نه تنها انسان با علم حضورى، پى به مختار بودن خود مىبرد و نه تنها آیات متعددى از قرآن دلالت بر اختیار انسان مىکنند، بلکه آیات فراوان دیگرى نیز دلالت دارند که انسان در برابر شیطان بی اختیار نیست، بلکه شیطان از طریق تزیین (آراستن، زیبا جلوه دادن)، وسوسه، دعوت، تسویل (فریفتن) استزلال (لغزاندن)، افتنان (به فتنه انداختن) اضلال (گمراه کردن)، ایحاء (القا کردن سخن، وحى کردن، وسوسه کردن) وعده دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مىدهد و این همه، از لوازم شیطنت است. باید توجه داشت که اگر در بعضى از آیات اشاره به سلطه شیطان بر بعضى افراد شده، این سلطه تکوینى نیست و از اینرو، شیطان در قیامت، به هنگام رویارویى با پیروان خود مىگوید: ؛ خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده [باطل] دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز این که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، [و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید] بیزار و کافرم! مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکى دارند!
البته روشن است که سلطه در آیه شریفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطهاى مىشود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افکار و اندیشهها.
. بسیارند کسانى که حاضر نیستند، حتى یک لحظه، قلب خود را جایگاه وساوس شیطانى قرار دهند؛ دلهاى آنها لبریز از ایمان به خداست و همیشه بر او توکّل دارند و از اینرو، شیطان هم بر آنها هیچ سلطهاى ندارد: ؛ او بر بندگان خدا (کسانى که واقعا بنده او هستند) هیچ سیطرهاى ندارد، مگر بر پیروان گمراه خود: ؛ که بر بندگانم تسلّط نخواهى یافت؛ مگر گمراهانى که از تو پیروى مىکنند.