اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

سنت الهی

 

این سنت الهی در نسل آدم و حوا تداوم دارد و همواره مرد در جست و جوی همسر (جفت) خود است و هیچ پیشرفت علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جایگزین این نیاز فطری او نیست. یک زن نیز همواره به دنبال همسر (جفت) خود است و همیشه منتظر است که عاشقی از راه برسد و آن نیاز مطلوب و معشوق بودن او را ارضاء کند.

 

پس از خلقت آدم ابوالبشر علیه السلام، خدای حکیم، برای خلیفه خود زوجی خلق کرد، و آنگاه به او امر کرد: آدم تو و همسرت در بهشت ساکن شوید (یا آدمُ اسکُن انت و زوجک الجنة) خلیفه ی خود را با همسرش حضرت حوا به کمال و آرامش رسانید.

 

این سنت الهی در نسل آدم و حوا تداوم دارد و همواره مرد در جست و جوی همسر (جفت) خود است و هیچ پیشرفت علمی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جایگزین این نیاز فطری او نیست. یک زن نیز همواره به دنبال همسر (جفت) خود است و همیشه منتظر است که عاشقی از راه برسد و آن نیاز مطلوب و معشوق بودن او را ارضاء کند ، تا او هم با دستان پرعاطفه و محبت خود موجبات آرامش و شخصیت طلبی او را فراهم آورد. همسرخواهی یک نیاز فطری انسان، از این رو در تمام ادوار تاریخ بشریت و تمام جوامع بشری ، ازدواج یک زن و مرد ، یک امر مقدس و مبارک به شما می آید ، برای این پیوند جدید جشن می گیرند و شادی می کنند.

 

در آیه 21 سوره ی روم ظرایف و لطایفی نهفته است، در این نوشتار قصد بر این است که با لطف خدای حکیم آن ها را برشماریم و در حد بضاعت ناچیز خود و با کمک از آیات و احادیث معصومین علیهم السلام تا حدودی کلام نورانی الهی را بشکافیم اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم و اکرمنا بنور الفهم (خدایا ما از تارکی های وهم و خیال خارج بگردان  به نور فهم ما را اکرام نما)

 

ظرایف و لطایف آیه عبارت اند از:

1- خلقت زوج (جفت) آیت و نشانه ی الهی است (من آیاته)

2- خلقت زوج به نفع آن ها است (لکم)

3- زوج (جفت) از جنس خودمان خلق کرده است (من انفسکم)

4- زوج (جفت) مکمل یکدیگرند (ازواجاً)

5- علت خلقت زوج کسب آرامش و سکون در کنار یکدیگر است (لستکنوا الیها)

6- خدای حکیم مودّت (محبت توأم با عمل) و رحمت (رأفت و دلسوزی توأم با احسان) بین زن و شوهر «جعل» کرده است (جعل بینکم مودّة و رحمة)

7- خلقت زوج (جفت) نشانه هایی برای اهل تفکر است (انّ فی ذالک لأیات لقومٍ یتفکرون)

8- مودّت و رحمت بین زن و شوهر، نشان هایی برای اهل تفکر است (انّ فی ذالک لأیات لقومٍ یتفکّرون)

و من آیاته ی خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةً و رحمة انّ فی ذالک لآیات لقوم یتفکرون (آیه 21 سوره روم)

و از نشانه های او این است که همسرانی (جفت هایی) از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بگیرید، در بین شما (زن و شوهر) مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.

 

آیه به معنای نشانه می باشد ، که ما را به سوی شیء و یا شخصی رهنمون می کند ، عرب در جاده ها علائمی می گذاشتند تا افراد و کاروان ها جاده ها را گم نکنند ، به این علائم « آیه » می گفتند. همان گونه که خلقت بشر از خاک، خلقت آسمان ها و زمین ، اختلاف گویش ها و رنگ های بشر ، خوابیدن و نزول باران و برپایی آسمان ها و زمین از آیات و نشانه های الهی است که تفکر در پیرامون این پدیده ها، انسان آزاده را خالق حکیم و علیم و توانا رهنمود می کند ، خلقت « زوج » نیز چنین است.

کلمه ی « زوج » در آیه به عنوان زن یا مرد نیست ، زیرا در آیه 43 سوره ی نجم به طور صریح لفظ « ذکر » و « اُنثی» آمده است. و انّه خلق الزّوجین الذّکر و الانثی (و به درستی که او دو زوج مذکر و مؤنث خلق کرده است) بلکه در آیه 21 سوره روم، اشاره به خلقت «همسر» (زن و شوهر) است. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که «چگونه خلقت همسر از آیات الهی است؟» چه ارتباطی بین زن و شوهر وجود دارند که خدای حکیم آن را به عنوان « آیت» بیان می کند؟ با کمی تفکر پیرامون روابط زن و شوهر، دو حقیقت زیر را خواهیم یافت:

الف – احساس انس و علاقه و نیازمندی به یکدیگر

ب- تفاوت های جسمی و روانی که مکمل یکدیگرند

 

به لطف او، سعی بر این است که این دو حقیقت را به طور مختصر توضیح دهیم.

الف- احساس انس و علاقه و نیازمندی به یکدیگر

هر زن و مردی با کمی دقت و تفکر در حالات خود ، نیاز به همسری که با او مؤانست داشته باشد را حس می کند و خود را بی نیاز نمی بیند.

خداوند پس از سجده ملائکه بر خلیفه ی خود ، حواء را برای او خلق کرد تا در کنارش آرامش بگیرد. حضرت اما م صادق علیه السلام خلقت حواء را این گونه نقل می فرمایند:

(... حضرت آدم علیه السلام پرسید :  یا رب این مخلوق زیبا کیست؟ من از قرب او و نگاه به او احساس انس و علاقه می کنم، خداوند پاسخ داد: ای آدم این کنیزم حواء است، آیا دوست داری که او با تو باشد تا مؤنس تو باشد و با تو سخن بگوید و از فرمانت پیروی کند؟ آدم علیه السلام فرمود: بله یا رب و برای این کار تا وقتی که زنده هستم تو را شکر خواهم کرد...

و همچنین حضرت امام سجاد علیه السلام در رساله ی مشهور حقوق خود ، در بخش حقوق همسر می فرماید:

فان تعلم انّ الله جعلها سکناً و مستراحاً و انساً و واقیة ( پس بدان که به تحقیق خدا او را (همسرت) موجب آرامش و راحتی و انس و نگهدارنده تو قرار داده است

 

 نیاز به همسر ، موجب قبول ازدواج با میل و رغبت شده ، به دنبال آن زن و مرد با کمک هم مشکلات زندگی را تحمل کرده  و از این عمل لذت می برند . 
 

شهید مطهری این انس و علاقه را این گونه بیان می کند:

« قانون خلقت، زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است اما نه از نوع علاقه ای که به اشیاء دارند . علاقه ای که انسان به اشیاء دارد از خودخواهی او ناشی می شود ، یعنی انسان اشیاء را برای خود می خواهد ، به چشم ابزار به آنها نگاه می کند ، می خواهد آن ها را فدای خود و آسایش خود کند. اما علاقه ی زوجیت به این شکل است که هر یک از آن ها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد ، از گذشت و فداکاری درباره ی دیگری لذت می برد »

 

و در سایه ی این انس و الفت است که « عشق » بین زن و مرد بوجود می آید ، این انس و الفت در فرهنگ الهی عبادت محسوب می شود و موجب جلب رحمت الهی می شود.

 

قال الرسول(ص): انّ الرّجل اذا نظر الی امراته و نظرت الیه نظر الله تعالی الیهما نظر الرّحمة

(به درستی که زمانی که مردی به همسرش نگاه می کند و همچنین همسرش نیز به او نگاه با محبت می کند ، خدای متعال به سوی این دو (زن و شوهر) با رحمت نگاه می کند.)

 

نشستن مرد در کنار همسرش از اعتکاف در مسجد نبی(ص) افضل می شود.

قال الرسول (ص): جلوس المرء عند عیاله احبّ الی الله تعالی من اعتکاف فی مسجدی هذا(نشستن مرد نزد همسرش در پیشگاه خدا از اعتکاف در مسجد من محبوبتر است)

 

امام المؤمنین علی علیه السلام، الگو و اسوه ی تمام بشریت ، وقتی از رابطه ی عاطفی بین خود و حضرت زهرا علیها السلام صحبت می کند خودشان را مانند دو کبوتر در آشیانه بیان می کند:

کنّا کزوج حمامة فی ایکة متمتعین بصحبة و شباب(ما مانند دو کبوتر در یک آشیانه بودیم که از دوستی و جوانی بهره مند بویدم)

چه کسی این انس و الفت و علاقه را بین زن و شوهر قرار داده است؟ چه کسی نیاز به این انس و الفت نسبت به جنس مخالف خود را در انسان قرار داده است؟

قال الصادق علیه السلام: ... و اعلم انّ الالف من الله (... و بدان که به درستی الف و انس بین زن و شوهر از جانب خداست...)

عشق الهی

آیا می توان عشق مجازی را آغازی برای عشق الهی بدانیم؟

عشق ز اوصاف خدای بی نیاز           عاشقی بر غیر او باشد مجاز (مولانا)

سخن یا حدیثی است که : عشق مجاز(عشق به غیر خدا) به عشق الهی منتهی میشود

البته عشق مجاز بیشتر مقصود زن و انسانهای دیگر، زیبایی، طبیعت، موسیقی و... میباشد .

حتی میگویند :    وگر خود گربه باشد دل درو بند     مشو به خواب و خور خرسند (نظامی)

چون عشق به هر چیزی توجه انسان رو به بیرون از خودش (خواستهای نفسانی)  جلب میکند

 و در واقع  انسان از خودش بیرون می آید  و کمتر به دنبال اینست که من چه بخورم ؟ من چه کار کنم راحت باشم؟ و....

و بجاش فکر میکند من چیکار کنم که معشوق من راحت باشد ، معشوق من چه می خواهد و ....

کسی که عاشق مجاز مثلا زن شد فکر میکند خوب حالا اینکه معشوق من هست کی اینرا آفریده؟ ، کی این عشق رو در من بوجود آورده که این شخص رو دوست داشته باشم ؟

هر کجا لطفی ببینی از کسی               سوی اصل لطف ره یابی بسی (مولانا)

و یه چیز مهمتر اینکه عشق صفت خداست و ما با عشق به صفات خالق آراسته میشویم

البته منظور این نیست خوب پس من این زن رو دوست دارم ولی در واقع شهوت باشد نه عشق .

عشق به معشوق در واقع دوست داشتن معشوق بخاطر خودش یا بهتر بگوییم وجودش میباشد نه بخاطر اینکه خوشگله و  به به چشم و ابرو رو برم !!!

 

و چون وجود هر شخصی جان یا روح اوست و هستی یا وجود خداست ، پس ما در واقع خدا را دوست داریم  و معشوق در واقع جلوه ای از خداست

غیر خدا در دو جهان هیچ نیست          هیچ مگو غیر،که آن هیچ نیست (مولانا)

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست        همه جا خانه ی عشق است چه مسجد، چه کنشت (حافظ)

جز از حق می نیاید دلربایی              که شرکت نیست کس را در خدایی (شیخ محمود شبستری)

کسی کو عاشق خوبان دلجوست         اگر داند و گر نی عاشق اوست

 

جمال اوست هرجا جلوه کرده             ز مه رویان عالم بسته پرده (جامی)

عشق یا شهوت

آیا تا کنون هیچ شی را عاشقانه نگریسته ای ؟

شاید بگویی آری ، چرا که نمی دانی که نگریستن عاشقانه به یک شی یعنی چه . شاید با شهوت به اشیا نگاه کرده ای ، این چیز دیگری است . کاملا فرق دارد ، درست نقطه مقابل آن است . نخست … سعی کن تفاوت را درک کنی .

چهره ای زیبا ، بدنی زیبا ، تو به آن نگاه می کنی و احساس می کنی که عاشقانه به آن می نگری ولی چرا به آن نگاه می کنی ؟ آیا مایلی از آن چیزی به دست آوری ؟ آن عشق نیست و شهوت است . آیا می خواهی از آن بهره بکشی ؟ آن گاه شهوت است و عشق نیست . آن هنگام در واقع ، تو فکر می کنی که چگونه از آن استفاده ببری ، چگونه آن را تصاحب کنی ، چگونه از آن بدن وسیله ای بسازی برای خوشوقتی خودت .

شهوت یعنی : چگونه از چیزی برای خوشوقتی خودت استفاده کنی و عشق یعنی ، خوشوقتی تو ابدا مطرح نیست . در واقع ، شهوت یعنی چگونه چیزی به دست آوری و عشق یعنی چگونه چیزی ببخشی . این دو درست نقطه مقابل هم هستند .

اگر چهره ای زیبا ببینی و به آن عشق احساس کنی ، احساس بی درنگ تو در آگاهی ات این خواهد بود که چگونه می توانی این چهره را خشنود کنی ، چگونه این مرد یا این زن را خوشحال کنی . در این جا خودت اهمیتی نداری .

در عشق دیگری مهم است اما در شهوت مهم تو هستی . در شهوت تو فکر می کنی دیگری را وسیله خوشحالی خودت قرار دهی ، در عشق فکر می کنی که خودت چگونه وسیله شوی .

عشق تسلیم است و شهوت یک تهاجم .

تو حتی در شهوت نیز از عشق سخن می گویی . پس فریب نخور !!!!!!!!! به درون بنگر ، آن گاه به این ادراک خواهی رسید که در زندگی حتی یک بار نیز به کسی یا چیزی عاشقانه نگاه نکرده ای .

دومین تفاوتی که باید درک شود این است … اگر عاشقانه به چیزی مادی یا بی جان نگاه کنی ، آن شی به یک شخص تبدیل می شود . اگر به آن عاشقانه نگاه کنی ، آن گاه عشق تو کلیدی می شود تا هر چیزی را به شخص تبدیل سازد . اگر به یک درخت عاشقانه بنگری ، درخت یک شخص می گردد .

هر گاه عاشقانه به چیزی نگاه کنی ، آن چیز یک شخص می شود و برعکس . هر گاه با چشمانی شهوانی به شخصی نگاه کنی ، آن شخص به یک شی تبدیل می شود . برای همین است که چشمان شهوانی دافعه دارند . چرا که هیچ کس نمی خواهد شی شود . وقتی به همسرت با چشمان شهوانی می نگری او احساس ازردگی می کند . در واقع تو چه می کنی ؟ تو یک شخص را ، یک شخص زنده را به وسیله ای بی جان تغییر می دهی . تو می پنداری که چگونه استفاده کنی و آن شخص کشته می شود .

چشمان شهوانی دافعه دارند و زشت هستند .

وقتی با عشق به کسی نگاه کنی ، او والا می گردد . یگانه می گردد . ناگهان او یک شخص می شود . یک شخص را نمی توان با دیگری جایگزین کرد ولی یک اشیا را می توان جایگزین کرد . یک شی قابل جایگزینی است ولی یک شخص جایگزینی ندارد . او یکتا و یگانه است .

عشق همه چیز را یگانه می کند . به همین سبب تو بدون عشق ، هرگز احساس نمی کنی که شخص هستی . تا زمانی که کسی عمیقا دوستت ندارد ، هرگز احساس نخواهی کرد که موجودی یگانه هستی و به راحتی می توان تو را تغییر داد و جایگزین کرد .

در رابطه شهوانی ، همه چیز شی هست و این غیر انسانی ترین کارهایی است که انسان می تواند انجام دهد : تبدیل شخصی به شی .

وقتی عاشقانه می نگری ، خودت را فراموش کن . خودت را کاملا فراموش کن . برای امتحان یه یک گل نگاه کن و خودت را به تمامی از یاد ببر . بگذار گل باشد و خودت کاملا غایب باشی . گل را احساس کن ، آن گاه عشقی عمیق از آگاهی تو به سمت گل روانه می گردد . تو به وجد می آیی و آن گل ، یک شخص می گردد .

به موضوع دیگری نپرداز . با یک گل سرخ یا با چهره معشوقت باقی بمان . تنها با قلبت بمان . با این احساس که چه کنم تا معشوق شادتر و معشوق تر باشد ؟ و وقتی چنین باشد ، تو غایب خواهی بود ، هرگز به خودت توجه نخواهی کرد .

وقتی به خودت توجه نداری ، خالی می گردی ، فضایی درونت آفریده می شود . وقتی ذهنت کاملا به دیگری متوجه می گردد ، آن گاه درونت خلا ایجاد می شود .

با معشوق ، انسان به تمامی ناتوان می گردد ، این را به یاد بسپار . هر گاه عاشق کسی باشی ، احساس عجز کامل می کنی . درد عشق همین است : فرد نمی تواند احساس کند که چه بکند . او مایل است همه کار بکند ، می خواهد تمامی کائنات را به معشوق ببخشد ، ولی چه می تواند بکند ؟

تو تهی هستی و به همین سبب عشق به یک مراقبه عمیق تبدیل می گردد . در حقیقت ، اگر کسی را دوست داشته باشی ، به هیچ مراقبه دیگری نیازی نیست ولی چون در واقع کسی عاشق نیست ، به 112 تکنیک نیاز دارد و حتی شاید این ها هم کافی نباشد . خود عشق بزرگ ترین تکنیک است ولی عشق مشکل است و حتی ناممکن .

عشق یعنی خود را آگاهانه رها کردن و در همان مکان ، جایی که نفس تو وجود داشته ، دیگری را جای دادن . جایگزینی خودت با دیگری یعنی عشق . گویی که اینک تو نیستی و فقط دیگری هست .

سارتر می گوید که دیگری جهنم است و حق با اوست . او درست می گوید زیرا که دیگری فقط برای تو جهنم می آفریند ولی همچنین او اشتباه می کند ، زیرا اگر دیگری بتواند جهنم باشد ، می تواند بهشت هم باشد ، کافی است با عشق نگاه کنیم . هر زن و شوهر برای یکدیگر جهنم می سازند زیرا هر یک می کوشد تا دیگری را تصاحب کند . غافل از اینکه تنها تصاحب اشیا ممکن است ، نه تصاحب اشخاص !

اگر عاشق باشی ، حتی نگاه خیره بسیار زیباست ، زیرا خیره شدن تو ، او را یک شی نمی سازد . آن گاه می توانی مستقیم به چشمان او نگاه کنی . آن گاه می توانی عمیقا وارد چشمان دیگری شوی . تو او را به یک شی تبدیل نمی کنی ، بلکه نگاه تو از راه عشق ، از او یک شخص می سازد . برای همین است که تنها نگاه خیره عاشقان زیباست و گرنه خیره نگریستن زشت است .

هرگاه شخصی را به یک شی تبدیل کنی ، عملی غیراخلاقی مرتکب شده ای ولی اگر سرشار از عشق باشی ، در آن لحظه سرشار از عشق ، این پدیده ، این برکت با هر موضوعی روی خواهد داد و تو زندگی می بخشی .

هنگامی که معشوق به تصاحب در آید ، عشق رفته است . آن گاه معشوق تنها یک شی خواهد بود . می توانی از او استفاده کنی ، ولی برکات هرگز برنمی گردند ، زیرا آن برکات فقط زمانی می آمدند که او یک انسان بود ، دیگری آفریده شده بود ، شخص را در دیگری آفریده بودی و دیگری نیز ، شخص را در تو آفریده بود . هیچ کدام شی نبودید . هر دو ذهنیت هایی بودید که با هم تلاقی کرده بودند دو انسان که ملاقات کرده اند ، نه یک انسان و یک شی .

اگر بدانی که تو نیستی و آگاهی ات با عشقی عمیق به سوی دیگری حرکت کرده باشد به درختان ، به آسمان ، به ستارگان ، به هر کس ، وقتی که تمام آگاهی ات تو را ترک گفته و به سوی دیگری رفته باشد در آن غیبت نفس ، برکات نازل می شوند .

عاشق بودن

اگر عاشق کسی هستید بخاطر ظاهر زیبایش .این عشق نیست شیدایی است

 

اگر عاشق کسی هستید بخاطر اینکه بقیه فکر می کنند اینطور باید باشد این عشق نیست  توافق

 

 است

 

اگر عاشق کسی هستید بخاطر اینکه یک شب نمی توانید بدون او سر کنید این عشق نیست شهوت

 

است

 

اگر عاشق کسی هستید بخاطر اینکه دوستتون داره این عشق نیست عقده حقارت است

 

اگر عاشق کسی هستید بخاطر اینکه فکر می کنید با ترکش احساساتش را جریحه دار می کنید این

 

عشق نیست ترحم است

 

اگر عاشق کسی هستید بخاطر اینکه در هر چه دارید شریکید این عشق نیست رفاقت است

 

اما اگر درد کسی را بیش از خودش احساس کردید و اشک ریختید این همان عشق است

 

اگر بقیه را به خاطر کسی ترک کردی و پشیمان نشدی این همان عشق است

 

اگر با این که میدانید که علیرغم میلش باید برود و  اجازه دادید برود این همان عشق است

و لب کلام :سخن عشق نه آن است که آید به زبان   می ده و کوتاه کن این گفت و شنود

مردان را به چشم اعتبار نگر، نه به چشم حقارت

و زنان را به چشم شفقت بین، نه به چشم شهوت. (غزالی)