اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

خود را تغییر بده

مردی جوان نزد شیوانا آمد و به او گفت که از همسرش به خاطر شیطنت‌هایش راضی نیست! و می‌خواهد از او جدا شود و همسر دیگری اختیار کند! چرا که او افسر گارد امپراتور است و باید همسر و فرزندانش وقار خاصی داشته باشند، اما همسر جوانش بی پروا و جسور است و در مقابل خانواده های افسران دیگر، سبک رفتار می کند.

شیوانا تبسمی کرد و گفت: "آیا او قبلا هم چنین بوده است!؟"

مرد جوان پاسخ داد: "نه به این اندازه! شدت شیطنتش در منزل من بیشتر شده است!"

شیوانا گفت: "بی‌فایده است. تو با هر زن دیگر هم که ازدواج کنی مدتی بعد رفتار و حرکات و سکنات همین زن اول تو به همسر بعدی ات سرایت می کند! چرا که این تو هستی که رگ شیطنت را در رفتار همسرت تقویت می کنی!"

مرد جوان با تعجب پرسید: "یعنی می‌گوئید نفر بعد هم چنین خواهد شد!؟" شیوانا سری تکان داد و گفت: آری! در وجود همه انسان‌ها رگه‌های شیطنت و پاکدامنی و وقار و سبک مغزی وجود دارد. این همراهان هستند که تعیین می کنند کدام رگه تحریک و فعال شود. تو هر همسری اختیار کنی همین رگه را در او فعال خواهی کرد. چرا که تو چنین می‌پسندی! تو ارزش‌ها و خواسته‌های خود را تغییر بده همسرت نیز چنان خواهد شد.

آنگاه شیوانا تبسمی کرد و از افسر جوان پرسید: "و مگر نه اینکه تو همسرت را قبل از ازدواج به خاطر همین جسارت و بی پروایی‌اش پسندیدی و شیفته‌اش شدی!؟"

افسر جوان با تبسمی کمرنگ سرش را از شرم به زیر انداخت و دیگر هیچ نگفت.

نتیجه گیری بدون دانستن تمام حقایق

 

مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر 25 ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: "پدر نگاه کن درختها حرکت می کنند"  مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک بچه 5 ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.
ناگهان پسر دوباره فریاد زد: " پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند." زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد:" پدر نگاه کن باران می بارد،‌ آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: "‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟!"
مرد مسن گفت: " ما همین الان از بیمارستان بر می گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند!"

اگوستین قدیس

اگوستین قدیس که نام کامل وی مارکوس اورلیوس اوگوستینوس است، از تاثیر گذارترین اندیشمندان و فلاسفه در فرهنگ غرب و از شکل دهندگان اصلی سنت مسیحی غربی به شمار می رود.

او شهروندی رومی و اهل شمال
آفریقا بود و در سال 354 میلادی در شهر تا گاست، واقع در الجزایر فعلی به دنیا آمد. مادرش مسیحی و پدرش یک غیر مسیحی و معتقد به ادیان رومی بود.
در کودکی توسط مادرش با
مسیحیت آشنا شد و بخوبی ادبیات لاتین و ریاضیات و سپس فلسفه یونانی ـ رومی و علم معانی و بیان را فرا گرفت.

اوگوستین در آغاز جوانی از مسیحیت روی گردان شد و در سال 373 میلادی به دین مانوی گروید؛ زیرا مانویان برداشتهایی درباره الوهیت داشتند که با افکار او سازگار بود. اما پس از مدتی این آیین را نیز کنار گذاشت.

شغل اصلی او آموزش سخنوری و بلاغت بود و به همین خاطر در سال 383 میلادی برای کسب مال و یافتن مخاطبان خوب به شهر
رم سفر کرد. در رم با فلسفه های افلاطونی، اپیکوری، و رواقی آشنا گردید و سپس به مکتب شکاکیون جدید گروید؛ اما شکاکیون هم او را اقناع نکردند.

پس از مدتی اوگوستین برای یافتن شغل مناسب به شهر
میلان رفت.در این شهر به تفسیر نو افلاطونی از مسیحیت گرایش پیدا کرد و این امر موجب شد تا در سال 386 اگوستین دین مسیحی را بپذیرد . پس از آن، معشوقه اش را ترک کرد و چنان مسیحی کامل و متعصبی شد که در سال 391 میلادی ردای کشیشی بر تن کرد.
اوگوستین درسال 395 میلادی به مقام اسقفی رسید. در سال 397 میلادی اسقف شهر هیپو در شمال آفریقا گشت و در سال 430 میلادی در همین شهر در گذشت.

اگوستین رسالات بسیاری نوشته است که در حدود 90 درصد آنها باقی مانده است. مهمترین و مشهورترین اثر او که ”اعترافات“ نام دارد، زندگی نامه فلسفی ـ اعتقادی اش می باشد.
وی بنیان گذار بسیاری از افکار و سنت هایی است که از سوی کلیسا پذیرفته شد و در طول قرون وسطی به عنوان سنن اصلی مسیحی در اروپا رایج بود.

 

آراء و افکار فلسفی اگوستین قدیس

 فلسفه اگوستین قدیس، عمدتا یک فلسفه نو افلاطونی است. او اندیشه های خود را درباره صورالهی و اشراق الهی با تعبیرهای افلاطون بیان می کرد.
اگوستین یکی از آباء کلیسا و معتقد به مسیحیت بود و بسان دیگر فلاسفه مسیحی، فلسفه خود را بر پایه این دین بنا کرد.

در نزد اگوستین، فلسفه عبارت از نوعی سیر و سلوک و رفتن به سوی خدا به کمک عقل است. عقل حد و مرز مشخصی دارد که از آن نمی توان فراتر رود و باید به مسیح ایمان آوردتا بتوان به حقایق عالم پی برد.

اگوستین بیان می کند:
در میان حقایق و واقعیاتی که در عالم است،حقایقی وجود دارد که جاودانی و همیشگی است. مانند حقایق و اصول ریاضیات ویا اموری مانند زیبایی و عدالت. این حقایق، مستقل از ذهن انسان و بیرون از زمان و مکان است. یعنی مثلا اگر هیچ انسانی هم وجود نداشته باشد، باز هم دو به اضافه دو می شود چهار و این قاعده در همه زمان ها و مکان ها ثابت و پابرجاست. و یا زیبایی و عدالت همیشه وجود داشته است و هیچ گاه از بین نخواهد رفت.

اما اگر ذهن انسان سرچشمه این حقایق نیست و این حقایق مستقل از زمان و مکان است، پس سرچشمه آنها کجاست؟
اگوستین پاسخ می دهد که سرچشمه این حقایق، خداوند است. این حقایق، صورت هایی هستند که در ذهن خداوندند.
اساسا، جاودانی بودن این حقایق، خود دلیلی است بر وجود خداوند؛ یعنی موجودی که بیرون از زمان و مکان و منشا همه ارزش ها و زیبایی ها است.
به نظر اگوستین، این ارزش ها ملاکی است برای انسان تا بفهمد که سیر کمال، به حقیقت نزدیک شده یا از آن دور شده است.

وی بنابر آموزه های تورات و انجیل معتقد بود که خداوند جهان را از عدم آفریده است و به کسانی که عقیده داشتند آفرینش از عدم ممکن نیست، پاسخ داد: تنها در صورتی این امر محال است که قبل از آفرینش جهان ، زمان وجود داشته باشد؛ در حالی که چنین نبوده و خدا هنگامی که جهان را آفرید، زمان را خلق نمود.
اگوستین سپس وارد مبحث زمان می شود و با قدرت بالایی به تحلیل مفهوم زمان می پردازد.

قبل از آفرینش جهان، صورت ها و یا همان مثال های افلاطونی که حقایق این جهانند، در خداوند بوده اند. ملاک هایی مانند زیبایی، ارزش و عدالت محض که در خداوند، نه از راه حواس، بلکه با اشراق الهی عقل یا به عبارت دیگر با نور عقل ادراک می شوند.

وی اعتقاد داشت بدی یعنی نبود خدا. بدی و شر، هستی مستقل ندارد،زیرا خداوندچیزی جز نیکی نیافریده است. به عقیده او، بدی از نافرمانی آدمی پدید می آید.

نظر اگوستین در مورد انسان و رستگاری او این بود که هنگامی که آدم و حوا از درخت ممنوعه خوردند، گمراه شدند و این گمراهی برای همیشه به اولادشان راه یافت. بنابراین همه ما انسان ها گمراه و ناپاک هستیم.
با این حال، خداوند خواست که برخی از آدمیان را از عذاب ابدی نجات دهد و برای این مقصود مسیح را فرستاد. همه انسان ها باید بر اساس سنت مسیح در آغاز زندگی غسل تعمید داده شوند تا پاک گردند.
در واقع هیچ بنده ای شایسته نجات و رستگاری و آمرزش را ندارد، اما خداوند خواست که برخی را رستگار کند. کسی نمی تواند بر خداوند خرده بگیرد که چرا بقیه رستگار نشده اند، زیرا انسان در مقابل خداوند که خالق اوست، اختیاری ندارد.

اگوستین اولین کسی است که فلسفه تاریخ را در فلسفه خود مطرح ساخت. او عقیده داشت که تاریخ بشر سراسر کشمکش است میان حکومت خدا و حکومت دنیا. این دو قلمرو در درون هر یک از ما نیز وجود دارند و مدام در حال مبارزه با هم هستند.

قلمرو و ملک خدا که اگوستین از آن به شهر خدا یاد می کند، عمدتا در کلیسا حضور دارد و حیطه قلمرو دنیا در دولت ها؛ مانند امپراتوری روم که در زمان اگوستینوس رو به زوال نهاده بود