اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

تأثیرات طلاق در فرزندان

مسئله طلاق را میتوان بحرانی پنداشت که آمارش‌ نه‌ تنها در مملکت‌ ما، بلکه‌ در تمام‌ جهان‌ رو به‌ افزایش‌ است‌. مشکلاتی‌ از قبیل‌ فقر، عدم‌ درک‌ متقابل‌، دخالت‌ خانواده‌، اعتیاد، ازدواج‌ مجدد و غیره‌ عواملی‌ هستند که‌ این‌ آمار را بالا می ‌برند و کافی‌ است‌ که‌ در این‌ میان‌ یک‌ راهنمای‌ درست‌ و منطقی‌ وجود نداشته‌ باشد. به‌ امید روزی‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ شاهد چنین‌ اتفاقات‌ تلخی‌ نباشیم‌.
تأثیرات طلاق در فرزندان را می توان به ترتیب زیر طبقه بندی کرد:
ـ ایجاد زمینه های وسواس در دختران و پسران:
( وسواس تکرار بدون اراده و افراطی اعمال و کارهای روزمره است )
ـ بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان: در این نوع بیماری اجتماعی، فرد فاقد احساس لذت یا درک کمتری از زندگی روزمره است، بی اشتهایی بر او چیره شده و خستگی به طور مداوم در ارگانیسم بدن وی مشاهده می شود.
ـ به وجود آوردن زمینه های اضطراب: در نوجوانان حالتی شبیه به احساس ترس، نگرانی و تشویش به وجود می آید. در این بیماری علائم بیم از آینده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستی مبانی خانواده از تفکر در مورد برنامه ریزی مدون برای حرکت های دسته جمعی و گروهی وحشت دارد.
ـ ایجاد روحیه پرخاشگری و عصیان در نوجوانان: نتیجه محرومیت های مداوم از مهر و محبت پدری است. در این نوع بیماری چون نوجوان امکان مذاکره حضوری و مستقیم و متقابل با پدر و مادر خود را نمی یابد و از طرفی سؤال های خود را بی جواب می بیند، روحیه عصیان و پرخاشگری در او به وجود می آید. رفتارهای پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجوانانی که خانواده های آنان از همدیگر جدا شده اند کاملاً مشهود است.
ـ بی قراری: این بیماری با شدت و ضعف در نوجوانان خانواده هایی که شاهد جدایی پدر و مادر خود بوده اند مشاهده می شود. حالتی که فرد در مقابل هرگونه عاملی تحریک پذیر است یعنی حتی در مقابل محرک های ضعیف عکس العمل شدید نشان می دهد.
ـ حسادت سوءظن و سماجت، در نوجوانان خانواده هایی که والدین آنها از هم جدا شده اند این حساسیت ها دیده شده است. این گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسیت بیشتر و زیاده از حد نشان می دهند.
طلاق در بسیاری از موارد و مواقع ضروری است و زوجین ناگزیر به قبول این امر هستند. ولی در اغلب موارد جدایی ها در نتیجه توقعات بیجای احساسی، اقتصادی و عاطفی زوجین از همدیگر، سوءظن و بدبینی بی مورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگی، حسادت بیش از حد زن و شوهر، پرخاشگری و تندخویی زن یا مرد و غرور و خودخواهی بی مورد صورت می گیرد.
بدیهی است درگیری های خانوادگی و مشاجره های پدر و مادر در حضور فرزندان، تأثیرات روحی شدیدی بر کودکان و نوجوانان ناظر بر صحنه می گذارند و در رفتارهای پرخاشگرانه کودکان و نوجوانان اثر مزمن بر جای خواهد گذاشت. به طور کلی کودکان و نوجوانان مرگ پدر و مادر خود را راحت تر از طلاق آنان پذیرا هستند، در فوت پدر و مادر پیوندهای عاطفی، شخصیتی و احساسی و رشته های ارتباط روانی گسسته نمی شود یا کمتر سست می شود و افسردگی و ملال، کوتاه مدت و زودگذر است. در حالی که آثار طویل المدت طلاق در پسران و دختران بیشتر است و مشکلات ناسازگاری در تشکیل خانواده را به وجود می آورد.
آنچه از پژوهش ها در امر طلاق برمی آید این است که دختران خانواده های تک سرپرست یعنی آنها که فقط با پدر یا مادر به سر می برند در معرض عوارض نامطلوبی چون انحرافات ازدواج زودرس، فرار از خانه و ترک تحصیل قراردارند. این امر در مورد گروه های اجتماعی و طبقاتی نیز صدق می کند.
البته وقتی پای نامادری و ناپدری به میان می آید تحول و پیچیدگی خاصی در زندگی کودکان و نوجوانان به وجود می آید.
آشنایی کودک و نوجوان با بستگان جدید، خواهرها، برادرها، دایی ها و عموهای نانتی گرچه گستره ای از دنیای تازه و متفاوت به وجود می آورد ولی اغلب فرزندان در جوار ناپدری و نامادری احساس خوشبختی و شادمانی نمی کنند. گرچه ممکن است زن یا شوهر با همسر جدید خود کاملاً خوشبخت باشد.

در ایران بیشتر بچه های فراری و نوجوانان ساکن در کانون اصلاح و تربیت را قربانیان طلاق تشکیل می دهند . بچه هایی که فقط با پدر یا مادر خود زندگی می کنند، اغلب دستخوش اختلالات عاطفی و روانی می شوند. اکثر قربانیان طلاق که همان کودکان و نوجوانان هستند به مادران خود بیشتر نزدیک هستند تا پدر، زیرا پدر جدا شده از مادر با بچه های خود بیشتر مثل یک خویشاوند رفتار می کند تا فرزند حال آنکه مادر هرگز از کودکش فاصله نمی گیرد و مهر و محبت و احساس مادری را زیر پا نمی گذارد. به قول یک جامعه شناس «هر طلاق مرگ تمدن کوچک خانواده است» اجبار و الزام به طلاق را در موارد و شرایط خاصی از زندگی مشترک باید پذیرا بود. براساس قوانین اجتماع احترام به آزادی های فردی ضرورتی اجتناب ناپذیر است ولی قبل از هر جدایی به میوه های نارس درخت زندگی بیندیشیم، نگذاریم ناهنجاری های جامعه آنها را مسموم کند. تعجیل در داشتن فرزند در سال های خطر زندگی مشترک (سال های اول و دوم اصولاً سال های خطر برای زوج های جوان به شمار می رود) که ظاهراً برای تحکیم مبانی خانواده انجام می پذیرد کاری است که باید با تعمق صورت بگیرد زیرا در صورتی که به علل مختلف یاد شده بین زوجین جدایی روی دهد نخستین قربانیان، فرزندانی خواهند بود که از نفاق و تفرقه زوجین به جای مانده اند. پس بیاییم عاقلانه بیندیشیم تا:
ـ ازدواج با بصیرت و بررسی صورت پذیرد.
ـ گروه های شغلی و طبقاتی مدنظر دختر، پسر و خانواده های آنان قرار گیرد.
ـ صداقت در گفتار ملاک باشد و از هرگونه دروغ مصلحتی برای ایجاد زمینه های وصلت جلوگیری شود.
ـ ملاک گزینش همسر، ایمان، تدین، صفا و همدلی باشد.
ـ شناخت کافی از خصوصیات اخلاقی، روحی و خانوادگی زوجین حاصل شود.
ـ سادگی، بی پیرایگی، قناعت، صبوری و محبت ستون های زندگی مشترک و زناشویی را تشکیل دهد.
ـ در این صورت جغد طلاق بر بام زندگی ها نخواهد نشست و باد خزان در بوستان های زندگی وزیدن نخواهد گرفت.
بهتر است برای ساماندهی به وضعیت زندگی کودکان و نوجوانان تک سرپرست که ناگزیرند زیر نظر پدر یا مادر خود زندگی کنند «واحد مددکاران ویژه طلاق» تشکیل شود تا قبل از صدور حکم پدران و مادران را در اعمال و رفتاری که باید بعد از طلاق با فرزندان خود داشته باشند توجیه کنند. به پدران و مادران باید آموزش داده شود که از بدگویی و بازگویی عیوب و نقایص یکدیگر پیش فرزندان خود (بعد از اجرای حکم طلاق) احتراز نموده و مظلوم نمایی نکنند، چون فرزند باید واقعیت جدایی پدر و مادر را به عنوان یک الزام و ضرورت زندگی پذیرا باشد و جایگاه حرمت متقابل پدر و مادر را حفظ کند.
تداوم ارتباط و تماس مددکاران ویژه طلاق با خانواده فرزندان تک سرپرست برای بررسی و حل مشکلات روانی ـ اجتماعی در سال های بعد از طلاق ضرورت دیگری است که از معضلات و نارسایی های احتمالی کودکان و نوجوانان جلوگیری می کند. بدیهی است گروه مددکاران ویژه طلاق باید دوره های کوتاه مدت روان شناسی کودک، روان شناسی خانواده و روان شناسی اجتماعی را بگذرانند و با مسائل بزهکاری و ناهنجاری های کودکان و نوجوانان آشنا شوند.

قبل از طلاق به این توصیه ها توجه کنید
طلاق ، سرنوشتی ابهام آمیز برای کودکان
طلاق؛ رهایی یا نابسامانی

حق طلاق با کیست؟
بچه هایی که فقط با پدر یا مادر خود زندگی می کنند، اغلب دستخوش اختلالات عاطفی و روانی می شوند. اکثر قربانیان طلاق که همان کودکان و نوجوانان هستند به مادران خود بیشتر نزدیک هستند تا پدر، زیرا پدر جدا شده از مادر با بچه های خود بیشتر مثل یک خویشاوند رفتار می کند تا فرزند حال آنکه مادر هرگز از کودکش فاصله نمی گیرد و مهر و محبت و احساس مادری را زیر پا نمی گذارد.

ریش

تراشیدن ریش از نظر دین اسلام جایز نمیباشد و مقدار مجاز تا حدی میباشد که وقتی عرف مردم به صورت نگاه میکنند بگویند فلان شخص ریش دارد و در تراشیدن ریش فرقی بین تراشیدن ریش با ماشین یا تیغ نیست.
دکتر ((فینکور جرج)) میگوید : برای ریش منافع بسیاری است مانند نگه داری دهان، مانع شدن از رطوبت اضافی دهان، سلامتی دندان و غده های لعابی.
نویسنده کتاب تراش ریش از نظر بهداشت مینویسد : تغییر قیافه و رنگ، پیدایش بعضی از امراض دهان و گلو، چایشهای صورت و گلو، جوشهای مخصوصی که در اطراف گلو پیدا میشود، گاهی درد دندانهای بسیار سخت و ناگوار و بعضی از زکام ها، طبق کشفیات علم روز بسیاری از اوقات در اثر تزاشیدن ریش پیدا میشود.
نویسنده کتاب تاریخ آمریکا ((سجعان ماریونی)) در کتابش راجع به منافع موی ریش و زیان تراش آن نوشته است که بعضی از مردم ریش داشتن را نمی پسندند و غافلند که داشتن ریش نافعتر است مخصوصا پزشک حاذق مشهور ویکتور ژورژ عقیده اش این است که ریش فوائد بسیاری دارد و مسلم است که ریش داشتن دهان را از دردهای چندی که متوجه دهان و اطراف آن است محافظت می نماید و هم از رطوبات زائدی که متوجه به جوانب دهان است جلوگیری میکند و پزشکان دیگر هم نقل کرده اند وقتی در فصل زمستان ریش تمام کارکنان راه آهن را تراشیدند پس از تراشیدن، اغلب آنها مبتلا به درد و آماس و ورمهای سختی شدند مخصوصا در غده هایی که چشمه های لعابی گلو و دهان است این دردها پدید می آید و نیز گفته اند که پزشک دیگری کسانی را که مبتلا به درد زکام شده بودند با امر کردن به گذاشتن ریش بیماری آنها را درمان کرد و لذا همه از شر این بیماری خلاص شدند.
یکی دیگر از منافع ریش که پزشکان به آن اعتراف کرده اند این است که در طولانی مدت پوست کسانی که ریش خود را نمیتراشند شاداب تر و سالم تر میماند چرا که امروزه ثابت شده است که موها دارای روزنه بسیار ریزی میباشند که هوا از آنها رد و بدل میشود و اکسیژن را به زیر پوست میرسانند و به همین جهت پوست کسانی که ریش میگذارند شاداب تر میماند و در طولانی مدت شاداب تر میماند.
تشکیل انجمنهایی در دنیا در جهت منافع ریش
منافع ریش و زیانهای ریش تراشی برای بسیاری از اطبا پوشیده نیست به گونه ای که هر سال از گوشه و کنار دنیا مقالاتی در این رابطه منتشر میشود از جمله در سال 1911 میلادی به علت شیوع ریش تراشی در کشورهای خارجی و کل دنیا و به دلیل کشف مضرات ریش تراشی عده ای از اطبا و دانشمندان اروپا انجمنی برای مبارزه ریش تراشی در انگلستان تشکیل داده و برای حفظ بهداشت عمومی و جلوگیری از این عمل نشریاتی منتشر نمودند.

بداخلاق و عصبانی

توصیه به خوش‌اخلاق بودن و حفظ آرامش، از این ‌پس، فقط یک توصیه اخلاقی یا سفارشی درجهت ارتقای سلامت روان نیست، توصیه‌ای برای حفظ سلامت جسم هم هست.

اگر دل را به دریا زده‌اید و از خرد و خاکشیر کردن اعصابتان با کوچکترین بوق و بهانه‌ای، نمی‌ ترسید، لااقل از خطر مرگ بترسید که محققان به تازگی سرنخ‌هایی از آن را نیز یافته‌اند.

آنها می‌ گویند در افراد بداخلاق و عصبانی، میزان برخی از آنتی‌ اکسیدان‌های خون کمتر از سایرین است و همین می ‌تواند زمینه را برای ابتلای بیشتر آنها به بیماری‌های قلبی فراهم کند.

آنتی ‌اکسیدان‌ها، گروهی از مواد هستند که کار آنها مبارزه با محصولات خطرناک سوخت ‌و ساز بدن است.

آنتی ‌اکسیدان‌ها که می ‌توان برخی ویتامین‌ها را نیز به نوعی در بین آنها جای داد، کار پاک کردن و تجزیه این محصولات خطرناک را، موسوم به رادیکال‌های آزاد، انجام می ‌دهند.

تا کنون نقش برخی عوامل در کم شدن میزان طبیعی آنتی ‌اکسیدان‌های بدن، شناخته شده بود، عواملی مانند آلودگی هوا، سیگار و تغذیه نامناسب. اما این اولین بار است که نقش یک عامل روانی، روی میزان این مواد در بدن، بررسی می ‌شود و نتیجه هم، مثبت از آب درآمده است.

به گزارش رویترز، در بررسی این محققان، بیش از 3 هزار و 500 مرد و زن 18 تا 30 ساله، از لحاظ عوامل خطر بیماری‌های قلبی ارزیابی شدند که نتایج حاضر، بخشی از این ارزیابی است.

محققان ابتدا سطوح برخی آنتی ‌اکسیدان‌ها، از قبیل کارتنوئید (پیش‌ ساز ویتامینA)، توکوفرول (ویتامین E) و نیز لیکوپن را در این افراد اندازه گرفتند. سپس در مرحله بعدی، از طریق یک پرسشنامه روان ‌شناسی، میزان عصبانیت آنها را در زندگی روزمره، بررسی کردند. این بررسی‌ها، به مدت بیش از 7 سال بعد، ادامه پیدا کرد.

نتیجه این شد که فقط میزان انواع کارتنوئیدهای خون، با میزان عصبانیت افراد رابطه معنی ‌داری داشت.

بنابراین می ‌توان گفت این مطالعه، به ‌عنوان اولین قدم در بررسی اثر رفتار و وضعیت روانی فرد، در سلامت جسمی‌اش، توانسته به نتایج کوچک، اما قابل ‌ملاحظه‌ای دست پیدا کند.


البته خود این محققان، به محدودیت‌های طرحشان اشاره می ‌کنند. درست است که مطالعات پیشین نشان داده بود که میزان ابتلای افراد پرخاشگر یا اصطلاحاً عصبانی، به بیماری‌های قلبی بیشتر و مرگ ومیر آنها نیز در اثر این بیماری‌ها بیشتر است، اما متغیرهای دیگری نیز هستند که ممکن است در این میان تأثیر داشته باشند و شاید نتوان این موضوع را صد در صد به رابطه بین رفتارهای عصبی و کاهش آنتی ‌اکسیدان‌ها ربط داد.

همه می ‌دانیم که افراد عصبی، بیشتر از بقیه ممکن است سیگار بکشند، کمتر به تغذیه ‌شان توجه دارند و احتمال الکلی شدن آنها، حداقل در جوامع غربی، بیشتر است. همه این عوامل، می ‌توانند برای بروز بیشتر بیماری‌های قلبی در آنها کافی باشد، چه میزان آنتی ‌اکسیدان‌های خون‌شان کمتر باشد و چه نه.

این نتایج که در شماره اول ژانویه 2008 نشریه "اپیدمیولوژی آمریکا" منتشر شده، شاید یک بهانه دست ما بدهد که از این به بعد برای کنترل خشم و عصبانیت مان، بیشتر تلاش کنیم.

به این ترتیب هم به سلامت روان‌ خود و اطرافیان‌مان کمک کرده‌ایم و هم به سلامت جسم‌مان