اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

مشاور

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سر و کله یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده های خاکی پیدا می‌شود. راننده آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس Brioni ، کفشهای Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش که به آرامی در حال چریدن بود انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه ی NASA روی اینترنت، جایی که میتوانست سیستم جستجوی ماهوارهای ( GPS) را فعال کند، شد. منطقه ی چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحه ی کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیده عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.

بالاخره 150 صفحه اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان میداد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.

چوپان گفت: درست است. حالا همینطور که قبلا توافق کردیم، می‌توانی یکی از گوسفندها را ببری.

آنگاه به نظاره مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد.

مرد جوان پاسخ داد: آره، چرا که نه!

چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.

مرد جوان گفت: راست میگویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟

چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل میدانستم، مزد خواستی. مضافا، اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمیدانی، چون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی 

 

من امروز به تو احتیاج دارم نه فردا

آهنگ سراب  

خواننده  محمد علیزاده 

 شعر : عبدالجبار کاکائی

ملودی : محمد علیزاده و آرمان موسی پور 

 تنظیم : آرمان موسی پور 

 

 http://www.wikiseda.ir/track.php?id=10363

مثل خوشبختی عاشق...تهِ قصه بمون پیشم

تو فانوس منی امشب...بری تاریک تر می شم

کجای آسمون صافه...نه این آغاز بی فرجام

نه موندن های بی حاصل...نه رفتن های بی هنگام

به امروز تو محتاجم...به حالی که تو می دونی

نَبار بدجوری دلگیرم...نرو بی چتر و بارونی

بمون و آخر قصه...تو دنیای خیالم باش

بمون و روز و شبهامم...پناه ماه و سالم باش

من و تو مثل هم عاشق...تو این دنیای بی دردی

من از تو برنمی گردم...تو از من برنمی گردی


 

به جای دسته گلی که فردا بر سر قبرم می گذاری

امروز یه شاخه گلی کوچک یادم کن ،

به جای سیل اشکی که بر سر مزارم نثار می کنی

امروز با تبسمی شادم کن ،

به جای آن متن های تسلیت گونه که فردا در روزنامه ها می نویسی

امروز با پیامی کوچک خوشحالم کن ،

من امروز به تو احتیاج دارم نه فردا 

اگر بهترین دوستم نیستی لااقل بهترین دشمنم باش

اگر غمخوارم نیستی لااقل بزرگترین غمم باش

هر چی هستی بهترین باش چون بهترین همیشه تو یاد آدم می مونه

در بدترین خاطراتم بهترین باش