورد که در این مورد هیچچیز نمیتوانید بگویید. مثلا نوجوانی که لجبازی میکند و دیگر درس نمیخواند و هر چه به او میگویید فایده ندارد ، در نتیجه سرنوشت او تغییر میکند. در حقیقت، خودتان به او آموزش دادهاید. به جامعه نگاه کنید... چه جوانهایی که اسیر لجبازی شدهاند و خودشان را بیچاره کردهاند! پس منطق، منطق و منطق!
دوستی خود را ابراز نمایید و به آینده موکول نکنید
تحسین و تشویق، بهترین ابزارهایی هستند که میتواند خستگی انسان را بکاهد. تحسین در همهجا هست؛ در نیروی نظامی، کلاس درس، اتاق بارزگانی و باید در منزل هم باشد. زن، شوهر خودش را تحسین کند و مرد هم با زبان از او تشکر عاطفی نماید. مواظب باشید دیگران آنقدر همسر شما را تحسین و تشویق نکنند که جای شما را بگیرند!
شما میتوانید با یک جملهی ساده و عادی او را خوشحال کنید! خیلی از خانمها میگویند: « وقتی همسر ما از راه میرسد، با جملهیی تحسینآمیز ، احساس نشاط را در او ایجاد میکنیم.» برخی مردان سالهای سال تلاش میکنند، اما دریغ از یک تحسین! این جملات را زنان بخوانند و خوب بیندیشند:
ستایش از همسرت را آنقدر به تعویق مینداز
که برگهای سپید بر ابروانش بنشیند ،
و یا سرود وداع را بخواند ،
زیرا در آن موقع هر چه قدر هم که فریاد بزنی
برای او اهمیتی نخواهد داشت.
او نخواهد فهمید که برایش چهقدر اشک ریختهای!
اگر تصور میکنی او لیاقت ستایش و تحسین را دارد،
حالا بهترین وقت است
زیرا وقتی مرد ،
دیگر نخواهد توانست سنگ قبرش را بخواند!1
شما آقایان حتی با شاخهیی گل هم که شده از همسرتان تشکر کنید. آنقدر این کار خوب و ارزشمند است که نمیتوان برایش حد و اندازه گذاشت، ولی توجه کنید که هدیهای ارزان با عواطف و سپاس، بهتر از هدیهی گران بیعاطفه است. این رفتار را کمکم به فرزندان خود منتقل کنید. البته وقتی فرزند شما نظارهگر رفتار شما باشد ، خود به خود این رفتار در او شکل میگیرد.
شما خانم ها هم بهتر است با روی خوش و حسن معاشرت و همچنین احترام گذاشتن به شوهرتان از او قدر دانی کنید.
اگر نیاز به غذا داریم، با یک شماره تلفن مشکلمان حل مى شود ، اگر نیاز به خوار و بار داریم یا مى خواهیم دکور منزل را عوض کنیم یا لوله ظرفشویى گرفته ،می توانیم همه ی این خدمات را به آسانی در منزل دریافت کنیم.
ما در عصر خریدهاى تلفنى و اینترنتى زندگى مى کنیم. کافى است پول کافى داشته باشیم و به شماره تلفن هایى که هر روز دم در خانه ها مى افتد یا کنار زنگ در چسبانده مى شود ، نگاهى بیندازیم. انگار ارائه دهندگان این قبیل خدمات ، بیش از همه در پى شکار نیازهاى جدید و تعریف بسته هاى خدماتى براى ارائه به شهروندان هستند.
نمونه ی این تلاش بى وقفه ، ارائه خدماتى جدید است. مثلاً استخدام همدم! روى یکى از همین کارت ها علاوه بر نظافت منزل، نظافت راه پله ، پرستار بچه ، پرستار سالمند و کلى خدمات باربط و بى ربط به هم - و آخر از همه این ها - نوشته شده است: «همدم! یعنى ما مى توانیم همدم استخدام کنیم تا به حرف هاى پدربزرگ یا مادربزرگ تنها در خانه گوش کند و خیال ما راحت شود که او دیگر تنها نیست!»
حرف زدن یک نیاز است، اغلب، شنیدن هم و شنیدن حرف هاى نسل هاى گذشته، علاوه بر نیاز، یک حق است، اما این که ذهن و دل غریبه اى را کرایه کنیم تا جاى ذهن و دل آشنا را بگیرد ، احقاق حق است ؟
گذشته از این که شرکت ارائه دهنده این خدمات مجوز دارد یا نه یا خدماتش استاندارد است و کارشناسى شده یا نه و باقى مسائل در این زمینه ، حالا ، اگر وقت و حوصله براى گوش دادن به حرف ها، درد دل ها و خاطره هاى پدربزرگ یا مادربزرگ را نداریم، نباید به هیچ وجه نگران باشیم یا - گاهى - غصه بخوریم. مى توانیم « همدم » هم استخدام کنیم!
در عصر حاضر اصل بر این است که ما کار کنیم و کار کنیم و کار کنیم تا با پول حاصل از آن، خدماتى را بخریم که به خاطر کار زیاد ، وقت رسیدگى به آنها را نداریم.
همدم، جاى ما به حاصل تجربه ی نسل گذشته ی ما گوش خواهد داد. جاى ما هم از آن بهره خواهد برد . تجربه نسل گذشته ما جز به صورت درد دل و خاطره و حرف، راه دیگرى براى انتقال به ما ندارد و ما این راه را مى بندیم، اما ارائه دهندگان خدمات، مسیرى فرعى پیش بینى کرده اند تا به نگرانى ما از شکسته شدن احتمالى این سد و عواقب آن خاتمه دهند. انگار در عصر حاضر اصل بر این است که ما کار کنیم و کار کنیم و کار کنیم تا با پول حاصل از آن، خدماتى را بخریم که به خاطر کار زیاد، وقت رسیدگى به آنها را نداریم. به این ترتیب بدنه بخش خدمات فربه تر مى شود و به گمان من، چنته ما از زندگى تهى تر . اولى خوب است اما نه به قیمت دومى. این طورى انگار زندگى، پشت سدى از روابط مجازی گم شده است .
گروهى از خانواده ها انگار با شتاب به سمتى در حرکتند که به خاطر کارشان، سرشان آنقدر شلوغ باشد که همه امور مربوط به اعضاى خانواده را به دست مربیان و پرستاران بسپارند و براى تأمین هزینه زندگى حاضرى شان، باز بر کارشان اضافه کنند و این چرخه مدام بچرخد ، بى هیچ رابطه اى بین نسل گذشته ، نسل امروز و نسل فردا و بى هیچ توجهى به فاصله هایى که زیر پوسته اى از رنگ و لعاب ظاهر زندگى ، هر روز بیشتر مى شود.
***
شازده کوچولو گفت: سلام
دکاندار گفت: سلام
این کاسب قرص مى فروخت براى رفع تشنگى. هفته اى یک بار یکى از آن قرص ها را مى خورند و دیگه تشنه نمى شوند.
شازده کوچولو پرسید: تو چرا از این قرص ها مى فروشى
دکاندار گفت: براى صرفه جویى زیاد در وقت. کارشناسان حساب کرده اند که با خوردن یکى از این قرص ها، ?? دقیقه وقت در هفته صرفه جویى مى شود.
- خب، آن ?? دقیقه را صرف چه مى کنند
- صرف هر کارى که بخواهند.
شازده کوچولو با خود گفت، من اگر ?? دقیقه وقت زیادى داشتم، خرامان خرامان به چشمه مى رفتم.
خانواده به عنوان یک کانون مهم از اهمیت ویژهی در دوران مختلف رشدی و به ویژه در دوران نوجوانی برخوردار است. نوع روابط موجود در خانواده ، شیوههای تربیتی والدین ، شرائط و امکانات مختلف اقتصادی ، فرهنگی و ... خانواده ، تمام ویژگیهای نوجوانی را تحتالشعاع قرار میدهد. بطوری که نوجوانهای مختلف ویژگیهای این دوران را بر اساس تفاوتهایی که از لحاظ خانوادگی با یکدیگر با شدتهای متفاوتی دارا هستند. شیوه سازگاری آنها ، با تغییرات حاصل از بلوغ در آنها متفاوت است و طول زمان نوجوانی و ورود به مرحله بزرگسالی در خانوادههای مختلف متفاوت است.
در خانوادههایی که شرائط مناسبی برای این دوران بحرانی مهیا میکنند، فرزندان با ایمنی بیشتری این دوران را میگذرانند. مشکلات نوجوانی کمتری را شاهد هستند و سریعتر از بقیه به پختگی و کمال فکری ، عاطفی و اجتماعی میرسند. در حالی که در خانوادههای نابسامان ، خانوادههای زیاد سختگیر و یا برعکس آسان گیر دشواریهای دوران بلوغ بیشتر بوده و اغلب رسیدن به یک هویت کامل فکری ، عاطفی و اجتماعی با تاخیر همراه است.
رابطه افقی والدین با نوجوانیکی از تدابیری که در جهت بهبود ارتباط با نوجوانان به خانوادهها توصیه میشود، تغییر چارچوب روابط در این دوره است. خانوادهها با کودکان رابطهای برقرار میکنند که مشتمل بر امر و نهیهاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه آن است که خانوادهها در موضع بالا و حاکمیت قرار گرفته و کودک در موقعیت کسی که دستورات مشخصی را دریافت میکند، واقع میشود و به عبارت دیگر رابطه خانه و کودک رابطهای است عمودی، یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال میشود.(انواع روشهای تربیتی کودکان).
چارچوب فوق در دوران بلوغ به هم میریزد و رابطه موجود به رابطه مطلوب که رابطهای افقی است، باید تغییر یابد. والدین به عوض اینکه از موضع بالا به پائین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی نوجوان خویش قرار میدهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطهای است بر اساس همدلی ، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوبترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب میشود. به عبارتی نوجوان به جای اینکه والدین را در موضعی بالاتر از خود و دست نیافتنی احساس کند، آنها را در کنار خود مییابد.
راهبردهای عملی در ارتباط والدین با نوجوان
1. ایجاد ارتباط مناسب :
برای ایجاد رابطهای مناسب بین والدین و کودک ایجاد فضای خانوادگی سالم کاملا ضروریست. پدر و مادر در ابتدا خود باید سلامت عاطفی ، شخصیتی و رفتاری داشته و از ارتباط مناسب منطقی با یکدیگر برخوردار باشند، شیوههای تربیتی مناسبی انتخاب کرده و برخوردها و رفتارهای خود را بر اساس یک شیوه تربیتی مشترک طرح ریزی کنند. وجود اختلاف بین والدین ، تعارض در شیوه تربیتی و ... فضای نامناسبی برای ایجاد ارتباط مفید بین والدین و نوجوان فراهم میسازد. ایجاد ارتباط مفید در بستری از آرامش و آسایش خانوادگی ، توانایی اعضا خانواده در حل مسائل به شیوه منطقی و ... میسر خواهد بود.
2. عدم ایجاد محدودیت و سخت گیری شدید و همچنین خودداری از سهل گیری و آزادگذاری :
در هر دو حالت ذکر شده ارتباط والدین و نوجوان از قاطعیت و استواری برخوردار نخواهد بود. در شیوه اول نوجوان به دنبال راه گریز از زیر سلطه والدین خواهد بود که در این صورت مجالی برای برقراری ارتباط وجود نخواهد داشت، چرا که فاصلهها به قدری به علت سخت گیری و محدودیت زیاد شده که دیگر مجالی برای پیوند نخواهد بود. در حالت دوم نیز والدین از اقتدار کافی برای نوجوان برخوردار نخواهند بود و در واقع احساس نیاز به برقراری ارتباط از طرف نوجوان احساس نخواهد شد. در حالی که چنین نیازی به صورت یک عامل درونی همچنان پا برجاست و خلاهای حاصل از آن دیر یا زود آشکار خواهد شد.
3. عدم اعمال اجبار در پذیرش تفکرات والدین :
زمانی که والدین سعی میکنند فرزندان نوجوان خود را با ملاکها و معیارهای شخصی خود که در اغلب موارد برگرفته از شرائط تربیتی شخص خودشان و خواستهها و تمایلات دوران نوجوانیشان است، موافق کنند، با حالت عناد و سرکشی نوجوان مواجه خواهند شد. همچنین مواردی تفاهم و همدلی بین والدین و نوجوان را مخدوش خواهد ساخت و نوجوان فاصله عمیقی را بین خواستههای خود و والدین احساس خواهد کرد.
4. ناتوانی والدین در کنترل هیجانات خود :
اعمال شیوههای تربیتی گاه مستلزم قاطعیت و تحکم است. در صورتی که این شیوهها در شرائطی مناسب اعمال شوند، نتایج مفیدی را به بار خواهند آورد. اما در صورتی که هدف از اعمال آنها تخلیه هیجانات خود والدین باشد، آثار مخربی در روابط نوجوان با والدین خواهند داشت. هدف از اعمال شیوههای احیانا تنبیهی نباید تخلیه هیجان پرخاشگری والدین باشد.
5. توجه به ارزشها ، استعدادها و تواناییهای نوجوان :
توجه به ویژگیهای مثبت و مفید نوجوان و ارزش و بها دادن به آنها بسیاری از نیازهای روحی نوجوان را ارضا میکند و در احساس تشخص و هویت کامل میآفریند. افراد و به ویژه نوجوانان بسیار تحت تاثیر توجه مثبت اطرافیان و به ویژه والدین خود قرار میگیرند.
6. خودداری از نظارتهای بازپرس گونه :
به جای چنین روشهایی که اغلب سبب سلب اعتماد نوجوان نسبت به والدین میشود، با نظارت از راه دور و به صورت غیر مستقیم میتوان جهت گیری رفتارهای نوجوان را در نظر داشت و در صورت بروز مشکل او را راهنمایی کرد. در غیر این صورت نظارتهای شدید و کنترلهای مستمر نتایج سودمندی نخواهد داشت.
7. خودداری از انتقادهای ویرانگر و مخرب
8. خودداری از غرور و خودخواهی والدین و تاکید زیاد بر مساله سن
9. ایجاد فرصتهای مناسب برای درددل نوجوانان
10. آشنائی با روابط دوستانه نوجوان به صورت برقراری ارتباطات خانوادگی