اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

روش شاد کردن خانم ها

روش شاد کردن خانم ها



1 ) زن ها دوست ندارند میهمان ناخوانده داشته باشند، بنابراین به آنها وقت کافی بدهید تا آماده شوند. آمادگی آنها برای پذیرایی امری حیاتی است.

2 ) هر روز ازهمسر خود سوال کنید که چه کاری می توانید برایش انجام دهید.

3 ) وقتی از شما خطایی سر می زند اظهار تاسف کنید. وقتی هم که تقصیر از شما نیست باز هم اظهار تاسف کنید!

4 ) وقتی اوضاع قمر در عقرب است، لبخند را فراموش نکنید. اگر بخندید دنیا هم با شما می خندد و اگر گریه کنید یقین بدانید که دنیا شما را تنها خواهد گذاشت.

5 ) از تلاش های همسرتان تشکر کنید و ببینید این تشکر تا چه حد موثر واقع می شود.

6 ) به این فکر کنید که همسر شما زن خیلی خوبی است، مادری بسیار خوب، عروسی بهتر از دیگر عروس ها و اگر به این طرز فکر ادامه دهید، او همین طور خواهد شد.
 

7 ) خسیس نباشید و در ستایش همسر خود دست و دلباز باشید. اما به یاد داشته باشید که در هیچ موردی مبالغه نکنید. باید همسرتان استحقاق تعریف و تمجیدی را که شما می کنید، داشته باشد وگرنه ممکن است نتیجه ی خوبی ندهد.

8 ) همسر خود را تشویق کنید و کمک کنید تا استعدادهای پنهانی او شکوفا شود.

9 ) به جای هدایای گرانبها، وقت خود را در اختیار همسرتان قرار دهید. نشان دهید که به او توجه دارید، حتی پس از یک روز کار سخت! برای او هدیه ای ببرید حتی یک شاخه گل به این ترتیب او خوش اخلاق می ماند.

10 ) بدانید زمانی که همسرتان از سر درد شکایت می کند، چاره سر درد او قرص مسکن نیست، بلکه یک لبخند است.

 

11 ) هرگز با همسرتان نجنگید، چون امکان ندارد در جنگ برنده شوید. در عوض از قلم برای نوشتن آن چه در ذهن دارید استفاده کنید. بعد آن را به همراه شاخه ای گل تحویل او بدهید.

یک سوال: «آیا فرد شادی هستید؟

یک سوال: «آیا فرد شادی هستید؟»

همه انسان ها در فرهنگ های مختلف به دنبال شادی هستند. اما به راستی شادمانی چیست و با چه ملاک هایی می توان سنجید که آیا فرد شادی هستیم یا نه؟ عده ای از افراد معتقدند شادمانی با ثروت زیاد حاصل می شود. عده ای دیگر معتقدند که افرادی که دارای ثروت زیاد و سطح تحصیلی بالا هستند جزو شادترین مردمند. اما از نظر علمی بین شادمانی و هیچ یک از مواردی که به آنها اشاره شد رابطه ای وجود ندارد. پس شادی واقعی چیست؟ برای شاد بودن 14 اصل وجود دارد:

اصل اول: فعالیت

این اصل بر مبنای موارد زیر است:

*فعالیت های لذت بخش نسبت به فعالیت هایی که لذتی تولید نمی کنند، شادی آفرینی بیشتری دارند.

*فعالیت های جسمانی بیش از فعالیت هایی که تحرک جسمانی ندارند، شادمانی ایجاد می کنند.

*فعالیت های جدید و تازه بیش از فعالیت های کهنه و تکراری موجب شادی فرد می شود.

*فعالیت های دسته جمعی نسبت به فعالیت هایی که به تنهایی انجام می شوند، شادی بخش ترند.

*فعالیت های معنادار بیش از فعالیت های جزئی و بیهوده شادمانی ایجاد می کنند.

اصل دوم: روابط اجتماعی

روابط اجتماعی را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

*روابط اجتماعی رسمی مانند عضوتی در سازمان ها

*روابط اجتماعی غیررسمی مانند ارتباط با دوستان

وجود تعاملات اجتماعی چه در اجتماعات رسمی و چه در اجتماعات غیرسمی، احساس رضایت از زندگی، حمایت از سوی دیگران و تعلق به گروه را افزایش می دهد.

اصل سوم: خلاقیت

در این اصل بر لذت بردن از کار و رضایت شغلی و خلاقیت در کار تاکید می شود.

اگر فرد در کار خود خلاقیت به خرج دهد در او احساس معنا ایجاد می شود و بهره وری نیز خواهد داشت. برای کسی که دارای این ویژگی هاست زمان زود می گذرد و در کار احساس خستگی کمتری دارد. در عین حال می توان از این اصل برای سایر موارد زندگی نیز استفاده کرد.

اصل چهارم: برنامه ریزی

در این اصل شیوه تدوین و تعدیل اهداف و مقاصد کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت و تکنیک های مدیریت زمان آموزش داده می شوند تا افراد بتوانند کارهای خود را به موقع انجام دهند و از تعویق امور بپرهیزند. مسامحه کاری و طفره روی به عنوان رفتارهایی هستند که شادمانی را کاهش می دهند و با سازمان دهی کردن امور می توان از بروز این رفتارها جلوگیری کرد.

اصل پنجم: دوری از افکار نگران کننده

یکی از اساسی ترین اختلافات مشاهده شده در میان افراد شاد و ناشاد این است که افراد شاد کمتر نگرانند. فوردایس – روان شناس – نگرانی را دشمن شماره یک شادی معرفی می کند. در این اصل به افراد آموزش داده می شود اوقات بیشتری را صرف کارهای لذت بخش کنند. همچنین افراد باید بتوانند افکار منفی خود را کنار بگذارند زیرا افکار منفی شادی افراد را کاهش و ناراحتی آنها را افزایش می دهد.

اصل ششم: سطح توقعات پایین

انتظارات و توقعات خیلی بالا معمولا به ناکامی می انجامد ولی توقعات در سطح پایین تر بیشتر به نتایج دلخواه و مطلوب منجر می شود. بنابراین با کاهش سطح توقعات و مهار آرزوهیا بلندپروازانه بهتر می توان به شادمانی دست یافت. افراد شاد منتظر نیستند تا به هدفی برسند افراد شاد به آنچه می خواهند، می رسند زیرا آنهایی چیزهایی را طلب می کنند که توانایی به دست آوردن آن را دارند.

اصل هفتم: خوشبینی

یکی از مهم ترین ویژگی های افراد شاد نگاه خوشبینانه و تفکر مثبت است. خوشبینی تفسیر و برداشت مثبت از اتفاقات است. شادی از «داشتن» چیزی حاصل نمی شود بلکه به «طرز نگاه» فرد نسبت به آنچه دارد بستگی دارد. در جهان اطراف ما هر لحظه اتفاق های زیادی می افتد که به خودی خود نه خوب هستند و نه بد این ما هستیم که خوب بودن یا بد بودن آنها را رقم می زنیم.

از یک اتفاق واحد ممکن است دو برداشت وجود داشته باشد. فرد شاد برداشتی مثبت از آن دارد و فرد ناشاد از آن برداشت منفی کرده و آن را بد می شمارد. فراوانی برداشت های مثبت فرد را خوشبین و فراوانی برداشت های منفی فرد را بدبین می کند. فوردایس برای تقویت خوشبینی افراد، از آنها می خواهد که از وقاعی ناگوار تفسیرهای مثبتی ارائه کنند. اگر فرد تصور کند که کارها به گونه ای انجام می گیرند که شادی او را فراهم می کنند، احتمالا رفتاری از خودب روز می دهد که منجر به شادی می شود.

اصل هشتم: توجه به زمان حال

افراد شاد همواره متوجه زمان حال هستند و سعی می کنند حداکثر لذت را از فعالیت های روزانه خود ببرند. فوردایس به افراد آموزش می دهد که ش ادی همواره در اینجا و زمان حال واقع است نه در جای دیگر و زمان دیگر. افراد شاد بیشتر از افراد ناشاد از زندگی لذت می برند. زیرا ذهن خود را مشغول رویدادهای تلخ گذشته و گاهی اوقات ندامت از انجام برخی امور نمی کنند و غم روزی را که نیامده نمی خورند.

اصل نهم: پرورش شخصیت سالم

اصول اساسی سلامت روانی عبارتند از:

دوست داشتن خود:


باید به افراد آموزش داده شود تا به بررسی احساس و نگرش مثبت نسبت به خود بپردازند و اگر برداشت نادرست و منفی به شخصیت خود دارند، آن را برطرف کنند.

پذیرش خود:
 اشاره به محدودیت ها و کمبودهای شخصی دارد و افراد آموش دیده می شوند که چگونه این محدودیت ها را برطرف کنند و اگر برطرف شدنی نیستند چگونه با آنها کنار بیایند.

شناخت خود:

 انسان زمانی می تواند درست تصمیم بگیرد که خود را بشناسد و تعیین کند که آیا توانایی لازم برای اجرای موفقیت آمیز آن را دارد یا خیر.

کمک کردن به خود: به مهارت ها و توانایی هایی که فرد با کمک آنها می تواند به طور مستقل در زندگی موفق شود اشاره می کند. این مهارت ها عبارتند از توانمندی و شایستگی، تسلط، کنترل سرنوشت و جهت گیری درونی.



اصل دهم: پرورش شخصیت اجتماعی

پس از خوشبینی مهم ترین ویژگی افراد شا د، برون گرایی است. شادی بیشتر نزد کسانی پیدا می شود که از یک زندگی فعال اجتماعی لذت می برند. در بعد رفتاری بیشتر بر رفتارهایی نظیر خندیدن، سپاسگزاری از دیگران، آغاز گفت و گو و مطرح کردن مناسب عقاید و نظرات خود توصیه می شود.

اصل یازدهم: خودبودن

پژوهش ها درمورد شخصیت افراد شاد نشان می دهد که آنها تمایل دارند واقعا خودشان باشند. صفاتی مانند طبیعی، خودانگیخته، راحت، قابل اعتماد، بی ریا، امین، منصف، بی آلایش، صمیمی و واقع گرا از دیگر صفات افراد شاد هستند. خود واقعی بودن دارای مزایای مختلفی است. یکی اینکه موجب راحتی و آسایش در زندگی روزانه فرد می شود. دیگر اینکه وقتی که فرد خود را آن گونه که هست صادقانه ابراز می کند، کارها تا حدود زیادی بر وفق مراد او پیش می روند. این به خصوص در عشق ورزی و دوست یابی بیشتر صدق می کند.

اصل دوازدهم: از بین بردن احساسات منفی

در طول زندگی روزمره تا آنجا که ممکن است باید از احساسات منفی اجتناب و درصورت تجربه احساس منفی باید بتوان آن را به طور صحیح ابراز کرد.

اصل سیزدهم: صمیمیت

اکثر مردم معتقدند که ازدواج و پیوندهای خانوادگی صرف نظر از درآمد یا موقعیت اجتماعی در میزان شادی افراد دارای نقش حیاتی است. مطالعات چند دهه اخیر راجع به شادی این گفته را تایید می کند.

اصل چهاردهم: اولویت دادن به شادی

شادی باید اولین اولویت افراد باشد. افراد شاد بیش از دیگران برای شادی ارزش قائل می شوند و بسیاری از آنها شادبودن را مهم ترین چیز در زندگی خود می دانند. این افراد درباره چگونگی حفظ و افزایش شادی خود زیاد فکر می کنند. آنها شادی را به خوبی برای خود تعریف کرده اند.

چند راه برای درک و رسیدن به خوشبختی واقعی

چند راه برای درک و رسیدن به خوشبختی واقعی !!

 

قانون های ذهنی می گن خوشبختی یعنی رضایت.مهم نیست ...چی داشته باشی یا چقدر، مهم اینه که از همونی که داری راضی هستی یا نه؟!چون یه وقتهایی آدم خیلی چیزها داره اما باز هم احساس خوشبختی نداره! و بر عکسش...پس یه قانون وجود داره، که می گه:



میزان خوشبختی = میزان رضایت


حالا این سوال مهم پیش می یاد که چه طوری میشه در کل زندگی احساس رضایت کرد؟


زندگی مجموعه ای از لحظه هاست! چون پشت این لحظه، لحظه ی بعدیه و پشت اون لحظه ی بعدی و بعدی و ...پس، اگه می خوای در کلیت بزرگ زندگی راضی باشی اول باید تمرین کنی تا در لحظه راضی باشی.استاد می گفت:



"اگه کسی تصمیم بگیره فقط توی لحظه ی اکنون راضی باشه، بعد ، به لحظه ی بعدی ، که رسید، باز در لحظه ی اکنون راضی باشه و بعد به لحظه ی بعدی که رسید باز ..... می‌دونی چی می شه؟


اون فقط برای راضی و شاد بودن در یک لحظه تلاش کرده، اما یک دفعه می‌بینه پنج ساله که راضی و خشنوده! اگه کسی از لحظه ی اکنونش نا راضی باشه، بعد، از لحظه ی بعد هم نا راضی باشه ، بعد... یکهو به خودش می یاد و می بینه پنجاه سالشه و همه ی این پنجاه سال رو نا راضی بوده! "



به همین دلیل دانشمندان ذهنی به لحظه ی اکنون می گن: لحظه ی ابدی اکنون.



شرط رضایت اینه که در لحظه ی ابدی اکنون راضی و شاد باشی


اصلا" مهم نیست داری در لحظه ی اکنون چی کار می‌کنی، فقط تصمیم بگیر مراقبه کنی که از هر کاری که داری در لحظه انجام میدی احساس رضایت و شادی کنی.  به این کار می‌گن مراقبه ی لحظه ی ابدی اکنون. این کار، اتفاقا" بر خلاف تصور، کار خیلی راحتی نیست. دانشمندان ذهنی معتقدند در هر عمل و کاری که انجام میشه یه مقداری انرژی نهفته است و ما فقط در صورتی که روی اون کار مراقبه داشته باشیم میتونیم اون انرژی رو دریافت کنیم.


ببینین، مثلا" من از صبح شروع می کنم. از خواب بیدار می شیم، می‌ریم مسواک می زنیم و در همون حال به صد تا چیز فکر می‌کنیم غیر از مسواک زدن. بعد می‌ریم صبحونه می‌خوریم در حالی که فکرمون هزار جای دیگه است غیر از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر کاری که داریم انجام می دیم به همه چیز فکر می کنیم غیر از همون کار. این باعث می شه انرژی پنهان کارها رو دریافت که نمی کنیم، هیچ! کلی هم انرژی ذخیره شده مان را الکی خرج می کنیم!


شاید از مراسم چای در چین یا ژاپن شنیده باشین . اون در واقع یه جور مراقبه در لحظه ی ابدی اکنونه.



تمرین هایی برای درک و لذت بردن در لحظه ی ابدی اکنون:


تمرین 1 : برای خودتون یه استکان چای بریزین.با دقت سعی کنید فقط به کاری که دارین می کنین، فکر کنین. بعد در یه جای آروم بنشینید و با آرامش چای رو میل کنید. به این فکر کنید که با هر جرعه ی چای، همه ی انرژی موجود در آن را دریافت می‌کنید و لذت می‌برید. به لحظه لحظه ی خوردن چای دقت کنید. (اگه فکر دیگه‌ای اومد توی ذهنتون، خودتون رو شماتت نکنید. فقط آروم سعی کنید دوباره به خوردن چای برگردید.) بعد از اتمام، حتما" در دفتر مراقبه از خودتون تشکر کنید.



تمرین 2: مراقبه کنید در زمان مسواک زدن فقط به مسواک زدنتون فکر کنین. سعی کنید از این کار لذت ببرید.

 


تمرین 3: مراقبه کنید زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فکر کنید. مجسم کنید با هر لقمه، انرژی موجود در غذا به همه ی سلول های بدنتون میرسه.از هر لقمه ی اون لذت ببرید.



نکته: غذایی که با مراقبه خورده میشه هرگز باعث چاقی های موضعی نمیشه. (در واقع وقتی ما غذا می خوریم در حالی که به صد چیز غیر از خوردن غذا فکر می کنیم، باعث انباشته شدن اون در جاهای نامناسب می شیم. بر عکسش هم صادقه. یعنی کسانی که هر چیزی که می خورن، چاق نمی شن، اگه روی غذا خوردن آگاهانه، مراقبه کنن، همه ی انرژی موجود در غذا رو دریافت می کنن. حتی می‌تونین مجسم کنین که دوست دارین غذا در چه قسمتی از بدن شما باعث چاقی بشه! وقتی دارین غذا می خورین توی دلتون با لقمه هاتون حرف بزنید! از لقمه ی نون و پنیر صبحتون بخواهید که همه ی نیروش رو به شما انتقال بده. (نخندین! جدی می گم! این یکی از مراقبه های هندوهاست!)



تمرین 4: این تمرین برای سیگاری هاست. اگه روی کشیدن هر سیگار مراقبه کنید، خیلی زودتر ارضا می شید و به تدریج تعداد سیگارهاتون کم و کمتر می شه.



به تدریج خودتون رو عادت بدید که هر کاری که دارین انجام می دین، فقط به اون فکر کنید و تصور کنید با این کار همه ی انرژی نهفته در اون کار رو دارین دریافت می کنین. خیلی سخته، اما شدنیه! شاید باورتون نشه اما به تدریج حتی از کارهایی که دوست نداشتید، به شدت لذت می برید. این قانون رو به یاد بسپرین: بر هر چیز که تمرکز کنیم، انرژی اون رو دریافت می کنیم. (در بعضی از مکاتب هندی حتی بر گریه کردن و اندوه هم مراقبه می کنند و معتقدند از اون هم میشه انرژی دریافت کرد اما چون این بحث دیگه ایه و باید فرق بین ایجاد ماند با دریافت انرژی از اندوه رو بدونیم خواهش می کنم فعلا" در این مورد اقدامی نکنید!)

 

یک حکایت:

خوب می خوام یه حکایت از یه گورو ی ( استاد بزرگ) هندی بگم که توی یه کتاب خوندم. اون با مریدانش دسته جمعی با هم، در جایی بیرون شهر، زندگی می کردند. همه ی مرید های اون موظف بودند سالها پیش اون زندگی کنند و آموزش ببینند. یک روز یه نفر به اون استاد مراجعه می کنه و می گه شما چه طوری به این قدرت رسیدین که می تونین با نگاه دیگران رو شفا بدین؟ وقتی من مرید شما بشم، در طی این همه سال که باید پیش شما بمونم، چه تمرین هایی انجام میدیم؟ در طول روز چه کار می کنیم؟


استاد می گه: ما صبح ورزش می کنیم. بعد صبحانه می خوریم. بعدکار می کنیم تا ناهار. بعد ناهار می خوریم. کمی استراحت می کنیم ، باز کار می کنیم و شب می خوابیم!


اون شاگرد عصبانی میشه و میگه امکان نداره! ما همه ی این کارها رو انجام می‌دیم اما قدرت شما رو نداریم. استاد می گه: هرگز شما مثل ما این کارها رو انجام نمیدید. شما صبحانه می خورید، کار می کنید، تفریح می کنید، در حالی که به چیز دیگه ای دارین فکر می کنین، اما ما وقتی صبحانه می خوریم فقط به خوردن اون فکر می کنیم! وقتی کار می‌کنیم فقط به اون کار فکر می کنیم. وقتی.....


بنابراین شما هیچ انرژی ای دریافت نمی کنید! اما ما همه ی انرژی های موجود در طبیعت رو دریافت می کنیم و با بخشیدن فقط مقداری از اون به بیمارها، باعث شفای اون ها میشیم!


خوب و حالا تمرین آخر:

 

یک بار دیگه این پست رو بخون و تصمیم بگیر همه ی انرژی موجود در کلمات اون رو دریافت کنی. لبخند بر لب داشته باش. حالا آماده باش تا در لحظه ی ابدی اکنون، شاد و راضی باشی. از همین حالا شروع کن! چون امروز اولین روز از روز های باقیمانده ی عمر توست..!!