اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

راهی به حقیقت

آمده است حکمی دیگر بر شما ، که پاک گرداند شما را از آلودگیها ، آمده است شما را کلامی دیگر ، که شما را دانا کند به راه خدا . آنچه که بر شما می خواند از سوی بزرگ پروردگار عالمیان است . سخن زکلام است و کلام به صاحبش در اختیار است . زندگی شما ، در بیداری و هشیاری شما به نجات است ، و نجات راهی است که شما را از تعلقات دونِ تان دور کند و در عالم کبیر رهایتان نماید ، آنچنان که سیر کنید در آسمانها و زمین تا ببینید که چگونه آغاز و پایان به دست پر توان الله است .

کنون سفره خداوندی از برای برخورداری شما از نعم ابدی خداوندی در حضور شما گسترده است ، که از آن نیکی ها را می توانید صید کنید ، صید نیکی ها در ایمان است و ایمان بر شما راه نجات است .

نجات از رهایی تن از نازپروری شروع می گردد ، آنجائیکه تن شما را ملزم به تنعم جویی می کند و بعد از آن دوری از تعلقات باطنی است ، که آن تعلقات به صورت آسایش خواهی های کاذب درونی است ، که آن به دنبال خواسته های طولانی رفتن است و بعد از آن در تعلقات روحی که از اعتقادات آنها شکل می گیرند ، که در قالب افکار خود را نشان می دهند ، مثل اعتقاد شما در آداب و رسوم که نجات خود را به آن می دانید، در حالیکه از معنای آن ، دور افتاده اید .

روح احکام به اطاعت است و اطاعت همان آشکاری یگانگی وجودت می باشد در حالیکه در عالم تعلقات به زیستن هستی . دقت تو در آنجایی است که خواسته های جسمی ، باطنی و روحانی توست ، پس اینچنین در ظرف زمان ومکانی . زمان آنجائی است که عادات گوناگون توست و عادات تو ، نشانه های منفرد توست ، در حالیکه هستی به مُجزّا نیست و تو آنرا مجزا مجزا کردی پس زیانکاری .

زیانکاری در زیست با خواسته های طولانی است ، زشتی ها را کنار گذارید که اولین حکم از برای درست زیستن اقوام گذشته بوده است . شک ها زشتی ها را توانند آفرید ولی زشتیها به طور حتم شکّ را خواهند آفرید زشتکاری آنجاست که از شأن خود به نمود می باشند .

آنکس که عشق الهی را می جوید ، حم عسق را در قرآن بیابد . بداند و بخواند که چگونه شورای وجود به یک رأی می شود ، و از آن اتحاد حاصل می شود و عشق در اتحاد خود را به نمایش می گذارد .

عشق آنجاست که بخواهد خود را بگستراند و  واحده ی وجودش را  همسو کند با معبودش که یا مجازی است و یا حقیقی.

عشق از لطیفه های حیات است که در آن حیات و ممات یکی است . که در عشق مصلحت اندیشی نیست .

زیرا در عشق فقط اظهار است و ابراز . چگونه توانید درک کنید که خود دوستی ، عامل ظهور عشق است در حالیکه خود دوستی بر شما ، خود خواهی را ظاهر کند ؟ چگونه تفاوت گذارید ؟ در حالیکه خود دوستی را خود خواهی دانید ؟

حُبّ به ذات عشق را ظاهر کرد ، آنجائیکه تمامی تجلیات و ظهورات بر این امر همسویی دارد .

هر گاه وجودت با هر چه همسویی یافت ، به گونه ای عشق را از خود ظاهر می کنی . اگر همسویی به چیزی باشد که ترا به ذات ات همسو کند ، عشق مجازی است و اگر همسویی یکسر به ذات ات است ، همسویی تو به عشق حقیقی است .

عشق رابط تو با ذات توست و در این ماجرا ، چه دامهایی که در وجودت برپاست .

عشق ، خواست خدا بود از خود ، عشق بهانه ی خلقت بود در اسم ، عشق ، مظهر خدا بود در این سیر ، که سیر ، سایه ی خدا بود در حس . که حس به حال بود و حال ، سر چشمه ی معرفت بالله بود ، درجسم ، که جسم ، دیدار خدا بود در این حس .

عشق ، جذبه ی خدایی است از اله ، اله ، کمال انسان را دارد در تکثیرات .

عشق ، مظهر خداست چشمان دل ،عارفان و شاهدان بالله است .عشق در من است و نه در من ها ، عشق در کلام است نه به هر گفتاری پیدا .

عشق دم خدایی است از برای زنده شدن دل ها ، عشق ، موهبتی است بر زنده دلان . هر کس که عاشق نیست مرده است و خدا شناس نیست ، که عشق به خود شناسی است که در ره به خدا شناسی است .

عشق به دو چشم است و به دیدار ، که هر کس در بند گذشته اش بود ، شد محروم از زیارت این مقدس محراب، که عشق ، سر چشمه پاکیها و پاکی ورزیدن ها ، به گونه ای عشق بهانه ی تو بود در راه که هر کس این را به درک بُرد ، بود از همراهان ، و هر کس آنرا به خواست خود دید ، شد از گمراهان .

که پیوند شما ، تار و پودش و تار تار عشق به اعلاست ،هر چند که به مجاز ، آوردیمش و کردیم ، پیوند بین قلوبتان.

شما خود عاشقید و اکثر ندانید ، که به غرورید ، که به عشق ورزیدن به قصور و خسرانید .

نعمت بر زمین است و تو تشنه لب ، به آسمانهایی ، مظهر عشق در دیدار است و تو مبهوت و سرگردانی. در عشق مجاز در مجاز ، نا فرمانی است ، در عشق مجاز ، همه فرمانبرداری است ، در عشق حقیقی ، در این فرمانبری ، رضا و تسلیم است . که مسلم به درگاه ، مظهر معشوق خدا در زمین است
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد