اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

بی صحبت تو

بی صحبت تو جهان نخواهم

بی خشنودیت جان نخواهم

گر جان و روان من بخواهی

یک دم زدنت امان نخواهم

جان را بدهم به خدمت تو

من خدمت رایگان نخواهم

رضوان و بهشت و حور و عین را

بی روی تو جاودان نخواهم

بر من تو نشان خویش کردی

حقا که جز این نشان نخواهم

بیگانه بود میان ما جان

بیگانه درین میان نخواهم

من عشق تو کردم آشکارا

عشق چو تویی نهان نخواهم

هر گه که مرا تو یار باشی

من یاری این و آن نخواهم

تو سودی و دیگران زیانند

تا سود بود زیان نخواهم

اکنون که مرا عیان یقین شد

زین پس بجز از عیان نخواهم

مشکلات دوره نوجوانی


دوره‌ ی نوجوانی دوران تحول، تغییرات، تجلی شکل‌گیری شخصیت و یا دوره ی «تولد دوباره» انسان است.



دوره ی نوجوانی «دوران منفی» ، «دوره ی زندگی تشنج انگیز» و «دوره ی طوفان و فشار» است.



دوره ی نوجوانی دوره ی «نشاط و شادابی» ، « هدایت و هویت‌یابی» و « مسئولیت‌پذیری» است.



دوره ی نوجوانی «نقطه ی عطف زندگی انسان» است.


1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:

با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایت‌های بی‌قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می‌کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود می‌آورد.

بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او می‌نگرند که این خود به کشمکش‌های درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو می‌سازد.



2- طغیان علیه مراجع قدرت:

نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان می‌کند.

گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می‌دهد، درگیری‌هایی ایجاد می‌نماید و به اعمالی دست می‌زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می‌کند، مثلاً بگومگو می‌کند، بحث و مجادله ی طولانی انجام می‌دهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه می‌آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می‌کند، سیگار می‌کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.

این مورد در خانواده‌های با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا می‌کنند از شدت بالاتری برخوردار است.



3- هویّت فردی :

یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو می‌شود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوال‌های متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوال‌هایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا می‌روم؟ ذهن او را به خود مشغول می‌نماید که باید به آنها پاسخ دهد.

احساس هویت شخصی در نوجوانان کم‌کم براساس همانند سازی‌های مختلف گذشته ی آنها تکوین می‌یابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزش‌های گروه همسالان و همچنین ارزیابی‌های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزش‌هایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می‌شود با ارزش‌های والدین و معلمان هم‌خوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویت‌یابی نوجوان آسان‌تر پیش می‌رود.



4- چگونگی ارضاء نیازهای جدید (جنسی):

رشد و نمو غدد داخلی و ترشحات هورمون‌های جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی را می‌دهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر هم‌جنس در او ایجاد می‌گردد و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است. جوان تازه بالغ جدید تمایلات قوی و نامعلومی را احساس می‌کند که او را از جلدش خارج کرده و بسوی جنس مخالف می‌کشاند. جهش‌های شدید محبت، عقب‌نشینی‌های توضیح ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته می‌سازد.

نوجوان می‌‌خواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است را در جایی آزمایش نماید، اما در عین حال نگران عواقب آن است. او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد و چون غریزه ی جنسی کاملاً زیرزمینی است، جهت‌یابی آن با کور مالی انجام می‌شود و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد می‌کند. در جوامعی که آموزش ارضاء صحیح غریزه ی جنسی و راه‌های کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمی‌شود، این مشکل مضاعف است و در این‌جاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمین است.



5- عدم کنترل بر رفتار و هیجانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ:

به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندام‌های بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دست‌هایش برای جابجایی خصوصاً اشیاء ظریف از طرفی و عدم آگاهی و آموزش صحیح او در مقابله با این مسایل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تاثیر قرار داده به‌طوری که در خود احساس بی‌کفایتی و حقارت می‌نماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم می‌آورد.



6- ترس از آینده:

با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی، آینده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر می‌نماید به طوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج و تحصیلات عالی را قله‌هایی دور از دسترس می‌پندارد که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار و در بسیاری از موارد از محالات است که البته نقائص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محرومیت‌های شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز می‌افزاید.



7- دغدغه اقتصادی:

یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد به بلوغ جنسی رسیده است و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود نیز می‌باشد همیشه به فکر دستیابی زودتربه منافع اقتصادی است و در این ارتباط می‌بینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد می‌باشند و این خصوصاً در جوامعی که ارزش‌های انسانی و معنوی جای خود را به ارزش‌های مادی داده و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد بسیار مشهودتر است و در این ارتباط اوضاع و احوال‌اقتصادی- اجتماعی و بی‌ثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کننده ی مشکل محسوب می‌شوند.



8- تعارض بین خواسته‌های والدین و گروه همسالان:

در این دوران، نوجوان تحت تأثیر گروه همسالان می‌باشد و والدین را مرتبط به نسل گذشته می‌داند که نیازها و خواسته‌های عصر حاضر او را درک نمی‌کنند. لذا نوجوان خود را در این میان کاملاً گیج احساس می‌کند چون حاضر نیست که محبت والدین را هم از دست بدهد. در چنین مواقعی نوجوانان بعضاً همانند هنرپیشه‌ها نقش بازی می‌کنند تا از مقبولیت والدین و گروه همسالان، هر دو برخوردار شوند.



9- ترس و اضطراب:

ناتوانی در سازگاری با موقعیت‌های جدید موجب تشدید ترس و اضطراب در نوجوان می‌شود مانند: ترس از عدم موفقیت در امتحان یا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذیرش مسئولیت و ارتباط با جنس مخالف یا مورد پذیرش دوستان واقع نشدن.



10- به هم ریختگی ارتباط با دیگران:

فشارهای روانی، عاطفی و اجتماعی در این دوران موجب می‌شود که نوجوان با خودش، با خانواده‌اش، با دوستانش و بطور کلی با همه رابطه‌اش بهم می‌خورد و احساس کوچک شمردن خود و حقارت می کند و حالت عصبی در او افزایش می‌یابد

توصیه برای والدین جهت کاهش مشکلات شخصیتی نوجوانان

1- مسائل و مشکلات مشترک و همانند در نوجوانان و جوانان نباید این تصور را پیش آورد که علل و عوامل آن مسائل نیز مشترک و همانند است.

بنابراین برای کمک به نوجوانان و جوانان در حل مشکلات شخصیتی‌شان باید عوامل پیدایش آنها را جستجو نمود و ریشه‌یابی کرد، سپس براساس آن علت‌ها به درمان پرداخت.



2- رعایت مساله بهداشت روانی بسیار اهمیت دارد. کارهای ارجاعی به نوجوانان نباید آن‌قدر دشوار باشد که نتوانند از عهده آن برآیند، و با آنان طوری بر خورد نشود که به ناامیدی و سرخوردگی کشیده شوند.



به خواست‌های معقول آنها توجه شود و نیازهای طبیعی آنها ارضاء گردد، شخصیت آنها باید مورد توجه قرار گیرد و از طرد شدنشان جلوگیری شود، محیط خانوادگی آنها را نیز باید اصلاح کرد و به خواب، استراحت، تفریح و غذای کافی آنها توجه کرد.

3- نوجوانان و جوانان را باید متوجه این امر نمود که آنها خود مسوول حل مسائل و مشکلات خودشان هستند و والدین و مربیان فقط وظیفه کمک و راهنمایی دارند. باید نیرو و استعداد خودشان را برای حل مسائلشان به کمک گرفت، تا به اعتماد به نفس برسند.



4- اصولا مطرح نمودن مسائل شخصیتی نوجوانان و جوانان نباید آن‌چنان باشد که در آنها ایجاد اضطراب و ترس نماید و این تصور برایشان به وجود آید که آنها یک ناراحتی و بیماری خطرناکی دارد و یا یک شخص غیرطبیعی و غیرمادی هستند، به طوری که همه اطرافیان متوجه آنها شده‌اند و برای درمانشان تلاش می‌نمایند؛ بلکه باید از طرق غیرمستقیم نوجوانان را به وجود مشکلات سنی خود متوجه کرد و به آنها فهماند که همه ی مردم در سنین نوجوانی و جوانی دارای مشکلات مشابه می‌باشند و همه آن مسائل و مشکلات نیز قابل حل است و حتی اگر مشکلی هم وجود داشته باشد که قابل حل نباشد ، چندان غیرطبیعی نیست و هیچ‌گونه خطری برای آنها ندارد.



5- به نوجوانان و جوانان باید کمک کرد تا خود را بهتر بشناسند، با تغییرات بدنی و فیزیولوژیک خود به درستی آشنایی پیدا نمایند و آنها را بپذیرند، امکانات فطری و اکتسابی خود را بشناسند و چگونگی برخورداری و استفاده از این امکانات را بدانند، محیط و امکانات را بشناسند و چگونگی سازگاری مطلوب با محیط و اطرافیان را نیز خوب یاد بگیرند.



6- به نوجوانان و جوانان باید آموخت که بهترین کسانی که می‌توانند مشاور آنها باشند، در درجه اول والدین هستند و همیشه از آنها راهنمایی بخواهند و برای آنها درددل کنند.

هر نوجوانی باید فرد صالحی را که بیشتر دوست دارد، معلم، مدیر و یا یک فرد روحانی را به عنوان مشاور انتخاب کند و مسائل و مشکلاتش را با او درمیان بگذارد. در مسائل مذهبی عمیق شود، حقایق دینی را مورد مطالعه قرار دهد و با شخص مطلع و مورد اعتماد درباره ی آنها به بحث و گفتگو بنشیند.

زندگی متفاوت

روزانه 10تا 30 دقیقه قدم بزنید و در هنگام قدم زدن لبخند را فراموش نکنید. این کار بهترین داروی ضدافسردگی است.



حداقل 10دقیقه در روز با خود خلوت کنید، اگر لازم شد یک قفل بخرید.



با استفاده از ویدیو برنامه‌های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه‌تان را ضبط کنید، تا بیشتر بخوابید.



صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شوید این جمله را کامل تکرار کنید: «امروز قصد دارم که ...»


امسال بیشتر، از سال پیش به تماشای فیلم‌های سینمایی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.

زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید این کارها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله‌تان را فراهم می‌کنند.


با افراد بالای 70 سال و زیر6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.



از غذاهایی که از گیاهان و درختان به دست می‌آیند بیشتر استفاده کنید، و کمتر از مواد غذایی که در کارخانه‌ها تولید می‌شوند، مصرف کنید.



چای سبز و مقادیر بسیار بیشتری آب بنوشید. تمشک، غذاهای دریایی، کلم بروکلی، بادام و گردو مصرف کنید.


تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وا دارید.


از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را غبار رویی و مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه‌ای وارد زندگی‌تان شود.



انرژی پرارزش‌تان را بر سر شایعه‌سازی، هیولاهای انرژی‌خوار، مسایل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا چیزهایی که کنترل بر آن ندارید هدر ندهید. در عوض انرژی‌تان را صرف لحظه‌ ی مثبت فعلی کنید.



درک کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجایید تا بیاموزید، تا همه ی امتحان‌های‌تان را بگذرانید.



مشکلات تنها بخشی از این دوره ی آموزشی‌اند که درست مثل کلاس درس جبر می‌آیند و می‌روند، منتها درس‌هایی که از این کلاس فرا گرفته می‌شوند عمری با شما باقی خواهند ماند

صبحانه‌تان را مثل یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام‌تان را چون یک بچه دانشگاهی‌ای که کارت اعتباری‌اش ته کشیده بخورید.



بیشتر لبخند بزنید و بخندید. این کار هیولاهای انرژی‌خوار را از شما دور نگه خواهد داشت.



زندگی کوتاه‌تر از آن است که وقت‌مان را صرف تنفر از دیگران کنیم.

مجبور نیستید همه بحث‌ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. بپذیرید که مخالف نظر یکدیگر بیندیشید.



با گذشته‌تان صلح کنید تا زمان حال شما را خراب نکند.



زندگی‌تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از هدف آنها و یا زندگی‌شان هیچ نمی‌دانید.



شمع روشن‌ کنید، زیباترین ملحفه‌تان را استفاده کنید و برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه ندارید، امروز همان روز خاص است.

فرد دیگری جز شما مسوول خوشبختی‌تان نیست.



همه مشکلات را با این جمله بسنجید: «آیا تا پنج سال آینده، این مساله اهمیتی خواهد داشت؟»



همه را برای همه چیز ببخشید.



زمان، حلال همه مشکلات است، به همه چیز حتی خود زمان، زمان دهید.

شرایط هر چه قدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می‌کند.



این شغل شما نیست که در زمان بیماری به دادتان می‌رسد، دوستان‌تان هستند. با آنها در تماس باشید.



خود را از شر هر چه که سودمند، زیبا و شادی‌بخش نیست، خلاص کنید.



حسادت، هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید، رسیده‌اید.

بهترین‌ها هنوز در راه هستند.



کار درست را انجام دهید!



با خانواده در تماس باشید.



شب‌ها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر ... ممنونم.» «امروز من ... را انجام دادم.»



یادتان باشد، شما آنقدر خوشبخت هستید که نگذارید استرس و نگرانی به شما راه یابد.



از سفر زندگی لذت ببرید. ما مجبور نیستیم با سرعت از همه چیز بگذریم.