درمورد طلاق عاطفی چه میزان میدانید این گونه روابط زناشویی چگونه پدید می آیند با چه توصیه هایی می توانیم از بروز این امر پیشگیری کنیم چه توصیه هایی در زمینه پیشگیری از تخریب روابط عاطفی باید در نظر بگیریم تارنمای بی بی سی نوشت: فراهم کردن بستر فرهنگی مناسب، آموزش مهارت ها زیر نظر مشاور و روانشناس، آموزش مهارت ها در مدرسه و در رسانه ها نقش به سزایی در کاهش طلاق عاطفی دارد. با وجود تفاوت های فیزیولوژیک و هورمونی، تفاوت های فرهنگی و تفاوت سبک زندگی در بروز احساس و عواطف هم در زن و هم در مرد تاثیرگذار هستند. این الگوهای فرهنگی، خود به خود در ذهن هر دو جنس نقش می بندد و
تاثیر به سزایی در نحوه بروز رفتارهای عاطفی دارد. از این رو برخی از الگوهای سنتی در خانواده ها مثل داشتن پدری
مستبد نیز در تفسیر عواطف و رفتاری که در قبال این عواطف بروز می کند، تاثیر به
سزایی دارند. نبود یا سرد شدن عواطف یا بی تفاوتی نسبت به یکدیگر پس از مدتی به شکل عادت رفتاری درمی آید به گونه ای که فرد احساساتش را از همسرش پنهان می کند، گفت وگو بین زن و شوهر کم رنگ و دیواری نامرئی بینشان ایجاد می شود دیواری که مانع حمایت عاطفی از همدیگر می شود. در بسیاری از موارد زن و شوهر از نیاز های عاطفی خود آگاه نیستند و فقط احساس می کنند چیزی در رابطه آنها کم رنگ شد و نیازهای عاطفی که همه افراد در روابط صمیمی خود به آن نیاز دارند برآورده نمی شود، نیاز به شنیده و درک شدن، نیاز به قدردانی، نیاز به احساس ارزشمندی، نیاز به پذیرفته شدن، نیاز به عشق و محبت و نیاز به همراهی. وقتی این نیازها به شکلی مزمن و فراگیر مغفول بمانند، فرد
برآورده شدن نیاز را در جایی دیگر جستجو می کند و این زمینه را برای طلاق عاطفی
مستعد می کند. علاوه بر این، طلاق عاطفی در خانواده های تحصیل کرده به مراتب بالاتر از خانواده های بی سواد و کم سواد یا با تحصیلات پایین است. میزان تحصیلات زوج ها آگاهی آنها را به نیاز های عاطفی شان افزایش می دهد. در این شرایط همسران بیشتر نقش هم خانه را برای هم ایفا می کنند، درکی از روحیات همدیگر ندارند و کم کم به این وضعیت تن می دهند و به آن خو می گیرند و بیشتر ترجیح می دهند تنها باشند، یا حداقل کمتر با دیگری باشند و حتی ترجیح می دهند تنها غذا بخورند یا تلویزیون تماشا کنند. جملات و گفت وگوها کلیشه ای و کوتاه است و بی میلی برای هم کلامی در نگاه و کلام کاملا پیداست. در برخی خانواده ها به ویژه در خانواده های سنتی، بچه دار شدن در کنار مسایل فرهنگی مانع طلاق قانونی می شود و آنها ترجیح می دهند به زندگی بدون پیوند عاطفی ادامه دهند. طلاق عاطفی با افزایش عمر زندگی عمق بیشتری پیدا می کند و روابط را به سردی بیشتری سوق می دهد و به ویژه تولد فرزند می تواند در شکل گیری فاصله عاطفی نقش داشته باشد. معمولا در سال های اول ازدواج عاطفه و توجه در زوج ها بیشتر است اما با تولد فرزند، بیشتر توجه به فرزند متمرکز می شود و زوج ها چنان در نقش پدر و مادری غرق می شوند که به مرور از نقش زن و شوهری غافل شوند. **علائم طلاق عاطفی ٢- عدم تمایل به گفت و گو، بی توجهی به صحبت های فرد مقابل، بی حوصلگی در گوش دادن و حرف زدن یا سکوت برابر صحبت های همسر یا تلاش برای پایان دادن به مکالمه یا عوض کردن موضوع مکالمه. 3- به جای توجه به خواسته های همسر، بیشتر به خواسته های خود توجه می کند، به راحتی احساسات منفی و خشم بروز می دهد بدون این که به احساسات همسرش توجه کند. 4- در قبال اعتراض به بی توجهی و سردی، به راحتی مشکل را انکار می کند و حتی تمایلی به بحث در مورد آن ندارد. 5- رابطه جنسی و ابراز محبت طرفین بسیار کم می شود، حرف های
دلپذیر، تمجید و تحسین، تبادل عاطفی چه کلامی چه لمسی، بسیار کاهش پیدا می کند. بخش اعظم بی توجهی زوج ها به یکدیگر ناشی از ناآگاهی از مهارت های ارتباطی است که مانع از بروز احساسات و عواطف می شود یا مانع از بروز عواطف و احساسات به شکل سازنده و سالم می شود.
|