در این مقاله به این موضوع میپردازیم که دربارهی مسائل جنسی، کودکان در هر سنی تا چه میزان باید اطلاعات داشته باشند. به خاطر داشته باشید بهترین آموزگار برای کودکان والدین میباشند.
بچّهها باید : تا سن 5 سالگی
1- نام صحیح اعضای بدن از جمله اعضای تناسلی را بدانند.
2- درک کنند که نوزادان از رحم مادر متولد میشوند.
3- مفهوم فضای خصوصی را هنگام تعویض لباس و رفتن به توالت بدانند. به ویژه ضروری است کودکان 5 ساله تفاوت خصوصی و سری را بفهمند.
4- بتواند به راحتی با والدین یا فرد بزرگسال قابل اعتماد دیگری، درباره جنسیت صحبت کنند.
5- نسبت به هویت مذکر یا مونث خود عزت نفس داشته باشند.
بین 6 تا 9 سالگی
بچّهها باید:
1- بتوانند تولید مثل حیوانات و گیاهان را به عنوان بخشی از چرخه حیات درک کنند.
2- در پاسخ به سوالاتی چون «نوزادان از کجا میآیند؟» «چطوری به دنیا میآیند» چیزهای شنیده باشند.
3- از تفاوت بین دو جنس آگاه باشند و بتوانند نام صحیح اندام تناسلی خود و جنس مخالف را نام ببرند.
4- درک کلی از ایدز و عفونتهای دیگری که از طریق جنسی منتقل میشود داشته باشند.
5- نسبت به سلامت کلی و نیازهای ایمنی بدن خود مسئولیت روزافزون پیدا کنند و بهداشت شخصی خود را با مسواک زدن، دوش گرفتن، رعایت تغذیه مناسب و غیره حفظ کنند.
6- مفاهیم دوستی و عدالت را بفهمند و بتوانند احساسات خود را با والدین یا افراد بزرگسال قابل اعتماد دیگر درمیان بگذارند.
بین 9 تا 13 سالگی
بچّهها باید:
1- جنسیت را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی درک کنند.
2- با تغییرات طبیعی دختران و پسرها در دوران بلوغ (عادت ماهیانه و احتلام) آشنا شوند.
3- بتوانند با دیگران دوست شوند و دوستیهایشان را حفظ کنند. (معمولاً با هم جنسهای خودشان)
4- روند تولید مثل و از جمله مفاهیمی چون: آمیزش جنسی، پدر و مادرشدن، سقط جنین و جلوگیری از بارداری را درک کند.
5- بدانند سوء استفاده جنسی چیست؟ چگونه میتوان آن را تشخیص داد و در موقعیتهای بالقوه خطرناک چگونه باید رفتار کرد.
با توجه به مراحل رشد کودک، به پرسشهای او پاسخ دهید. هر چه سن او کمتر است پاسخها را عینی تر و با لحن جدی بگویید. جواب آنها را حداکثر در دو تا سه جمله بدهید. بچههای ده- دوازده ساله به اطلاعات بیشتری نیاز دارند که میتوان از طریق کتابها، جزوهها و کلاسهای آموزی به آنها دست یافت.
1. با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسههاى آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید .
2 . با همدلى، همفکرى، همکارى و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید .
3 . هر یک از زوجین دیگرى را نزدیکترین و محرمترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى کند .
4 . با یادگیرى مهارتهاى ارتباطى نظیر فعالانه به حرفهاى یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعى و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید .
5 . بکوشید، با ایجاد کانونى گرم و صمیمى، تمام اعضاى خانواده به ویژه زن و شوهر مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند .
تا که از جانب معشوق نباشد کششى کوشش عاشق بیچاره به جایى نرسد
6 . هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جاى سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایى مساله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید .
7 . براى رسیدن به ا منیت روانى و عاطفى در روابط زناشویى داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید .
8 . در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود .
9 . به هر طریق ممکن رفتارهاى مطلوب همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید; به گونهاى که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید .
10 . تشویق و تایید و بیان نکات مثبتبه طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفى و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایى صورت گیرد .
11 . براى خصوصیات و نیازمندىهاى یکدیگر ارزش قائل شوید و در روابط کلامى، عاطفى، اقدامها و تصمیمگیرىها به افکار و خواستههاى همسرتان توجه کنید .
12 . اگر رفتار خاصى براى شما مبهم است، سادهترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمتآمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید .
13 . تندخویی همسرتان را با سکوت پاسخ گویید و در موقعیتى مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفت و گو بپردازید .
14 . بکوشید در سراسر زندگى، به خصوص در روابط بین خود و همسرتان، به جاى هر گونه پیشداورى یا مشاهده اشکالات و ضعفها نقاط مثبت و قوت را ببینید; به عبارت دیگر، به جاى توجه به نیمه خالى لیوان به نیمه پر آن توجه کنید .
15 . سعى کنید در برنامه ریزى براى فعالیتهاى اجتماعى، اوقات فراغت، دید و بازدیدهاى خانوادگى و نظایر آن به مشورت کردن با یکدیگر بپردازید و از یک جانبه نگرى بپرهیزید .
16 . در هر فرصتى که پیش مىآید، با همسر و اعضاى خانوادهتان ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید . شایان ذکر است زنها از صحبت کردن با همسرشان بیشتر لذت مىبرند . بنابراین، مردان باید فعالانه به سخنان همسرانشان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند .
17 . اگر هر یک از زوجین در شرایط خاصى نمىتواند به سخنان همسرش گوش کند، باید صادقانه و صمیمانه این موضوع را به وى انتقال دهد، و تقاضا کند صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصتى دیگر واگذارد .
18 . هر از چند گاهى زوجین در فضایى محرمانه، محبتآمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر بپرسند، چه باید کرد تا روابطمان بهتر و با نشاط تر شود؟
19 . همیشه، در رویارویى با مسائل و مشکلات خانوادگى، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روى آورید .
20 . در روز یا در هفته زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان اختصاص دهید .
21 . از داشتن نگرشهاى آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویى و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید .
22 . ارتباط زوجین باید از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست و غیر واقع بینانه دور باشد . اگر موضوع و مسالهاى ذهن یکى از زوجین را به خود مشغول کرده است، باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کند و درستى و نادرستى اش را با همسرش مورد بررسى قرار دهد .
23 . هر یک از زوجین باید زمینههاى بروز سوء تفاهمها و سوء ظنها را از بین ببرد و از رفتارهایى که موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن مىشود، خوددارى کند .
24 . هر یک از زوجین باید بکوشد با روانشناسى همسرش آشنا شود تا بداند زن یا مرد به چه امورى بها مىدهد و نظام ارزشىاش چگونه است; براى مثال معمولا زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفى و مورد حمایت واقع شدن اهمیت مىدهد و مردان مىخواهند مستقل و خود مختار باشند و آزادى عمل را داراى ارزش مىدانند .
25 . زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنهآمیز و دو پهلو جدا پرهیز کنند .
26 . از رفتارهایى نظیر متلک، تحقیر، سرزنش و به رخ کشیدن یکدیگر که موجب افزایش مقاومتهاى روانى در طرف مقابل است، جدا باید پرهیز شود .
27 . در سراسر زندگى، از جمله در زندگى خانوادگى، بکوشید به نقاط مثبت، موهبت و نعمت هایى که در اختیار دارید بیندیشید نه به امورى که در اختیار ندارید .
28 . از خطاهاى یکدیگر سریعا بگذرید و خطاهاى همدیگر را تحمل کنید .
29 . بایادآورى برخى ایام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیههایى هر چند کوچک (مثل یک شاخه گل) به طور نمادین یا سمبلیک عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام کنید .
30 . خود را در برابر همسرتان آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارید از پریشانى و وضع نامرتب بپرهیزید .
31 . در انتخاب دوست و برقرارى روابط دوستانه و معاشرتهاى خانوادگى با زوجهاى دیگر دقت کنید و این امور را با توافق یکدیگر انجام دهید .
32 . از هر گونه رفتارى که به مرد سالارى یا زن سالارى مىانجامد، پرهیز کنید .
33 . خطاى یکدیگر را در حضور دیگران، فرزاندن، آشنایان، والدین یکدیگر و . . . بازگو نکنید .
34 . هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید .
35 . از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیشتر سازید .
36 . از تصمیمهاى نادرست و غیر منطقى و کلىگویىهاى منفى و شکلگیرى افکار منفى درباره همسرتان شدیدا پرهیز کنید .
37 . حتىالمقدور به قولهایى که به همسرتان دادهاید عمل کنید تا به سلب اعتماد و احساس فریب خوردگى نینجامد .
38 . از نسبت دادن القاب و زدن برچسبهاى ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، زرنگ، شلخته، کلهشق، یک دنده، لجباز و خودخواه به یکدیگر پرهیز کنید .
39 . در مواردى که غمگینى و افسردگى و یا عصبانیت زن یا شوهر شدت مىیابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبى یا غدد درونریز به ویژه غده تیروئید وجود دارد، در نخستین فرصت به پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادى بودن ترشح غدد از جمله غده تیروئید مطمئن شوید .
40 . براى داشتن یک زندگى با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت بگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید
وقتی بعد از یک نامزدی یا ازدواج شکست خورده تصمیم به ازدواج دوباره می گیرید، چه باید بکنید تا این بار ازدواجتان به سرنوشت قبلی دچار نشود؟ مسلما شرایط ساده ای نیست. ازدواج یا رابطه اول شما به هر ترتیب روی زندگی تان سایه می اندازد و همه ذره بین ها را روی شما قرار می دهد.
بسیاری از افراد در ازدواج دوم برای فرار از تنهایی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی یا برای رو کم کنی همسر سابق و خانوادهاش یا رفع نیازهای عاطفی، جنسی، مالی و.. بدون درنظر گرفتن معیارهای مناسب فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد میدهند.
بسیاری افراد بعد از طلاق بیشتر بهدنبال بیان عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستیهایی که در انتخاب همسر و در زندگی مشترک داشتهاند توجه چندانی نمیکنند.
به اصطلاح بیشتر نقش قربانی و کسی که مظلوم واقع شده بهخود میگیرند و همین موضوع باعث میشود، دوباره در انتخاب خود دچار اشتباه شوند.
ازدواجهایی که مبنای احساسی دارند ازدواجهای پرخطری هستند؛ فردی که برای فرار از شرایط موجود ازدواج میکند، برای نجات دادن طرف مقابل از مشکلاتی که دارد، کسی که فکر می کند دیر شده و سنش بالا رفته، کسانی که به لحاظ احساسی هنوز درگیر رابطه قبلی هستند و کسانی که معیارهای تناسب سنی، ظاهری، تحصیلی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی، جایگاه اجتماعی، شغلی و حتی سلامت جسمی، روانی، اعتیاد طرف مقابل را نادیده میگیرند.
چه کسانی برای ازدواج دوم شما خطرناک به حساب می آیند؟ کسانی که سعی دارند اشتباهات شما در ازدواج یا نامزدی سابق را مدام به رختان بکشند و دقت و تلاش شما را برای ازدواج سالم دوباره تان زیر سوال ببرند. افراد سرزنشگر، افراد مداخله جو، خانوادههای کنترلکننده میتوانند اثرات مخربی در زندگی دوباره شما داشته باشند. سعی کنید در مواجهه با آنها تسلیم نشوید. لازم نیست بجنگید، فقط حرف های سرزنشگرانه یا دخالت های بی موردشان را نادیده بگیرید.
با تجربه های خود و توصیه های مشاور ازدواجتان، سعی کنید زندگی متفاوتی را برای خود فراهم آورید.
وقتی این رابطه طولانی میشود، 2 طرف تصور میکنند که یکدیگر را کاملا شناختهاند درصورتی که وقتی دونفر بهطور رسمی یا به قول معروف زیر یک سقف میروند با وجوه دیگر و واقعیتری از شخصیت یکدیگر آشنا میشوند که برایشان ناآشنا و گاه عجیب است
حداقل زمان آشنایی یک ماه است. البته خیلیها میگویند 3 تا 6 ماه اما برای شناخت بیشتر و کاملتر بهتر است یکدیگر را در موقعیتهای مختلف اجتماعی و خانوادگی ببینند. آشناییهای و نامزدیهای طولانیمدت باعث بهوجودآمدن توقعات زیاد و سردی در رابطه میشود. به این دلیل که شکل رابطه در دوران آشنایی و نامزدی با بعد از ازدواج بسیار متفاوت است.
وقتی این رابطه طولانی میشود، 2 طرف تصور میکنند که یکدیگر را کاملا شناختهاند درصورتی که وقتی دونفر بهطور رسمی یا به قول معروف زیر یک سقف میروند با وجوه دیگر و واقعیتری از شخصیت یکدیگر آشنا میشوند که برایشان ناآشنا و گاه عجیب است.
خیلی ها بعد از ازدواج میگویند: «من اونو خوب میشناختم قبلا اصلا اینطوری نبود.» به این علت که شکل رابطه تغییر کرده و نقشها و مسئولیتها پررنگتر شده اما طرفین هنوز انتظار رفتارها و واکنشهای قبل از ازدواج را از هم دارند و پذیرش تصویر جدید و هماهنگشدن با آن برایشان مشکل میشود. درصورتیکه در روابط زیر یک سال 2 نفر به یک شناخت کلی از هم میرسند که بعد از ازدواج تکمیل میشود.
در موقعیتهای اجتماعی 2نفر ضمن گفتوگو برای شناخت بیشتر از هم، یکدیگر را از لحاظ نحوه برخورد و رفتار و طرز پوشش و... ارزیابی کنند.
در موقعیتهای خانوادگی خوب است که دختر و پسر به همراه خانواده و به تنهایی چند جلسهای در خانواده طرف مقابل دیدارهایی داشته باشند تا نسبت به مسائل فرهنگی، اعتقادی، آداب و رسوم، مناسبات خانوادگی یکدیگر شناخت بهتری بهدست آورند.
افرادیکه از سلامت روان برخوردار نیستند افراد مناسبی برای ازدواج نیستند. داشتن یک وجهه اجتماعی یا شغل مناسب، نشاندهنده سلامت روان افراد نیست. رفتارهایی مثل بدبینی شدید، خساستهای بیش از حد، تندخویی و پرخاشگری، ناتوانایی در ابراز احساسات، اعتمادبهنفس پایین، رفیقبازی، وابستگی بیش از حد به مادر، میتواند نشاندهنده شخصیتهای آسیبدیده باشد.