عاطفه و احساس زن مهمترین و زیباترین خصیصه ی زن می باشد و مصداق حدیث نبوی(ص) «اکثر خوبی و خیر در وجود زن است» می باشد.
عاطفه و احساس مادر به کودک، او را از تمام آسیب های جسمی و روانی حفظ نموده و انسانی رشید به جامعه تحویل می دهد.
زن با احساس و عاطفه خود همسر خود را مانند لباس ضمن حفظ همسرش، او را می آراید.
بدین صورت زن سرچشمه جوشان مهر و محبت و صلح و صفا و عشق است بقول شاعر معاصر مهدی سهیلی
می شود کان وفا، کانون مهر قلب او رخشان تر از قلب سپهر
همچون گل شاداب و خوش رو می شود چشم خاموشش سخن گو می شود
گر بخواهد زن، بتو جان می دهد هر چه می خواهد دلت آن می دهد
چگونه محبت قلبی خود را به همسرتان ابراز کنید:
1- در فواصل روز و شرایط مناسب، با الفاظی عاطفی محبت خود را به همسرش ابراز کنید.
2- هر چند وقت با اهداء یک شاخه ی گل، محبت قلبی خود را ابراز کنید.
3- گاهی با یادداشت کوتاهی عاشقانه، محبت قلبی خود را به تحریر در آورید.
4- روز تولد همسرتان و سالگرد ازدواج تان، را با برپایی جشن ساده و مختصر ارج نهید.
5- هر روز از محل کار خود ، با همسرتان تماس تلفنی داشته باشید.
6- در مقابل دیگران از خوبی های همسرتان تعریف کنید.
7- به اقوام همسرتان احترام کنید ، و از خطاهای آنها چشم پوشی کنید.
متأسفانه گاهی اوقات به غلط گفته می شود اگر چنین رفتارهای با همسر، موجب لوس و نافرمان شدن او می شود در مقابل خواسته های احساسی صرف همسر، با محبت و علاقه ایستادگی کرد و اطاعت نکرد. البته دقت کنید اولاً تقاضای نامعقول و احساسی صرف را نپذیرید ، این به معنای نادرست نیست که هر چه زن بگوید باید مخالفت کرد. و ثانیاً اطاعت نکردن به معنای خشونت و دعوا نیست بلکه با کمال محبت و به طور منطقی می تواند صورت گیرد.
«عزیزیم این انجام این کار را صلاح نمی دانم» اگر توضیح خواست دلایل عقلی مخالفت خود را بیان می کنید؛ چنانچه نپذیرفت شما بدون عصبانیت، سکوت کنید و او را بحال خود بگذارید ولی از موضع عقلی خود عقب نشینی نکنید
یک شخصیت سالم و افسانهای که زندگی سرشار از موفقیت و خوشبختی داشته باشد، چگونه آدمی است؟ ممکن است برای شما تنها یک رویا باشد، اما دست برداشتن از عادتهای نادرست و اندیشههای اشتباه یک افسانه و رویا نیست. برای آن که انسان موفق و خوشبختی باشید و از تمام استعدادهای خود استفاده کنید، تنها کافی است که اراده کنید و تصمیم بگیرید. یک شخصیت سالم، در تمام جنبههای زندگیاش توانایی خلاقیت و انجام کارهای جدید را دارد و نمیتوان آن را به شغلهای خاص، موقعیتهای اجتماعی ویژه و یا تحصیلات بالایی محدود کرد. باید هنگامی که به نمونهایی این چنین برخوردید رفتارش را زیر نظر بگیرید در حالات و عاداتش دقیق شوید ببینید چه خصوصیات بارزی دارند، آیا در نهایت به نتایج که من رسیدهام، دست مییابید؟ در بررسی چند نمونة افسانهای به این نکات مهم رسیدم که آنچه در درجة اول اهمیت بود، این است که شاهد کسی بودم که همه چیز زندگی را دوست دارد. و تقریباً آمادة انجام دادن هرکاری هست. او مشتاق زندگی بود و هر آنچه را که میخواست از زندگی طلب میکرد. پیک نیک، فیلم، کتاب، ورزش، شهر، مزرعه، حیوان، کوه و تقریباً میتوان همه چیز را دوست دارد. وقتی در کنارش بودم از آه و ناله، گله و شکایت و نق زدن و افسوس خوردن خبری نبود، اگر باران میبارید، او دوست داشت. اگر هوا گرم بود و یا در ترافیک گیر میکردیم به جای غرغر کردن، بحث خوبی را مطرح میکرد و با هم گپ میزدیم. از ظاهر و قیافة خود راضی و خشنود بود. تلاش کاذبی برای این که با آراستن معایب ظاهری خودش را بپوشاند، انجام نمیداد. سالها زندگیش را پیگیری کردم همیشه خشنود و خرسند بود و هرگز در آرزومندی به سر نمیبرد.
او همانند کودکی دنیا را بدون ظواهرش پذیرفته بود و از گردش روزگار لذت میبرد. به سادگی با شرایط روزگار سازگار است و توانایی عجیبی در پذیرفتن و لذت بردن از همه چیز را دارد. اگر از او میپرسیدم: چه چیزی را دوست نداری؟ جوابی برای من نداشت. اگر زیر باران باشد طبعش به او اجازه نمیداد که از آن بگریزد زیر آن را بسیار زیبا و اعجابانگیز میدانست و بهانهای بود برای شکر خدا و آن را جزیی از زندگی میدانست. اگر شرایط بدی پیش میآمد مثل بیماری، سیل، زلزله و... آنها را با آغوش باز نمیپذیرفت اما از طرفی هم حاضر نبود یک لحظه وقت خود را صرف شکوه و شکایت کند. اگر وضعیت بدی باید برچیده شود، با تمام قوا برای ریشهکن کردنش تلاش میکرد.احساس گناه نمیکرد و پذیرفته بود که همة ما جایز الخطا هستیم و سعی زیادی داشت تا از رفتارهایی که او را از سازنده بودن، باز میدارد، بپرهیزد. هرگز خود را برای گذشتهها ملامت نمیکند و گریه و زاری سر نمیدهد. به این نتیجه رسیده است که پشیمان شدن از گذشته نه تنها چیزی را عوض نمیکند بلکه باعث میشود که تصویری که هر شخص از خودش در ذهن دارد، ضعیف و ناتوان شود. تنها درس عبرت گرفتن از سختیهای گذشته است که در وضعیت ما در آینده تأثیر مثبت و سازنده میگذارد.
او در شرایطی که افراد عادی از کوره در میروند، تنها به لبخندی اکتفا میکند و با عوض کردن موضوع به آرامی و خونسردی از آن میگذرد. او یک صافی بسیار قوی در ذهن داشت که از ورود احساسات نامطلوب به ذهنش جلوگیری میکرد و به همین دلیل است هرگز قربانی احساسات و هیجانات منفی نمیشود. آن طور نبود که همیشه خونسرد و بیتفاوت باشد اما هرگز مایل نبود که یک لحظه از زمان حال را به خاطر اتفاقاتی که در آینده میافتد و هیچ کنترلی بر آنها نداریم، از دست بدهد. او هرگز دنبال تأیید و تحسین دیگران نیست به اثر تشویق آگاه است اما این گونه نبود که از هر فرصتی از مردم برای خود احترام و تکریم بخرد. بسیار ساده و صادق و بیتکلف بود و هرگز در گفتارش کلماتی را به کار نمیبرد که سبب خشم مخاطبین باشد. او به آرامی با آداب و رسوم کلیشه شده که برای بسیاری از مردم حائز اهمیت است، مخالفت میورزد. او مخالف سرسخت غیبت و صحبت کردن درباره مردم بود. وقت خود را صرف ارزیابی زندگی مردم نمیکرد و به جای آن که دربارة مردم صحبت کند، با مردم صحبت میکرد و چنان درگیر زندگی خودش بود که اصولاً وقتی برای کارهای بیارزش نداشت. او سرشار از انرژی و شور زندگی بود. عشق و اشتیاق این انرژی بیپایان را در او به وجود آورده بود. ساعت کمی را به خواب و تنبلی اختصاص میداد. او قادر بود احساسات مخرب را دفع کند و برعکس به هیجانات سازنده سرعت میبخشد. هرگز از این نمیترسید که کارهای خود را برای دیگران توجیه کند و برعکس اصلاً آزرده خاطر نمیشد که چرا فلانی مطابق میل من عمل نکرده است. مردم را هر طوری که بودند میپذیرفت بسیار ساده و بیریا بود و هرگز تلاش نمیکرد که دیگران را تحت تأثیر خودش قرار دهد و یا برای خوشایند آنها لباس خاصی بپوشد. سعی نمیکرد دیگران را متقاعد کند که حق با اوست در جواب مخالفت دیگران میگفت: «مسئلهای نیست، ما صرفاً با هم متفاوتیم.» او به راستی زندگی میکند و شادمانی پاداش اوست. باور کن که خیلی سخت نیست. تصمیم بگیر از همین حالا از لحظههای زندگیت استفاده کنی و او را سرمشق خود قرار بده!
بخشیدن همواره کلید پیش رفتن در آینده توام با موفقیت است. از این روست که از بخشیدن به عنوان جاده ای برای رسیدن به روشن بینی و بصیرت یاد می کنند. وقتی خودتان یا کسانی را که به شما آسیب رسانده اند ، می بخشید ، می توانید از شر انگاره های منفی که بارها و بارها راه تان را سد کرده اند خلاص شوید. از همه مهم تر این که سرانجام می توانید خود را از بند خاطرات ناراحت کننده رها سازید. در حال زندگی کنید ، بر روی سودمندی هایی که حاصل رخداد یک حادثه بد است تصریح کنید ، و به خود واقعی و اصیل تان حتی بیشتر از دیروز عشق بورزید. مطمئنا از عهده انجام این مهم برخواهید آمد.
لختی به جملات زیر بیندیشید ، تکرارشان کنید و معجزه تاثیر کلام تان را به چشم دل ببینید.
اگر رویکرد منفی دارید
امروز با جانبداری از یک آرمان تازه، کانون توجه خویش را تغییر می دهم. من سفیر مثبت اندیشی هستم. هر کجا می روم، سلامتی، عشق و شادی را می پراکنم. دوست دارم شاهد باشم که چگونه کلام مثبت من، نگرش های منفی دیگران را زایل می کند. انرژی مثبت درون من به واسطه خویشتن تجلی دوباره می یابد. و نگرش های مثبتم در درونم عمیقا نهادینه شده اند. بابت هر کلام مثبتی که بر لبانم جاری می شود ، پاداشی دریافت خواهم کرد.
اگر نمی توانید گذشته را رها کنید
امروز تمامی خاطرات ناراحت کننده ام را از اعماق وجود بیرون می کشم و در سبدی قرار می دهم. تمامی دردها، عصبانیت ها، کینه ها و دلخوری هایم را در این سبد جای می دهم. فرشته ای با من است که این سبد را از من می گیرد و با خود به دوردست ترین کاینات می برد و به انرژی های مثبت تبدیل می کند. می دانم که همین امروز این سبد در دستانم جای می گیرد. من تمامی اطرافیانم را می بخشم و از یگانه خالق کاینات می خواهم یاری ام بدهد تا بتوانم بخشیدن را سرلوحه زندگی ام قرار بدهم.
اگر اطرافیان فرصت شکوفا شدن را از شما سلب می کنند
می توانم صرف نظر از جو حاکم بر زندگی ام شکوفا شوم زیرا هر روز به لحاظ معنوی رشد می کنم. امروز به این موضوع می اندیشم که چگونه به رغم جریانات پیرامون، چنین زیبا شکوفا شده ام. به خواست خدا هر روز بالا و بالاتر می روم و با این کار شادی را هر چه بیشتر مهمان خانه دلم می کنم، و می دانم که در عرصه رشد معنوی از جایگاهی بس محکم برخوردار شده ام.
می بینم که اعضای خانواده ام به رغم اختلاف های بی شمار، یکدیگر را دوست دارند و نیز می دانم که هر کدام از آن ها دیگری را در این سفر سخت و توان فرسا یاری می رسانند.
اگر گرفتار دعواهای خانوادگی مستمر هستید
من در چرخه تولید انرژی منفی، به انتخاب خویش یک نظاره گر هستم، نه یک شرکت کننده. با توسل به کمک های آسمانی، در مسیر برطرف شدن مشکلات خانواده ام گام بر می دارم و روند خاتمه بخشیدن به معضلات پیش روی آن ها را تسهیل می کنم. می بینم که اعضای خانواده ام به رغم اختلاف های بی شمار، یکدیگر را دوست دارند و نیز می دانم که هر کدام از آن ها دیگری را در این سفر سخت و توان فرسا یاری می رسانند. هر واژه ای که از سر مهر و مثبت اندیشی درباره خانواده ام بر لبانم جاری می شود ، دیگران را بیشتر و بیشتر شفا می بخشد.
اگر بخشیدن برای تان دشوار است
من می بخشم زیرا در ابراز شفقت و دلسوزی نسبت به دیگران توانا هستم. با بخشیدن، این جریان را از حوزه انرژی ام خارج کرده و احساس فراغ بالی و شادمانی فراوان می کنم. من می بخشم زیرا می توانم به خویشتن برترم دست یافته و خود را از هر غم و اندوهی رها و رهاتر سازم. آن هنگام که می بخشم، شادی ام حد و مرزی ندارد. آن هنگام که می بخشم، آسودگی و آرامش بیشتری را احساس می کنم.
اگر پشیمانی به وجودتان چنگ انداخته است
زندگی سفری پرپیچ و خم و نامشخص است. چون همواره در حال گذر از جاده های هزار توی زندگی هستم، پس نمی توانم مدام نگاهی به گذشته انداخته یا گذشته ام را بار دیگر سبک و سنگین کنم. با دیگران ارتباط برقرار کرده و پندهای بسیاری می آموزم. در زندگی هیچ چیز نابخشودنی نیست. می دانم که تیمار از دل شکسته ام مانع از بودن تمام وقت در کنار دیگران است با وجود این، کاینات را شکر می گویم که فرصتی دیگر در اختیارم قرار داده است تا به واسطه شناخت دیگران بتوانم روح و روان خویشتن را پرورش دهم. من از فراز این تجربه نیز راحت می گذرم.
همان طور که به استعدادهای درونی ام عشق می ورزم، کاستی هایم را نیز دوست می دارم زیرا همین ها هستند که از من انسانی دوست داشتنی ساخته اند.
اگر الگوهای هم چنان در زندگی تان تکرار می شوند
من همچنان به تجربه کردن برخی حوادث در زندگی ام ادامه می دهم زیرا از این حوادث عمیقا درس زندگی نیاموخته ام. من خود را متعهد کرده ام که رفتار، رویکرد و افکار منفی ام را تغییر بدهم. از اشتباهات گذشت درس عبرت می گیرم. زندگی یک روند خودآموز است. من نیز فردی نکته بین، تیزهوش و ژرف اندیش هستم. در رفتار دیگران دقیق می شوم و آن ها را سرمشق خویش قرار می دهم. همان طور که به استعدادهای درونی ام عشق می ورزم،کاستی هایم را نیز دوست می دارم زیرا همین ها هستند که از من انسانی دوست داشتنی ساخته اند