اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

چگونه همسرمان را بیشتر دوست داشته باشیم .

چگونه همسرمان را بیشتر دوست داشته باشیم .

یک روز، زنی با یک مجله در دست پیش شوهرش می‌آید و می‌گوید، «عزیزم، این مقاله فوق‌العاده است. یک فعالیتی را توضیح می‌دهد که هر دوی ما می‌توانیم برای بهتر کردنواجمان آن را انجام دهیم. موافقی امتحانش کنیم؟»

 همسرش می‌گوید، «حتماً!»

 زن توضیح می‌دهد، «این مقاله می‌گوید که یک روز هر کدام از ما یک لیست جداگانه از چیزهایی درمورد همدیگر که دوست داریم تغییر دهیم تهیه کنیم. چیزهایی که اذیتمان می‌کنند، اشکالات کوچک و از این قبیل. و بعد فردای آن روز این لیست را به همدیگر بدهیم، موافقی؟» شوهر لبخند زده می‌گوید، «موافقم!»

 آن روز مرد کاغذی برداشته و در اتاق نشیمن نشست. زن به اتاق خواب رفت و همان کار را کرد. روز بعد، سر میز صبحانه، زن گفت، «شروع کنیم؟ اشکالی ندارد اگر من اول شروع کنم؟» مرد گفت، «شروع کن.»


 زن سه ورق درآورد. لیست بلندبالایی بود. شروع به خواندن لیستش کرد. «عزیزم اصلاً دوست ندارم وقتی…» و همینطور لیست را که از کارهای کوچکی درمورد همسرش که او را اذیت می‌کرد تشکیل شده بود، ادامه داد.

مرد احساس کرد خنجری به قلبش وارد شده است. زن متوجه این قضیه شد و پرسید، «دوست داری ادامه بدم؟» مرد گفت، «اشکالی ندارد، ادامه بده، می‌تونم تحمل کنم.» زن به خواندن ادامه داد.

 آخر کار زن گفت، «خوب تمام شد. حالا تو شروع کن.» مرد ورقی را از جیبش درآورد و گفت، «دیروز از خودم پرسیدم دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم، حتی یک چیز به ذهنم نرسید.»

بعد کاغذ که سفیدِ سفید بود را به همسرش نشان داد. بعد ادامه داد، «چون به نظر من تو در نقص‌هایت کاملاً بی‌نقصی. من تو را آنطور که هستی قبول کرده‌ام--با همه نقاط مثبت و منفی که داری. من کل این مجموعه را دوست دارم. تو آدم فوق‌العاده‌ای هستی و من واقعاً عاشقتم.» زن ناراحت شد. سه ورق کاغذ را در دستانش مچاله کرد و محکم خود را به آغوش همسرش انداخت.

 ما به این دلیل دوست داریم آدمها را تغییر دهیم، که دوستشان داریم. اما گاهی‌اوقات، انگیزه‌های ما خالص نیستند. گاهی وقت‌ها از روی خجالت دوست داریم که عزیزانمان را تغییر دهیم. از اینکه دیگران درمورد فرزندان، همسر، خواهر و برادرها و والدینمان چه می‌گویند، خجالت می‌کشیم.

 یک دلیل دیگر برای میل ما به تغییر آدمها این است که دچار بیماری مقایسه کردن هستیم. ازدواج کردن مثل رفتن به رستوران است؛ وقتی غذایتان را سفارش می‌دهید، می‌فهمید که میز بغلی هم چه غذایی سفارش داده است و یکدفعه از چیزی که سفارش داده بودید، پشیمان می‌شوید. این میل به مقایسه کردن، مایه بدبختی‌ بسیاری از زندگی‌های زناشویی است. اگر همیشه هیکل همسرتان را با جنیفرلوپز مقایسه کنید، مطمئناً او قادر به رقابت با آن نخواهد بود. یا اگر درآمد شوهرتان را با بیل‌گیتس مقایسه کنید، او هم توان رقابت نخواهد داشت.

 خیلی وقت‌ها، حتی همسرانمان را با کسی مقایسه می‌کنیم که اصلاً وجود ندارد. مثلاً درمورد یک ستاره هالیوودی خیالپردازی می‌کنیم که اصلاً واقعی نیست. چون همه نقص‌ها و عیب و ایرادهای آنها با فتوشاپ از بین می‌رود. قبل از اینکه ازدواج کنید، برای ارزیابی همسر آینده‌تان باید خیلی دقیق باشید. همه چیز را بررسی کنید.

ارزش‌ها، پیشینه، اولویت‌ها، واکنش‌ها، اعتقادات، همه چیز. اما وقتی ازدواج کردید، دیگر دست از ارزیابی کردن بردارید، از انتقاد کردن دست بکشید. دیگر وقت درست کردن طرف مقابل تمام شده است. باید بتوانید او را همانطور که هست تحسین کنید. از پشت میز قضاوت بیرون بیایید و حس نقاشی را پیدا کنید که می‌خواهد تصویری زیبا را نقاشی کند. یک هنرمند همه چیز را همانطور که هست قبول می‌کند. وقتی فرد مقابل را بپذیرید و تحسینش کنید، یک معجزه اتفاق می‌افتد: فرد مقابل یاد می‌گیرد خود را بپذیرد و درنتیجه زخم روی دلش التیام یافته و تغییرها شروع می‌شود.

 چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ ممکن است یک چیز را هم دوست داشته باشید و هم نداشته باشید. مثلاً تلفن‌همراهتان. چرا دوستش دارید؟ چون هر زمان که خواستید می‌توانید به کسانیکه در دفترچه آن ذخیره هستند زنگ بزنید، مثل وقت‌هایی که مثلاً در خیابان پنچر شده‌اید، یا به دعا نیاز دارید یا هر چیز دیگر. چرا ممکن است دوستش نداشته باشید؟ اینکه آن تعداد آدم هم بتوانند هر زمان که دوست دارند به شما زنگ بزنند، حتی وقت‌هایی که دوست دارید استراحت کنید و برای خودتان وقت بگذرانید. خنده‌دار است اما درمورد روابط هم همینطور است. چرا عاشق شدید؟ شوکه نشوید، اما همان چیزی که باعث شد عاشق یک نفر شوید، سال‌های بعد روی اعصابتان خواهد بود. شوخی نمی‌کنیم.

 اگر به این دلیل عاشق همسرتان شدید که وقتی در مهمانی او را دیدید بسیار خوش‌مشرب و بشاش به نظر می‌رسید، سال‌های بعد ملتمسانه دوست دارید زیپ دهان او را بکشید که دست از حرف زدن بردارد.

 اگر به این دلیل عاشق شوهرتان شدید که ساکت، قوی و جدی بود، امروز دوست دارید بخاطر سرد بودنش خفه‌اش کنید.

 اگر بخاطر زیبایی بی‌نظیرش عاشق همسرتان شدید، امروز وقتی مجبور می‌شوید سه ساعت در ماشین بنشینید تا برای بیرون رفتن آماده شود دوست دارید تک تک موهایتان را بکنید.

یادتان باشد، هر نقطه قوتی یک ضعف دارد. باز هم نکته‌مان را تکرار می‌کنیم: اگر می‌خواهید ازدواجی شاد و آرام داشته باشید، باید دست از اصلاح کردن همسرتان بردارید و شروع به تحسین کردنش کنید.

 اینکه باید از اصلاح کردن همسرتان دست بردارید دو دلیل دارد: اول اینکه نمی توانید. دوم اینکه آدمها مثل خانه‌های قدیمی می‌مانند. اگر یک جای آنها درست شود، یک چیز دیگر در آنها خراب می‌شود. یادتان باشد، هیچوقت نمی‌توانید کسی را درست کنید چون اصلاح کردن دیگران یک کار درونی است. هیچوقت از بیرون نمی‌توان به آن اجبار کرد. باید دیگران را تحسین و راهنمایی کنید. باید به آنها آموزش دهید. اما نباید اجبار کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که همسرتان را دوست داشته باشید و به او برای اصلاح خودش فضابدهی

چگونه همیشه شاد باشیم

شاد بودن در تمامی مراحل زندگی یک هنر است …دیده اید انسان هایی را که همیشه لبخند به لب دارند و شاد هستند. شادی نیاز به تمرین دارد …شما هم می توانید انسانی شاد و با نشاظ باشید.

خوشحالی هیچ ارتباطی با داشته‌ها و نداشته‌های ما ندارد بلکه یک حس درونی و مسلم برای شاد بودن است.منتظر نمانید دیگران به شما شادی بدهند بلکه شادی را در درون خود جست‌وجو کنید. شما تنها کسی هستید که می‌توانید خودتان را شاد کنید.

هرگز خودتان را با دیگران مقایسه نکنید چون هیچ وقت نمی‌توانید دریابید دیگران واقعا چه حسی در درونشان دارند و در مغزشان چه می‌گذرد. همه ما مشکلات و درگیری‌هایی در درونمان داریم. بخشی از تلاش برای پیدا کردن شادی در درون‌مان این است که از مقایسه خود با دیگران جدا پرهیز کنیم. به علاوه اگر در اطراف شما دیگران به موفقیتی می‌رسند از صمیم قلب برای آنها خوشحال شوید.

مراقبت از جسم‌تان را در اولویت کارها قرار دهید و به جسم و روان خود احترام بگذارید و از آنها مراقبت و نگهداری کنید. تغذیه خوب، تحرک کافی و گاهی انجام دادن کارهای مورد علاقه به سلامت جسم و روان شما کمک می‌کند.

درباره دیگران قضاوت نکنید. شاید در کوتاه مدت این کار شما را راضی کند اما مطمئن باشید که پس از مدتی احساس گناه خواهید کرد. چون متوجه می‌شوید با این کار، دیگران را تحقیر کرده‌اید و چه بسا که قضاوت شما اشتباه بوده است. این احساس گناه شما را از شاد بودن دور می‌کند.


باورها و اعتقاداتی که شما را به چالش می کشد

بطور کلی باورها و اعتقادات افراد در زندگی شان در قدم اول از والدین، معلمین، همسالان، تلویزیون ، رسانه ها و... نشات می گیرد، و وقتی سن مان کم است فکر می کنیم بزرگترهایمان بیشتر از ما می دانند به همین خاطر به هرچه که می گویند اعتماد می کنیم. اما هرچه سنمان بالاتر می رود، دیگر خودمان اعتقادات و باورهایمان نسبت به دنیا را شکل می دهیم.

 

هر انسانی چه بخواهد و چه نخواهد کمی از اعتقادات دوران کودکی اش در او (بصورت ته نشین) می ماند و حتی گاهی اوقات بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم نیز درونمان لانه می سازند. در ادامه به برخی از این باورها و اعتقادات اشاره می کنیم که ممکن است زندگی هر انسانی را از جمله شما را به چالش بکشد. پس چنانچه احیانا این اعتقادات را در دورن خود می بینید، باید درصدد تغییر آنها برآیید.

 

● به اندازه کافی برای این کار استعداد نداری

 

هیچ کس در دنیا تا زمانیکه کاری را شروع نکرده، مهارت کافی برای آن را ندارد. اگر می خواهید کاری را انجام دهید فقط کافی است که شروع کنید. از اینکه ممکن است برای تحصیل در رشته حسابداری نتوانید وارد دانشگاه شوید استرس به خودتان راه ندهید، فقط کافی است شروع کرده و تلاش کنید تا به آن دست پیدا کنید. اینترنت خیلی بیشتر از آنچه که در دانشگاه یا مدرسه به شما یاد می دهند اطلاعات دارد پس فقط کافی است که دنبالش باشید.

 

● برای امتحان کردن یک کار تازه دیگر پیر شدی

 

متوسط امید به زندگی در کشورهای پیشرفته، برای مردها ۷۵ و برای زنان ۷۹ سال است. مطمئن باشید این عدد تغییر خواهد کرد و خیلی زود این سن به ۱۰۰سال هم خواهد رسید. این یعنی ما هیچ وقت برای شروع کردن یک کار جدید پیر نیستیم. امتحان کردن یک کار تازه بهترین راه برای فعال نگه داشتن مغز و بالا بردن انگیزه برای زندگی است. مردم ما انتطار دارند تا ۷۵ سالگی عمر کنند و فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ تا همین سن بیشتر عمر نمی کنیم! اگر انتظار داشته باشیم که تا ۱۰۰ سالگی زنده بمانیم، مطمئناً تغییرات بیشتری در زندگیمان ایجاد می کنیم و کمتر خودمان را منحصر به زمان می کنیم. امتحان کنید.

 

● دیگران شما را کنترل می کنند

 

این شما هستید که خود را کنترل می کنید نه هیچ چیز دیگری. هیچکس در این دنیا شما را کنترل نمی کند، این شما هستید که نیروی درونتان را کنترل می کنید. شما برای زندگی به هیچکس و هیچ چیز جز خدا نیاز ندارید، پس زندگیتان را کنید و سرنوشتتان خود رقم بزنید.

 

● شما به حساب نمی آیید

 

این واقعیت که زنده اید نشان می دهد که فرد خاصی هستید. اگر می خواهید فردی خاص و خارق العاده باشید، باید تلاش کنید. تک تک ما استعداد خاصی داریم که از آن بی خبریم و هنوز آن را کشف نکرده ایم. برای اینکه ببینید واقعا به چه چیز علاقه مندید، همه چیز را امتحان کنید. مجبور نیستید همه عمرتان یک کار را انجام دهید. سبک زندگیتان را بارها و بارها تغییر دهید تا راهی را پیدا کنید که دوست دارید.

 

● دنیا به دور تو نمی چرخد

 

کل دنیا فقط در مورد شماست. هر فرد در این سیاره دنیای جداگانه ای دارد که در دستان خودش است. بطوری که شما دنیا را می بینید با طوری که من می بینم متفاوت است و نگرش من هم با یک نفر دیگر متفاوت است. پس دنیا مربوط به شماست. حالا بگویید برای تغییر دنیا چه می خواهید بکنید؟

 

● هیچ کس تو را باور ندارد

 

من تو را باور دارم اما نظر من هیچ ارزشی ندارد، نظر هیچ کس ارزشی ندارد. سعی کنید خودتان را باور کنید و نیازی نداشته باشید که کسی دیگر باورتان کند. به محض اینکه خودتان، خودتان را باور کردید، بقیه هم باورتان خواهند کرد اما شما به باور آنها نیازی نخواهید داشت.

 

● هیچوقت نمی توانی آنقدر پول دربیاوری

 

من این حرف را بارها شنیده ام. شما دقیقا به همان اندازه که از خودتان انتظار دارید پول درخواهید آورد. اگر من به خودم بگویم که هیچ راهی نیست بتوانم این مقدار پول را دربیاورم، مغزم هم به دنبال راهی برای به دست آوردن آن مقدار پول نخواهد گشت. اما اگر اینقدر قاطع باشم که این مقدار پول را به دست بیاورم، مغزم راهی برای به دست آوردن آن پیدا خواهد کرد.

 

● در این مورد هیچ کاری از دستت برنمی آید

 

شما می توانید هر جنبه از زندگی تان را که بخواهید تغییر دهید. بعضی ها هیچ وقت این باور را کنار نمی گذارند و واقعا خجالت آور است. زندگی واقعا سخت است و دل شیر می خواهد برای تغییر آن پیش قدم شوید اما بدانید که از عهده آن برمی آیید. باید بدانید که چه می خواهید و برای رسیدن به آن چه قدم هایی باید بردارید.