اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

مهندس هوشنگ سیحون

مهندس هوشنگ سیحون

تصویر
شرح:معمار مقبره ها و یادها 
مهندس هوشنگ سیحون، معمار و طراح

متولد سال ۱۲۹۹ تهران 
فارغ التحصیل دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران 
دانش آموخته دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) درمعمارى 
رئیس دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران یک دوره 
تدریس معمارى در دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران 
عضو انجمن شوراى ملى باستان شناسى، شوراى عالى شهرسازى، شوراى مرکزى تمام دانشگاههاى ایران و کمیته بین المللى «ایکوموس» (وابسته به یونسکو) پیش ازانقلاب
چاپ ۳ کتاب معمارى سیحون، نگاهى به ایران (نقاشى هاى سیاه قلم) و (نیم قرن آثار معمارى ونقاشى سیحون)
برگزارى نمایشگاهى مشترک با« پابلوپیکاسو » و « سالوادور دالى» در ماساچوست آمریکا ۱۹۷۲ 
شهروند افتخارى فرانسه 
تهیه فیلمى درباره آرامگاه بوعلى سینا به کارگردانى امیرشمخانى 
داراى نمایشگاه دائمى در کلکسیون دانشگاههاى هاروارد، ام آى تى، دانشگاه واشنگتن و برکلى 
طراح و اجراى تعدادى از مهم ترین بناهاى یادبودى و صنعتى و شخصى درایران مانند آرامگاه بوعلى سینا (همدان)، مقبره عمرخیام نیشابور، مقبره و موزه نادرشاه (مشهد)، مقبره کمال الملک، بانک سپه تهران و... 
 مهندس هوشنگ سیحون در سال ۱۲۹۹ و در خانواده اى اهل موسیقى به دنیا مى آید.  پدر بزرگ او  میرزا عبدالله  بنیانگذار موسیقى سنتى و معروف به پدر موسیقى سنتى ایران بوده است و مادرش مولود خانم از نوازندگان تار و سه تار و معلم زنده یاد احد عبادى که دایى سیحون به حساب مى آید. او بعد از راهیابى به دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران استعداد خود را از نقاشى به معمارى توسعه مى دهد و به دعوت آندره گدار (رئیس اداره باستان شناسى وقت ایران) براى ادامه تحصیل راهى پاریس و دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) مى شود و حدود ۳ سال تحت تعلیم اوتلو زاوارونى  به تکمیل دانش معمارى خود مى پردازد و در سال ۱۹۴۹ به درجه دکتراى هنر مى رسد.
مهندس سیحون بعداز طراحى و اجراى آرامگاه بوعلى سینا (همدان ) پروژه هاى زیادى را طراحى و اجرا مى کند که از جمله آنها مى توان به مقبره عمرخیام (نیشابور)، مقبره کمال الملک (نیشابور)، مقبره و موزه نادرشاه افشار (مشهد)، مجلس شوراى ملى، موزه توس (مقبره فردوسى )، کارخانه نخ ریسى کوروس اخوان، کارخانه آرد مرشدى، سازمان نقشه بردارى کل کشور، بانک سپه (توپخانه )، مجتمع آموزشى یاغچى آباد ، سینما آسیا، سینما سانترال، کارخانه کانادادراى (زمزم فعلى ) در تهران و اهواز ، کارخانه یخ سازى کورس اخوان و حدود ۱۵۰ خانه و ویلاى خصوصى براى شخصیت هاى مشهور آن زمان اشاره کرد که تقریباً همه به اقتضاى کانسپتى که داشته اند از مصالح ساده و مقاوم محلى تشکیل شده اند و آموزه هاى کلاسیک بوزار پاریس در آنها پیاده شده است.
 سیحون همچنین در طول آن سالها عضو شوراى ملى باستان شناسى، شوراى عالى شهرسازى، شوراى مرکزى تمام دانشگاههاى ایران و کمیته بین المللى ایکوموس (Icomos) بوده و به مدت ۱۵ سال مسؤولیت مرمت تمام بناهاى تاریخى ایران را برعهده داشته است.
 از دیگر مسؤولیت هاى مهم این معمار و مهندس ایرانى، یکى هم ریاست دانشکده هنرهاى زیباى دانشگاه تهران در یک دوره و سالها تدریس معمارى دراین دانشکده بوده است که در آن دوره شاگردان به نسبت موفقى تربیت مى شود.
 مهندس هوشنگ سیحون بیش از دو دهه است که در ونکوور (کانادا) زندگى مى کند و در آنجا به طراحى و نقاشى و تعلیم هنر مشغول است و هر از گاهى بزرگداشتى از سوى برخى مجامع خصوصى و دولتى و دانشگاهى خارج از کشور براى او برگزار مى شود.
نخستین اثرى که مهندس سیحون ازخود به جا گذاشته ، آرامگاه بوعلى سیناى همدان است که طرح آن در ۲۵سالگى و هنگام تحصیل در دانشکده هنرهاى زیباى پاریس (بوزار) ارائه مى دهد و درمسابقه اى که « انجمن آثار ملى» آن زمان به مناسبت بزرگداشت هزاره بوعلى سینا از سوى یونسکو برپا مى کند، جایزه اول را به دست مى آورد. جایزه اى که ساختن مقبره بوعلى سینا بود و ساختمانى که در ۲۸ سالگى او آغاز و در سى سالگى اش به پایان رسید. وقتى سال گذشته و در یک گفت وگوى اختصاصى از مهندس سیحون پرسیدم که: چطور آن همه عبارت پراکنده ونمادها ونمودهاى تاریخى هم روزگار را دریک ساختار پلى فونیک گنجاندید، که در نهایت از آن یک صداى ارکسترال و هماهنگ به چشم و گوش بیننده برسد؟ » اوپاسخ داد: « آرامگاه بوعلى تنها یک آرامگاه یا مقبره نیست، بلکه آرامگاه یا مقبره جزئى ازکل است که یادبود بوعلى است. من خواسته ام با عوامل و عناصر معمارى چه از نظر شکلى وچه از نظر عددى، از راه نماد و سمبل، شخصیت بوعلى را بیان کنم.  و این موضوع در ایران یا سایر جاها معمول نبوده است. شکى نیست که براى هماهنگ کردن این عناصر ممارست و پیگیرى ومطالعه فراوان لازم است که در موقع خود سعى کرده ام کوتاهى نکنم.  پس با یک نوع دانش فراگیر در ترکیب و تلفیق این عناصر کوشش خود را به کار برده ام تا چیزى به دست بیاید که در برابر دید شما است.  این را هم بگویم که در تمام کارهایم جزئیات، هر قدر بى اهمیت، از ذهن من دور نبوده و به فراموشى سپرده نشده است.
در این گفت وگوى طولانى که قرار بود در کتابى بیاید مهندس سیحون در پاسخ به پرسشى که از او درباره توصیف چشم انداز کلى آثار نوستالژیک اش مى کنم، چنین مى گوید:« بارها و بارها به هنرجویان خودم که در حقیقت یاران هنرى من هستند گفته ام: ما از دو هزار و پانصد سال پیش تا به امروز پیشکسوتانى داشته ایم که براى ما بى اندازه گرامى و محترمند. رسالت، به ما حکم مى کند که امروز کارهایى را که در عالم معمارى وهنر از هر نوع انجام مى دهیم عمیقاً در جایگاهى باشند که درمقابل این پیشکسوتان خجل و شرمنده نباشیم. بنابراین با تمام وجود و عشق بى پایان دست به کار شویم تابه نتیجه مطلوب برسیم. به این کارها که نام بردید (آرامگاه بوعلى سینا، خیام، کمال الملک، نادرشاه و...) با خاطراتى پر از شور و هیجان نگاه مى کنم و به نظرم مى رسد که چقدر نگفته ها دارم که بایدگفته مى شد و افسوس که نیمه کاره ماند. در پدید آوردن این کارها هدفم ابداً تقلیدگذشته نبوده است، بلکه روح و جان ایران مطرح بوده است که با ابزار امروزى باید شکل مى گرفت وخودنمایى مى کرد.»
   او همچنین به این پرسش که « اگر مى خواستید با همان روحیه به معمارى بپردازید و مجبور به ترک ایران نمى شدید، پروژه بعدى تان چه بود وچه مى توانست باشد؟  چنین پاسخ مى دهد: در پاسخ این سؤال باید بگویم که موضوع یا پروژه خاصى مورد توجهم نیست. اما آنقدر ایده ها و حجم ها و شکلهاى متعدد در ذهنم مى جوشد و در حرکت است که گفتنى نیست و متأسفم چرا امکان پیاده کردن آنها روى خاک کشورم مقدور نیست. حیف و صدحیف. 
این اواخر و بعد از دو دهه سکوت و سردرگمى، پیشنهادهایى دوباره به مهندس سیحون شد که به ایران بازگردد و به طراحى و اجراى آثار مونومنتال دیگرى بپردازد که او هرگز قبول نکرد و فکر کردن به ایران در غربت را به کلنجار رفتن درخاک کشورش ترجیح داد. یکى از آن پروژه هایى که خود من واسطه پیشنهاد آن به این مهندس ارجمند شدم، پیشنهاد طراحى موزه اى با روحیه ساختمانى آرامگاه بوعلى سینا در همدان بود که پذیرفت و اجراى آن را مشروط به نظارت من بر حسن اجراى طرح کرد، که این بار پیشنهاد دهندگان نپذیرفتند و بهانه آوردند!
وقتى از مهندس سیحون پرسیدم که آیا هنوز خودتان را به لحاظ عاطفى یک شهروند ایرانى مى دانید یا نه؟ و آیا هنوز تحولات فرهنگى و هنرى و اجتماعى این کشور برایتان مهم و جالب هست یا نه؟ او در پاسخ به این آخرین پرسش ام چنین مى گوید: افتخار مى کنم که ایرانى هستم و افتخار مى کنم که درموقع تولد، ایران عزیز به من این امکان را داده است که پایم را روى خاک مقدسش بگذارم. هیچ گله اى از هیچ کس ندارم و مى دانم بى مهرى ها قطعاً از روى عدم آگاهى نسبت به درون و ضمیر من بوده است. 
تمام تحولات فرهنگى و هنرى و اجتماعى کشورم دقیقاً مورد توجهم مى باشند. کوچکترین تصرف، کوچکترین ناملایمتى، کوچکترین خرابى نسبت به آثار ایران آنچنان تأثیر نامطلوبى در قلبم مى گذارد که قادر به بیان آن نیستم.   بعضى دخل و تصرفات در آثار اصفهان و یزد و سایر شهرها که پر از شاهکارها هستند شدیداً مرا متأثر و متأسف مى کند. به طورى که حس مى کنم یک قسمت از وجود ایرانم را مجروح کرده اند و زخم زده اند. به هر حال خودم را فدایى آن سرزمین مى دانم و برایش آرزوى پیشرفت و بارورى دارم. 
یکى از مهمترین رویدادها در زندگى هنرى مهندس سیحون که دائم روى آن تأکید مى شود، نمایشگاه هاى مشترک سیحون و پابلو پیکاسو غول هنر قرن بیستم است. در نخستین نمایشگاه مشترک این دو هنرمند که در سالهاى دهه پنجاه در تهران و در گالرى دولتى مهرشاه برگزار مى شود، تنها یک بشقاب سرامیک خریدارى شده از آثار پیکاسو به نمایش درمى آید و باقى آثار مربوط و متعلق به سیحون است. برگزارى چنین نمایشگاه به اصطلاح مشترکى و آن هم با چنین عنوانى شاید در تاریخ هنر جهان بى سابقه بوده باشد! داستان نمایشگاههاى مشترک سیحون وپیکاسو به همان نمایشگاه معروف ختم نمى شود و بار دیگر در ماساچوست آمریکا و این بار با همراهى آثارى از سالوادور دالى برگزار مى شود. در این نمایشگاه انگار برخى از منتقدان آمریکایى چنان که مى گویند از کلاف هاى سردرگم سیحون و بافه هاى خط او استقبال مى کنند و از آنها به عنوان آثارى با ارزش و به یاد ماندنى یاد مى کنند.
نمونه کار - 1:آرامگاه حکیم عمر خیام
 

تصویر نمونه کار - 1
معرفی نمونه کار - 1:اثری جاودان از استاد هوشنگ سیحون
فیلسوف ایرانی که خود را عاری از هرگونه عرب گرایی و دین نمایی میداند زبانزد روزگار خود میشود و این تنها به آن دلیل است که متانت و زندگی ساده و بدون هرزگی و مملو از علم و دانش را برای خود بر می گزیند . او بگفته تاریخ نگاران عصبی گوشه گیر و آرام بوده است.
از وی پرسیدند چرا از جمع دوری میکنی و خلوت و سکوت را برگزیده ای؟ وی پاسخ داد از معاشرت با مردمان نافهم رنج میربم
خیام شاید چنین بوده است و از مردمانی که زندگی را تنها در تفکرات کودکانه و واپس گرا میدیده اند به تنگ آمده بود و دوری از اجتماع را گزیده بود . نهایت وی در سال 517 هجری قمری بعد از گذشت حدود هفتاد و اندی سال از عمر پربرکتش بدرود حیات گفت.
در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند.سیحون و حسین جودت (ناظر ساخت و سازهای انجمن ) پس از بازدید از مکان در نامه ای به انجمن چنین گزارش دادند:
"... راجع به مقبره خیام به طوریکه ملاحظه فرموده اند محل آن فعلا چسبیده به بقعه امام زاده محروق می باشد و هرگونه عملی در این محل نمی تواند استقلال و برجستگی به مقبره خیام بدهد و لازم است که محل جدیدی در همان محوطه در نظر گرفته شود .با مطالعاتی که در این قسمت به عمل آمد محل آرامگاه تعیین گردید و کروکی لازم نیز متناسب با محل جدید تهیه گردید تا در صورتیکه مورد موافقت باشد نقشه های تکمیلی و صورت برآورد هزینه آن تقدیم گردد."
محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه ای به انجمن چنین گزارش داد:
"طرحی که توسط آقای مهندس هوشنگ سیحون استاد این دانشکده برای آرامگاه حکیم عمر خیام تهیه شده است و ماکت های مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقای سیحون درباره آن توضیحات کافی داده شد .با توجه به این نکته که در تهیه طرح مزبور از سبک معماری ایرانی حداکثر استفاده به عمل آمده این نقشه چه از لحاظ اصول فن معماری و چه از نظر سبک برای آرامگاه حکیم بزرگ ایران کاملا متناسب است."
بعد از گزارش فروغی به انجمن سیحون در اسفند 1337 متعهد شد نقشه های قطعی و نقشه های اجزای کار را شامل مقبره اصلی - سکو بندی اطراف و آبنماها و بناهای تابعه آن  وهمچنین نظارت کار را هرچه زودتر برای ساخت مقبره به انجمن تحویل دهد.
سیحون مشخصات فنی بنا را چنین توضیح می دهد:"استخوان بندی بنا فلزی و دارای روکش آلومینیوم خواهد بود در قسمت سقف نوعی شیشه های ضخیم الوان و در متن قسمت بدنه با کاشی پشت و رو تزیین خواهد شد.زیر سازی بنا با بتون و کرسی و پله ها با سنگ گرانیت و بدنه دیوار مجاور آبنماها با سنگ تراورتن و سنگ روی قبر از سنگ سیاه مشهد خواهد بود." شرکت ساختمانی کا.ژ.ت در 1337 به انجمن اطلاع داد حاضر است  مسئولیت ساخت کار را با در نظر گرفتن نظریات سیحون به عهده گیرد و ساختمان آرامگاه خیام را بدون عیب و نقص به اجرا در آورد.
سیحون و حسین جودت نیز اعلام کردند:
"طرح اولیه ساختمان آرامگاه خیام با استخوان بندی فلزی تهیه گردید و در نظر بود که روکار آن با آلومینیوم پوشیده شود پس از مراجعه به اهل فن معلوم شد که روکش آلومینیوم بر فلز آثار نامطلوبی  از لحاظ ترکیبات شیمیایی دارد .از این رو تصمیم گرفته شد که کار با بتن ظریف اجرا گردد و ارتفاع آرامگاه نیز از 12 متر به 22متر ترقی داده شود تا عظمت بیشتری پیدا کند."
آنها متذکر شدند :
"ارجاع کار به یک شرکت پیمانکار خارجی جهت ساخت مقبره مستلزم تحمل هزینه زیاد است و از طرفی شرکت ساختمانی کا.ژ.ت  تعهد نموده که در صورت نیاز متخصصین خارجی را جهت نظارت و اجرای درست کار استخدام نماید و از طرفی به اثبات رسیدن شایستگی شرکت کا.ژ.ت در ساخت مقبره نادرشاه بر همگان آشکار شده است و شایسته است که ساخت مقبره خیام نیز به شرکت مزبور داده شود ."
نها در ادامه کار افزودند که :"اندک بی توجهی در این کار ممکن است  نظیر آرامگا ه فردوسی (طرح کریم طاهر زاده بهزاد ) موجب تاثر و پشیمانی گردد."
در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد و دراین سال قسمتهای عمده کار از جمله گود برداری بتن ریزی پی های بنا و طرح محوطه به اجرا در آمد. در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایا ن رسید.
 مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است. ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا می کنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده  شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک  و تو خالی و یادآور ستاره ای استکه نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود.
داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است. روکار بنا معرق کاری سنگی از تو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است. در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است. 
سیحون در مورد ایده اصلی کار می نویسد : 
بنای یادبود دیگر مربوط به خیام است در نیشابور که تقریبا مقارن بنای قبلی با یکی دو سال فاصله دیر تر ساخته شده است.
محل بنا در باغ بزرگی در خارج شهر نیشابور و با فاصله نزدیک به دو کیلو متر از جاده مشهد – نیشابور واقع است . تقریبا با همین فاصله به طرف غرب باغ دیگری آرامگاه شیخ عطار را در برمیگرد. باغ اول به باغ امامزاده محروق معروف است به ترتیبی که در محور اصلی باغ ساختمان قدیمی امام زاده محروق جا دارد. مزار خیام درست در گوشه شمالشرقی این بنا قرار داشت. به طوریکه در زمان سلطنت رضاشاه در مراسم فردوسی با عجله این مقبره را به شکل یک میله سنگی بی اهمیت تعمیر و آماده کردند که در موقع بازدید مستشرقین قابل عرضه کردن باشد.  در سی و چند سال پیش که انجمن آثار ملی تصمیم گرفت بنای مناسبی برای خیام ایجاد کند طرح آنرا به عهده اینجانب گذاشتند.
چون در جوار امامزاده امکان ایجاد ساختمان قابل توجهی نبود ناچار محور دیگری عرضی در باغ  به وجود آوردم که عمود بر محور اصلی  است و ورودی بنای خیام از همین محور در نظر گرفته شد. به خصوص که این محور در  جهت باغ عطار نیز بود.  یعنی از همین ورودی جاده دیگری کشیده شد که باغ امامزاده و خیام را به باغ عطار ارتباط می داد.
شنیده بودم که خیام گفته بود: گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشانی کند. بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طور ی ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند.
خیام در واقع سه شخصیت دارد: ریاضی دان منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد.  دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است.از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد .پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم  تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است. این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است. بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.این ستاره ها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد.و اما برخورد تیغه  ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین  خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش سیاه مشق های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوشانتزاعیسرتاسر لوزی ها را پر کند. به تقاضای انجمن آثار ملی شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی با نظر اینجانب که به صورتیکه می خواستم این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت. از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است.دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند  واین اشاره به نام خیام است. چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد.
از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع  قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان. در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری جهت کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقین و محققین که مایل اند در محل اقامت کوتاه داشته باشند و از نزدیک در جوار آرامگاه و در فضای شاعرانه ضمن کار بهره معنوی داشته باشند ساخته شد که از شرح جزییات صرف نظر می شود.
نمونه کار - 2:آرامگاه کمال الملک
معرفی نمونه کار - 2:محمد غفاری (کمال الملک) ار هنرمندان بنام عصر قاجار است که ظهور او در عرصه نگارگری با ابداعات و نوآوری‌های او در سبک و روش، فصل تازه ای را در بخش هنرهای تجسمی ایران گشود. وی با کشیدن تابلو تالار آیینه از سوی ناصر الدین شاه به کمال الملک ملقب شد.  آرامگاه کمال الملک در جوار آرامگاه عطار نیشابوری و در میان باغی در حومه شهر نیشابور واقع است و در سمت غرب آرامگاه خیام و به فاصله دو کیلومتری از آن واقع است. طراح این بنای یادبود هوشنگ سیحون است.
این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده است و مستطیلی با تناسب 1 بر 2 را می‌سازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می کنند؛ حجم بنا از قوس‌هایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شده اند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، "تاق‌های چهاربخش" را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده اند را تداعی می کنند و احتمالا منبع الهام طراح نیز بوده است. طراح با بهره‌گیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجه‌ای ظاهرا متفاوت با هندسه ای  پیچیده دست یافته است.  این طرح مبتکرانه به مدد سازه پوسته‌ای بتنی اجرا شده است.
در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده می شود:  شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها 1 به 2/1 است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده می شوند.... لازم به ذکر است که در پایین قوس‌های اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاه‌تر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوس‌های متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوسته‌ای سه بعدی در فضا حاصل آمده است که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند می دهند.
این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آورده‌اند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهره‌گیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان می‌دهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کرده است.
تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شده‌اند و به سمت خط تقارن قوس‌ها این نقوش کوچک و کوچکتر می‌شوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می شود.
فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی ها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آندو را دو جزء از یک بنا درک کند!
سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگ‌های مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده است، نقش برجسته‌ای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیده است.

سایر نمونه کارها:سال‌های 1328 - 1333
منزل و مطب دکتر فرهاد، منزل آقای بابک، ساختمان پست فشار قوی، ساختمان اداری مرکز برق، منزل سرلشکر فیروز، دفتر هوشنگ سیحون و خوابگاه‌ها و گاراژهای آتش‌نشانی در تهران و ساخمان آرامگاه بوعلی در همدان.
سال‌های 1332 - 1335
منزل آقای شیبان (دروس)، منزل آقای محمدی (تپه امامیه)، منزل آقای مقدم (تپه امامیه)، سازمان نقشه‌برداری کل کشور (جاده قدیم کرج)، آرامگاه نادر (مشهد)، کارخانه یخ‌سازی و ریسندگی کورس (جاده شهر ری)، کارخانه کانادادرای (خیابان آزادی)، پرورشگاه کودکان (خیابان ولیعصر)، سینما آسیا (خیابان جمهوری)
سال‌های 1335 - 1340
سینما سانترال (تهران)، کارخانه کانادادرای (آبادان)، لابراتوار عبیدی و شرکا (جاده قدیم شمیران)، منزل آقای بشارت (الهیه)، منزل آقای فرازیان (زرگنده)،‌منزل دکتر کاظمی (شمیران)، منزل خانم ابتهاج (زعفرانیه)، مجموعه ویلاهای آقاسی‌پور (پاسداران)، منزل آقای هدایت (دروس)، مجموعه ویلاهای ایپک چی (حصارک)، کتابخانه مجلس شورای ملی با همکاری محسن فروغی، کیقباد ظفر بختیار و علی صادق، آرامگاه خیام (نیشابور)، آرامگاه کمال‌الملک (نیشابور)
سال‌های 1340 - 1345
تجدید بنای آرامگاه فردوسی (طوس)، بناهای اطراف آرامگاه فردوسی (طوس)
سال‌های 1345 - 1350
منزل دولت‌آبادی (نیاوران)، ساختمان مرکزی بانک سپه (تهران)، منزل سیحون (دروس)، مجتمع آموزشی فرح (جاده آرامگاه)، ضلع جدید بیمارستان میثاقیه (تهران)
از سال 1350 به بعد
بازارچه میرچخماق (یزد)، منزل سیحون (در کلکان در راه شمشک)

باورهای غیرمنطقی بعضی‌ها درباره ازدواج

 «باورهای غیرمنطقی درباره ازدواج» مطلبی است که در مجله Psychologies Magazine منتشر شده است. نویسنده این مطلب دکتر مِل شوارتز، روانشناس است. آمار بالای طلاق در اکثر کشورهای جهان و توجه به ازدواج با شخص مناسب فرآیند انتخاب همسر برای افراد مجرد را به موضوعی مهم تبدیل کرده است. افراد بسیاری درگیر یافتن شخص مناسب برای ازدواجند که علتش اهمیت تصمیم گیری است. متاسفانه بسیاری از افراد انتظارات بسیار بالایی از ازدواج دارند (برای مثال، این انتظار که همسر من باید عاشق من، بهترین دوستم، مشاورم و پدر یا مادرم باشد) و از این می ترسند که اگر با احتیاط انتخاب نکنند، ازدواج آنها به شکست منجر شود.یک علت مهم اینکه بیشتر افراد درگیر تصمیم گیری برای ازدواجند، انتظارات بالا و غیرواقع بینانه است. باورهای غیرواقع بینانه همان افکار یا انتظارات غیرمنطقی هستند. غیرمنطقی بودن باورها به این معناست که افراد را از دستیابی به اهداف اساسی شان بازمی دارند و نامعقولند و با واقعیت ناسازگار.اگر افراد باورها یا انتظارات غیرواقع بینانه ای در مورد انتخاب همسر داشته باشند، بیشتر احتمال دارد که دچار تردید، ناکامی و دلسردی شوند. هدف این مطلب شناساندن رایج ترین باورهای غیرمنطقی در مورد انتخاب همسر است. باید توجه داشت که اگر افراد بتوانند این باورها را تغییر دهند، به کاهش اضطراب، ناکامی و دلسردی خودشان کمک می کنند و رابطه ای رضایتبخش با همسرشان خواهند داشت 

1- شاهزاده رویاهااین باور غیرمنطقی به این صورت است: تنها یک شخص مناسب در دنیا برای ازدواج با هر شخصی وجود دارد. سوالاتی که اینجا مطرح می شود اینهاست: یک فرد چگونه تعیین می کند که چه موقعی این فرد مناسب را خواهد یافت؟ آیا ممکن است در مواجهه با آن شخص مناسب احساس خاص و جادویی را تجربه کند؟ آیا در انتظار آمدن آن شخص مناسب شانس های دیگر فرد برای ازدواج از دست نخواهند رفت؟


بی تردید، چنین باوری باعث انفعال در فرآیند انتخاب همسر می شود. برای مثال، برخی از افراد باور دارند که شاهزاده رویاهایشان سرانجام می رسد و بنابراین، هیچ دلیلی وجود ندارد که فعالانه به شناخت دیگران برای ازدواج بپردازند. شاهدی این باور را تایید نمی کند زیرا اگر اینچنین باشد، چه دلیلی دارد که بسیاری از افراد طلاق بگیرند و دوباره ازدواج کنند.

2- همسر کامل و بی نقصبرخی از افراد باور دارند تا زمانی که شخص کاملی برای ازدواج نیافته اند نباید ازدواج کنند. آلبرت الیس روانشناس مشهور آمریکایی این باور را انتظاری غیرمنطقی می داند. چنین تمایلی برای کمال، توانایی فرد را برای یافتن راه حل ها کاهش می دهد و می تواند منجر به عکس نتیجه دلخواه شود.همه ما در دنیای احتمالات زندگی می کنیم. میل به حقیقت کامل تنها منجر به بزرگ شدن بیش از حد انتظاراتی می شود که نمی تواند رضایتبخش باشد و در نتیجه، باعث تردید و اضطراب می شود. افرادی که این باور را دارند اغلب درگیر روابط کوتاه مدت می شوند. یعنی، به جای شناخت درست فرد مقابل شان آنها را با معیارهای نادرست خود ارزیابی می کنند. این افراد سپس الگویی از چند رابطه کوتاه مدت در زندگی شان ایجاد می کنند که منجر به ناکامی و دلسردی می شود. بیهودگی این باور با این نظر تقویت می شود که بدانیم افراد طی زمان تغییر می کنند. شخصی که در شروع ازدواج به نظر می رسد که فرد کاملی است، ناگزیر بعدا چنین به نظر نخواهد رسید.

3- کامل بودن خودبرخی افراد باور دارند که هر فرد قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرد باید کاملا احساس کفایت و قابلیت را برای همسر بودن داشته باشد. این افراد به دلیل این باور به مدت طولانی مجرد می مانند، زیرا افراد معدودی هستند که کاملا احساس کفایت در این مورد دارند. به علاوه، ازدواج موفق به همکاری و تلاش دونفر نیاز دارد و کامل بودن یک نفر برای موفقیت ازدواج کافی نیست. البته برخی افراد از این باور به عنوان توجیهی برای ترس اساسی شان از ازدواج استفاده می کنند.یک باور جایگزین معقول تر در اینجا می تواند این باشد که فرد باید نسبتا احساس قابلیت همسر بودن را داشته باشد، اما اکثر افراد به دلیل اضطراب نمی توانند قضاوت درستی از میزان قابلیت و کفایت خود در این مورد داشته باشند. اضطراب نباید فرد را از ازدواج کردن دور کند. این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که هیچ کس کامل نیست.

4- رابطه کاملبرخی افراد باور دارند که هر زوج باید قبل از ازدواج ثابت کنند که رابطه شان خوب است. این افراد به مدت طولانی ازدواج خود را به تعویق می اندازند تا برایشان ثابت شود رابطه شان خوب خواهد بود. آنها حتی موقعیت هایی ایجاد می کنند تا قدرت رابطه شان را امتحان کنند و بارها و بارها نامزدشان را آزمایش می کنند. احتمالا پس از مدتی، نامزد این فرد از این آزمون ها خسته می شود و رابطه را قطع می کند. باید توجه داشته باشیم که متاسفانه ما در دنیایی ناکامل با آدم ها و روابط ناکامل زندگی می کنیم. به علاوه، استرس ها و بحران ها و چالش های آتی رابطه را نمی توان به درستی پیش بینی کرد.

5- تلاش سختاین باور غیرواقعی به این صورت است که شخص می تواند با هر کسی که برای ازدواج انتخاب می کند شاد باشد، اگر سخت تلاش کند، این باور متضاد با باور همسر کامل است، چون شامل داشتن دیدی علت و معلولی به فرآیند انتخاب همسر است. بسیاری از افرادی که ازدواج کرده اند این باور را ماه ها یا سال ها داشته اند بدون آنکه برایشان موفقیتی به همراه داشته باشد، زیرا ازدواج رابطه ای دوجانبه است که به همکاری دو طرف برای حل مشکلات زناشویی نیاز دارد. به نظر می رسد برخی از افراد وجوددارند که حاضر نیستند دو جانبه برای زندگی موفق تلاش کنند. ازدواج با این افراد تلاش برای زندگی موفق را بی اثر می کند. برخی از این افراد به طور مشخص عبارتند از:الف - افراد معتادی که به دنبال بهبودی نیستند؛ب- افراد خشن یا از لحاظ عاطفی سوء استفادهگر؛ج - افرادی که دیدگاه های دینی و فرهنگی کاملا متفاوتی دارند.

6- زندگی مشترک بدون ازدواجبرخی از افراد مجرد باور دارند که هم خانگی قبل از ازدواج شانس زوج را برای داشتن ازدواج شاد بیشتر می کند اما شواهد روزافزونی وجوددارد که نشان می دهند هم خانگی به طرز چشمگیری با ازدواج متفاوت است و معمولا نمی تواند شانس زوج را برای موفقیت در زندگی زناشویی بیشتر کند. پیامدهای منفی این باور شامل نقض معیارهای اخلاقی، پشیمانی از آن و ایجاد تنش با والدین است.

7- متضادهای مکملیک باور اشتباه این است که شخص باید کسی را برای ازدواج انتخاب کند که ویژگی های شخصیتی اش متضاد با او باشد. پیامد منفی این باور این است که افراد را تشویق می کند تا به جای افراد مشابه در جستجوی افراد متفاوت از خودشان باشند.

8- مانع تغییر شخص می شود(برای مثال، شخص فکر می کند که به جای تغییر خود به دنبال کسی باشد که متضاد با او باشد و ضعف های او را بپشواند.) اگرچه در برخی موارد متضادها جذابند، ازدواج با کسی که صفاتش به نحو چشمگیری متفاوت است معمولا منجر به تعارض و نارضایتی می شود

.9- آنچه نیاز دارید عشق استاستیون همیشه عاشق نیک بوده اما معتقد است که موفقیت شان در ازدواج مربوط به پایبندی شان در تعهد و همراهی همیشگی آنهاست. نیک هم می گوید: «من خودمان را به چشم یک گروه نگاه می کنم. ما هر دو به سمت یک نقطه حرکت می کنیم و آرزوی چیزهای مشابهی داریم. من روابطی را که تا امروز داشتیم مقدس می شمارم و او را به خاطر این همراهی بیشتر از همیشه دوست دارم.»امروزه ما می اندیشیم که عشق رمانتیک جزو سازنده هر ازدواجی است، در حالی که اینگونه نیست، چرا که ازدواج قرن ها پیش از آنکه عشق به جزء اصلی و سازنده آن بدل شود، وجودداشته است. ازدواج از گذشته تا امروز تنها راه موفق همراهی دو نفر براساس ارزش های برابر و احترام متقابل بوده است. دکتر شیمون مور، روانشناس دانشگاه متروپولیتن لندن می گوید: «ممکن است انسان ها به خاطر عشق به هم برسند اما فقط زمانی که روابط موفقیت آمیزی دارند، مخ توانند تا انتها با هم باقی بمانند. این ازدواج درست است که اجازه می دهد عشق شکوفا شود. شما همدیگر را دوست دارید چون می توانید زندگی را با هم قسمت کنید.»

 


10- ما باید با هم یکی و شبیه به هم باشیمماری 42 ساله می گوید: «ما هرگز مدت زیادی از هم جدا نیستیم.» اندرو 45 ساله هم اضافه می کند: «اصلا ازدواج چه فایده ای دارد، اگر شما دائم کنار هم نباشید؟» ماری و اندرو طی دوازده سال زندگی مشترکشان واقعا به هویتی واحد تبدیل شده اند. آنها همه جا با هم می روند. وقتی یکی حرف می زند، دیگری جملات او را تکمیل می کند. حتی اخیرا لباس هایی هم که می خرند جفت است.سوزانا ایبس، رفتار درمانگر، می گوید: «بهتر است به همسرمان اجازه دهیم تا احساس کند فردی متفاوت با دیگری است.»پرل هم می گوید: «همه ما تلاش می کنیم به تساوی برسیم اما مهم این است که با «تشابه» اشتباه نشود. هیچ وقت سعی نکنید تفاوت های میان خود را از میان بردارید چرا که این مسئله می تواند آغازی بر مرگ روابط میان همسران باشد.»اگر زن و مرد تفاوت های خود را با یکدیگر حفظ کنند، روابط آنها می تواند همچنان لذتبخش باقی بماند اما اگر زن و شوهر سعی در تشابه سازی رفتار یکدیگر داشته باشند، خواهند گفت که ما با هم خانه یا دوستمان زندگی می کنیم؛ و چون که اینت مسئله باعث نزدیک شدن خلق و خوی آنها به هم می شود، باعث کاهش روابط جنسی می شود.در واقع با زیاد شدن عشق، همان اتفاقی که با زیاد شدن سوخت اتفاق می افتد رخ نمی دهد. این یعنی فاصله مناسب میان خود را حفظ کنید. پرل می گوید: «لازمه اینکه همدیگر را موجوداتی مستقل بدانید این است که فاصله مناسب میان خود را حفظ کنید. همانطور که فاصله میان من و شما سبب تمایل جنسی ما به همدیگر می شود. شیفتگی تنها در صورتی به وجود خواهد آمد که یکی از دو طرف کاری انجام دهد که دیگری آن را دوست داشته باشد. در این لحظه شما به دیگری تعلق دارید چرا که به جای آنکه با هم خودمانی شوید، لحظه به لحظه برای دیگری تا حدودی اغفال کننده و اسرارآمیز می شوید.»

11- فرزند، رابطه شما وهمسرتان را تقویت می کندایبس می گوید: «زمانی در رضایت از ازدواج غوطه ور می شوی که کودکی متولد شو و تا زمانی هم که آنها خانه را ترک نکنند، این رضایت افزایش نمی یابد.» شما با به دنیا آوردن کودک نه تنها فرد سومی وارد ساختمان نیمه کاره اتحاد دو نفره تان می کنید، بلکه او همان کسی است که فشار زیادی بر تخریب روابط تان وارد خواد آورد. تعجبی نیست که مردم می گویند که نتیجه اصرارشان برای ورود فرزندی جدید به خانواده حتی به خیانت همسرشان منتهی شده است. مور می گوید: «اگر شما نمی توانید خوب زندگی را پیش ببرید بچه آوردن به نیت بهبود روابط ممکن است کوبیدن آخرین میخ بر تابوت زندگی تان باشد و با برانجیتن حسادت همسرتان احساسات او را بکشید. حسادت به بچه ممکن است زخم عمیقی بر پیکره عشق شما بزند. شما تمام روز سر کار هستید و وقتی به منزل برمی گردید، اولین کاری که انجام می دهید بوسیدن فرزندتان است.»وی ادامه می دهد: «می توانید یک هفته کودکی را به خانه بیاورید. من هیچ راه دیگری را که نشان دهد فرزند چه فشاری به زندگی وارد می کند، نمی شناسم. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، بسیاری از زوج ها اندازه این فشار را درک نمی کنند. به همین دلیل است که پیش از تولد کودک اول باید رابطه زن و شوهر مستحکم شود.»

12- چیزی از خانواده خود نیاموخته ایدیاکوب می گوید: «مردم فکر می کنند پس از ازدواج وآغاز زندگی، هر کاری که انجام می دهند درست است و در عین حال، به هیچ وجه از تربیت پدر و مخادر خود در دورانِ کودکی سودی نمی برند. بعدا می فهمند که زیر سایه گسترده خانواده هایشان، در حال تمرین الگوهای رفتاری مختلفی بوده اند.»جاسمین 35 ساله کسی است که مزه زندگی سنتی را چشیده و دوست ندارد در موردمحلی که رشد کرده صحبت کند. می گوید: «صدای شوخی های شبیه مادرم را می شنوم که مرا با لهجه اهالی حاشیه شهر صدا می زند و همه چیز را درباره من لو می دهد.» خانواده جاسمین از هیپی های دهه 1960 بوده اند که سنت های قدیمی بریتانیایی را به تمسخر می گرفتند. او حالا به جای اینکه از تلاش های خودش مغرور باشد خود را تک و تنهادر دنیای راحتی که با کار زیاد برای خودش فراهم کرده، احساس می کند.جاسمین برای شکستن سنگینی فضا شروع به پرسش می کند: «من چه چیزی از پدر و مادرم یاد گرفتم؟» نخستین چیزهایی که هر پدر و مادری به فرزندان می آموزند داشتن تحصیلات خوب، یافتن شغل مناسب و یا داشتن رفتار درست و مهربانانه با سایر مردم است. سطح دیگر آموزه های پدر و مادر به فرزندان، راه هایی است تا بتوانند مشکلاتشان را خودشان حل کنند. البته این سطح از آموزه ها قابل دیکته کردن نیست و آنها را باید ضمن زندگی آموخت، چرا که ما اغلب بدون اینکه خودمان متوجه بشویم، از زندگی دیگران الگوبرداری می کنم.

13- انتخاب کردن ساده استبرخی افراد باور دارند که انتخاب همسر ساده است. این باور براساس این تصور رایج قرار داردکه ازدواج و انتخاب همسر شانسی است. این افسانه که انتخبا همسر شانسی است، باعث می شود که افراد از پذیرش مسئولیت برای شکست در روابط و همچنین، در کمک به رشد رابطه شانه خایلی کنند. این باور موجب امتناع افراد از حضور در جلسات مشاوره پیش از ازدواج می شود.افزایش کتاب های خودیار و مقالات مجله ها در مورد انتخا بهمسر و همچنین، رشد دوره های آمادگی برای ازدواج نشان می دهند که انتخاب همسر مسئله ای ساده و شانسی نیست. متخصصان بارها هشدار داده اند که چنین باورهایی می تواند به رابطه زوج آسیب بزند. جامعه امروز تغییرات وسیعی در تمامی حوزه ها کرده است. تغییر نقش های جنسیتی، میزان بالای طلاق، تاثیر مسائل مالی بر خانواده ها و افزایش سطح توقعات برای ازدواج موجب شده است که انتخاب همسر نسبت به گذشته پیچیده تر شود. بنابراین، نیاز به آموزش و آگاه سازی افراد ضروری به نظر می رسد.