اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

دوست پیدا کردن

هنگامی که احساس تنهایی می کنید بیش از هر زمان دیگری دوست دارید دوستانی دور و برتان باشد تا با آنها لحظه های خوشی برای خود رقم بزنید. اما گاهی پیدا کردن یک دوست خوب و مناسب بسیار دشوارتر از آن چیزی است که تصور می کنید. به همین دلیل با این مطلب می خواهیم به شما کمک کنیم تا دوستان خود را زیاد کنید و هیچ گاه تنها نمانید.

 

البته با این راهکارها قرار نیست تا همین هفته آینده برای خود کلی دوست پیدا کنید، بلکه در طولانی مدت جواب می دهد. اما کاربردی و مفید هستند.

 

1.   تصمیم گیری برای افزایش تعداد دوستان

پیش از آغاز هرکاری باید تصمیم گیری کنید. در این رابطه نیز باید ابتدا با خود مشورت کنید و مطمئن شوید که به دوستان بیشتری نیاز دارید. دوستی با دیگران باعث می شود تا زندگیِ متنوع تر و شادتری داشته باشید. دوستان جدید باعث می شوند تا دید و نگاه جدیدی به زندگی و فعالیت های مختلف داشته باشید و ایده های جدید پیدا کنید. حتی راه های جدیدی برای شاد و سرگرم بودن نیز پیدا می کنید.

 

البته اگر افراد ناموفقی در اطراف خود داشته باشید هرگز به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد. شما باید مجموعه ای از افراد موفق را در اطراف خود داشته باشید تا الهام‌بخش شما در زندگی باشند و باعث پیشرفتتان شوند.

 

2.   قبول کنید که همیشه حق با شما نیست و همیشه دیگران مقصر نیستند

یکی از بزرگ ترین موانع برای داشتن دوستان جدید این است که به عقاید و اعتقادات خود چسبیده اید و دیگران و نظراتشان را قبول ندارید. حق داشتن یا نداشتن به اندازه شاد بودن مهم نیست. برای شاد بودن باید تحمل شنیدن نظرات دیگران را داشته باشید. در این صورت آنها می توانند با شما دوست باشند.

 

بسیار خوب است که اعتقاد خود را در مورد موضوعی دارید. اما شاید با شنیدن اعتقاد و تفکرات دوستان خود بتوانید اعتقاد راسخ تری به ایده های خود پیدا کنید. اگر منحصرا روی اعتقادهای خود تکیه کنید، نمی توانید از تجربیات، مهارت ها و عقل و بینش دیگران استفاده کنید. همه مردم دوست دارند شنیده شوند و برای ارزش هایی که در زندگی دارند مورد احترام دیگران قرار بگیرند. روشنفکر بودن نخستین قدم برای احترام گذاشتن به عقاید دیگران است.

 

3.   در ارتباط بودن با رابط

یکی از آسان ترین راه ها برای پیدا کردن دوستان جدید بدون هیچ دردسری، کمک گرفتن از رابط است. بعضی از افراد هستند که همیشه با آدم های جدید ملاقات می کنند و دوستان متعددی دارند و دوستان خود را با هم دوست می کنند. اگر از این افراد در اطراف خود دارید سعی کنید تا به آنها نزدیک شوید زیرا او باعث می شود تا دوستان بسیار بیشتری برای خود پیدا کنید. همین که به این افراد نزدیک شوید کافیست. یک دوست مساوی با پیدا کردن دوستان بیشمار است. در ضمن، از آنها اصول و روش های صحیح دوست یابی را نیز یاد می گیرید.

 

4.   پیدا کردن سرگرمی و فعالیت های جدید

لازم نیست فعالیت یا سرگرمی جدیدی که پیدا می کنید را تا آخر عمر ادامه دهید. فقط کافیست به مکان های جدید بروید و با انسان های جدید ملاقات کنید. با تغییر سرگرمی های خود، افراد جدیدی را نیز ملاقات خواهید کرد که می تواند دوست شما بشوند. به طور مثال، در کلاس جدید ثبت نام کنید و از میان افرادی که ملاقات می کنید به دنبال یک دوست خوب بگردید.

 

بهترین جا برای یافتن دوستان جدید، مکانی است که دیگران نیز به دنبال یافتن دوستان جدید هستند.

 

5.   قطع ارتباط با برخی دوستان (گزینشی رفتار کنید)

شاید به نظرتان این آیتم چندان با موضوع مطلب که یافتن دوستان بیشتر است، تناسب نداشته باشد. اما اطمینان داشته باشید محدود کردن دوستان خود و ارتباط با آنها باعث می شود تا با افراد بیشتری در زندگی خود ملاقات کنید.

 

وقتی تصمیم می گیرد فقط با نوع خاصی از افراد (قابل اعتماد، صادق، روشنفکر و ...) ارتباط داشته باشید، آنها متوجه می شوند که شما فقط برای گریز از تنهایی با آنها دوست نیستید بلکه برای شخصیت آنها احترام قائل هستید. این کار باعث می شود تا دیگران شما را بیشتر دوست داشته باشند و برای مدت طولانی تری با شما دوست بمانند. نتیجه این کار چیست؟ با داشتن دوستانی که همیشه دوستتان دارند و از شما حمایت می کنند هرگز احساس تنهایی نخواهید کرد.

تمام سعی ات را بکن

این بار می خواهم برایت راه هایی را نشان دهم که زندگیت را تغییر نمی دهد و روزهایت را تکراری می کنند. این راه ها فوق العاده است. معجزه می کند. همراهم شو تا شیوه روزمرگی کردن را با هم مرور کنیم.

 

اولین قدم و دقیق ترین پاسخی که همواره در برابر انسان هایی که برایت مطالب جدیدی می خواهند عنوان کنند و فریاد تغییر را سر می دهند این است که: این را که می دانم!! جواب نمی دهد ...

 

با این عملکرد ذهن شما یک مکانیزم فوق العاده قوی در برابر اینگونه افراد رقم می زند. خیالتان راحت باشد. این سیستم به قدری جانانه عمل میکندنکه تا مدت ها هیچ انسان متفاوتی در برابرتان ظاهر نمی شود.

 

شما به مرور در کنار کسانی قرار می گیرید که مطابق با خواسته های شما عمل می کنند. این جمع رؤیایی آنچنان بزمی برایتان برپا می کنند که دوست دارید زودتر شب شود و طلوع خورشید راهرگز نبینید. قبل از خواب شبانه، درست در شرایطی که بین خواب و بیداری هستید و بهترین زمان برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه شما است. زمان را از دست ندهید.

 

به مشکلات و بدبختی ها دقیق فکر کنید. به بدهی ها و قسط ها، بیچارگی ها همه اینها را به میدان بکشید. با تجسم خلاقتان رنگ دهید و حسشان کنید. آنقدر غرق این واقعیت ها شوید که خوابتان برود. ضمیر ناخودآگاه به دلیل اینکه هرگز به خواب نمی رود و بر طبق آخرین اطلاعات برنامه ریزی می شود، برایتان آنچه را که می خواهید فراهم می کند. مطمئن باشید. بسیاری تجربه کرده اند و سال هاست در حال استفاده هستند.

 

گاهی به بعضی برمی خورید که حرف های متفاوتی می زنند. مثلا می گویند: اگر می خواهی زندگیت تغییر پیدا کند، اندیشه هایت را تغییر بده. اینان در رؤیاها هستند. حتی به سخن بنیانگذار کمپانی دوو هم توجه نکنید که روزی گفت: انسان هایی به پیروزی می رسندکه رؤیاهایی عظیم در سر دارند. او یک استثنا بود.

 

این سخنان برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید. زندگی تان را ادامه دهید.

 

رؤیا چیست!! حقیقت همین است. به سراغ افرادی بروید که سال ها است در گوشه ای ایستاده اندو ماهیانه اندک حقوقی می گیرند. در عوض هیچگاه شکست نمی خورند.

 

سراغ اینان بروید. راهی را به شما نشان خواهند داد که برای روزمرگی ردخور ندارد.

 

علم ثابت کرده است که همه چیز در این دنیا از انرژی است و از بین نمی رود و تبدیل می شود. افکار شما هم از انرژی هستند ومی توان آنها را تبدیل به جسم کرد. تصور کنیدکه روزی در ذهن خود به یک خودکار اندیشیدید، چندی بعد آن خودکار را خریداری نمودید.

 

از این قانون می توان نهایت استفاده را کرد. امسال فرصت های طلایی دارید تا در دید و بازدیدها شرکت کنید و به جای حرف های کلیشه ای موفقیت آمیز و امیدبخش، از واقعیت ها سخن بگویید.

 

از اینکه چه سالی را سپری کردید. از گذشته و تمام اتفاقاتش! بحران های اقتصادی را می توان نقل محفل کرد. انرژی افکار شما برای سال جدید نیز اینها را ردگیری خواهد کرد. این قانون است. چه باور کنید و چه باور نکنید این اتفاق خواهد افتاد.

 

همیشه دنبال مقصر بگردید!

با انجام این عمل مسئولیت را از خود سلب کرده و تمامی اتفاقات را به محیط اطرافتان نسبت می دهید و از زیر بسیاری فشارها رها می شوید. ذهن به دنبال مقصر می گردد و شما به عنوان قربانی تلقی می شوید. نقش قربانی این روزها طعم دلچسبی دارد. همه برایتان دلسوزی می کنند و شما نیز به راهتان ادامه می دهید. در ضمن مورد توجه دیگران نیز قرار می گیرد.

 

از این جمله جیم رون هم عبور کنید که گفت: شما باید مسئولیت شخصی خود را برعهده بگیرید. شما نمی توانید شرایط، فصول یا جهت وزش باد را تغییر دهید، اما می توانید خود را تغییر دهید.

 

این جملات برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید. زندگی تان را ادامه دهید.

 

هرگز، هرگز، هدفگذاری نکنید و اگر انجام دادید هرگز ننویسید! برایتان فقط نتیجه تحقیقی را می گویم تا متوجه شوید چرا نباید اهداف برگزید و ننوشت.

 

در سال 1979، از فارغ التحصیلان فوق لیسانس دانشکده مدیریت بازرگانی هاروارد سؤال شد: «آیا برای آینده خود هدف های مشخص و مکتوب دارید؟» معلوم شد که تنها 3 درصد آنها هدف های مشخص و مکتوب داشتند. سیزده درصد هدف داشتند اما مکتوب نبود.

 

به عبارت دیگر، 84 درصد آنها هیچ هدفی نداشتند؛ به جز آنکه از دانشگاه بیرون بیایند و تعطیلات تابستانی را به خوبی و خوشی بگذرانند. ده سال بعد، در سال 1989، پژوهشگران بار دیگر با اعضای آن کلاس مصاحبه کردند. معلوم شد که آن 13 درصد که هدف غیرمکتوب داشتند، دو برابر آن 84 درصد بی هدف، کسب درآمد می کردند اما جالب تر از همه، مشخص شد که آن 3 درصدی که هدف های مکتوب داشتند، ده برابر 97 درصد دیگر درآمد کسب می کردند. تنها تفاوت این اشخاص این بود که به هنگام ترک دانشگاه هدف مشخص و مکتوب داشتند.

 

دقت کردید. چه اتفاق وحشتناکی می افتد؟ اکنون در ادامه مطالب جالب تری را نیز خواهید دید.

 

ارل نایتینگل معتقد است: «خوشبختی مستلزم داشتن یک ایده آل یا یک هدف است.»

 

ویکتور فرانکل، بانی لوگوتراپی، می نویسد که بیشترین نیاز انسان ها، داشتن احساس معنا و هدف و مقصود در زندگی است. هدف ها به شما احساس معنا و منظور و مقصود می دهند. هدف ها به شما مسیری را نشان می دهند.

 

وقتی هدف انتخاب می کنید شادمانی سراغتان می آید و احساس انرژی و اعتماد به نفس فوق العاده ای پیدا کرده و می بینید که در زندگی مؤثرتر هستید. با هر قدمی که به سوی هدفتان برمی دارید بیشتر به این باور می رسید که می توانید هدف های بزرگتری برای زندگی خود در نر بگیرید و به آن برسید. با هدفگذاری، شما جهت تغییر در زندگی خود را کنترل می کنید. هدف برای شما حس اطمینانی را به وجود می آورد که زندگی در کنترل شما است و شادمانی شما زمانی است که می بینید به سوی خواسته هایتان در راهید.

 

با هدفگذاری منظم و حساب شده از فقر به ثروت و توانگری، از شکست به موفقیت و شادکامی می رسید و در فاصله ای اندک آنچنان اوج می گیرید که همه می مانند چه اتفاقی افتاده است. تجربه ثابت کرده افراد با هوش متوسط که هدف دارند از نوابغی که نمی دانند در زندگی دنبال چه می گردند پیشی می گیرند. شما با هدفگذاری، رسالت خویش را در این جهان هستی بهتر خواهید شناخت و با کسب موفقیت های بی نظیر به آرامش درونی و موفقیت خواهید رسید. این جملات برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید زندگی تان را ادامه دهید.

 

می بینید با هدفگذاری چه اتفاقات وحشتناکی می افتد؟ روزمرگی از بین می رود و تغییری عجیب به وجود می آید. عادت های منفی را محکم تر از گذشته در آغوش بگیرید.

 

ترک این عادت ها سخت است و اصولا به چه قیمتی باید اینگونه رفتارها را ترک کرد؟

عادت های همیشگی مثل ورزش نکردن، تا دیر وقت بیدار ماندن، اتلاف وقت، کتاب نخواندن، مصرف دخانیات را با تمام قدرتتان ادامه دهید. تکرار این عادت ها باعث می گردندکه رفتارهایی پایدار برایتان شکل بگیرد.

 

هر چه دوست دارید بخورید! بدنتان را نیز فراموش کنید. فعلا که کار می کند.

 

تا می توانید تلویزیون ببینید. این عمل برای شما فضایی را فراهم می سازد که نفهمید ساعت ها و لحظه ها چگونه سپری می شوند.

 

هر چه خواستید ببینید!! فیلم هایی که در آن جدایی، بی وفایی و ... هست، فوق العاده تاثیرگذارند.

 

تمامی خبرها را دنبال کنید. چیزی را از قلم نیاندازید. ذهن شما دقیقا همه را برایتان برنامه ریزی می کند. هر چه خواستید گوش دهید. به خصوصدر مواقعی که حالات احساسی نامناسبی دارید، موسیقی هایی را گوش دهید که اشک شما را جاری می سازند. این گونه موسیقی ها حالات شگرفی را برایتان رقم می زند.

 

هرگز باور نکنید، هرگز!

ناپلئون هیل گفته است: می توانید هر چه می خواهید بشوید، اگر فقط از سر ایمان باور داشته باشید و طبق ایمان خود رفتار کنید، چون ذهن هر آنچه را بتواند درک و باور کند، می تواند به دست آورد. شاید در نگاه اول اینگونه جملات جالب به نظر برسد، حتی جالبتر این است که این را بارها تجربه کرده ایم اما این گونه جملات برای انسان هایی خاص هست. شما که خاص نیستید. به زندگی تان ادامه دهید.

 

ریچارد باخ نیز جمله جالبی دارد: دیر یا زود کسانی برنده می شوند که تصور می کنند می توانند برنده شوند. اگر اینگونه جملات را دنبال کنید، تغییر می کنید. برای عدم تغییر هرگز اینگونه جملات با باور نکنید. نمی دانم چرا عده ای اصرار دارند که زندگی انسان های دیگر را به تغییر بکشانند.

 

مقاله های علمی را هرگز نخوانید و در کلاس ها و سمینارهای موفقیت نیز شرکت نکنید. از تجارب انسان های موفق فرار کنید. باور کنید، کارتان تمام است. می شود آغاز تغییری عظیم!!

 

بعضی انسان ها رفتارهای عجیبی دارند، دوستی دارم که برای دهه نود نام جالبی انتخاب کرده است. خنده دارتر اینکه او دفترچه هدف دارد. در ابتدای دفترچه نوشته است: دهه نود، دهه طلایی زندگیم است.

 

با تمام اتفاقاتی که می افتد او جلو می رود. یک بار به هدف هایش نگاه کردم و با خنده گفتم تو واقعا فکر می کنی به اینها خواهی رسید؟

 

برایم داستانی گفت که جالب بود:

روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟

 

مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.

 

حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.

 

مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم ... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری درمی آورد...

 

دوستم نگاهی به من انداخت وگفت: من نیز تمام سعی ام را می کنم، خدایی در همین نزدیکی است.

 

این راهکارها می توانند سال نود و دو را نیز برایتان مثل بقیه سال ها قرار دهند. به همین راحتی ...

 

اما فقط اگر احساس کردید شما نیز انسان خاصی هستید، از کنار زندگی تان به همین راحتی عبور نکنید. شکل دیگری ادامه دهید. روزی حسرت این لحظه ها را خواهید خورد. فقط برای خودت برخیز و زندگیت را به آتش تغییر کشان.

تمام سعی ات را بکن! خدایی در همین نزدیکی است!!

حفظ شأن و ارزش فردی در محیط کار

" شان افراد در گرفتن مقام نیست، بلکه در استحقاق آنها در بدست آوردن آن مقام خلاصه می شود."

– ارسطو

شما به پیشرفت های تحصیلی و شغلی خود افتخار می کنید و مشتاقید تا به عرصه چالش های جدید قدم بگذارید. این چالش ها برای شما موقعیت ها و آزمایشاتی را فراهم می آورند که شخصیت و شان شما را زیر بوته آزمایش خواهد برد. به خاطر داشته باشید: نگه داشتن شان شخصی تماما در اعتماد به نفس، عزت نفس و عدالت خلاصه می شود.

در این قسمت چند نکته وجود دارد که با استفاده از آنها ارزش شخصی و عزت نفستان در محل کار هیچ گاه از بین نخواهد رفت.

۱- بدون کوچک کردن خود رئیستان را کارآمد جلوه دهید
زمانی که کارفرمای شما ترفیع رتبه می گیرد برای شما دو موقعیت مختلف پیش می آید، یکی اینکه به شما اهمیت نداده و برایتان خلاء ایجاد کند، و دیگر اینکه چون شما یکی از سرمایه های با ارزش شرکت هستید شما را با خود به بخش جدیدی که منتقل شده است ببرد. تنها کاری که باید بکنید این است که مطمئن شوید که او و دیگران از سهم بزرگی که برای شرکت انجام می دهید، آگاه می شوند. خود را در معرض دید قرار دهید، سودمند واقع شوید و برای قبول مسئولیت های جدید آماده باشید، اما به هیچ وجه چاپلوسی نکنید. به ندرت اتفاق می افتد که یک رهبر پر قدرت اطراف خود را با "بله قربان گو" ها پر کند. به موفقیت های خود افتخار کنید و استعداد ها و توانایی هایتان را بروز دهید.

۲- گله و شکایت نکنید
اگر همیشه از کارفرمای خود تقاضای مرخصی کنید و زمانی که به مهلت تحویل پروژه ها نزدیک می شوید از او بخواهید تا وقت بیشتری را در اختیار شما قرار دهد، او به طور حتم از شما منزجر می شود و تاثیر مخالفی بر روی شغل و در نتیجه بر روی عزت نفستان می گذارد. کسانی که دائما در حال گله و شکایت کردن هستند هیچ گاه ترفیع رتبه نمی گیرند. (مدیران همیشه سعی می کنند آنها را به شعبه های دیگر انتقال دهند تا از دستشان راحت شوند.) شما می خواهید رئیستان دوستتان باشد نه دشمنتان؛ پس سعی کنید اسباب ناراحتی و رنجش او را فراهم نسازید. زمانی که میخواهید نزد او بروید مجددا فکر کنید و تمام جوانب گفته های خود را در نظر بگیرید. ارزش خود را با تصمیم گیری های مناسبی که مربوط به حیطه کاری خودتان می شود، حفظ کنید و به دنبال تعریف و تمجید بیهوده از جانب کارفرمایتان نباشید.

۳- مطمئن شوید که شرایط کاری مناسب است
آیا شما حقوق کافی دریافت می کنید، و در یک محیط کاری امن مشغول به کار هستید. برای بدست آوردن حقوق خود قد علم کنید و هیچ گاه عزت نفس و ارزش خود را به خاطر فیش حقوقیتان زیر پا نگذارید. باید به راحتی مواردی که برایتان مهم است را با رئیستان در میان بگذارید، مثلا: ساعات فراغت، کاهش ساعات هفتگی کاری، کارکردن در خانه و فرستادن اطلاعات از طریق رایانه. مدعی باشید اما پرخاشگر نباشید؛ و همیشه بر روی فواید و مزایای کارهای خود برای شرکت تاکید داشته باشید. با ارزشی که برای کارفرمایتان قائل هستید و با اتکا به عزت نفس، احتمال پذیرش طرح ها و پیشنهاداتتان را افزایش دهید.

۴- همیشه از اکثریت پیروی نکنید
همکاری و تشریک مساعی داشته باشید، اما هیچ گاه اجازه ندهید تا دیگران از شما استفاده کنند. اگر اجازه دهید تا همکارانتان تمام کارها را بر روی سر شما بریزند ارزش و احترامتان پایین می آید و در عوض آنها به وسیله کاری که شما را آنرا به خوبی انجام داده اید افتخار کسب می کنند. بد نیست گاهی استقلال خود را امتحان کنید. اگر همه از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعد از ظهر سر خود را با کارهای غیرکاری گرم می کنند لازم نیست که شما هم مشابه آنها عمل کنید. برای مسائل مهم مثل ایمنی در محل کار، حقوق و مزایا خوب است به جمع بپیوندید، اما علاوه بر اینکه در چنین جمع های شرکت می کنید، بهتر است برای  افزایش درآمد با مدیریت رودررو صحبت کنید. اگر دوربین های  ایمنی در تمام قسمت های محل کار شما برای جلوگیری از تقلب نصب شده و تصور می کنید که این امر به حقوق و استقلال شما آسب می رساند، ارزش آنرا دارد که در مقابل آنها بایستید. پیش از اینکه به دیگران برای محافظت از حقوقشان بپیوندید، تمام جوانب کار خود را در نظر بگیرید.

۵- اجازه ندهید تا عنوان دلقک و یا لوده بخش را به شما بدهند
بد نیست که در ساعات بی کاری و اوقات فراغت خود بخندید و شادی کنید اما نباید زیاده روی کنید. ادب مساوی است با ارزش. خنداندن مردم در زمان سخنرانی و یا کنفرانس یک ویژگی شایان ذکر است اما اگر همکارانتان شما را به عنوان دلقک و جوکر بشناسند، هیچ کس شما را جدی نمی گیرد و چیزی نمی گذرد که عزت نفس خود را از دست خواهید داد.

۶- مشکلات شخصی را به محل کار نبرید
بلند صحبت کردن با تلفن در محل کار هیچ جایی ندارد. اگر شما جر و بحث دارید و یا برای بخشش از طرف کسی که آنسوی خط تلفن است گریه زاری سر دهید و یا او را ببوسید، باید آنرا در خارج از دفتر کار و به وسیله تلفن همراه انجام دهید. پیش از اینکه بخواهید با هر یک از همکارانتان ارتباط برقرار کنید به تاثیراتی که ممکن است او بر روی مسائل کاری شما بگذارد به دقت فکر کنید. اگر به خاطر کارهایی بدی که با یکی از همکارانتان انجام داده اید، ارتباط خود را با او قطع کرده اید این امر منجر به نابودی شان و ارزش شما خواهد شد، چرا که به زودی تمام کارمندان از تمام مواردی که شما سعی می کنید مخفی نگه دارید، آگاه خواهند شد.

۷- جلوی خشم خود را بگیرید و احساساتتان را کنترل کنید
زمانی که یکی از همکاران، کار خود را سر موقع انجام ندهد و تاثیر آن مستقیما بر روی بازده شما تاثیر بگذارد، طبیعی است که شما ناراحت، رنجیده و عصبانی شوید. اما نحوه برخورد شما با قضیه، میزان ادراک شما را برای سایرین روشن می کند. اگر انسان کم طاقتی هستید باید مراقب باشید که در زمان عصبانیت حرکت ناشایستی از شما سرنزند. با کنترل احساسات، ارزش و شان خود را بالا ببرید. اگر چیزی بگویید و یا حرکتی انجام دهید که نباید، سریعا برای نجات ابروی خود عذر خواهی کنید.

۸- مراقب آزار و اذیت ها باشید
خط مشی و سیاست های شرکت را به دقت بررسی کنید. اگر همواره از طریق یکی از همکارانتان تحقیر می شوید، و یا یکی از کارمندان ارتباط نا مناسب جنسی با ارباب رجوع برقرار می کند، اعتراض کنید. درست مثل قلدری کردن در حیاط مدرسه، آزارهایی که در محل کار به وقوع می پیوندد، بر روی ارزش و شان شخصی شما تاثیر می گذارد.

۹- خلاقیت و توانایی خود را در مدیریت اثبات کنید
ابتکار و نوآوری به عنوان رمز تجارت آینده محسوب می شود. در حین انجام کارهای روزمره دید خود را بر روی تصاویر بزرگتر معطوف کنید. همیشه از فعالیت ها و تغییرات رقبا مطلع باشید. اگر بر اساس غریزه و درک شغلی خود عمل کنید، همیشه رضایت شغلی بیشتری کسب کرده و اعتماد به نفستان افزایش پیدا خواهد کرد. شالوده دانش خود را افزایش داده و از استعدادها و خلاقیت های خود در زمینه رشد شرکت بهره بگیرید.

ارزش های خود را زیر پا نگذارید
مسئولیت رفتار هر کس به عهده خودش می باشد. اگر از شما خواسته شد که یک کار غیر قانونی و یا غیر اخلاقی انجام دهید بر روی تاثیرات دراز مدت آن فکر کنید. رفتاری موقر، با احترام و معزز به همراه  درستی و غرور از خود نشان دهید. برای اینکه به شانتان آسیبی وارد نیاید باید در یک آینه به خود نگاه کنید و مطمئن شوید که از روی وجدان کار می کنید و از انجام هر چه در حد توانتان باشد کوتاهی نمی کنید. اگر این موارد را رعایت کنید در پایان هر روز، حس رضایت و موفقیت در انجام کارها به شما دست خواهد داد