حقیقت این است که وقتی وارد دنیای حرفهای میشوید، بعضی عادات شخصی خودتان را هم وارد کار میکنید که ممکن است خوشایند رئیستان باشد یا نباشد و شما دیدگاه درستی درمورد تفاوت آن ندارید. | |
تازه به این محل کار آمدهاید و میخواهید تاثیری مثبت روی رئیستان بگذارید. این خیلی خوب است اما کافی نیست. حقیقت این است که وقتی وارد دنیای حرفهای میشوید، بعضی عادات شخصی خودتان را هم وارد کار میکنید که ممکن است خوشایند رئیستان باشد یا نباشد و این احتمال وجود دارد که شما دیدگاه درستی درمورد تفاوت آن نداشته باشید. محیط شرکت طبق روال از قبل مقرر شده و ثابت عمل میکند و برای کارکرد خوب و بهرهور، بر الگوها، سیستمها، چرخهها، و پروسههای مختلف متکی است. چنین جوی، رفتارهای مختلفی در هر فرد ایجاد میکند، واقعیتی که فراموش کردن آن خیلی آسانتر از به خاطر داشتن آن است. همینطور که سعی میکنید جای پایتان را در شرکت محکم کنید، عاقلانه است که به خاطر داشته باشید که ایجاد عادتهای خوب نیاز به تلاش بسیار دارد؛ درحالیکه عادتهای بد خیلی سریع در انسان رشد میکند |
پس قبل از اینکه این عادتها در شما ریشه بدواند، بهتر است با انواع مختلف عادتهای بدی که کارفرما و رئیس از آنها متنفر است آشنا شده و از پرورش یافتن آنها جلوگیری کنید.
رئیس متنفر است وقتی......
در کارتان انگیزه نشان نمیدهید
هیچ رئیسی دوست ندارد مجبور باشد مدام به شما بگوید که چه باید بکنید و چه نکنید. اینکار علاوه بر اینکه وقتگیر و خستهکننده است، اعتماد و اطمینان او را به تواناییهایتان از بین میبرد. این رفتار نشانه تنبلی است و رئیسها از آن متنفرند.
نباید اینقدر صبر کنید تا رئیس به شما بگوید چه باید بکنید، مخصوصاً در ساعت استراحت شرکت. وقتی رئیس ببیند در ساعت استراحت به جای گشت و گذار بیخود در اینترنت، با ابتکار یک قفسه از فایلها را به ترتیب الفبا میچینید، مطمئناً نظرش درمورد شما عوض میشود.
وقتی خودتان را فردی بیانگیزه نشان دهید، ناخودآگاه رئیستان نظری منفی به شما پیدا میکند. رئیستان احتمالاً خیلی در کارش سرمایهگذاری کرده است، به همین خاطر چیزی که خیلی او را ناراحت میکند این است که شما به کارتان بیعلاقه و بیانگیزه باشید.
در کارتان بیش از حد انگیزه نشان میدهید
از طرف دیگر باید مراقب باشید که بیش از حد هم انگیزه نشان ندهید. مهم نیست که این انگیزه زیاد از جاهطلبی شما باشد یا انرژی زیادتان یا حتی میل به خوشنود کردن. این هم یکی از رفتارهایی است که رئیس زیاد از آن خوشش نمیآید.
مراقب باشید کارهایی که به شما محول میشود را بیش از حد و افراطی انجام ندهید. واقعاً نیازی به این کار نیست. وقتی میخواهید این احساس را ایجاد کنید که فردی سختکوش و خلاق هستید، ممکن است دیگران تصور کنند بی کفایت هستید: چه لزومی دارد به جای اینکه وقتتان را صرف اضافه کردن رنگ و نمودار به تکالیف تحقیقیتان بکنید، چرا آنرا صرف انجام کارهای دیگر نمیکنید؟
خطر دیگر نشان دادن انگیزه زیاد این است که نسبت به ساختار درجهبندی بیحرمتی کنید. وقتی بالاتر و پایینتر از حد وظایفتان پیش بروید، این احتمال وجود دارد که این وسط پا روی دم شیر هم بگذارید.
بهانه گیری میکنید
این یکی از آزاردهندهترین رفتارهایی است که رئیس از آن متنفر است. اگر برای او بهانه بیاورید، به این معنی است که از وظیفهای چشمپوشی کردهاید و با این بهانهها میخواهید از این غفلت و اهمالکاری، دفاع کنید.
"من نتوانستم فلان کار را انجام بدهم چون در راه پنچر شدم و وقتی به خانه رسیدم دیگر خیلی دیر شده بود."
این گفته چه درست باشد و چه غلط، چیزی که رئیستان میشنود این است: "تقصیر من نبوده، پنچر شدن ماشین باعث شد نتوانم کارم را انجام دهم." چیزی که برای رئیستان مهم است این است که کار را انجام ندادهاید، همین.
سرانجام باید تفاوت بین بهانه و توجیه را بدانید. اولی دنبال معاف کردن خود از تقصیر است، اما دومی به دنبال روشن کردن ابهام است. جزئیات غیرلازم که به بهانه بال و پر میدهد فقط ابهام بیشتری ایجاد میکند؛ نکته اصلی را اشتباه شما بوده، عنوان نمیکند. وقتی اشتباهتان را عنوان کنید، با فهمیدن و قدم گذاشتن برای اصلاح آن، تنها چیزی است که برای رئیستان مهم است.
و آخر اینکه، باید درمقابل پروبال دادن به بهانههایتان مقاومت کنید. ممکن است راه حلی برای خلاص کردن خود از گیرودار این بهانهها را میتراشید، اما با اینکار مشکلات دیگری برای خودتان درست میکنید.
شکوه و شکایت میکنید
گله و زاری و آه و ناله مترادفهایی منطقی برای شکایت کردن است و هیچ کس، به ویژه رئیستان، علاقهای به شنیدن اینها ندارد. این هم یکی از رفتارها و عادتهایی است که رئیس از آنها متنفر است.
فقط به این خاطر که رئیستان هم در همانجا کار میکند و پول بیشتری در میآورد، به این معنا نیست که در بعضی جوانب کار، مثل شب دیرماندن سر کار، از شما کمتر زحمت میکشد. او هم برای خود زندگی دارد و میداند که چه موقعیتهایی در اداره بدون تذکر شما، خوشایند نیست. باید تا میتوانید از به زبان آوردن این قبیل عبارات خودداری کنید: "اَه خیلی سخت است" یا "من یه ساعت پیش با کسی قرار داشتم باید میرفتم."
قبل از اینکه دهانتان را باز کنید، باید فرق بین شکایت و انتقاد را بدانید. شکایت خیلی شخصی است و همه میتوانند شکایت کنند. انتقاد نیازمند تلاش است چون باید سازنده باشد، یعنی قصد اصلاح چیزی را داشته باشد. اگر حرفی که میخواهید به زبان بیاورید، راهحلی را ارائه نمیدهد، اگر پیشپاافتاده و معمولی باشد حتی نمیتواند از یک راه حل دفاع کند. پس اینطور حرفها را برای وقتی نگه دارید که خانه هستید نه محل کار.
زیاد سوال میپرسید
به طور طبیعی سوال کردن چیز بدی نیست، مخصوصاً وقتی بخواهید قبل از انجام کاری که به شما محول شده، ابهامات خود را برطرف کنید. درواقع باید همه را به سوال کردن ترغیب کرد. اما سوال کردن بیش از حد، به ویژه سوالات احمقانه، رفتار و عادتی است که رئیس از آن متنفر است و ممکن است باعث عصبانی کردن او شود.
اینکار باعث هدر دادن وقت رئیس و نشانه بی کفایتی و بیعرضگی شما است. همچنین هوش و ذکاوت شما را هم زیر سوال میبرد. اینکار باعث میشود مدیر قبل از محول کردن کاری به شما به خاطر بیاورد که بار قبل به یک نفر نیاز داشتید که دست شما را بگیرد و به شما بگوید چه بکنید و چه نکنید.
خط آخر اینکه رئیسها معمولاً به کارمندانی ارزش میگذارند که آنقدر کاردان و چاره ساز باشند که بتوانند پاسخ این گونه سوالها را خودشان پیدا کنند.
عادتهای بد را کنار بگذارید
بدون استثناء یک اصل در همه این عادتها جاری است و آن اولین دلیلی است که باعث میشود رئیس از آنها متنفر باشد: همه این عادتها به طریق زمان و مکانی از رئیس را اشغال میکنند که در مالکیت شما نیست. با تلف کردن وقت او، او را از کار دیگرش انداخته اید و او احتمالاً همیشه دلیل آن را به خاطر خواهد داشت.
ممکن است ببینید که برخی افراد، حتی باتجربهترین افراد اداره، عادتها و رفتارهایی که رئیسها از آن متنفرند را ادامه میدهند. تعجب نکنید اگر دیدید همین افراد هستند که مدام از سقف شیشهای شرکت شکایت میکنند، نمیتوانند دیگران را به کاری ترغیب و تشویق کنند و به ندرت ترفیع میگیرند
افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یک سرى اسرار ویژه براى ثروتمند شدن بهره گرفته اند که شما نیز مى توانید... | |
افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند. اما آنها از یک سرى اسرار ویژه براى ثروتمند شدن بهره گرفته اند که شما نیز مى توانید با پیروى از آنها حداقل کسب و کار خود را رونق بخشید. 1- رویاهاى بزرگى در سر داشته باشید. افکار بزرگ زندگى شما را متحول خواهد ساخت. 2- یک تصویر خاص از مقصد مسیر خود در ذهن تان ترسیم کنید. هر اندازه این تصویر مشخص تر و خاص تر باشد امکان دستیابى شما به آن بیشتر خواهد بود. 3- به گونه اى رفتار کنید که گویى شما مالک کسب و کارتان هستید. ولو آنکه براى شخص و شرکت دیگرى کار مى کنید. این نگرش شما بذرهاى موفقیت و استقلال شغلى را در سرنوشت شما خواهد کاشت. 4- شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه مند نیستید آن را رها کنید. با «نه» گفتن به شغلى که تنها براى پول انجامش مى دهید شغل دلخواه خود را همچون آهن ربا جذب خود خواهید کرد. |
5- یک گروه خوش فکر تشکیل دهید. با افرادى که متعهد به ایجاد یک شغل بزرگ هستند جلسه تشکیل دهید. اندیشه ها و ایده هاى خود را با یکدیگر در میان بگذارید و از یکدیگر پشتیبانى کنید.
6-همواره ضوابط اخلاق کارى را رعایت کنید.
7- پیشرفت و بهبودى دائم و بى وقفه در شغل خود را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید.
8- به شغل خود به عنوان یک خدمت رسانى بنگرید. یارى رساندن به دیگران کسب و کار شما را رونق خواهد بخشید.
9- از تمام جزئیات و ریزه کارى هاى شغل خود آگاهى یابید. این پیشه شماست.
10- مترصد فرصتها باشید. هر لحظه ممکن است بر در شما بکوبد. آیا شما آماده هستید؟
11- تناسب اندام خود را حفظ کنید. ذهن توانمند جسم نیرومندى پدید مى آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف است. سلامت جسمانى و روانى شما اساس موفقیت شما در زندگى مى باشد.
12- زندگى خود را اولویت بندى کنید. ابتدا کارهاى مهم تر را به انجام رسانید.
13- پیش از آنچه مشترى انتظار دارد به وى خدمت ارائه دهید. این عمل اعتماد سازى کرده و مشتریان شما را افزایش مى دهد.
14- فرد منضبطى باشید. زندگى خود را از فعالیتها و افرادى که موجبات پیشرفت و بالنگى شما را فراهم مى آورند، پر کنید. فعالیتهایى که بر زندگى شما اثر منفى مى گذارند را از خود دور سازید.
15- نخست به خودتان پرداخت کنید. این نخستین قانون متمولان است. پس انداز را هیچگاه فراموش نکنید.
16- هر از چند گاهى تنهایى را تجربه کنید. در زمان تنهایى به نداى درون و اندیشه هاى ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه ریزیهاى خلاقانه کنید.
17- بسوى برترى گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به کمتر از آن قانع نباشید.
18- صداقت و درستکارى بهترین سیاست است. خود و خواسته هاى خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید.
19-در روند تصمیم گیرى سریع عمل کرده و در تغییر آنها کند و آهسته باشید.
20- شکست گزینه شما نخواهد بود. تمام افکار شما باید بر موفقیت متمرکز باشد. شما باید موفق گردید.
21- در دستیابى به اهدافتان مصمم باشید. پافشارى سرسختانه اعتماد بنفس شما را تقویت کرده و شما را به پیروزى نهایى نزدیک مى کند.
22-بر خلاف جریان آب شنا کنید. هیچگاه از ایده ها، عقاید و رویکردهاى نو نهراسید.
23-بر روى فرصتها تمرکز کنید و نه برروى موانع.
24- سه عنصر ترس، پشت گوش اندازى و تنبلى را از زندگى خود بیرون اندازید.
25-به خاطر داشته باشید اغلب افرادى که در کنار شما زندگى مى کنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خشنود نخواهند شد و ممکن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابى به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید.
26- یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهى به معنى نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلکه به مفهوم ارج نهادن به خواسته ها و آرزوهاى خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته هاى دیگران است.