اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

عشق آبی

 در اینجا تعدادی روش مفید را برای تقویت و بهبود روابط میان همسران پیشنهاد می شود. البته باید دانست که حتماً نباید همه آنهارا با هم و در یک زمان بکار برد.  شما می توانید با توجه به ویژگیهای خود و همسرتان موارد مناسب را انتخاب کرده و در مواقع لزوم بکار برید:

 1ـ تحسین کنید:  رفتارهای مثبت همسرتان را تحسین کنید و او را به انجام هر چه بیشتر آن رفتارها ترغیب نمایید. به او بگویید که چقدر به وجودش افتخار می کنید و دوست دارید همواره در کنارش باشید.

 2ـ سخنش را قطع نکنید: وقتی همسرتان در حال صحبت کردن با شماست، به هیچ وجه حرفش را قطع نکنید. صبر کنید تا کاملاً حرفش تمام شود و بعد نظر خود را بیان کنید.

 3ـ او را اسیر نکنید: همسر خود را با انواع و اقسام خواسته ها و دستوراتتان برده و اسیر خود نسازید. وقتی کاری از او می خواهید خودتان هم در عوض کاری برایش انجام دهید. دقت کنید که این کار حتماً نباید مسئله مهمی باشد. شما هم می توانید با انجام کارهای کوچک و به ظاهر کم اهمیت و حرفهایی محبت آمیز او را شاد کنید و خستگی را از تنش بیرون آورید.

سعی کنید در روز حداقل یک کار که سبب رضایت او می باشد انجام دهید.

 4ـ علاقه او را در نظر بگیرید: خیلی از مواقع ما با حرفها و حرکاتمان همسرمان را نسبت به خود عصبانی و ناراحت می کنیم. سعی کنید تا حد امکان از کارها و رفتارهایی که سبب دلزدگی و ناراحتی همسرتان می شود بپرهیزید. حتماً اگر به آن کارها علاقه دارید به خاطر همسر و زندگی مشترکتان آنها را کنار بگذارید.

 5 ـ مباحثه کنید:  برای ایجاد صمیمیت بیشتر سعی کنید با هم کتابی انتخاب کنید و آن را به نوبت بخوانید. سپس در مورد آن با هم بحث و گفتگو نمایید. اگر اهل کتاب نیستید، می توانید به جای آن با هم فیلمی را تماشا کنید و بعد درباره اش حرف بزنید.

 6 ـ از محاسن یکدیگر بگویید: در مورد روزهای اول آشناییتان و ویژگیهایی که سبب شد نسبت به هم علاقه مند شوید گفتگو نمایید. ولی دقت کنید که اگر ویژگیهای خوب ظاهر خود را پس از گذشت سالها از دست داده اید بهتر است در مورد آنها حرفی نزنید. چرا که هدف ما صحبت در مورد ویژگیهای ظاهری و فیزیکی نمی باشد. به جای آن سعی کنید آزادانه و صادقانه در مورد ویژگیهای مثبت روحی و شخصیتی یکدیگر گفتگو نمایید.

7 ـ زمانی را با هم بگذرانید: زمانی در روز یا در هفته را فقط به خودتان دو نفر اختصاص دهید. مثلاً یک بعدازظهر با هم به پارکی بروید که هیچ کس حتی فرزندانتان نتوانند مزاحمتان شوند و سعی کنید از این با هم بودن لذت ببرید.

 8 ـ احترام بگذارید: هیچ وقت احترام گذاردن نسبت به یکدیگر را فراموش نکنید. (احترام به افکار، عقاید و دیدگاههای همسرتان باعث می شود او نیز چنین احساساتی را نسبت به شما پیدا کند ).

9- انتقاد نکنید: البته راهنمایی و گوشزد کردن ایرادات طرف مقابل با انتقادات بی جا فرق می کند. انتقاد مستقیم اغلب سبب رنجیدگی خاطر طرف مقابل می شود، بهتر است نکات مورد نظرمان را در لفافه و به صورتی کاملاً غیر مستقیم به همسرمان بگوییم . چرا که شرط اول زندگی مشترک پذیرفتن بدون قید و شرط یکدیگر است.

10-  نسبت به هم اعتماد داشته باشید:  در غیر این صورت عشق و علاقه واقعی میانتان شکل نخواهد گرفت.

 

پس از گذشت چند سال در زندگی های زناشویی افراد دچار نوعی روزمرگیمی شوند. در چنین حالاتی فرد مثل یک قطار مسیری را دائم طی می کند و دیگر هیچ چیز این مسیر برایش تازگی و جذابیت ندارد. متأسفانه با بروز چنین احساساتی افراد اغلب حس می کنند که دیگر چیز تازه ای برای هم ندارند و به بن بست رسیده اند. ولی باید دانست که در این مواقع فقط زندگی زناشویی به نوعی به خواب رفته است و تنها کاری که باید بکنید این است که بیدارش کنید. هر صبح پس از برخواستن از خواب کمی فکر کنید و بیاندیشید که چه کاری می توانید بکنید تا همسرتان زندگی بهتری داشته باشد. سعی کنید در روز حداقل یک کار که سبب رضایت او می باشد انجام دهید. رفته رفته این کار به نوعی عادت تبدیل می شود و به این ترتیب همواره همسر شما جزء اولین مسائلی می شود که ذهنتان را به خود مشغول می سازد.

در زندگی صبر را پیشه خود سازید و کوچکترین بهانه ای را برای دعوا قرار ندهید.

متأسفانه امروزه کانونهای خانوادگی زیادی فقط و فقط به دلیل همین مسئله عادی شدن روابط و رسیدن به نوعی روزمرگی از هم پاشیده می شوند. زن و شوهر باید قدر زندگی زناشویی خود را بدانند. باید توجه کنید که زندگی قرار نیست همیشه بر وفق مراد شما باشد. روزهای خوب و بد همیشه وجود دارند و این حقیقت زندگی است. سعی کنید همراه با هم روزهای سخت زندگی را تحمل کنید و همچون روزهای شیرین، در سختیها نیز با هم باشید. به خاطر داشته باشید که شما ازدواج کرده اید که یک تن شوید و همه چیزتان با هم مشترک شود. نه اینکه تبدیل به رقبایی شوید که همواره در حال حسادت و نیش و کنایه زدن به یکدیگر می باشند. همانطور که از همسرتان توقع دارید بعضی از کارها را بکند یا نکند به او نیز اجازه دهید همین توقع را از شما داشته باشد. ولی توقعات بی جا از همسرتان نداشته باشید. زن و شوهر حتی می توانند در میان جمع بدون بیان کلمه ای با اشاره و طرز نگاه یکدیگر را تشویق و حمایت کنند و به این ترتیب به او بفهمانند که علیرغم تمام مشکلات و اختلافات او را دوست می دارند و درکش می کنند. همیشه و تحت هر شرایطی برای کمک به همسرتان آماده باشید. مگر قرار نیست شما بهترین دوست او باشید؟ پس توجه به او ونیازهایش و درک شرایط او را در اولویت کارهای خود قرار دهید

معنویت

مطابق آرای جاری در روان شناسی معاصر، به نظر می رسد واژه معنویت کلمه ای است مثل عشق که برای بسیاری از مردم اهمیت به سزایی دارد ، ولی مشخص کردن مفهوم آن بسیار دشوار است و بسیاری معتقدند که معنویت فراتر از کلمات است.

معنای لغوی:

معنویت در فرهنگ لغت فارسی یعنی ، « آن چه منسوب به معنی ، باطنی و حقیقی است ». یا به عبارتی ، معنویت ، مجموعه جنبه های فکری ، اخلاقی ، فرهنگی و عاطفی انسان یا محصولات فکری او بوده و نیز به معنای غیر مادی آورده می شود.

معادل های معنویت در فرهنگ لغات انگلیسی عبارت است از: spirituality ، intellectuality ، ideality ، abstract ، condition . به نظر می رسد کلمه spirituality معادل مناسبی برای معنویت باشد که معنای آن عبارت است از:

« حالت یا کیفیت مرتبط بودن به جوهرهای معنوی ». و نیز « دل بستگی به چیزهای معنوی ». همچنین، معنویت یعنی،

• آن چه مربوط به روح است (ماهیت روح نه ماده).

• آن چه مربوط به دین و یا موضوعات مقدس است.

• آن چه مربوط به احساسات اخلاقی یا حالات روح است به گونه ای که از افعال بیرونی متمایز می شود.

• تحت تأثیر بودن یا کنترل شدن توسط روح الهی.

• آن چه مربوط و یا برخواسته از موهبت های عقلانی و ماورای ذهن است.

در این جا لازم است وجه تمایز معنویت از دین و دین داری مشخص شود. دین در فرهنگ لغات فارسی، « ملت، مذهب ، کیش ، آیین ، ورع ، طاعت ، حساب ، پاداش ، جزا ، مکافات » معنا می دهد.

معادل های دین داری در فرهنگ لغات انگلیسی عبارت است از: religiosity، piety ، religiousness . در فرهنگ لغات انگلیسی در برابر واژه religion آورده است: « باور در وجود خدا یا خدایان، که جهان را آفریده و به انسان ماهیتی معنوی داده است که پس از مرگ جسم به زیستن ادامه می دهد».

 

مطابق آرای جاری در روان شناسی معاصر، به نظر می رسد واژه معنویت کلمه ای است مثل عشق که برای بسیاری از مردم اهمیت به سزایی دارد ، ولی مشخص کردن مفهوم آن بسیار دشوار است و بسیاری معتقدند که معنویت فراتر از کلمات است. در حقیقت چنین به نظر می رسد که کلمات قادر به تشریح معنویت نیستند و کلام از سخن گفتن درباره معنویت قاصر است. 

 

معنویت از منظر منابع مختلف در روان شناسی یعنی:

 چیزی بزرگ تر از خود را در درون خود حس کردن. بازشناسی معنایی در وجود (هستی) که این معنا درک پیرامون را تعالی می بخشد. باور به معنایی متعال در هستی.

معنا و هدف را حس کردن، خود و بزرگ تر از خود را حس کردن، و  اعمالی مؤید این هویت و این رابطه انجام دادن.

تجربه درونی و تجلّی بیرونی روح خود به صورت فرایندی یگانه که منعکس کنند:

 (1) ایمان به خدا یا یک وجود برتر.

 (2) رابطه با خود ، دیگران ، طبیعت ، یا خدا

 (3) یکپارچگی همه ابعاد آدمی است، و با دو بیانگر تجربی سنجیده می شود: نیایش ( بیانگر رابطه با خدا ) و قائل بودن به معنایی در زندگی ( بیانگر برایند معنویت ).

 تعلق خاطر به یک معنا و تحقق آن از راه برقراری روابط اخلاقی با افراد ، خانواده ، اجتماع محلی ، فرهنگ ، و دین. معنوی بودن الزاماً متدین بودن نیست. دادن پاسخهای صمیمانه به عمیق ترین پرسش هایی است که نفس وجود آدمی برایش طرح می کند.

همان طور که ملاحظه می شود ، واژه « معنوی بودن » و « معنویت »، به صورت های مختلف ارایه شده است. برخی در تعریف، همه اشکال خود آگاهی را تا تمام حالات آگاهی که دارای ارزش هایی ورای حد متوسط هستند ، آورده اند. بعضی ها رشد شخصی را به عنوان معنویت درونی قلمداد می کنند . گروهی از نویسندگان و پژوهش گران نیز به کنکاش در باره ی مفهوم معنویت و تجربه های معنوی و عرفانی پرداخته اند.

 

شاید بتوان معنویت را از دیدگاه انسان گرایی و پدیدار شناختی این گونه تعریف کرد:

معنویت از واژه لاتین spiritus به معنای نقش زندگی یا « روشی برای بودن » و « تجربه کردن است » که با آگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی به وجود می آید و ارزش های قابل تشخیص ، آن را معین می سازد. این ارزش ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوط هستند ، و به هر چیزی که افراد به عنوان غایی قلمداد می کنند ، اطلاق می شوند

مولای من

مولای من!‌ در تمام ایام زندگی ام سایة‌ مهر تو بر سر من مستدام بود، این سایة خوب را تا آن سوی مرگ نیز گسترده بدار!

 

خدای من! چگونه می توانم گمان کنم که پس از مرگ، تو روی گردانی و چهرة دگرگون کنی؟ در حالی که در تمام طول حیات، جز زیبایی و خوبی و لطافت از تو ندیده‌ام.

 

خدای من! کار مرا آنچنان که شایستة توست عهده دار شو و به من با نگاه بخشش و کرم نظر کن، بر این بنده که پرده‌های سیاه جهل،‌اطرافش را فرا گرفته است.

 

معبود من! تو در دنیا بر بدی‌های من پرده افکنده‌ای، من در آخرت به این پرده نیازمندترم. تو در میان بندگان خوب خودت مرا رسوا نکرده‌ای،‌ در مقابل شاهدان قیامت رسوایم نکن!!

 

خدای من! جود تو توقع مرا افزوده است. بخشش ات به آتش آرزوی من دامن زده است و عفو تو بی تردید برتر از کردار من است.

 

محبوب من! به دیدارت شادمانم گردان،‌ چشم مرا به جمالت روشن کن آن زمان که در میان بندگانت به قضاوت می‌نشینی.

 

معبود من! اعتذار من به درگاه تو اعتذار کسی است که از قبول پوزش خویش، بی نیازی نمی‌کند. پس عذر مراد بپذیر این بخشنده‌ترین کسی که شرمساران و روسیاهان و رحمت طلبان به درگاه او پناه می‌برند و به دامن او می‌آویزند.

 

خدای من! رد مکن این عرض نیاز مرا و کور مگردان این شوق و رغبت مرا و مشکن ساقة امید و آرزوی مرا.

 

معبود من! تو اگر می‌خواستی که خوارم کنی، دست به هدایتم نمی زدی، تو اگر رسوایی مرا می‌خواستی، اینقدر با من مدارا نمی‌کردی.

 

معبودم!‌ من گمان نمی‌کنم، تو مرا در حاجتی که عمری بر سر آن نهاده‌ام و در طلبش به درگاه تو نالیده‌ام رد کنی.

 

خدای من! حمد هماره تو را سزاست و ستایش همیشه زیبندة توست تا ابدی که بینهایست است. افزون باد این حمد و ستایش که همیشه افزون خواهد شد و کاستی‌ و فنا نخواهد پذیرفت، آنچنان که تو بپسندی و خشنود باشی.